«همگی از یک کوه صعود میکنیم، اما، از جهات مختلف»
درباره لئونارد پلیتر، از فعالین صلح طلب بومیان آمریکایی
صفار ساعد
•
بگذار زندگی من شاهدی باشد برای زندگی شما. من از شما میخواهم با دانشی که شما مردم بومی بدست آوردهاید در شعار «ضد تروریسم» دولت آمریکا عمیقتر فکر کنید. اگر ما قبلترها متحد شده بودیم و به عنوان یک ملت واحد همکاری نموده بودیم شاید اکنون پیروزی از آن ما بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۱ فروردين ۱٣٨۵ -
۲۰ آوريل ۲۰۰۶
«همگی از يک کوه صعود ميکنيم، اما، از جهات مختلف»
لئونارد پليتر
بوميان کانادا سختيهای فراوانی را برای اثبات انسانبودن خود متحمل شدهاند. دول انگليس، فرانسه، اسپانيا، آمريکا و کانادا جنايتهای جنگی بيشماری را با کشتار بوميان منطقه مرتکب شدهاند. اين دولتها پس از سرکوبهای خونين دست به اصطلاح «فرهنگسازي» و «زايش تمدن» در ميان بوميان منطقه زدهاند.
پيادهکردن فرهنگ و سياستهای کلنياليستی ـ امپرياليستی باعث شد که بوميان آمريکای شمالی و لاتين از شخصيت واقعی خود دور بيافتند و دچار از خود بيگانگی شوند. در لوای تزريق تمدن جديد به بوميان، بيماريهای روانی و افسردگيهای انسانی به شديدترين شکل رواج يافت. کلنياليستها برای درهم کوفتن هر آن چه که فرهنگ بومی نام داشت، بچههای خردسال را از خانوادههايشان جدا ميکردند و تحت لوای کشيشان مسيحی قرار ميدادند. اين کشيشان با کمک دولت مدارسی را بنا نهادند که به Residential School معروف بود. در اين مدارس بچههای بومی حق نداشتند که به زبانهای خود تکلم کنند. کشيشان با پشتيبانی دولتها اين انسانها را تحت شديدترين سوءاستفادههای فيزيکي، روانی و جنسی قرار ميدادند. جهت افزايش از خود بيگانه کردن آنها، بوميان را به مواد مخدر و الکل معتاد مينمودند. به شديدترين شکل موجود به پايدار شدن و انکشاف قبيلهها از طرف کلنياليستها بها داده ميشد و بر هر کدام از آنها رئيس قبيلهای را ميکاشتند که در حقيقت مأمور کلنياليستها در بين مردمان بومی بود. به اين وسيله زمينها و ثروتهای طبيعی اين قوم را به تاراج ميبردند. فرهنگ جديد دول کلنياليستی برآن قرار گرفته بود که با ايجاد از خود بيگانه شدن، اين قوم را پاکسازی کرده و از صفحه تاريخ بزدايند.
بسياری از کشيشان مسيحی در اين پاکسازيهای قومی نقشهای بسيار برجسته دارند. تا مدتها، حتی تا به امروز، بوميان منطقه آمريکای شمالی و لاتين از بسياری از حقوق اوليه بشر محروم بودهاند.
از آنجائی که هر کنشي، واکنشی به همراه دارد، بوميان روشنفکر و مبارزی بوده و هستند که در مقابل ناعدالتيها ايستادهگی کرده و ميکنند. تاريخ بوميان نشام ميدهد که آنها چنين انسانهائی را کم نداشتند. آنها مقاومتهای بسياری را در مقابل سياستهای کلنياليستی سازمان داده و در آن راه هم کشته شدهاند. يکی از همين مبارزان لئونارد پليتر است. او معترضی است که عليه ناعدالتيها به پا خاسته و به خاطر آن هم اکنون در زندانهای آمريکا روزگار ميگذارند. لئونارد پليتر، نقاش، نويسنده و فعال اجتماعی برای حقوق مردم بومی است، و به خاطر جرمی که مرتکب نشده مدت ٣۱ سال است که در زندانهای آمريکا بسر ميبرد. عفو بينالملل وی را يک زندانی سياسی به شمار آورده است. اين فعال ۵٨ ساله هميشه عليه سياست در خود ادغامی حکومت آمريکا مبارزه کرده است. لئونارد خود تجربيات تلخ مدارس ويژه مردمان بومی را چشيده است. او را در سن ٨ سالگی از خانوادهاش جدا ميکنند و از حرفزدن به زبان مادريش منع ميسازند. وی به طور دائم مورد سوءاستفادههای روانی و فيزيکی قرار داشته است. لئونارد عليه سياست کوچهای اجباری مردم بومی بود. دولت آمريکا مردمی را که به اين سياست اعتراض داشتند و دست به مقاومت ميزدند از دستيابی به مواد غذائی و ساير مايحتاج اوليه محروم ميساخت. لئونارد نوجوان، تمامی آنها را ديده بود و در شهر داکوتای شمالی آن را بر روی پوستاش حس ميکرد. در همين سن با پدرش برای کار کشاورزی به جاهای مختلفی در رفت و آمد بود.
در همين نقل و مکانها بود که دريافت، چگونه مردم بومی در فقر غوطه ميخورند و در آتش نژادپرستی ميسوزند. در سال ۱۹۶۵ لئونارد پليتر به سياتل نقل مکان ميکند و در صافکاری اتومبيل که خود هم در آن شريک بود به کار مشغول ميشود و برای نيازمندان با قيمتی نازل اتومبيل تعمير مينمايد. در همين زمان وی فعال ايجاد خانههای امن برای زندانيان سابق بومی ميشود. او هم چنين فعال رسيدگی به مسئله زمين، مددکار اجتماعی در ترک الکل و فعال حفاظت از سرزمينهای بوميان در منطقه سياتل ميگردد.
از اواخر سالهای ۱۹۶۰ و اوايل سالهای ۱۹۷۰ به مناطق مختلفی از واشنگتن تا ويسکان سين که در آن بوميان زيست ميکردند سفر ميکند و به عنوان جوشکار، نجار و مددکار اجتماعی مشغول به کار ميشود. در همين زمان با جنبش بوميان آمريکائی (ای ـ آی ـ ام) آشنا شده و در دنورکلرادو دست به فعاليتهای وسيعتری ميزند. او جنبش عليه بيکاري، تشويق به ترک اعتياد بويژه به الکل و عليه بيمسکنی را ايجاد مينمايد. اعتراض به وضع موجود، وی را به شهر واشنگتن دی ـ سی و اشغال اداره رسيدگی به وضع بوميان ميکشاند.
هنگامی که مردم منطقه پاينريج برای تعيين حق سرنوشت خويش دست به اعتراضهای وسيع و مسلحانه ميزنند به آن جا سفر ميکند و در مبارزات اين مردم شرکت ميکند. دولت وقت آمريکا از نيروهای سرويس اف ـ بی ـ آی استفاده ميکند و هنگام که اين امر نتيجه نميدهد، ارتش را روانه منطقه ميکند که جنبش را سرکوب نمايد. در سال ۱۹۷۵ دو مأمور اف ـ بی ـ آی کشته ميشوند و دولت آمريکا لئونارد که پس از سرکوب جنبش به شهر ونکوور کانادا برای اشتغال آمده بود را متهم به قتل مينمايد. دولت کانادا فورا لئونارد را به آمريکا پس ميفرستد و دستگاه قضائی آمريکا وی را برای قتلی که وی هيچ گاه بدان دست نيازيده بود به دوبار حبس ابد محکوم ميکند. با وجود زندگی سخت زندان، وی فعاليتهايش را برای بهبود زندگی بوميان مسکوت نگذاشته است. وی از درون زندان مؤسسهای را تأسيس کرده است تا بورس تحصيلی به جوانان و دانشجويان بومی طالب علم اهدا کند. در مؤسسه روزن برگ که برای کمک به کودکان ايجاد شده است مقام مشاور را دارد. وظيفه اين مؤسسه کمک به بچههای بومی آمريکای مرکزی است. او برای ايجاد مراکز حفاظت از زنان کتکخورده فعاليت مينمايد. لئونارد در زندان کلاسهای نقاشی برای زندانيان ايجاد نموده است. تابلوهای رنگ و روغن وی فرهنگ و تاريخ بوميان را به تصوير کشيده است. لئونارد در سال ۱۹۹۹ کتابی نوشته است به نام «نوشتههای زندان: زندگی من، رقص خورشيد است». برای آشنا شدن با اين مرد بزرگ بومی درميان نوشتههای بيشمارش، خلاصهای از يک نوشته را برايتان بازنويسی ميکنم.
پليتر مينويسد: نيروهای مسلح آمريکا در سال ۱۹۷۵ مردم پاينريج را محاصره کردند تا آنان را بيشتر در فقر نگه دارند. آنها مردم را برای برآوردن منافع شرکتهای چند مليتی در فقر نگه ميدارند. آنان مردم ما را در فقر نگه ميدارند تا ثروتهای زيرزمينی ما از جمله اورانيوم را چپاول کنند. دستگاههای قدرت در آمريکا هميشه اين ايده را داشتهاند که «زور قانون ميسازد». اين ايده از ابتدای تأسيس اين کشور در رأس امور قرار داشته است. طبق همين ايده حکومت آمريکا به عراق حمله ميکند. نفت عراق کليد لشگرکشی آن بوده است. آزاد کردن عراق از قيد يک ديکتاتور افسانه است. برآوردن منافع شرکتهای چندمليتی واقعيت قضيه است. آنان جنگ «عليه تروريسم» براه انداختهاند تا عطش ثروتمندان را سيراب سازند. ارتش آمريکا همان طور که ما را کشتار کرد، مردم عراق را هم کشتار ميکند. جنگ عليه بوميان عدهای را در آمريکا به ثروت رسانيد، اکنون جنگ عراق عده بيشمارتری را به ثروتهای آن چنانی رسانده است. اين سياست هميشگی دولت آمريکاست. آنها ساعت را به عقب کشيدهاند و مشغول بازی «گاوچران و مردم بومي» ميباشند. ارتش آمريکا قصد ماندن در کشور عراق را دارد. و تمام اين خاصه خرجيها را دولت آمريکا از پول سرانه و مالياتهای ما مردم تأمين مينمايد...
فرانسويها تجربه بيشتری در خاورميانه دارند، آنها شرطبندی کردهاند که مردم عراق هيچگاه دموکراسی آمريکائی را نخواهند پذيرفت. در اين حالت مردم عراق و مردم بومی آمريکا با هم فرقی ندارند. ما هر دو حق تعيين سرنوشت خويش را خواهان هستيم. در انتها ما مردم هستيم که جراحتهای ناشی از قلدری آمريکا را بر بدنهای خود داريم. فعاليتهای من برای عدالت با خشونت دولت آمريکا و اف. بي. آی مواجه شد. آنها اين کار را در جهت منافع چه کسی انجام دادند؟ آيا اين به نفع مردم بومی پاينريج بود؟ آيا برای مردم بومی جهان بود؟ آيا به نفع عموم مردم آمريکا بود؟ خير آنها قصد نابودی ما را دارند. بگذار زندگی من شاهدی باشد برای زندگی شما. من از شما ميخواهم با دانشی که شما مردم بومی بدست آوردهايد در شعار «ضد تروريسم» دولت آمريکا عميقتر فکر کنيد. اگر ما قبلترها متحد شده بوديم و به عنوان يک ملت واحد همکاری نموده بوديم شايد اکنون پيروزی از آن ما بود. ما بايد متحدين خود که عليه سياستهای نظاميگری هستند را به اتحاد با همديگر تشويق کنيم، اينان برادران، خواهران، عموها و عمههای ما هستند که در زير بمباران قرار دارند. ما آنها هستيم و آنها ما هستيم. يک صدا فرياد بزنيم جنگ نه! با اين جملهی رهبر قبيله ايروکوئيس به نام لئون شنال دوها گفتههايم را به پايان ميبرم «من برای آفرينش هستم نه انهدام».
آن کس که از تاريخ نياموزد قربانی دسيسهها و توطئهها ميگردد.
برای آزادی لئونارد پليتر بکوشيم. اگر ميخواهيد با وی تماس بگيريد با اين آدرس با وی مکاتبه کنيد.
USPL – Leonard Peltier # ٨۹۶٣۷ – ۱٣۲
P.O. Box ۱۰۰۰
Leavenworth , KS ۶۶۰۴٨ – ۱۰۰۰
USA
saffaars@hotmail.com
|