یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پاسخ به تهمت پراکنیها


علی افشاری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۲۱ آوريل ۲۰۰۶


اخيرا عده ای به ترور شخصيت و تهمت پراکنی به اينجانب در محافل خصوصی و عمومی پرداخته اند .اينجانب در طول تمامی ساليان فعاليت به اين گونه تخريب ها که عمدتا در آشپزخانه محافل امنيتی ساخته و پرداخته می شود عادت کرده ام و از روز اول که به سياست پا نهادم می دانستم که بايد تحمل خود را بالا برم و فحش ها و تهمت ها را به جان بخرم که حقيقت طلبی و آرمانگرايی در دنيای مسلط سياسی هزينه های گزافی دارد . ولی اخيرا وابستگان به پاره ای از جريانات شکست خورده در انتخابات رياست جمهوری اخير و برخی از افرادی که خود را آماده گرفتن دلارهای آمريکايی کرده اند و اينجانب را رقيب خود فرض می کنند ، آتش بيار معرکه شده اند . اگر چه هيچگاه به اين سخنان سخيف وقعی ننهاده ام و افکار عمومی و نيروهای سياسی را آگاه تر از آن دانسته ام که چنين حرفهای بی اساسی بر آنها تاثير گذار باشد اما شدت پريشان گويی و عمق دروغهای شاخ دار مرا بر آن داشت تا به مصداق آيه شريفه و اذا جاء فاسق بنبا فتبينوا به روشنگری به پردازم .يکی از آخرين مطالبی که با نهايت کينه توزی و دروغپردازی در اين خصوص منتشر شده ، مطلبی است که در سايت "الپر" منتشر شده است . متاسفانه آلوده کردن فضای مجازی و عرصه ارزشمند وبلاگ نويسی به درشتگويی و تهمت زنی های بی پايه و اساس از بزرگترين آلودگيهايی است که اين عرصه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی نوپا را تهديد می کند ، بويژه آن هم از سوی کسانی که اسم مستعار برگزيده اند و شهامت بيان اسم واقعی شان را ندارند .البته بديهی است کسانی که به ترور شخصيت بپردازند همچون تروريستهای فيزيکی بايد چهره کريه و غير انسانی خود را بپوشانند . اما همچنانکه موکدا گفته ام اينجانب برای ادامه تحصيل در مقطع دکتری به آمريکا آمده ام که به طور متعارف از بورسيه ها و امکاناتی که برای دانشجويان دکتری داده می شود استفاده کنم .آگاهان به امور می دانند که هر ساله تعدادی از دانشجويان دانشگاههای برجسته کشور رهسپار دانشگاههای خارجی می شوند و به پاس سوابق آموزشی و علمی شان از اين تسهيلات برخوردار می شوند . اما آقای الپر مدعی شده اند يک حضرت آقايی که به وبلاگ سياسی اينجانب لينک داده اند " تا توانست از نام جنبش دانشجويی نان خورد و حديث استخدام او در شركت تابعه بنياد مستضعفان و حقوق يك ميليون تومانی و عروسی آنچناني‌اش شهره اهل مطلب در تهران است، برداشته با چند نفر از بچه‌های سابق تحكيمی يا روزنامه‌نگار تماس گرفته و با وعده كار و تحصيل و تأمين زندگی و امثال اينها از آنها خواسته به جمع اندك دوستان ايشان در آن سوی اقيانوس اطلس بپيوندند . "
ايشان رطب و يابس را به هم بافته اند .اينجانب ده سال از بهترين سالهای عمرم را صرف فعاليت در جنبش دانشجويی کرده ام و همواره به لطف خداوند عملکرد و مواضعم به گونه ای بوده است که از حمايت و همراهی قاطبه دانشجويان برخوردار بوده ام و همواره شخصيت حقيقيم برای حضور در عرصه سياسی کافی بوده است و نيازی نداشته ام تا از نام جنبش دانشجويی استفاده کنم . بلکه در متن جنبش حضوری فعال داشته ام . کسانی نياز داشتند از نام جنبش دانشجويی استفاده کنند که در آن محلی از اعراب نداشتند و يا در حاشيه قرار داشتند .همان کاری که حاکميت و برخی احزاب سياسی مدعی پدرخواندگی انجام داده و می دهند .آخرين حضورم در شورای مرکزی دفترتحکيم وحدت نيز در شرايطی صورت گرفت که خودم هيچ گونه خبری نداشتم و ابراز تمايلی نيز برای کانديداتوری نکرده بودم . درغياب من اعضاء انجمنهای اسلامی دانشجويان دانشگاههای سراسر کشور مرا برگزيده بودند و فقط با توجه به اصرار آنها و احترام به اعتماد و انتخابشان پذيرفتم که در مجموعه فعاليت کنم .حال نمی دانم سه سال تحمل زندان و اذيت و آزار جسمی و روحی فراوان و چهارصد روز انفرادی و تضييقات و محروميت های فراوان و محکوم شدن به شش سال حبس ديگر کجايش نان خوردن است !! . آقای الپر بهتر است به همانهايی که به سفارششان بر خود زحمت می دهند و می نويسند ، بپرسند که من اگر می خواستم از فعاليت سياسی نان بخورم می توانستم مانند خيلی از کسانی که پس از دوم خرداد به نان و نام دست پيدا کردند از ديوار پستهای دولتی بالا بروم و يا کافی بود گوشه چشمی به صاحبان قدرت کنم تا آنی که در مخيله آقای الپر و همراهانشان نمی گنجد به سويم سرازير شود .آقای الپر از همان دوست بسيار دلسوزشان که اميدوارم از سربازان گمنام امام زمان نباشند ، بخواهند تا کسانی را که من دعوت کرده ام تا به آنسوی اقيانوس اطلس بپيوندند ، اعلام کنند تا سيه روی شود هر که در او غش باشد .من روحم نيز از چنين مسئله ای بی خبر است .نه می دانم راديوی دانشجويان چيست و نه می دانم دولت آمريکا چه برنامه ای دارد و نه رقابتی با کسی کرده ام .
اينجانب در کارخانه هايی کار کرده ام که سهام عمده آن مربوط به بنياد مستضعفان بوده است . حضورم به واسطه سوابق آموزشی و فنی ام بوده است . هيچگاه نيز استخدام نشده ام بلکه قرارداد موقت کار يک ساله داشته ام که نيازی به استعلام و گزينش حراست نداشته است .حقوق يک ميليون تومانی نيز نداشته ام .فيش های حقوقی بنده مشخص است . آقای الپر بهتر است فيش های حقوقی يک ميليونی را ارائه دهند تا حداقل اينجانب بتوانم از آنها بهره گيرم . اما آقای الپر ، حقوق يک ميليونی برای فارغ التحصيلان کارشناسی ارشد مهندسی صنايع دانشگاه صنعتی اميرکبير چيز خاصی نيست .عمده هم دوره ای های غير سياسی بنده در حال حاضر بنای معيشت خود را سامان داده اند که هيچ بلکه صاحب شرکت نيز شده اند .اين سوابق سياسی مانع رشد اقتصادی بنده بوده است اما با کمال ميل پذيرفته ام چنين هزينه هايی را به پردازم .اما گويا عروسی اينجانب به آقای الپر و سفارش دهندگانشان خيلی گران آمده است .عروسی اينجانب عروسی آنچنانی نبود . هزينه های آن نيز به لطف خداوند ، خانواده خود و همسرم ، کمک های دوستانم و تلاش های شبانه روزيم تامين شده است که مدارکش نيز موجود است .اما آقای الپر ورود به عرصه خصوصی افراد با کدام شعار حقوق شهروندی که شما از آن دم می زنيد سازگار است .آقای الپر اينجانب آمادگی خود را اعلام می کنم تا دارايی ناچيز اينجانب و آنانی که شما در حمايتشان می نويسيد مورد بررسی قرار گيرد تا حقيقت معلوم شود .بخصوص آنانی که پس از دوم خرداد در مناصب دولتی جای گرفتند و يا برخی اهالی مطبوعات که به فرموده نوشتند و انبان خود را پر کردند همانگونه که عمده به فرموده نويس های جناح محافظه کار عمل می کنند . اميدوارم شما از آنانی نباشيد که به وعده و وعيد فريفته باشندتان . البته اکثريت روزنامه نگاران ، خبرنگاران در خور تقدير و سپاس فراوان هستند که در همه حال حرمت قلم را نگه داشتند وشرافتشان را با هيچ چيز معامله نکردند .
اما در مورد اتهامات موارد زير را بيان می دارم :
۱- ادعای همکاری سياسی با آقای حسين نامدار و برخورداری اينجانب از منابع مالی ۵۰۰ هزار دلاری که ايشان از ميز ايران در وزارت امور خارجه آمريکا دريافت داشته اند از اساس کذب و بی پايه است و نشان از شدت و عمق خواب مستانه تهمت زنندگان دارد .
۲- ارائه طرح " راديوی دانشجويی " و درخواست " هفتصد هزار دلار " از کنگره آمريکا از اباطيل ديگری است که کذب محض می باشد .برای اولين بار از وبلاگ آقای الپر مطلب روزنامه نيويورک ساين را ديدم که صحبت از الگوی راديو دانشجو کرده است که البته آن مطلب هيچ ربطی به استنتاجات و نتيجه گيريهای آقای الپر نداشت و در مطلب آن روزنامه هيچ موردی دال بر افشاگريهای آقای الپر و موردی مربوط به اينجانب وجود نداشت .
٣ - اينجانب تا کنون هيچ طرح و برنامه ای و از جمله راديو نداشته ام تا چه برسد برای پيگيری آن درخواست کمک از نيروهای داخل کشور بکنم و به آنها وعده پول ، تحصيل ، کار و آينده داده باشم .بنده برای خودم چنين وعده هايی را متصور نمی بينم وبا دهها مشکل ريز و درشت دست به گريبانم ، چه برسد به اينکه بخواهم به ديگران پيشنهاد بدهم .
۴- عده ای ساده انديش همچون تئوريسين خشونت مذهبی " مصباح يزدی " و عده ای پاپوش ساز می پندارند که دلارها در چمدان ها و يا ساختمان کنگره آمريکا توزيع می شود و به راحتی ميليونها و صد ها هزار دلار در اختيار مطالبه کنندگان قرار می گيرد .آقای الپر که مدعی همه چيز دانی و هوشياری بالايی هستند ، شايسته است به سايت های مربوطه مراجعه کنند تا ببينند در کنگره پولی به کسی نمی دهند بلکه لايحه دولت و طرحهای پيشنهادی نمايندگان کنگره را تصويب می کنند و به نهاد های اجرايی مربوطه اختيار توزيع بر اساس ظوابط می دهند و آنها هم به صورت علنی اعلام می کنند تا متقاضيان پيشنهاد ها و طرحهايشان را بدهند . بنده بار ديگر به کسانيکه به اين دلار ها چشم دوخته اند اعلام می کنم که نه از آنها برخوردار شده ام و نه بنای استفاده دارم و شخصا چنين مشيی را نمی پسندم بنابراين آسوده خاطر باشيد که اين حقير در هيچ شرايطی رقيب نيستم .
۵- بنده فکر می کنم سوابق هر کس به خوبی بيانگر عيار پايبنديش به وطن دوستی و منافع ملی می باشد .در حال حاضر ساختار اقتدار گرای قدرت و حاميان قسم خورده آن از وطن فروشترين عواملی هستند که در طول ساليان گذشته اموال عمومی را به تاراج برده اند و برای خود ثروت اندوخته اند و منافع کشور و مردم را به باد داده اند .کافی است تا اصل از کجا آورده ای برای تمامی صاحب منصبان دو دهه اخير اجرا شود تا معلوم شود وطن فروش و خائن به منافع ملی کيست ؟و عمق فاجعه حاتم بخشی از کيسه ملت به خارجيها چه می باشد . آقای الپرو امثالهم که برای تداوم ساختار قدرت مردم گز ار هيچ کوششی فروگذار نکرده و نمی کنند و اصلاحات و اصلاح طلبی را به بازی قدرت خواهانه عده ای تنزل می دهند ، بيشتر سزاوار اطلاق وطن فروشی هستند . البته کينه توزی و غرض ورزی آنها طبيعی است چون برنامه " تغيير بنيادين ساختار قدرت و قانون اساسی " خواب اربابان و سفارش دهندگان مطالب آنانی که به بهايی ناچيز قداست قلم را لکه دار می کنند ، آشفته ساخته است , و هر کسی را که در تبيين ناکارآمدی اصلاح با استفاده از ساز و کارهای درون قدرت و ضرورت پيگيری اصلاحات ساختاری موثر می بينند ، کينه توزانه آماج حمله قرار می دهند ! البته بنده حساب کسانی را که از روی عقيده ، دغدغه و نوع نگاهشان به منافع ملی و دموکراسی ، مدافع رويکرد اصلاح از درون ساختار هستند را جدا می دانم و برای آنان احترام قائل هستم .
در پايان به آقای الپر و ديگر مدعيان ، باز موکدا اعلام می کنم که مستندات خود را سريعا اعلام کنند و بدانند سخن دروغ و تهمت دير نمی پايد و برای هميشه در سايه امن مصونيت قضايی نيز نمی توان پنهان شد .بدانيد که دير يا زود محکمه کشف حقيقت فرا خواهد رسيد و آن روز شرمنده کسانی هستند که دامنشان آلوده به افترا ، تهمت و دروغگويی است . اينجانب علی رغم اينکه می دانم جانبداری و حمايت ناپيدای دستگاه قضايی به چنين گستاخيها و پرده دريها ميدان داده است اما باز هم برای آزمونی ديگر و اتمام حجت ، تهمت زنندگان را مورد پيگرد قانونی قرار خواهم داد .
منبع: سايت رها


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست