یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارش جلسه اعلام موجودیت کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) ـــ واحد اروبرو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٨ آبان ۱٣٨٨ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۰۹


مقدمه:
         ما جمعی از زندانیان سیاسی دهه شصت و فعالین سیاسی اروبرو ــ سوئد گردهم آمدیم تا در حمایت و همبستگی از جنبش های اعتراضی اعم از کارگران ،دانشجویان، زنان، معلمان و... بویژه دفاع از خیزش های توده ای اخیر و محکوم نمودن کشتار، زندان و شکنجه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، تشکلی را در جهت نیل به اهداف طبقاتی مان تآسیس نمائیم.
ما پس از نشستهای مداوم و استفاده از خرد جمعی بدین نتیجه رسیدیم که کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) ـــ واحد اروبرو را در دفاع از فعالین، جان باختگان و زندانیان سیاسی راه آزادی و سوسیالیسم در جهت اهداف مان ایجاد نمائیم.
ما ضمن دفاع از آزادی مطبوعات، حق بیان، عقیده، تشکل و... بر این اعتقادیم که هیچ فرد و گروه و تشکلی را نمی توان بجرم فعالیت و بیان عقاید سیاسی از مزایای اجتماعی محروم و به زندان، شکنجه و اعدام محکوم نمود. اما یقین و باورداریم تا زمانیکه سرمایه و سیستم سرمایه داری پابرجاست ظلم، ستم، استثمار، فقر، فساد، فحشاء، زندان، شکنجه و اعدام تولید و باز تولید می شود.
مامعتقدیم که در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، دموکراسی لازم است اما کافی نیست مبارزه و مرزبندی با سیستم سرمایه داری یکی از معیارهای اصولی و اساسی است .
کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) ــ واحد اروبرو با این افق و چشم انداز با پخش آفیش هایی به زبان فارسی و سوئدی و تکثیر اساسنامه موقت کانون و همچنین پخش اطلاعیه با برگزاری مراسم بزرگداشت زندانیان سیاسی جان باخته دهه شصت و نیز جوانه هایی که در جنبش توده ای اخیر پرپرشدند ، در روز شنبه هفدهم اکتبر اعلام موجودیت کرد.

گزارش جلسه:
در آغاز ضرغام اسدی یکی از فعالین سرشناس استان اروبرو بعنوان مجری برنامه ضمن خوشآمد گویی و ارائه مطالبی کوتاه در باره اوضاع و وقایع اخیر، سخنران این مراسم احمد موسوی را برای سخنرانی دعوت کرد.
احمد موسوی: نویسنده کتاب شب بخیر رفیق ، زندانی سیاسی دهه شصت و از جان بدر بردگان کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان شصت و هفت پس از قرائت شعر:
"   دریچه پشت دریچه      شکنجه پشت شکنجه      نقاب پشت نقاب         صدای بند و سلسله دار میآید " گفت : پس از گذشت سه دهه از حاکمیت جنایتکارانه جمهوری اسلامی، روز از پس روز، سال از پس سال، همچنان صدای بند و سلسله و دار می آید.
زمینه¬های کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان ٦٧ را، باید در ماهیت سرکوبگرانه نظام جمهوری اسلامی جستجو کرد. آنچه که در تابستان ٦٧اتفاق افتاد، ادامه کشتار مبارزان و آزادی¬خواهان در سال های نخست دهه شصت بود. رهبران نظام، مسئولان زندان ها و بازجوهای رژیم، از همان آغاز بارها اعلام کرده بودند که در شرایط بحرانی، تمام زندانیان را خواهند کشت.
احمد در فراز دیگری از سخنرانی خود گفت: و در تابستان ٦٧ بود که، با پایان یافتن جنگ ارتجاعی، میان دو رژیم صدام و خمینی، شرایط بحرانی برای جمهوری اسلامی فرا رسید. با پایان جنگ، توده¬های مردم به دنبال مطالبات¬شان بودند. اوضاع به نفع توده¬ها و نیروهای سیاسی رقم خورده بود. وقوع تلاطمات سیاسی، از هر زمان دیگر محتمل¬تر شده بود. طبیعتا رژیم دیگر نمی توانست به سادگی و به بهانه شرایط جنگی ، سرکوب و کشتار را همانند گذشته به جامعه تحمیل کند. و مهمتر از همه، پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ٥٩٨ سازمان ملل، برای رهبران رژیم، شکست روانی در نزد توده¬ها و برای خمینی به منزله نوشیدن "جام زهر" بود.
احمد موسوی اشاره به جناح بندی های درون جمهوری اسلامی، تاکید کرد که تمام جناح های رژیم، مستقیما در کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی در تابستان ٦٧ نقش داشته اند. و از این رو با گذشت بیست و یک سال، هنوز پرداختن به کشتار تابستان ٦٧، برای همه جناح های رنگارنگ جمهوری اسلامی، به عنوان خط قرمز تلقی می¬گردد. و چنانچه شاهدش هستیم، از آن زمان تا کنون تمام جناح¬های حاکمیت، از اصول¬گرا گرفته تا "اصلاح¬طلبان"، همه به آن وفادار مانده¬اند.
آنگاه چنین ادامه داد : اگر چه نفس هر جنایت، جنایت است. اگر چه کشتن حتا یک انسان، به جرم باورهای سیاسی، می¬تواند اقدامی فاجعه آمیز باشد. اما، آنچه یک اقدام جنایت¬کارانه را بی توجه به ابعاد آن برجسته¬تر می¬کند، دوران تاریخی وقوع آن جنایت است. چنانچه اگر امروز انسانی را به صلیب بکشند، طبیعتا عمق این اقدام جنایتکارانه، از کشتن هزاران انسانی که در دوران برده¬داری و یا قرون وسطی به صلیب کشیده شدند، فاجعه بارتر خواهد بود. اگر با یک چنین نگاه تاریخی، به کشتار تابستان ٦٧ بنگریم، آنگاه می¬توان دریافت که جمهوری اسلامی چه جنایت هولناکی را مرتکب شده است. تا جائیکه ، مادران ، همسران ، فرزندان و پدرانقربانیان تابستان شصت و هفت ، هنوز در زیر آوار این جنایت هولناک دست و پا می زنند.

آنگاه ضرغام بعنوان مجری برنامه و یکی از دست اندر کاران کانون به زبان سوئدی گفت : گفته های احمد حاکی از یک تراژدیست که دامنگیر میلیونها نفر در طول دوران سی ساله نظام جمهوری اسلامی شده است. گفته های فوق مرا به یاد مادرم انداخت که در تیرماه ١٣٦٧ خبر تیر باران برادرش مسعود و فرزندش غضنفر را دریافت نمود. دو جوانی که زندگی شان از آغاز تا پایان بهم گره خورده بود و یادم نمی رود که در هنگام تحویل پیکرشان پسر عمویم محمد حسین که در آن زمان فقط پانزده سال داشت از دیدن چهره های سوراخ و خونین شان در همان لحظه فورآ جان باخت و مشکلات چند برابر شد
او در خطاب به حضار گفت :آقایان و خانم ها، دولتمردان سوئد و کشورهای اروپائی، این تراژدی حکایت سالهای اخیر نیست، بلکه واقعیت سی سال نظام حمهوری اسلامی است که توسط رفسنجانی ها، موسوی ها و خاتمی ها، یزدی ها، جنتی ها و احمدی نژادها و خامنه ای ها و همه جناح ها ازمحافظه کار ها تا اصلاح طلبان یعنی کلیت نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران است. متآسفانه رسانه های غربی تضاد درون جناحها برای کسب هژمونی طلبانه شان و چگونگی رابطه با امپریالیست ها و همچنین چگونگی کنترل و مهار جنبش های اعتراضی واتخاذ شیوه سرکوب شان را وارونه جلوه میدهند و جناح باصطلاح اصلاح طلبان را که دست شان همچون محافظه کاران به خون تک تک انسانها آلوده است دموکرات و مدافعین دمو کراسی می خوانند.
این در حالیست که تمامی سردمداران جمهوری اسلامی تضاد ها را دعوائی درون خانوادگی برای حفظ نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی شان می نامند.
آنگاه ضرغام اسدی مطالبش را چنین فرموله کرد : کانون زندانیان سیاسی ایران ( در تبعید ) ـــ واحد اروبرو دوشا دوش مردم زحمتکش وغیور ایران برای سر نگونی دولت و نظام جمهوری اسلامی در ایران به مبارزاتش تداوم خواهد داد.
ما از افکار عمومی سوئد و همچنین ازسازمانها و احزاب سوئد بویژه این استان انتظار یاری و کمک و مساعدت در این راه را داریم.

سپس مجری برنامه از عباس سماکار نویسنده متعهد و شاعر انقلابی برای قرائت اشعارش دعوت بعمل آورد. او که در زندان های رژیم ستم شاهی رفقای ارزشمندی را از دست داده بود در آغاز چنین گفت:
پیکار دلاورانه مردم ایران در برابر یکی از تبهکارترین حکومت های سرمایه داری جهان نشان دهنده عزمی است برای رسیدن به یک دنیای نو و زیبای پیش روی شان. دنیائی که در آن انسان ناچار نباشه برای سیر کردن شکمش تحقیر بشه و بندگی کنه.
رسیدن به این جامعه¬ی نو، رسیدن به آزادی و عزت، شرافت یه زندگی انسانیه و بی تردید دیر نخواهد بود که بر پرچم پیروزی، رهائی از هر ستم اجتماعی و طبقاتی خواهد درخشید. عباس در تداوم سخنانش گفت :
از همین رو هم هست در افق درخشان مبارزات مردم ایران پایه¬های کاخ ستم و سلطه جمهوری اسلامی به لرزه در آمده.
در ستایش این پیکار بزرگ ، شعر سرزمین ما سالهای دراز بود که در ذهنیت خود سخن سر میداد. اما اکنون که این سر فصل نوین به شکل واقعی فرا رسیده، گوئی آنقدر شکوهمند است که شعر به راستی قادر به توصیفش نیست.
با این حال در شعر، ناامیدی معنا نداره. و اینکه این تلاش تا چه حد چهره¬های گوناگون این مبارزه رو به تصویر در می¬آره و بیان می¬کنه، قضاوت¬ش به عهده شما ست. آنگاه این رفیق مبارزمان، اشعارش را برای عزیزانی که در سالن حضور داشتند، خواند.                                                                        
         آشنا                                                      
نه                                                                              اما بر منظر غریب ِ آتش و دود و خون و هیاهو                                                                                    
شکی ندارم                                                                   ناگهان
که برق نگاهت آشنا ست                                                 چشم¬هایت در بُهت غریبی فرو می¬رود
و باید جائی دیده باشم¬اََت                                                   و من فکر می¬کنم
ولی                                                                            باید کسی این پرده را پس بزند
هرچه گوش می¬دهم                                                         و بگوید
صدایت را نمی¬شنوم                                                      انبوه این نگاه¬های آشنا                                                                                                      
                                                                                 در این جسدهای به خون¬خفته‍ی کابوس¬های من
حداقل نشانه¬ای بده                                                                           از آن کیست
بگذار حافظه¬ام از پس این سال¬های دور
یاری¬ام کند                                                                                                                                                      * *

با دعوت مجری برنامه بهروز کرد احمدی یکی از بهترین مترجمین اشعار کردی ، شاعر و فعال سیاسی در خطاب به حضار گفت:
خانمها ، آقایان و رفقای گرامی در سالگرد یکی از هولناکترین جنایات تاریخ انسانی و پژمرده شدن فروغ زندگی هزاران انسان پاک و مبارز درکمتراز دوماه بدست رژیم اسلامی مسلط بر ایران، با اندوهی بیمرزاما امیدی هماره فروزان به شما درود می گویم.
سی سال به درازا کشید تا جرقه های زیر خاکستر مرگ و نا کامی که هر روز و شب بر جان و جهان جوانان مان و عزیزان مان   سنگینی کرده، طوفانی اینچنین طوفنده، راه وار و نا ایستا گردد و بر خرمن و خرگاه دشمنان ایران لهیب افکند، و اساس ستمشان را به لرزه در آورد.
سپس چنین ادامه داد: سی سال به درازا کشید و در این سی سال بسی رنجها که بر همه ما رفت ، بسی زندگی ها که فنا گشت، بسی عشق ها که به زوال نشست، بسی غرور ها که لگد مال شد ومیلیونها مردم در ماتمکده ای بزرگ و زندانی بزرگتر بنام ایران ، نه زندگی، که نیست را در تمامی شئونات شان به آزمون نشستند، خون دل خوردند و حسرت بردند.
بهروز گفت : این طوفان نخواهد ایستاد ، و سوگند به همه جانهای عزیزی که در دوزخ سیاه جمهوری اسلامی زوال و ذغال شدند، این طوفان دامن و دستار دشمنان را خواهد نوردید و به گورستان خواهد سپرد. سپس بهروز اشاره کرد: شعری را که برای ندا و تمامی نداهایی که بویژه در
تاریک سال هزار و سیصد و شصت و هفت در سیاهچال های رژیم انجزه گویان، به خون نشانده شدند قرائت نمود.
                   ندا
بردارید روسری و مقنعه ندا را                                        حجاب سراسر پیرایه خدا را      
بگذارید موهایش پریش وآزاد گردد                               واپسین نفسهایش همره باد گردد
بنگریدش ، دخترکم چه سان شکوفاست                         نگاهش پرسشگراست و قرص و پا برجاست
نگاهش نکوهشی بس گزنده بر ماست                            که عشق بود و زندگی بود ، آنچه او میخواست
او کبوتر رنگین بال آزادی است                                  ندای قرن ها اسارت ها در وادی است
او ترنم لبخندی شادمانه در ظلمت                                 او غریو حسی خواستن است در حرمت
او فریاد دوشیزه ایست اسیر شب                                 هنگام دست درازی دیو های طعب ***   
بنگرید نیلی آسمان را به چشمهایش                              ببینیدجاودانه زیستن را در جهانش
رگه خون بر لبانش ، ماتیکی است زیبا                         سرخابی است گلگون و زیباتر از هر دیبا
ندا وخونش ، خروش شورش زن است                         آتشی بر تاریکستان هر لجن است
دل زخمینش ، گداخته خورشیدی است سوزان               در ندای هر دختری میشود عریان
بگذارید آرام بخسبد دخت نازم                                    سنبل مهر و عشق و رنگ و نور و رازم
بسوزانید مقنعه سیاه ندا را                                        آزاد کنید این پرنده خوش صدا را
                                                 ای دوشیزگان خار چشم استبداد                                                                     
                               مرگ بر آنان و...                                                                        
                                                                        عشق و لبخند بر شما باد ...

پس از استراحت بیست دقیقه ای و صرف چای و قهوه و شیرینی و باز دید از میز کتاب ، وقت برنامه اختصاص به موسیقی یافت.
گیسو شاکری نویسنده و هنرمند متعهد و انقلابی در تبعید، در ارتباط با وظایف انقلابی تک تک ما در مبارزه با جمهوری اسلامی نکاتی ارزشمند بیان نمود.در تداوم سخنانش گفت : یکی از شاهدان تاریخی این فاجعه ی خونین بوده است که به کشتار و قتل عام یک نسل زنده و هوشیار انجامیده که به باور او این جنایت¬های بی¬رحمانه و بی مرز که به قتل¬عام هزاران نفر و تنها به خاطر باورهایشان انجام شده است نه فراموش شدنی و نه بخشیدنی¬ است و امیدوار است که عاملان و مجریان این کشتارها در یک دادگاه قانونی محاکمه شوند. آنگاه گفت : که در کنار مردم ایران و تا آزادی ایران، راه آن عزیران را ادامه خواهیم داد.
گیسو در پایان به درخواست حاضران سرود دایه دایه معروف را بعنوان آخرین آهنگ به جمع تقدیم کرد. همه با شور و حال غیر قابل وصفی، هنرمندشان را همراهی نمودند. مجددآ جمع با تشویق و کف زدن های ممتد،خواننده انقلابی شان را وادار نمودند تا آهنگ دیگری اجراء نماید. آخرین ترانه "چو هنگامه..." بود که پس از خیزش اخیر مردم ایران اجرا کرده است. ترانه¬ای که حال و هوای خیزش میلیونی مردم در خیابان¬های ایران را در خود داشت و احساس بپا خاستن برای دگرگونی شرایط خفقان تحمیل شده بر مردم را به حاضران منتقل کرد. این آهنگ زیبا، گرمای خاصی به جمع داد.
اودر پایان اشاره کرد که ما با رژیمی رودر روییم خشن و بی رحم و مستبد که تا دندان مسلح است و فرزندان ما را در طول سی سال درزندان¬ها کشته است و مردم را با خشونت آمیزترین شکلی سرکوب کرده است و حالا هم ضمن ادامه خشونت و پایمال کردن تمام آزادی¬ها، مردم را در خیابان¬ها با بی رحمی می¬کشد. او گفت که ما خشونت طلب نیستیم. ما تنها از خودمان دفاع می¬کنیم. گیسو شاکری باتوجه به امکانات محدود ی که برای اجراء موسیقی در سالن مهیا شده بود با برخوردهای بی ریا و صمیمانه اش خاطره ای زیبا از خود بجا گذاشت.

قیلم شاهدان چشمبند زده با مضمون و محتوای ارزنده از استوار زنان و مردان مقاوم زندانهای رژیم جمهوری اسلامی در یکی از بدترین دوران های تاریخ با زیر نویس انگلیسی ساخته کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)، بعنوان آخرین قسمت برنامه برای حضاربه نمایش گذاشته شد .
یاد آوری نکاتی چند:
ـــــ مجری برنامه ضرغام اسدی در تمام مدت ،به دو زبان فارسی و سوئدی سخن گفت که یکی از نکات بسیار مثبت وموفق این حرکت جمعی محسوب گردید.
ـــــ پس از یک دهه واندی سال این اولین برنامه سیاسی ایرانیان در شهر اروبرو بود. بهمین دلیل، اکثریت قریب باتفاق با خوشحالی خواهان تداوم چنین برنامه های سیاسی و همکاری در سطوح گوناگون شدند.
ـــــ بدون هیچ برنامه از قبل تنظیم شده ای مجری برنامه برای قدردانی از رفیق خوب وپرتلاش وکوششگرمان ،بابک عماد که یکی بنیان گذاران کانون زندانیان سیاسی ایران را به روی سن دعوت کرد . اونیزمختصرآ از تاریخچه کانون و چگونگی تشکیل کانون زندانیان سیاسی در ایران و ایجاد شعبات و واحد های کانون در کشور ها و شهرهای مختلف سخنانی بیان کرد.
ـــــ روزنامه نرکس آلاهاندا یکی از معتبرترین روزنامه های استان اروبرو و تنها روزنامه سراسری این استان روز یکشنبه هیجدهم اکتبریک صفحه کاملش را به مصاحبه با اعضاء احمد موسوی وضرغام اسدی و افتتاح کانون اختصاص داد.
ــــ پیشنهادات و انتقادات سازنده و هدایتگرانه ای ازطرف شرکت کنندگان در جلسه با اعضاء کانون در میان گذاشته شد که یقینآ در برنامه های آینده کانون اثرگزار خواهد شد.
ـــــ برنامه با نیم ساعت تآخیر شروع شد و این تنها انتقاد مهمی بود که ازطرف اکثریت شرکت کنندگان از کانون بعمل آمد .
ما اعضاء کانون زندانیان سیاسی ایران( در تبعید ) ـــ واحد اروبرو ضمن پذیرفتن انتقاد فوق، مصممیم که در آینده حتمآ رآس ساعت اعلام شده برنامه ها را به پیش ببریم .

آدرس ایمیل کانون                                                               
kanoonorebro@yahoo.se


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست