یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ آبان ۱٣٨٨ -  ۱۶ نوامبر ۲۰۰۹


روزنامه «کیهان» با عنوان: «ایران تا ابد صبر نمی‌کند» در سرمقاله دیروزش نوشته است: «روند برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا درباره ایران پس از انتخابات اخیر، بوضوح تغییر مسیر داده است. تا پیش از انتخابات، وضعیت تقریبا به این شکل بود که آمریکایی‌ها احساس می‌کردند ورود به فاز مذاکرات همه‌جانبه و تلاش برای جلب مشارکت ایران در مدیریت مسائل منطقه‌ای اجتناب ناپذیر است و زمان چندانی هم برای آغاز مذاکرات وجود ندارد. تنها مشکل این بود که آیا ایران ورود به این مذاکرات را خواهد پذیرفت یا نه. آمریکایی‌ها می‌دانستند که از حیث منطقه‌ای ایران نیازی به مذاکره با آمریکا ندارد و در این مورد تقاضا صرفاً جانب آنهاست. درباره موضوع هسته‌ای هم ایران اعلام کرده بود ضرورتی به مذاکره با گروه ۶ نمی‌بیند و تنها طرف واجد صلاحیت برای بحث هسته‌ای را آژانس می‌داند که متولی بررسی جنبه‌های فنی و حقوقی برنامه ایران در چارچوب مقررات بین‌المللی است.
چند ماه مانده به انتخابات ۲۲ خرداد - و در حالی که سئوال «ایران مذاکره می‌کند یا نه» بی‌پاسخ مانده بود- این استراتژی دچار نوعی سکته شد.
... پس از انتخابات اگرچه نتیجه آن چیزی نبود که غربی‌ها می‌خواستند و برایش زحمت کشیده بودند، اما مجموعه تحرکات غرب نشان می‌دهد آنها چیزهایی درباره ایران فهمیده‌اند - یا به تعبیر درست‌تر خیال می‌کنند فهمیده‌اند- که تا به حال نمی‌دانستند یا می‌دانستند و آن را جدی نگرفته بودند. مهمترین نکته که اکنون غربی‌ها فراوان از آن سخن می‌گویند این است که آمریکا و دوستانش به تازگی دریافته‌اند سرمایه‌گذاری روی محیط داخلی ایران بسیار پر بازده است و آنها می‌توانند امیدوار باشند نظام جمهوری اسلامی که در مواجهه با نیروهایی از بیرون، همواره سرسخت‌تر و مستحکم‌تر شده، در اثر کشمکش نیروهای درونی تضعیف شود و شرایطی بوجود بیاورد که بتوان به اثربخشی و کارآمدی فشارهای بیرونی هم امیدوار بود.
با وجود اینکه پیشرفت سریع برنامه هسته‌ای ایران مدت‌هاست غربی‌ها را با این تنگنا مواجه کرده که «وقت ندارند» اما به نظر می‌رسد طمع در محیط داخلی ایران آنها را به این نتیجه رسانده که آنقدر وقت دارند که برای تشدید بحران داخلی ایران تلاش کنند و امیدوار باشند که اختلاف‌ها در تهران باعث تغییر رفتار ایران در بیرون از مرزها شود. تغییر مسیر استراتژیک همین جا رخ داده است.
آمریکایی‌ها با مشاهده درگیری‌های داخلی بوجود آمده درایران پس از انتخابات احساس کردند که پر فایده‌ترین کار برای آنها دمیدن در این آتش است و به همین دلیل هم بود که استراتژی «گذاشتن گزینه‌های سخت در مقابل ایران» را در پیش گرفتند. از دید غرب، در شرایطی که ایران دچار به هم ریختگی داخلی است، مواجه‌کردن آن با پیشنهادی حاوی «گزینه‌های دشوار»، تنها می‌تواند به دو وضعیت منجر شود: وضعیت اول این است که ایران یکی از گزینه‌ها را بپذیرد که دراین صورت همان اتفاقی رخ داده که غربی‌ها می‌خواهند و وضعیت دوم هم این است که ایران تصمیم بگیرد مقاومت کندو هیچ کدام از گزینه‌های پیشنهادی را نپذیرد که دراین صورت از داخل دچار بحران خواهد شد چرا که اجماع داخلی کافی برای مقاومت ندارد.
پیشنهاد وین کاملاً با این صورتبندی منطبق است. غربی‌ها در این پیشنهاد سعی کردند ایران را میان دو گزینه دشوار تعلیق یا از دست دادن ذخیره مواد غنی شده خود مخیر کنند. تحلیل تقریبا بدون پرده پوشی غربی‌ها این بود که یا ایران یکی از این دو گزینه را خواهد پذیرفت که در این صورت غربی‌ها می‌توانند ادعا کنند به آنچه می‌خواستند رسیده‌اند و یا تصمیم می‌گیرد پیشنهاد را رد کند که آن وقت از حیث داخلی دچار مشکل خواهد شد. متاسفانه برخی اظهارنظرهای ضد و نقیض از جانب کسانی که عملا مسئولیتی در مدیریت پرونده‌های مرتبط با امنیت ملی ندارند و در کنار آن ساده‌اندیشی و عین حقیقت فرض‌کردن تحلیل‌های خارجی توسط برخی رسانه‌های داخلی که خود را «کارشناس همه چیز» می‌دانند، باعث شده غربی‌ها دچار این سوءتفاهم شوند که تحلیل آنها درست بوده و پیشنهاد وین محیط داخلی ایران را به هم ریخته است. سخنان هفته گذشته اوباما هم که همه چیز را به مسائل داخلی ایران حواله داد تایید می‌کند که چنین اشتباه محاسبه‌ای در غرب واقعاً رخ داده است.
قبل از هر چیز، ظاهرا همه چیز به این نکته بر می‌گردد که غربی‌ها به دلیل عدم اشراف اطلاعاتی به سیستم تصمیم‌سازی ایران نتوانسته‌اند فضای رسانه‌ای را از فضای واقعی در محیط سیاسی ایران تفکیک کنند. این درست است که در ایران خیلی‌ها خیلی حرف‌ها درباره پیشنهاد وین زده‌اند - و مگر در آمریکا نمی‌زنند!؟- اما توقع این است که غربی‌ها در این حد باهوش باشند که بفهمند همه کسانی که درباره این موضوع صحبت می‌کنند «تصمیم‌گیرنده» نیستند و حداکثر این است که نظر کارشناسی خود را بیان می‌کنند. غربی‌ها خود بهتر از هر کسی می‌دانند که تصمیم‌گیرنده نهایی درباره موضوعاتی از این قبیل کیست و کجاست و روزی که آن تصمیم واپسین گرفته شود، از اجماع و حمایت کافی در داخل ایران برخوردار خواهد بود. اتفاقا جالب است که در این مورد خاص اصلاح‌طلبان هم که تصور می‌کردند دولت در حال معامله است و فرصتی برای حمله به آن دست داده، مواضعی اصولگرایانه گرفتند و خواستار حراست از دستاوردهای هسته‌ای کشور شدند! نتیجه این غافلگیری تاریخی هم این است که اصلاح‌طلبان مجبور خواهند بود پای حرف خود بمانند و از تصمیم نهایی نظام که یقیناً حافظ دستاوردهای کشور خواهد بود دفاع کنند و این یعنی غربی‌ها با ناشی‌گری خود اتفاقاً به شکل‌گیری اجماع داخلی بر سر تصمیم نهایی ایران کمک کرده‌اند!
نکته مهمتر این است که ایران اکنون قاطعانه باور دارد اختلاف واقعی درون خود غربی‌هاست نه در ایران. ایران اکنون حدود یک ماه است که جواب خود را به پیش نویس وین داده و منتظر پاسخ غرب است، ولی جوابی دریافت نکرده است. غربی‌ها خود خوب می‌دانند که ایران اصل معامله وین را که خرید سوخت است رد نکرده و فقط تلاش کرده است ملاحظاتی را در آن اعمال کند که ضمن تامین سوخت راکتور تهران، ذخیره استراتژیک مواد هسته‌ای را در ایران حفظ می‌کند. همین موضوع به اضافه چند حقیقت دیگر باعث شده غربی‌ها قادر به تصمیم‌گیری در میان خود در این باره که نهایتاً چگونه باید به ملاحظات ایران پاسخ بدهند نباشند و لذا موضوع معطل مانده است.
اکنون البته زمانی است که غربی‌ها باید همان جمله‌ای را که همواره خطاب به ایران می‌گویند، یک بار هم از زبان ایران در گوش‌های خود زمزمه کنند: «صبر ایران اندازه دارد». ممکن است طرف‌های غربی تا ابد نتوانند تصمیم بگیرند. طبعا تامین سوخت راکتور تهران نمی‌تواند تا آن موقع معطل بماند. گزینه غنی سازی با درصدهای بالاتر در خاک ایران، جزو آن انتخاب‌هایی است که وقتی روی میز گذاشته شد دیگر قابل بازگشت نخواهد بود.»

برخی رفتارها، زنگ خطری است
«آقای احمدی‌نژاد آیا به یاد دارید؟» با این عنوان مجتبی واحدی سردبیر روزنامه «آفتاب یزد» در سرمقاله دیروزش نوشته است: «‌شهرداری و شورای شهر تهران به عنوان مجموعه واحد مدیریت شهری،‌در انجام وظایف خود، ‌هیچ قیمی ندارد»
عبارت فوق را محمود احمدی‌نژاد روز ۱۷ آذرماه ٨۲ مستقیما و از فاصله ۱ تا ۲ متری از زبان عالی‌ترین مقام نظام شنید. او درآن روز، با وزیر کشور و استاندار اصلاح‌طلب تهران در دولت خاتمی اختلاف‌نظر داشت ولذا عبارت فوق‌الذکر را غنیمت شمرد تا از دخالت عالی‌ترین مقامات دولت اصلاح‌طلب در فعالیت‌های شهرداری تهران جلوگیری نماید. ۶سال پس از این ماجرا، اینک همکاران شهردار تهران، از کوتاهی دولت در اجرای وظایف قانونی خود نسبت به شهرداری و سازمان‌های تابعه آن به تنگ آمده‌اند وگلایه خود را به سطح رسانه‌ها کشانده‌اند. ۶ سال پیش که احمدی نژاد و همکارانش، مدعی دخالت دولت خاتمی در حوزه مسئولیت شهرداری بودند، ‌اولا هیچ نشانه آشکاری از دخالت‌ها وجود نداشت و ثانیا جز همفکران شهردار اصولگرای تهران- احمدی‌نژاد- کسی برادعاهای او صحه نمی‌گذاشت. اما امروز که بحث تعلل «دولت اصولگرا» در انجام وظایف قانونی خود در برابر شهرداری و خدمات شهری مطرح است، هم «شهردار اصولگرای تهران ـ قالیباف- از این کوتاهی‌ها ابراز دلتنگی می‌کند و هم «نمایندگان اصولگرا»ی مجلس نسبت به سوءاستفاده بعضی مدیران دولتی از اختیارات خود برای عدم استیفای حقوق قانونی شهرداری و سازمان‌های تابعه آن- به ویژه ناوگان حمل ونقل عمومی- هشدار می‌دهند. البته نگارنده توقع ندارد که سران دولت دهم، سخن ۶ سال پیش رهبری را به یاد بیاورند وآن را نصب‌العین خود قرار دهند. آنها ولایت‌پذیری خویش را در ماجرای لغو حکم معاون اول و داستان‌های بعدی آن به نمایش گذاشتند. از خبرگزاری‌‌های حامی دولت هم توقع نمی‌رود که به تکاپو بیفتند و علت سهل‌انگاری در پرداخت به موقع اعتبارات مصوب شهرداری تهران را کشف کنند. زیرا این خبرگزاری‌ها، کارهای مهمتری دارند. ‌آنها بایستی در وصف رئیس‌دفتر احمدی‌نژاد، داستان‌سرایی کنند و او را «مردی برای تمام فصول» بنامند. در این شرایط، چه اهمیتی دارد که از پاییز ٨۵‏ تاکنون یعنی ۱۲فصل تمام، سران اصولگرای شهرداری تهران و مدیران مترو تهران، بارها فغان آورده باشند که «مجلس اعتباراتی برای مترو تصویب کرده اما دولت از پرداخت به موقع و کامل آن، خودداری می‌کند.» حتی چه اهمیتی دارد که یک نماینده اصولگرای مجلس، زیان هر روز تاخیر در پرداخت اعتبارات مصوب را حدود یک میلیارد تومان بداند و نسبت به آن، هشدار دهد. اما یک موضوع، به هیچ وجه قابل تحمل نیست. این موضوع، ورود ناگهانی احمدی‌نژاد به حوزه مسئولیت شهرداری و تاکیدبر دخالت مستقیم دولت در احداث مترو و پافشاری او بر راه‌اندازی قطار هوایی است. قطار هوایی،‌‌‌ همان پروژه‌ای است که احمدی نژاد روز ۲٣ اسفندماه ٨۲ آن را کلید زد و معاون او - وزیر‌ فعلی راه ـ به مردم تهران وعده داد پس از ۱٨ ماه بر آن سوار خواهند شد. این وعده، روز
۲۱ اسفند ٨۲ در روزنامه‌ای درج شد که نام محمود احمدی‌نژاد به عنوان مدیر مسئول در صفحه آخر آن به چشم می‌خورد. تا ۱۷ماه پس از آن روز، احمدی‌نژاد با اختیارات گسترده و به دور از هرگونه دخالت سران دولت خاتمی، بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده بود و تا پایان ۱٨ ماه وعده داده شده، حمید بهبهانی، جایگاه خود در شهرداری تهران راحفظ کرده بود. اما از قطار هوایی، تنها چند «پایه» نصیب مردم شد. اکنون شهردار وقت تهران و معاون او- احمدی‌نژاد و بهبهانی - به جای آنکه به مردم توضیح دهند چرا علی‌رغم اختیارات گسترده، وعده ۱٨ ماهه خود را اجرا نکرده‌اند، مدعی شورای شهر و شهردار فعلی تهران شده‌اند و می‌خواهند پروژه‌ای که در زمان مسئولیت قانونی، انجام نداده‌اند را با دخالت فراقانونی، بر شهرداری و مردم تهران تحمیل کنند؛ ‌همان پروژه‌ای که یک اصولگرای سرشناس - ‌مهندس میرسلیم -آن را به اسباب بازی تشبیه کرده است. احمدی‌نژاد همچنین به جای اینکه به صورت صریح و مستند به ادعاهای قالیباف و همکاران او پاسخ دهد و برای تعلل دولتی‌ها در اختصاص اعتبارات مصوب مترو، دلیل قانع‌کننده ارائه نماید، سخنی می‌گوید که هم در تطابق آن با احکام قانونی و اختیارات نهاد مردمی شورای شهر، تردید وجود دارد و هم تقویت‌کننده شائبه‌هایی است که سه روز‎ ‎قبل توسط نماینده اصولگرای تهران بیان شد. علی مطهری روز چهارشنبه در نطق میان دستور خود اظهار داشت: «خدا کند این خبر راست، ‌دروغ باشد که برخی مقامات دولتی ‌گفته‌اند هرچه به مترو کمک کنیم به نام‌هاشمی تمام خواهد شد». ضمن آنکه این دخالت، ‌نقض‌کننده دیدگاه صریح رهبری نظام است که ۶ سال پیش، احمدی‌نژاد آن را بلاواسطه شنید.
‏‌البته تاکید احمدی‌نژاد بر اینکه «دولت، مدیریت مترو را به دست خواهد گرفت» از یک زاویه دیگر نیز قابل تامل است و می‌توان آن را طنزی تلخ دانست. این طنز، تا حدودی روحیه احمدی‌نژاد را نیز به نمایش می‌گذارد. ۶ سال پیش، احمدی‌نژاد از پشت صندلی شهرداری تهران، دولت خاتمی را تحت فشار می‌گذاشت که «نمایشگاه بین‌المللی تهران، مزاحم آسایش مردم تهران است و باید به خارج از شهر، منتقل شود». او اکنون ۵۰ ماه است که با اختیارات گسترده، مدیریت اجرایی کشور را به عهده دارد اما حتی یک کلام در مورد سلب آسایش مردم تهران به خاطر وجود نمایشگاه بین‌المللی سخن نمی‌گوید و به جای آن، در حوزه مسئولیت یک نهاد مردمی - شورای شهر تهران - وارد می‌شود تا برای تهرانی‌ها، مونوریل بسازد یا مترو را تکمیل کند. آیا فشار ۶ سال پیش شهردار تهران بردولت و فشار امروز رئیس دولت برشهرداری، نشان نمی‌دهد که احمدی‌نژاد، ورود به حوزه مسئولیت سایر نهادهای حکومتی و مردمی را براجرای وظایف خود ترجیح می‌دهد؟ آیا احمدی‌نژاد که هم‌اکنون ریاست دولت را برعهده دارد توقع ۶سال قبل خود از دولت - انتقال نمایشگاه- را انجام داده که اکنون، می‌خواهد به جای شهردار تهران بنشیند و برای «مترو» تصمیم بگیرد؟ آیا دولت احمدی نژاد، احکام قانونی مصوب مجلس در خصوص تخصیص اعتبارات «مترو» را به درستی انجام داده که امروز بدون توجه به حوزه اختیارات دولت و شهرداری، می‌خواهد برخلاف نظر شهرداری و شورای شهر، پروژه قطار هوایی را برتهران تحمیل کند؟آیا احمدی‌نژاد تاکنون، به خاطر کوتاهی‌ها در تامین حمل ونقل ایمن هوایی و زمینی برای مردم ـ که وظیفه مستقیم دولت می‌باشد- گوش زیر دستان خود را پیچانده است که اکنون می‌خواهد به جای شهردار تهران بنشیند و اقدامات اجرایی مرتبط با حمل ونقل درون شهری را شخصاً مدیریت کند؟‌ ‌راستی چه کسی باید احمدی‌نژاد و بهبهانی را به خاطر عدم اجرای وعده ۱٨ ماهه در خصوص مونوریل و اصرار امروز آنها برای اجرای پروژه‌ای که در دوره مسئولیت خود در شهرداری قادر به انجام آن نبوده‌اند مورد سوال قرار دهد؟
اما نکته مهمتر، زنگ خطری است که برخی رفتارهای احمدی‌نژاد به صدا درآورده است. او مصوبه مجلس را به شرطی قابل اجرا می‌داند که دقیقا مطابق خواسته حلقه مشاوران رئیس دولت باشد و اختیارات بزرگترین نهاد مردمی - شورای شهر - را نیز نادیده می‌گیرد. آیا او به این مسأله اندیشیده است که پایان راهی که او آغاز کرده به کجا ختم می‌شود؟ آیا تلاش برای حاکم‌کردن نظر یک مقام اجرایی بر همه ارکان کشور،‌ گام نهادن در راهی نیست که در آینده‌ای دور یا نزدیک، روش‌های استبدادی را در عرصه مدیریت کشور، نهادینه می‌کند؟

تعیین تکلیف بازداشت‌شدگان
روزنامه «اعتماد» گزارشی دارد از مواضع نمایندگان مجلس درباره تعیین تکلیف بازداشت‌شدگان اخیر. «اعتماد» با عنوان: «انتقاد از تعلل در خواندن گزارش کمیته ویژه» نوشته است: «به‌رغم اعلام رئیس سازمان قضایی مبنی بر تحقیقات پرونده کهریزک نهایی شده است، مجلس نسبت به عدم تعیین تکلیف بازداشت شدگان حوادث اخیر اعلام نارضایتی کرد. روز گذشته محمدکاظم بهرامی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح گفت: درباره پرونده کهریزک تحقیقات فراوانی صورت گرفته و با حضور شاکیان مرحله نهایی را طی می‌کند. وی در حاشیه شانزدهمین مجمع استانی پیشگیری از وقوع جرم گفت: تعداد افرادی که در مرحله نهایی تحقیقات به صورت شاکی و شاهد حضور داشتند حدود ۱۴۵ نفر بوده‌اند.
وی افزود: تاکنون در جریان کهریزک هشت متهم بازداشت شده‌اند. رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در حالی بر نهایی‌شدن رسیدگی به پرونده‌های کهریزک تاکید می‌کند که مجلس نسبت به تعیین تکلیف متهمان حوادث اخیر حساس و خواستار تسریع این روند از سوی دستگاه قضایی شده است. چنانچه نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از عدم تعیین تکلیف بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات و برخی برخوردهای دوگانه قوه‌قضائیه انتقاد کرد.
به گزارش ایسنا اسماعیل کوثری نماینده تهران با اشاره به برخی مباحث مبنی بر برخورد دوگانه با متهمان و دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات تصریح کرد: این مساله مربوط به یک یا چند نفر نیست و بحثی عمومی است و به گونه‌ای شده که افکار عمومی از آن راضی نیست.کوثری در همین زمینه از بررسی این مساله در کمیته ویژه و سایر گروه‌های کاری کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبر داد و گفت: ما پیگیر مساله هستیم، اما فعلاً پیگیری‌ها به نتیجه‌ای نرسیده و شکایت ۱۴۰ نماینده نیز مورد بی توجهی قرار گرفته است. مجلس در حالی از تعلل برای تعیین تکلیف بازداشت شدگان حوادث اخیر ابراز نارضایتی می‌کند که به‌رغم گذشت سه ماه از تدوین گزارش کمیته ویژه رسیدگی به وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات در کمیسیون امنیت ملی هنوز این گزارش در صحن بهارستان قرائت نشده و درنگ مجلس برای در دستور کار قرار دادن قرائت گزارش مذکور هجمه‌های بسیاری را به بهارستان و در رأس آن علی لاریجانی وارد آورده است.این در حالی است که مخبر کمیته ویژه مجلس در بررسی وضعیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات، همچنان با ابراز امیدواری از قرائت گزارش کمیته ویژه مجلس در بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث اخیر پس از جلسه رای اعتماد به وزرای پیشنهادی گفت؛ به احتمال ۹۰ درصد این گزارش در جلسه علنی مجلس قرائت می‌شود.
به گزارش ایسنا فرهاد تجری با تاکید بر اینکه قطعاً گزارش این کمیته در صحن مجلس قرائت می‌شود، گفت: یکی از دلایل تاخیر قرائت گزارش این بود که ما منتظر زمانی بودیم که برنامه کاری مجلس مقداری سبک شود. به عبارت دیگر مجلس در زمانی که به فراغ بال رسیده باشد این گزارش را قرائت می‌کند تا این گزارش تحت‌الشعاع برنامه‌های مجلس قرار نگیرد.
تجری همچنین با تاکید بر اینکه این کمیته وارد جریانات و اتفاقات ۱٣ آبان نمی‌شود، گفت: اگر قرار بر این باشد که مجلس در هر قضایایی همچون اتفاقات ۱٣ آبان وارد شود، باید هر روز کمیته‌ای را تشکیل دهد. دلیل تشکیل کمیته ویژه مجلس در بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث اخیر این بود که در آن زمان کشور در فضای خاصی قرار داشت. به عبارت دیگر این کمیته با هدف اشراف پیدا کردن نمایندگان به حوادث آن زمان تشکیل شد تا مردم نیز در جریان اطلاع رسانی روشن و شفاف قرار گیرند.
نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با تاکید بر اینکه این کمیته وارد موضوعات جدید نمی‌شود، ابراز امیدواری کرد هر چه سریع‌تر دستگاه قضایی نسبت به وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث اخیر تعیین تکلیف کند و گفت: قوه قضائیه برای آزادی هر کدام از بازداشت‌شدگان حوادث اخیر توجیهاتی دارد، بنابراین این کمیته برخورد دوگانه‌ای در آزادی بازداشت‌شدگان لمس نکرده است.
برخی از بازداشت‌شدگان به بیان مطالبی به صورت شفاف و روشن پرداختند که پس از تحقیقات لازم آنها آزاد شدند و به گفته مقامات قضایی تحقیقات در مورد برخی دیگر از بازداشت‌شدگان به اتمام نرسیده است و باید زوایای دیگری در مورد این افراد روشن شود.
تجری در ادامه توضیح داد: از آنجا که آزادی بازداشت‌شدگان موضوعی با ماهیت کاملاً قضایی است، ورود مجلس و این کمیته از لحاظ قانونی با موانعی همچون استقلال قاضی و دستگاه قضایی مواجه است. با این وجود در صورتی که کمیته ویژه مجلس در بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان حوادث اخیر احساس کند حقوق بازداشت شدگان تضییع می‌شود آمادگی لازم را برای پیگیری این مسائل دارد.»

سکته در بازار سکه
محمد کشتی‌آرای رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر در روزنامه «وطن امروز» با عنوان «سکته در بازار سکه» تغییرات اخیر بازار سکه و طلا در ایران را مورد بررسی قرار داده و نوشته است: «سیر نزولی روند ارزش دلار برابر سایر ارزهای رایج معتبر دنیا از حدود ۲ ماه پیش موجب شد تا قیمت جهانی طلا از ۹٣۰ دلار در هر اونس بتدریج سیر صعودی‌ را در پیش گیرد. در همین حال به دنبال بروز رکود اقتصادی حاکم در آمریکا و ورشکستگی بیشتر صنایع و مراکز تولیدی، بانک‌ها و موسسات مالی، زمینه هرچه بیشترشدن کاهش ارزش دلار برابر ارزهای خارجی دیگر فراهم شد تا سرمایه‌گذاران مسیر خود را به سمت و سوی بازارهای مطمئن و سودآوری چون خرید طلا انتخاب کنند، این شیوه موجب شد تا قیمت طلا در بازارهای بین‌المللی روز به روز افزایش یابد.از سوی دیگر از آنجایی که بیشتر دادوستدهای دنیا براساس دلار انجام می‌شود کاهش ارزش بهای این ارز در مجامع بین‌المللی سبب شد که سرمایه‌گذاران حتی کشورهایی که در حوزه نفت فعالیت می‌کنند با هدف جلوگیری از هدررفت سرمایه‌های خود واحد پولی معاملات‌شان را از دلار به «یورو» تغییر دهند که این موضوع موجب شد تا بورس‌بازهای دنیا با توجه به کاهش ارزش دلار دارایی‌های خود را به طلا تبدیل کنند.
چنین رویکردی از سوی فعالان عرصه بازار سرمایه در مجامع جهانی با هدف تبدیل دارایی‌های خود به طلا موجب افزایش بهای این فلز قیمتی شد و در این مسیر کشورهایی چون چین و هند که از رشد اقتصادی مطلوبی برخوردار بودند خریدار طلا شدند تا بهای آن به رقم بی‌سابقه ۱۱۲۴ دلار در هر اونس برسد. این افزایش قیمت در جهان تاثیر بالایی بر رشد قیمت طلا و به دنبال آن افزایش قیمت سکه در بازار ایران نیز برجای گذاشت تا جایی که قیمت هر قطعه سکه بهار آزادی از ۲۵۵ هزار تومان ۲ ماه قبل به ۲٨۰ هزار تومان در چند روز اخیر رسید. اگرچه افزایش قیمت سکه در ایران تا حدی برگرفته از رشد قیمت این فلز قیمتی در جهان بود اما سرمایه‌گذاران داخلی با افزایش قیمت طلا جو ناآرامی را در بازار طلا و سکه به‌وجود آوردند، آنچنان که قیمت هر قطعه سکه به یکباره نزدیک به ۱۴ هزار تومان بالا رفت.همین موضوع یعنی افزایش حبابی نرخ سکه در بازار موجب شد تا بانک مرکزی در راستای متعادل کردن قیمت طلا واکنش نشان دهد و اقدام به عرضه ۵ میلیون قطعه سکه طلا در بازار کند.
در نهایت این عرضه موجب شد تا قیمت انواع سکه به‌طور محسوسی کاهش پیدا کند و هر قطعه سکه تمام بهار آزادی کاهش ۱۲ هزار تومانی را تجربه کرد. با توجه به اینکه تحلیلگران اقتصادی معتقدند قیمت جهانی طلا همچنان در آینده روندی افزایشی به خود می‌گیرد، فعالان این بازار با وجود چنین وضعی از فروش سکه یا طلاهای خود همچنان خودداری می‌کنند.»
ا
ختلاف در مورد سرانه مطالعه
اختلاف بر سر میزان سرانه مطالعه کتاب در ایران، موضوع گزارشی در روزنامه دیروز «جام جم» است. «جام جم» نوشته است: «هفدهمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در حالی روز گذشته به صورت رسمی گشایش یافت که یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیران فرهنگی همچنان مساله گسترش کتابخوانی و بالا بردن سطح مطالعه مردم است دغدغه‌ای که به نظر می‌رسد هنوز برای میزان آن هیچ آمار دقیق و رسمی که قابل استناد باشد، وجود ندارد.
واقعیت این است که میزان سرانه مطالعه مردم ایران گاهی آن قدر مهم جلوه کرده است که تا مرز ایجاد اختلاف بین وزیر فرهنگ سابق محمدحسین صفارهرندی و علی‌اکبر اشعری مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور نیز پیش رفت و مناقشه‌ای را سال گذشته بین وزارت ارشاد و کتابخانه ملی بر سر دقیقه‌ها ایجاد کرد.
محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت ارشاد در آخرین اظهار نظرش که در آستانه هفته کتاب هم مطرح شد میزان سرانه مطالعه در کشور را ۱٨ دقیقه دانست.
البته پرویز تاکید داشت که این بررسی بدون احتساب مطالعه کتاب‌های درسی و موظفی دانشجویان، دانش‌آموزان، کتاب‌های ادعیه و قرآنی و همچنین مطالعات در فضای وب است.
مهندس منصور واعظی دبیر نهاد کتابخانه‌های عمومی نیز در ارتباط با سرانه مطالعه و سخنان پرویز به جام‌جم می‌گوید: پیرامون میزان مطالعه مردم، ما کار پژوهشی و دقیق انجام داده‌ایم و این ۱٨ دقیقه که طرح شده است مربوط به مطالعه کتب غیر درسی است، ضمن این که ۴۴ دقیقه هم مردم روزنامه مطالعه می‌کنند و میزان مطالعه نشریات مختلف هم حدود ۹ دقیقه است و مجموع اینها ۷۱ دقیقه در روز می‌شود.
از سوی دیگر دکتر رضوی طوسی، رئیس مرکز افکارسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جام‌جم می‌گوید: یکی از کارهایی که در هفته کتاب قصد داریم انجام دهیم پژوهش کامل درباره سرانه مطالعه کتاب است، اما آخرین پژوهش میدانی که ما در ارتباط با سرانه مطالعه انجام دادیم مربوط به شهروندان مناطق ۲۲گانه تهران بود که براساس آن تهرانی‌ها به طور میانگین ۹۰دقیقه در روز مطالعه می‌کنند که ۷٨ دقیقه آن در اوقات فراغت انجام می‌شود و ۱۲ دقیقه هم با محل کار یا تحصیل و... مرتبط است.
وی با اشاره به بخش دیگر این پژوهش ادامه می‌دهد: مردم تهران به طور میانگین در ماه ۴۲٣۹ تومان کتاب می‌خرند که به ترتیب موضوعات مذهبی، علمی، علوم اجتماعی، زبان و ادبیات بیشترین کتاب‌هایی هستند که مورد استقبال تهرانی‌ها قرار گرفته است.
اما سیدعلی حسینی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی که به نوعی فعال‌ترین نماینده مجلس در حوزه کتاب و نشر محسوب می‌شود، در پاسخ به این پرسش که آمار اعلام شده از سوی وزارت ارشاد و نهاد کتابخانه‌های عمومی تا چه اندازه صحت دارد، می‌گوید: این آمارها به نوعی هم درست است هم دقیق نیست فکر می‌کنم ۱٨ دقیقه در روز آماری کاذب است و البته این که کتابخانه ملی مطرح کرد تنها ۲ دقیقه مردم مطالعه می‌کنند هم چندان واقعی و منطقی نیست.
دکتر حبیب‌الله عظیمی، معاون کتابخانه ملی هم در گفتگو با جام‌جم تا حدودی در صحت این آمارها تردید می‌کند و می‌گوید: یکی از مهم‌ترین مولفه‌ها که در تعیین سرانه مطالعه مورد توجه قرار می‌گیرد، تعداد عناوین کتاب و شمارگان آنهاست. بر اساس آماری که خانه کتاب اعلام کرده سال گذشته ۵۴ هزار عنوان کتاب منتشر شده است که به نسبت آمار خوبی است، اما وقتی متوسط شمارگان کتاب پایین و حدود ۲ تا ٣ هزار نسخه است و اگر آن را به نسبت جمعیت آنالیز کنیم و همچنین در مقایسه با آنچه که در جامعه می‌بینیم قضاوت کنیم، درمی‌یابیم که سطح و سرانه مطالعه کمتر از آن چیزی است که مطرح می‌شود.
وی می‌افزاید: اعلام آمار مطالعه به میزان ۹۰ دقیقه یا ۷۱دقیقه در حالی است که بنا بر اعلام رسمی و جهانی ژاپنی‌ها بر اساس پژوهش‌های دقیق و استاندارد با ۹۰ دقیقه رکوردار جهان هستند و در دیگر کشورهای توسعه یافته مانند انگلیس هم سرانه مطالعه ۵۵ دقیقه است یا در آمریکا که تنها ۷ دقیقه است...»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست