ناپدری اتمی ایران
پروفسور فرهاد قابوسی
•
سطحی بودن فرهنگ ادب زده ایرانی و عدم دسترسی نسل جدید ایرانیان مهاجر به منابع تاریخی سبب شده است که اکثر مسئولین رژیم سابق برای تبرئه خویش از مسئولیتهای دوران رژیم سابق وقایع آندوران را به نفع خود تعبیر کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ آبان ۱٣٨٨ -
۱۶ نوامبر ۲۰۰۹
اشاره: سطحی بودن فرهنگ ادب زده ایرانی و عدم دسترسی نسل جدید ایرانیان مهاجر به منابع تاریخی سبب شده است که اکثر مسئولین رژیم سابق برای تبرئه خویش از مسئولیتهای دوران رژیم سابق وقایع آندوران را به نفع خود تعبیر کنند.
مورد بارزی ازاین آقایان که به طرزی سطحی در مسائل خطیری نظیر انرژی و بمب اتمی اظهار نظر میکند، آقای دکتر اکبر اعتماد است که عنوان "پدر برنامه هسته ای ایران" را یدک میکشد. در حالیکه گذشته از خطاهای اساسی تر ایشان که در ادامه میایند حتی این عنوان ایشان نیز حاکی از سطحی بودن اطلاعات عمومی در این مورد است و شخص را به یاد قضیه "خسن و خسن دختران خظرت معاویه بودند" میاندازد: که اولا خسن و خسین نیست بلکه حسن و حسین ،ثانیا دختر نبودند بلکه پسر و ... . چه اولا اسم مرکز و برنامه (انرژی اتمی) ایران در سالهای ایجادش اتمی بود و نه هسته ای، ثانیا اگر پدری برای این برنامه و یعنی بانی علمی و فنی برای آن متصور باشد مرحوم دکتر آزاد است و ثالثا بعد از او و قبل از دکتر اعتماد دکتر روحانی نژاد سالها مسئول مرکز اتمی ایران بود. و آقای اعتماد حداقل ناپدری برنامه هسته ای ایران و یا حداکثر پسرخوانده برنامه اتمی خواهد بود که تازه آنهم بزور پارتی بازی متداول آنعصر به این سمت تعیین شد. و ازهمینرو آن مساعی اندک تحقیقاتی مرکز اتمی ایران سابق نیز با تبدیل آن مرکز به تشکیلات بوروکراتیک دوران آقای اعتماد از بین رفتند.
و مهمتر از آن چه کوته بینی که ایشان در عین دعوی عدم طرفداری از بمب اتمی اشکالی در ساختن بمب اتمی از طرف پاکستان و اسرائیل و یا ایران نمی بیند: در حالیکه روشن است که حل بحرانهای سیاسی و مسئله طالبان در پاکستان و افغانستان بدون وجود بمب اتمی در پاکستان اساسا وضعی متفاوت با اکنون میداشت. و نه تنها ساختن این بمب وسیله پاکستان و اسرائیل سبب ایجاد اشکالات بزرگی شده است بلکه وجود بمب در کشورهای اروپا و آمریکا هم مشکلاتی بسیار اساسی ایجاد کرده است که حدود و صغور آن در مخیله تکنوکراتها و سیاستمداران قدیم و جدید این کشورها نمیگنجید و نمیگنجد. چراکه اساس طرز تفکری که منجر به ایجاد این بمب و بعدها استفاده صنعتی از انرژی هسته ای شد غلط و کوته بینانه بود و چرا که نتایج منفی ناشی از این پروژه در ابعاد مختلف آن که حداقل ناظر بر معضل انباشت زباله های اتمی است هزاران برابر بیشتر از محصولات مثبت آن است. لکن نه سزیلارد، اپنهایمر و تللر و نه حتی اینشتین صاحب وسعت اندیشه ای که واقف به این مسائل باشد، نبودند و لجام عقل خودرا در این موردکوته بینانه بدست نظامیان بی اطلاع آمریکائی سپردند. بگذریم که شیفتگی آنان نسبت به دانش عملگرا و غلط یونانی ـ اروپائی چشم عقلشان را چنان کور کرده و خطر تسلط فاشیسم در آنعصر اندیشه آنان را (مخصوصا بعنوان نمایندگان یهود) چنان مخدوش ساخته بود که تقصیر عظیم بمب اتمی را باید تنها یک مورد از تقصیراتشان در انحراف فرهنگ و دانش بشری شمرد.
و یعنی حتی در صورت درستی اندیشه (اساسا غلطی) که به دست یابی به انرژی و بمب اتمی منجر شد، بعد از گذشت بیش از نیم قرن و تغییر شرایط مربوطه، همان اندیشه امروزه روز میتواند نامناسب و غلط باشد. چرا که امروز نمیتوان نسبت به انرژی و بمب اتمی بطرزی که آقای اعتماد میاندیشند چنان انفعالی فکر کرد که در اواسط قرن بیستم بجهت عدم اطلاع به عواقب آن معمول بود. گویا عقل ایشان در همان سطح سالهای تحصیلشان منجمد شده است و ورای مشکلات عظیم دیگر، ایشان حتی از امکان ازدیاد دستیابی به "بمبهای کثیف" در سایه ازدیاد پروژه های اتمی از نوع مجاز آن در چهارگوشه جهان در شرایط سرمایه داری واقعا موجود معاصر غافل اند و که هر چیزی از "شیر مرغ" تا جان آدمیزاد قابل خرید است. به همین دلیل است که حتی کشورهای صاحب بمب و انرژی هسته ای نیز اجبارا در پی تقلیل بمبها و انرژی هسته ای بعنوان "منابع خطرناک" در آمده اند. چه در عصری که هر آدم معقولی حتی از تولید سلاحهای معمولی انتقاد میکند معقول نیست که آدمی تحصیلکرده و بنظر خویش مطلع در این امور هیچ اشکالی در تولید سلاح های هسته ای نبیند.
این نگرش انفعالی (۱) که ایشان نسبت به سلاحهای اتمی دارند خطرناکتر از بلاهت قدیم نسبت به علمی است که باوجود زیر بنای بسیار متناقضش به کاربرد مواردی میکوشد که به نص خود آن "علم" آثارش غیر قابل پیشبینی و کنترل هستند: (رادیو اکتیویته). و یعنی چه اطمینانی به مسائلی میتوان داشت که طبق تعریف اساسا غیر قابل کنترل اند. و بدون چنین اطمینانی چگونه اجازه تاسیس کارخانه مولد انرژی اتمی و انبار سلاحهای هسته ای در کنار خانه من و شما داده میشود: مگر به زور تسلط تفکر نامعقول سرمایه داری که از بکارگیری هر مورد ظاهرا سودآور ابائی ندارد و اول عمدا اشتباه میکند تا بعدا آن اشتباه را در حدود سودآوری بر طرف سازد. چه حتی اگر که احتمال نتایج مخرب تولید انرزی اتمی در کارخانه ها هم باصطلاح کم باشد شدت و وسعت زمانی و مکانی نتایج تخریبی مصالح اتمی چنان بسیار بسیار زیاد است که مضرب ایندو باز فاکتور منفی بسیار بزرگی است. و همین فاکتور منفی بسیار بزرگ است که باید با فاکتور مصالح غیراتمی مقایسه شود و نه اینکه تنها یک عامل ضربی آن که احتمال تخریب کارخانه اتمی است. گذشته از آن با وجود تعجیل ناشی از استعمال صنعتی انرژی هسته ای در اعطای جوایز نوبل به "نظریه و اکتشافات" رادیو اکتیو، هنوز که هنوز است پس از گذشت چندین دهه نظریه علمی منسجمی در مورد فعل و انفعالات ضعیف موجود نیست و همان "نظریه" ایکه جوایز متعددی نصیبش شده است حتی به نص خود آن نظریه نیز تا زمانی که عنصر اساسیش (۲) کشف نشده است نامعتبر محسوب میشود. از اینرو استعمال عناصری نظیر مصالح رادیو اکتیو که علم قادر به شناخت اساسی آنها نیست دستکم بازی "رولت روسی" و دست بالا عملی ضدبشری محسوب میشود.
از سوی دیگر کنترل سلاحها و کارخانه ها ی انرژی اتمی وسیله کمپیوتر و سقوط متداول کمپیوترها عملا ترکیبی خطرناک و غیر قابل کنترلی از مصالح اتمی ساخته است که بجهت شدت و وسعت نتایج تخریبی آنها که اشاره شد، استفاده از مصالح اتمی را اساسا و اصولا نامعقول میسازد. من میدانم که حدود فکری ایشان که در محدوده کوته بین استعمال علم فیزیک (٣) که بیشتر فن سودآور محسوب میشود تا علم به واقعیت، تحصیلکرده اند، اجازه تعمق در اشکالات اساسی یاد شده را به ایشان نمیدهد لکن هر انسان صاحب عقلی موظف است که دستکم متوجه اشکالات اساسی موضوع کارش باشد و آنها را نه اینکه کتمان بلکه اشکار کند تا یا کنار گذاشته شوند و یا دستکم راه حلی برایشان یافته شود.
آنچه که در این مورد مسلم است اینست که ضرر استفاده از انرژی اتمی برای ایران در آینده نزدیک در نهایت بسیار بیشتر از آن در مورد کشورهای پیشرفته از نظر تکنولوزی هسته ای نظیر آلمان است که موفق به حل معضل زباله های اتمی نشده اند. انرژی اتمی مُدی بود در فّن زدگی که کوته بینانه نظیر مُدهای دیگر علمی در غرب بجهت منافع ظاهری و موقت آن مطرح شدند و ضرری بیشتر از منفعت داشتند. سطح این مسئله چنان نازل و منافع آن چنان موقت است که شایسته مثلی مینماید که: "دار زدن خویش با طناب مفت معقول نیست".
حواشی:
(۱) Naive
(۲) Higgs particle
(٣) Applied nuclear physics
|