یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تراژدی درد زنان و کودکان کار
اینجا زندگی بوی مردن می‌دهد


خبرگزاری کار ایران


• وزیر دولت عدالت محور که همواره در مراسم رونمایی با بریدن روبان از محصول نهایی بازدید می‌کند غافل از آن است که در این نجات بزرگ صنعت خودروسازی کشور انسانیت زیر پا گذاشته شده و له می‌شود و در پشت درهای بسته انسان‌های ضعیف و دردمند در زیر تازیانه درد کمرهایشان خمیده و اندام‌هایشان در عنفوان جوانی پیر و فرسوده می‌شود تا خودروسازان کشور با سودهای کلان اقتصاد بیمار کشور را به ظاهر نجات دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ آبان ۱٣٨٨ -  ۲۵ اکتبر ۲۰۰۹


ایلنا: صدای کوبش سخت صفحات ثابت و متحرک فلزی بر قطعات فولادی در فضای نه چندان بزرگ کارگاه مملو از ذرات معلق و ریز براده و حرکت تند دستان کوچکی که ظرافتشان را از دست داده‌اند با دقت اما سریع قطعات شکل گرفته را از زیر دستگاه می‌ربایند تا مبادا در یک لحظه کوتاه غفلت دست یا انگشتی در هر کوبش له یا کوبیده شود، فیلم عصر جدید چارلی را در ذهن به تصویر می‌کشد؛ نمایه کوچکی از نمایشی که در آن انسان‌ها جزئی از ماشین شده و هم آهنگ با صدای چرخ دنده ماشین بی‌آنکه از مغز فرمان بگیرند هر صدای کوبش فرمان جدید را بر ایشان صادر می کند: "بکوب، بکش. بکوب، بکش". اما بازیگران این صحنه‌ها چارلی و چند هنرپیشه آماتور یا حرفه‌ای نیستند که تراژدی یک درد را به تصویر می‌کشند، آنها انسان‌هایی ضعیف در صحنه واقعی زندگیند. کودکان کار و زنان سرپرست خانوار در پشت صحنه صنعت خودروسازی کشور که سناریوگردان آن صاحبان سرمایه‌ای هستند که نه در قرن آهن که در عصر ریز پردازنده‌ها و در قرن بیست و یکم، به شیوه قرون وسطی در یک برده‌داری نوین انسان‌هایی دردمند را به استثمار کشیده‌اند. اینجا کارگاهی است در ۵ کیلومتری شهر اراک که در آن با دستان زنان و کودکان کار قطعات سبک و سنگین یکی از شرکت‌های خودروسازی کشور تولید، بسته‌بندی و حمل می‌شود.
صادقی و احمدی مدیران و سرمایه‌گذاران این شرکت هر چند شتاب‌زده و با استرس زیاد به دلیل حضور ناخوانده ما در شرکت در رابطه با کار به قول خودشان انسانی‌، به کارگیری زنان و دختران به جای نیروی کار قوی‌تر در کاری کاملاً مردانه، بر توجیه کلامی به جای تفسیر قانونی و منطقی تاکید دارند اما ناخواسته حقایقی را که از دید ناظران قانون پنهان مانده نه به عنوان تخلف و دورزدن قانون که عکس‌العمل بر عملکرد جریان پیچیده خودروسازی کشور برای ما بیان می کنند!! پاسخ آنها در چرایی به کارگیری نیروی زن به جای مرد در صنعت تولید قطعات خودرو و استفاده از پسران نوجوان را نمی‌شود از سر ساده لوحی یا شاید زرنگ پنداریشان توصیف کرد، از آن روی که با جسارت تمام می گویند: مردها دائم با هم مشاجره دارند، مواد مصرف می‌کنند، خمارند و حوادث ناشی از کارشان بسیار است. وقتی در مقابل کارکرد ضعیفشان اعتراض می‌کنیم دست به یقه شده یا به راحتی و خونسردی می‌گذرند و ... اما زنها چون می‌ترسند کارشان را از دست دهند، اهل درگیر شدن نیستند. دقت کارشان بالاتر است، ظریف کار می‌کنند و ... قانع هستند!! وقتی از این مدیران لیست حقوقی و قرارداد کاری کارگران را مطالبه می‌کنیم باز هم با همان جسارت می‌گویند: "قبل از این که آنها (منظورشان کارگران است) بگویند خودمان می گوئیم. قراردادها سفید امضاست، حقوق‌ها زیر قانون کار و دستی دریافت می‌شود و لیست پرداخت و دریافتی نداریم".
در لیست بیمه آنها که به تأمین اجتماعی ارسال می‌شود وقتی نگاه می‌کنیم شاید برای پیشگیری از جریمه حقوق‌ها همه مطابق قانون کار آمده اما شنیده‌های ما از دریافتی‌ها چیز دیگریست بین ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان که این حقیقت تلخ را هم متعجبانه مدیران تایید می‌کنند و در توجیه عدم پرداخت دستمزد مطابق قانون کار به زنان و کودکان کار می گویند: "اگر شما می‌توانید بهتر اداره کنید شرکت را تمام و کمال تحویل بگیرید. خود ما قربانیان مافیای تولید خودرو در کشوریم. صنعتگران و مدیران کلان تولید خودرو قطعات را با همان نرخ سال ۱٣٨۰ از ما خریداری می‌کنند در حالی که همراه با تورم و افزایش نرخ مواد اولیه، نرخ کارگر نیز افزایش می‌یابد و..."

"بوی مطبوع غذای مدیران و کارگران محروم از سهیمه غذایی"
چون ساعت حضورمان در شرکت هم زمان با وقت نهار است، بوی دلچسب غذا در محوطه کوچک مشام را نوازش می‌دهد اما دلتنگی‌هامان وقتی افزون‌تر می‌شود که از زبان مدیران شرکت می‌شنویم "کارگران سهمیه غذا ندارند و هر کدام چیزی برای خودشان می‌آورند. بوی مطبوع هم مربوط به آشپزخانه مدیریت است چرا که در سالن غذاخوری کارگران، آشپزخانه کوچک ۲ در ٣، همه چیز مرتب است و حتی اثری از خرده نان یا دانه‌ای برنج روی زمین و در اطراف تنها میز ۴ نفره به چشم نمی‌خورد. در آشپزخانه (سالن غذاخوری) به راهرویی باریک که ظرفشویی و دستشویی و توالت مشترکاً در آن پیش‌بینی شده باز می‌شود زنی جوان لیوان‌ها را در داخل آبریز باریکی که در زیر ۴ شیر آب (سرد) تعبیه شده با دستانی که سرخ شده شستشو می‌دهد.

"تصویر ترس در نگاههای ساده و معصوم"
در سالنی کمتر از۱۰۰ مترمربع دستگاه‌ها در کنار هم با سرعت تمام کار می‌کنند و دختران نوجوان و زنان جوان بدون هیچگونه لباس کار ایمنی، عینک و دستکش و گوشی در فضایی پر از صدای زبر و خشن قطعات را به زیر دستگاه قرار می‌دهند با ضربه محکم پا اهرم بالابرنده را به سوی بالا هدایت و پس از کوبش سخت صفحات بر قطعه سپر خودرو را از زیر گیره بیرون می‌کشند. سمباده می‌زنند، صاف می‌کنند و پس از شمارش در دسته‌های ۵۰تایی و چیده شدن روی سطح مقابل، دختری جوان که اندامش از بقیه درشت‌تر است دسته ۵۰ تایی را در آغوش به سختی فشرده و به سوی ماشین حمل که پسرکی نوجوان، آن را می‌راند خمیده و لنگان قدم برمی‌دارد در سالن کوچک مجاور نیز قطعات دیگر که کوچکترند در بسته‌های یکهزار و ۵۰۰ تا ۴ هزارتایی شمارش و با نظم بسیار در کارتن چیده می‌شوند و کارتن‌ها را دخترک ۱۷ ساله که از او به جای ماشین حمل استفاده می‌شود در فرغون چیده و در گوشه اتاق روی هم قرار می‌دهد تا توسط ماشین دیگر که پسر نوجوان دیگری رانندگیش را بر عهده دارد به سوی خودروهای حمل بار منتقل شود. اگر چه طاهره که سابقه‌اش از همه بیشتر است (۷ سال) در مقابل نگاه تیز کارفرما، پسر یکی از مدیران، کمد پر از لوازم و ابزار و لباس ایمنی را نشانمان می‌دهد و علت عدم استفاده کارگران از این وسایل را بی‌توجهی آنان به امکانات موجود عنوان می‌کند اما در یک لحظه کوتاه غیبت کارفرما، با هراسی نمایان در نگاهش می گوید: "حادثه کار کم داریم چون بچه‌ها دقت می‌کنند اتفاقی برایشان نیفتد اما کار سخت و سنگین است. حمل بسته‌های سنگین، براده‌های فلزات معلق در هوا، خستگی بدون استراحت، بوی تند نامطبوع حاصل از تراش و سمباده قطعات با حقوف ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان درد همه بچه هاست. ناچاریم، از بدبختی روزگار این جا کار کنیم اکثر اینها تنها نان آور خانه‌اند همسران مردان زندانی، بیکار، معتاد و دختران پدران پیر درمانده از کار افتاده و یا لاابالی. و بعد قسممان می‌دهد: "خانم تو را به خدا به اینها نگوئید بیرونمان می‌کنند !؟" "این التماس دعای همه آن دردمندان است".

اداره کار: در بحث قراردادها خلاء قانونی هست
موحدی مسئول بازرس‌های کار سازمان کار و امور اجتماعی استان خلاء قانونی در بحث قراردادها را در کشور از مهم‌ترین دلایل وجود نیروهای کار به این شکل می‌داند و می‌گوید: چون بین عرضه و تقاضا در کشور در مبحث نیروی کار هماهنگی وجود ندارد متاسفانه این‌گونه اتفاق‌ها گریزناپذیر است. موحدی در رابطه با بحث این شرکت و استفاده از نیروی کار ارزان و سوء استفاده از کارگران زن اظهار می‌دارد: بازدیدی از این شرکت شده و گزارشاتی نیز موجود است.
وی با اشاره به عدم تناسب بین تعداد بازرسین کار و شرکت‌های صنفی در استان می‌گوید: با وجود ۲۰ بازرس کار و ٣۰ هزار واحد کاری و ۱٨۰ هزار نفر کارگر چنانچه گزارشاتی مانند این موضوع برسد حتماً موضوع را پیگیری می‌کنیم اما واقعاً رسیدگی با این تعداد کم بازرس بسیار کار مشکلی است.
در حالی که در این شرکت تولید قطعه خودرو در اراک، که شاید نمونه‌ای از ده‌ها مدل کار در کشور باشد زنان و کودکان کار درپشت صحنه صنعت خودروسازی کشور با شیوه‌ای غیر انسانی استثمار می‌شوند و با حداقل دریافتی افزایش تولید را رقم می‌زنند اما وزیر صنایع و معادن دولت نهم و دهم در مراسم رونمایی از خودروهای ساخت جدید یکی از دو شرکت تولید خودرو در کشور در روز شنبه ٨ مهرماه از افزایش بهره‌وری کاهش قیمت تولید و رشد ۲۰ درصدی هزینه‌های نیروی انسانی در صنعت خودروسازی کشور سخن به میان می‌آورد. به گفته محرابیان ثبات در قیمت خودروهای داخلی موجب شده تا خودروسازان با افزایش بهره‌وری و توجه به نیروی انسانی و کاهش قیمت مواد اولیه شرایط کاهش قیمت را در خودروهای داخلی فراهم کنند. وزیر صنایع و معادن در این مراسم تصریح می‌کند: "تحمل خودروسازان صنعت کشور را نجات داد! وزیر دولت عدالت محور که همواره در مراسم رونمایی با بریدن روبان از محصول نهایی بازدید می‌کند غافل از آن است که در این نجات بزرگ صنعت خودروسازی کشور انسانیت زیر پا گذاشته شده و له می‌شود و در پشت درهای بسته انسان‌های ضعیف و دردمند در زیر تازیانه درد کمرهایشان خمیده و اندام‌هایشان در عنفوان جوانی پیر و فرسوده می‌شود تا خودروسازان کشور با سودهای کلان اقتصاد بیمار کشور را به ظاهر نجات دهند و خودرویی که قیمت تمام شده‌اش با احتساب پرداختی‌ها به نیروی کارانسانی بسیار پائین‌تر از قیمت عرضه است با نرخ ده‌ها میلیون تومان به دست مصرف کننده برسد تا دولتی‌ها برخود ببالند که صنعت خوروسازی کشور همچنان روی پاست.
به لحاظ مصالح کارگران شرکت و تعهد اخلاقی به حرفه خبرنگاری نام شرکت و کارگران در این گزارش نیامده اما این موضوع دردناک به اطلاع کلیه مسئولین ارشد استان، استاندار،‌ معاونان و ... رسانده شده و به دلایل ساده این ظلم آشکار دیده نمی‌شود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست