یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ آبان ۱٣٨٨ -  ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹


روزنامه «اعتماد» در گزارشی از جلسه شورای شهرتهران با عنوان: «انتقاد قالیباف از چمران برای همراهی با احمدی‌نژاد» نوشته است: «شهردار تهران در جلسه دیروز شورای شهر که به صورت غیرعلنی برگزار شد از همراهی رئیس شورا با رئیس دولت در برنامه تهران بیست انتقاد کرد. در این برنامه که مهدی چمران در پشت صحنه رئیس دولت را همراهی می‌کرد، محمود احمدی نژاد از مدیریت مترو تهران انتقاد کرد و خواستار به دست گرفتن مدیریت مترو توسط دولت شد.
محمدباقر قالیباف این موضوع را مصداق تایید گفته‌های رئیس دولت از طرف چمران دانست و با تاکید بر اینکه مدیریت مترو در این سال‌ها کاملاً موفق عمل کرده است، از این همراهی اظهار تعجب کرد. رئیس شورای شهر تهران البته این همراهی را برای ارائه اطلاعات درست به رئیس دولت دانست.
قالیباف در حالی از چمران انتقاد کرد که اعضای اصلاح طلب شورا به دفاع از مواضع قالیباف در برابر دولت پرداختند. برخی اعضای شورا با اشاره به اینکه مدیریت شورا در این مدت موفق عمل کرده است و باید دستگاه‌های مسئول به وظایف خود برای کمک به مترو عمل می‌کردند، واگذاری مدیریت مترو به دولت را در گرو تصویب مراجع قانونی مانند مجلس دانستند.
انتظار می‌رفت اعضای حامی قالیباف در این جلسه به دفاع از مواضع قالیباف و شهرداری برخیزند اما گویا آنها ترجیح دادند کمتر وارد این مبحث شوند و بیشتر سکوت کردند تا شهردار تهران باز هم به آغوش اصلاح‌طلبان شورا بازگردد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری شهردار تهران سعی کرد مجموعه مدیران خود را تغییر دهد و از مدیران اصلاح‌طلب یا منتسب به اصلاح‌طلبان که در شهرداری مشغول به کار بودند کمتر استفاده کند.
قالیباف حتی به این تغییرات هم راضی نشد و سعی کرد از اصلاح‌طلبان شورا هم دور شود چنانچه تنها کمیسیونی که ریاست آن برعهده اصلاح‌طلبان بود به وسیله لابی اعضای نزدیک به شهردار تغییر کرد.
محمدباقر قالیباف بعد از آن حتی چندین بار به اصلاح طلبان بیرون از شورا تاخت و از مواضع سیاسی آنها انتقاد کرد اما شهردار منتقد تهران که با رئیس دولت سرسازگاری ندارد، برای بقا در مدیریت خود نیاز به حمایت در درون شورا دارد.
اتفاقاً درست بعد از انتخابات انتقادات برخی اعضای شورا از شهرداری بیش از پیش بالا گرفت چنانچه در هفته گذشته قالیباف به حالت قهر وارد شورای شهر شد تا ناراحتی خود از انتقادهای بی‌امان اعضای شورا به مدیریت خود را نشان دهد. روز گذشته هم از رئیس محافظه کار شورای شهر انتقاد کرد که چرا در دفاع از مترو و اهداف شهرداری تلاش کافی نمی‌کند و با منتقد اصلی شهرداری همراه و هم آواز شده است. قالیباف که در دنیای سیاست تنها مانده و نه از همراهی با نامزد اصلاح‌طلبان طرفی بسته است و نه دیگر اصولگرایان به او اعتماد دارند، آنچنان که پیش می‌رود در شورای شهر هم تنها خواهد ماند. یاران قدیمی‌اش نه از وزن لازم در شورا برخوردارند تا از او حمایت کنند و نه انگیزه لازم برای این کار را دارند.
همراهان و حامیان دولت هم که در دو سال گذشته سعی داشتند خود را از زیر بار نام «حامیان دولت» خارج کنند، این روزها دیگر ابایی ندارند که از قالیباف بی محابا انتقاد کنند. تنها کسانی که در شورای شهر همچنان به حمایت از قالیباف می‌پردازند، اصلاح‌طلبان شورا هستند. تلاش شهردار تهران برای دوری از اصلاح‌طلبان در حالی که هیچ جایگزینی برای آنها در عرصه قدرت ندارد بازی را برای او پیچیده‌تر از گذشته کرده است. فراکسیون اصلاح‌طلبان در شورا تنها افرادی هستند که قالیباف می‌تواند به همراهی آنها اعتماد کند و با این روند گویا قالیباف باز به آغوش اصلاح‌طلبان بازخواهد گشت.»

رئیس جمهور با هیچکس جنگ ندارد
روزنامه «ایران» نیز مقاله‌ای از علی‌اکبر جوانفکر یکی از مشاوران رئیس جمهور با عنوان: «اوقات تلخی بچه‌های بداخلاق!» چاپ کرده است: دوئل دولت و شهرداری در ایستگاه مترو ـ جنگ مترو ادامه دارد ـ گام اول احمدی‌نژاد در دوئل با شهرداری ـ مترو؛ قربانی جدید سیاست ـ اظهارات احمدی‌نژاد درباره مترو، ادامه جدالهای انتخاباتی ـ هدف احمدی‌نژاد از طرح تغییر مدیریت مترو، بدست آوردن بودجه «یک‌میلیارد دلاری است ـ خط و نشان احمدی‌نژاد برای مدیران شهرداری و مترو ـ واگذاری مترو به دولت کاملاً مغایر با قانون است ـ دولت درک درستی از مترو ندارد ـ عدم امکان واگذاری مترو به دولت ـ مخالفت مجلس با دولتی شدن مترو ـ واگذاری مترو به دولت مغایر اهداف نظام است ـ تصدی دولت در مدیریت مترو غیرقانونی است ـ اظهارات احمدی‌نژاد درباره مترو عملیاتی نیست.
مطالب فوق تنها بخش کوچکی از صدها تیتری است که رسانه‌های مخالف دولت و بعضاً تحت نفوذ و انقیاد شهردار تهران طی سه روز پس از اظهارات آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور محترم در بیان ضدیت و مخالفت با تصمیم دولت برای حل مشکل متروی تهران مورد استفاده قراردادند.
خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، سردمدار این موج‌سازی رسانه‌ای بودکه آفند تبلیغاتی خود را با انجام مصاحبه‌های مدیریت شده علیه تصمیم رئیس جمهور در روز جمعه به انجام رساند و حتی به این نیز بسنده نکرد و اطلاعات مندرج در برخی از مصاحبه‌ها را با خبرسازی و در قالبهای جدید تنظیم و به فضای رسانه‌ای کشور تزریق کرد تا روزنامه‌های اصلاح‌طلب و برخی مدعیان اصولگرایی،‌ نظیر همشهری، جام جم، خبر و تهران امروز،‌ بازتاب‌دهنده صدای واحدی از ستیز بادولت و مخالفت با تصمیم رئیس جمهور برای حل مشکل میلیونها شهروند تهرانی استفاده‌کننده از مترو باشد.
صدای واحدی که از بوقهای تبلیغاتی اصلاح‌طلبان و مدعیان اصولگرایی، به گوش می‌رسد، حامل هیچ پیام خوشایندی برای دلسوزان انقلاب نیست، بویژه هنگامی که این همصدایی، بازتابی از تلاش غیردوستانه تبلیغاتی علیه یک دولت مردمی و سخت‌کوش و رئیس جمهور منتخب ملت باشد.
اکنون مدتی است که صبر و حوصله مردم، اگر نگوییم دستمایه بازیهای سیاسی مدیریت شهری قرار گرفته، با جرأت بیشتری باید گفت دستخوش رفتار و تصمیمات سوء مدیران سیاسی مترو شده و میلیونها تن از مردم شهر تهران در واگن‌های قطار و در تونلهای تاریک زیر زمین، برای سبز شدن چراغ عبور، به انتظاری طاقت فرسا نگه داشته می‌شوند. مروری بر سخنان رئیس‌جمهور نشان می‌دهد که برخلاف جریان مسموم تبلیغاتی علیه دولت، رئیس‌جمهور برای برعهده گرفتن مدیریت متروی تهران، با هیچکس دوئل و جنگ ندارد، به دنبال مباحث انتخاباتی نیست، قصد دارد مشکل مردم را حل کند، درک درستی از مترو دارد و انتقال مدیریت ساخت مترو به دولت نیز یک امر کاملاً قانونی است. قانون مسئولیت حمل و نقل بار و مسافر در محدوده شهری را برعهده مدیریت شهری گذاشته است اما دولت می‌تواند همانطور که اتوبوس می‌سازد و آن را برای بهره برداری در اختیار شهرداری قرار می‌دهد، مترو را نیز بسازد و آن را برای بهره برداری، به مدیریت شهری بسپارد. بچه‌های بداخلاق، گاهی اوقات به جای تشکر از زحمات پدر و مادر، اوقات تلخی و ستیزه‌جویی را در پیش می‌گیرند. رئیس‌جمهور به عنوان یک مسئول دلسوز مردم، برای حل مشکل مترو وارد عمل شده است. باید به او دست یاری داد و به سبب اهتمام صادقانه‌اش در انجام این کار بزرگ، او را شایسته تقدیر دانست. همصدا شدن برخی رقبای سیاسی در پرخاشگری به رئیس‌جمهور، هیچ شاخصه‌ای از ادب، نزاکت، اخلاق و منزلت سیاسی را به دست نمی‌دهد. گزیده‌هایی از سخنان رئیس‌جمهور، سند گویایی از رویکرد دولت در حل مشکلات مردم در حمل و نقل عمومی است.

دسترسی دیرهنگام به خبرها
روزنامه «آفتاب یزد» در سرمقاله دیروزش: «چشم طمع آنها و چشم بستن ما!» نوشته است: مردم ایران بایستی هر لحظه خدای بزرگ را سپاسگزار باشند که تنها راه خبرگیری آنها، صدا و سیمای دولتی ایران نیست. امروز وجود صدها شبکه خبری و دسترسی آزاد آنها به اخبار و اطلاعات، راه‌های متعددی در برابر ایرانیان قرار داده است تا به جای اخبار تنظیم شده و یک‌سویه بعضی رسانه‌های داخلی، خبرهایی را بشنوند که محرومیت ایرانیان از آن خبرها یا دسترسی دیرهنگام به آن، می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای امروز و فردای کشور ایجاد کند. در دو هفته اخیر دو نمونه از این اخبار توسط رسانه‌های خارجی منتشر شد. نخستین مورد، خبررسانی شفاف تلویزیون دولتی ترکیه در خصوص واگذاری امتیاز بازاریابی برای ۵۰ درصد از گاز استخراجی ترکیه در فازهای ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبی بود. همزمان با این خبررسانی، رسانه‌های دولتی ایران مشغول شادمانی از موفقیت دولت در انعقاد قراردادی بزرگ با ترکیه علی‌رغم فشارهای آمریکا و اروپا بودند. البته چند روز بعد از خبررسانی تلویزیون دولتی ترکیه و نقل قول‌های منتشره از نخست وزیر آن کشور، بعضی مقامات وزارت نفت ایران اعلام کردند امتیاز اعطا شده به ترکیه، اجازه استفاده از ۵۰ درصد مورد نظر، برای مصارف داخلی آن کشور بوده است در حالی که این توضیح، تنها بر ابهامات افزود زیرا ترکیه هنوز نمی‌تواند قراردادهای قبلی خود برای خرید گاز از ایران را به صورت کامل اجرا کند و بابت ناتوانی در جذب حداقلِ تعیین شده در آن قراردادها، موظف به پرداخت ۷۰۰ میلیون دلار خسارت به ایران شده است. ضمن آنکه نخست‌وزیر ترکیه و تلویزیون دولتی آن، تاکنون حاضر نشده‌اند ادعای قبلی خود - که خبر آن به سراسر جهان مخابره شده است - را پس بگیرند. دومین خبر که بازتاب کمتری داشت اظهارات گستاخانه یک جاسوس‌زاده روسی است که دو روز قبل توسط یکی از خبرگزاری‌های رسمی روسیه منتشر شد. گئورگی میرسکی که خبرگزاری نووستی روسیه، او را عضو ارشد آکادمی علوم روسیه خوانده است در پاسخ به گلایه نه چندان جدی بعضی مقامات ایران اعلام کرده است : «تحویل ندادن سیستم اس- ٣۰۰ به ایران به خاطر پاسخ ندادن ایران به پیشنهاد آژانس در مورد ارسال اورانیوم غنی شده ایران به خارج است. بر اساس توافق به عمل آمده مـیـان ایـران و ۱+۵ در ژنـو، ایـران بـایـد اورانـیوم غنی شده با خلوص پایین خود را به روسیه می‌فرستاد تا پس از رسیدن به سطح غنای ۷۵,۱۹ درصد، این اورانیوم به فرانسه ارسال شده و در آنجا پس از تبدیل به میله‌های سوختی، به ایران باز گردانده شود ولی اکنون می‌بینیم که ایران در این زمینه وقت‌کشی می‌کند». این خبر که رسانه‌های رسمی ایران بر آن چشم بستند، احتمالا با اغماض سیاستمداران علاقه‌مند به رابطه با روسیه در ایران نیز مواجه خواهد شد. اما چشم بستن مسئولان و رسانه‌های ایران بر این خبر، چیزی از اهمیت آن نمی‌کاهد. این خبر اولا نشان می‌دهد که روس‌های فرصت‌طلب، به دنبال بهانه هستند تا حقی از ایران ضایع کنند و به خاطر این تضییع حق، پاداشی از اربابان آمریکایی و اروپایی خود بگیرند. دو روز قبل، رئیس سـتـاد کـل نـیـروهای مسلح ایران، اعلام کرده که روس‌ها در تحویل سیستم اس - ٣۰۰ حداقل ۶ ماه تاخیر و تخطی داشته‌اند و لذا ارتباط دادن نقض عهد روس‌ها در این زمینه به موضوع ارسال اورانیوم ۵,٣درصد به روسیه، چیزی جز یک فرصت‌طلبی وقاحت‌آمیز نیست. ثانیا این اظهارات نشان می‌دهد که طرف روسی، بابت خوش خدمتی به آمریکا و اروپا، احتمالا منتظر دریافت وجوه قابل توجه و برخی امتیازات دیگر از طرف ایرانی بوده تا در ازای آن اورانیوم ۵,٣ درصد را به غنای ۷۵,۱۹ درصد برساند. لذا تاخیر ایران در این اقدام و احتمال از دست دادن این امتیاز - که متاسفانه مردم ایران از آن بی‌خبرند - روس‌های گستاخ را تحریک کرده تا با ایجاد ارتـبـاطی غیرمنطقی، تاخیر غیرموجه خود برای تحویل سیستم دفاعی اس- ٣۰۰ را موجه جلوه دهند. البته ممکن است بعضی مسئولان ایرانی مدعی شوند که گوینده این خبر، یک مقام غیررسمی است و اظهارات او اعتباری ندارد. اما مگر کسی می‌تواند در روسیه بر خلاف سیاست‌های جاسوس سرشناس کاگ‌ب یعنی ولادیمیر پوتین و رئیس‌جمهور دست نشانده او، سخن بگوید؟ در ۱۰ ماه گذشته، حداقل سه روزنامه‌نگار روس، تنها به خاطر مخالفت با سیاست‌های دولت روسیه به قتل رسیده‌اند. قبل از آن هم از سال ۲۰۰۶ تا پایان سال ۲۰۰٨ تعداد دیگری از دست‌اندرکاران رسانه‌های منتقد پوتین، به دست افراد مسلح ظاهرا ناشناس ترور شدند و «استانیسلاو مارکلوف» که تصور می‌کرد با پذیرش وکالت آنها، می‌تواند حقی را احقاق کند نیز به سرنوشت موکلان خود دچار شد. پس می‌توان با اطمینان ‌گفت که نه خبرگزاری رسـمی نووستی در روسیه اجازه دارد خبری را برخلاف سیاست‌های رسمی زوج «پوتین- مدودف» مخابره کند و نه یک عضو آکادمی علوم روسیه، جرأت خبرسازی بر خلاف دیدگاه‌های سران روسیه را دارد. لذا باید پذیرفت آنچه بر زبان گئورگی میرسکی جاری شده، بازتاب دهنده سیاست‌های رسمی دولت آن کشور است. ‏
البته به نظر نگارنده، تقصیری متوجه روس‌ها و سایر کسانی که به منافع ایران، چشم طمع دوخته‌اند، نیست. بلکه اشکال از ‌خودی‌هاست که چشم بر بعضی اظهارات و اقدامات گستاخانه و غیرقابل قبول روس‌ها، ترک‌ها، سران عرب و چینی‌ها بسته‌اند.
روسیه می‌بیند که ۱۰ سال در ساخت نیروگاه بوشهر تاخیر داشته در عین حال یک مقام ایرانی می‌گوید «به خاطر تاخیر در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر به دنبال گرفتن غرامت از روسیه نیستیم... ضمن آنکه مجموع این وقفه‌ها زیاد نبوده است» پس به خود حق می‌دهد با گستاخی هر چه تمام‌تر، در تحویل سیستم اس- ٣۰۰ تاخیر کند و باز هم منتظر چشم بستن مقامات ایرانی بر این خلف وعده باشد. همانطور که چین پس از چند بار همراهی با آمریکا و اروپا برای اعمال تحریم علیه ایـران، شاهد جانشینی شرکت‌های نه چندان معتبر خود در پروژه‌های بزرگ نفتی ایران به جای شرکت‌های معتبر اروپایی است. لذا مطمئن است رای بعدی آن کشور به قطعنامه تحریم ایران یا عدم ایستادگـی در برابر آن نیز بـار دیگر بـا اغماض ایرانی‌ها مواجه خواهد شد. سران عرب وقتی می‌بینند که هر بار در قـطعنامه‌های خود با گستاخی تمام، ایران را اشغالگر می‌خوانند و مسئولان مهرورز ایرانی چشم خود را تنها به این بهانه که این ادعا، یک سخن روتین است بر این «چشم طمع اعراب» می‌بندند حق دارند که کشور برادر ما، سوریه را نیز در این ادعاها با خویش همراه کنند و از هیأت لبنان در سازمان ملل نیز بخواهند که به هنگام سخنرانی احمدی نژاد، سالن مجمع عــمــومــی را تـرک کند. وقتی سیاستمداران ایرانی در برابر شهیدسازی برخی گروههای فلسطینی از زرقاوی و صدام سکوت می‌کننـد و چشم خود را بر این نمک‌نشناسی می‌بندند آنگاه سران همین گروه‌ها به خود حق می‌دهند همراه کسانی ‌شوند که از نام مجعول خلیج عربی استفاده می‌کنند و به جزایر سه‌گانه ایرانی «چشم‌طمع» دارند.‏
به هر حال به نظر می‌رسد بــه جای عصبانیت از رفتار همراه بــا سـوء استفـاده روس‌ها و هراس از افزایش رو بــه گسترش «چشم‌های طمع» به منافع کوتاه مدت و بلند مدت ایران، بهتر است از سیاستمداران خود بخواهیم از میزان اغماض و تعداد دفعات «چشم بستن»هـای خود در برابر هر کسی کـه رفتار او می‌تواند منافع ملی ایران را به خطر بیندازد، بکاهند. اگر هم منافع بزرگ‌تری وجود دارد که مردم و رسانه‌های ایران از آن بی خبرند، بهتر است به جای مخفی نگه‌داشتن اصل اخبار، پشت پرده‌ها و منافع درازمدت را با مردم در میان بگذارند.‏
مخفی نگه‌داشتن برخی واقعیات و چشم بستن بر بعضی واقعیات دیگر، باعث خواهد که حتی یک نماینده مجلس هم به جای درخواست تنبیه طرف روسی تنها از این موضوع گله ‌کند که «پوتین بهتر از مدودف، قدر بازی با کارت ایران را می‌دانست!»

تقدیر به چه علت؟
روزنامه «همشهری» با عنوان: «تقدیر با کدام توجیه؟» نوشته است: « سومین جشنواره تقدیر از تولید‌کنندگان جوان یکشنبه شب در حالی در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد که این بار برخلاف روال متداول در برگزاری چنین مراسمی، علاوه بر چهره‌های ماندگار تولید و واحدهای نمونه و برتر صنعتی، وزرای صنایع و معادن و کار و امور اجتماعی نیز به‌عنوان ۲ عضو کابینه دولت مورد تقدیر قرار گرفتند. ۱ـ در ماه‌های اخیر، افزایش واردات بی‌رویه محصولات صنعتی و مصرفی و نبود حمایت لازم برای رفع مشکلات تولید‌کنندگان موجب شده تا با شکل‌گیری فضای نامناسب کسب و کار، هر از گاهی اخبار متفاوتی از تعطیلی برخی واحدهای صنعتی کشور و یا فعالیت نیم‌‌بند و کمتر از نصف ظرفیت آنها به گوش رسد؛ به‌نحوی که اخبار تایید نشده حکایت از توقف فعالیت کارخانه‌های قندوشکر یا برخی دیگر از صنایع کشور دارد. با وجود این هنوز هم مطابق روال معمول برگزاری مراسم تقدیر و تشکر توسط دست‌اندرکاران این بخش به قوت خود باقی است.
۲ـ داشتن راهبرد مشخص برای خروج بنگاه‌های صنعتی از بن‌بست‌های ناشی از شرایط سخت و زیانبار بین‌المللی یا داخلی از جمله اصول اولیه مدیریت در همه بخش‌های تولیدی به‌ویژه بخش صنعت است.
با وجود این، پرسش مطرح آن است که اکنون بخش صنعت تا چه حد از راهبردی مشخص، اجرایی و مدون برای تحقق اهداف پیش‌بینی شده در اسناد بالا‌د‌ستی این بخش یا دست‌کم تاثیر‌پذیری حداقلی از بحران‌های مبتلا‌به، رقابت‌پذیری بیشتر یا حداقل ادامه بقا برخوردار است تا بتوان آن را نشانی از مدیریت کارآمد متولیان دولتی این بخش و نیازمند تقدیر دانست.
٣ـ اگر هدف از برگزاری چنین جشنواره‌هایی را تقدیر و ترغیب تولید‌کنندگان بخش صنعت برای ادامه مسیر پر پیچ و خم کنونی تولید و ادامه بقا قلمداد کنیم، مشخص نیست که تقدیر از وزرایی که باید در مقابل مشکلات این بخش به تولید‌کنندگان پاسخگو باشند و فراهم کردن شرایط لازم برای تولید بهینه از جمله وظایف ذاتی آنان است، تا چه حد توجیه پذیر خواهد بود؛ مگر آنکه تقدیر‌کنندگان به‌وجود شرایط آرمانی بنگاه‌های صنعتی به‌دلیل اعمال مدیریتی کارآمد اعتقاد داشته باشند که البته در آن صورت هم بسیاری از تولید‌کنندگان نیمه‌جان این بخش از آن بی‌اطلاع هستند.»

دو قدم مانده به سقوط!
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه «کیهان» با عنوان «آل‌سعود دو قدم مانده به سقوط!» در سرمقاله دیروز این نشریه نوشته است:
«‏۱- چند کودک قد و نیم قد با بدن‌های لاغر و نحیف و دشداشه‌های رنگ و رو رفته در اطراف جنازه‌های پدر، مادر و یکی از خواهران خود که دقایقی پیش بر اثر حمله هوایی جنگنده‌های آل سعود به شهادت رسیده‌اند، حلقه زده و به زبان عربی نوحه سرایی می‌کنند و اشک می‌ریزند. بقیه خانه‌های منطقه فقیرنشین «حیدان» در استان شیعه نشین «صعده» یمن نیز حال و روزی نظیر آنها دارند، صدای ضجه زنان و کودکانی که از شلیک راکت‌ها و ریزش بمب‌های خوشه‌ای هواپیماهای جنگی آل سعود جان سالم به در برده و یا مجروح شده اما به شهادت نرسیده‌اند با شیون نوزادانی که مادر از دست داده و نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده است، در هم آمیخته. در میان نوحه سرایی مصیبت دیدگان جملاتی نظیر یا ابوفاضل... نفدیک یا زهرا(س)... نفدیک یا حسین(ع) به صورت بریده بریده شنیده می‌شود... این صحنه دوام زیادی نمی‌آورد... یک ساعت بعد چند فروند هواپیمای ارتش آل سعود با بمب‌های خوشه‌ای که بر فراز منطقه حیدان می‌ریزند... فقط تلی از خاک و دود و خون باقی می‌گذارند...‏
از ۱۰روز قبل که سعودی‌ها رسماً به حمایت از دولت یمن وارد جنگ با شیعیان صعده شده‌اند، سایر شهرهای استان صعده نیز با فاجعه‌ای مشابه روبروست. در «الرزامات»، «ذات‌السبیل»، «شافعه»، «مران» و... اجساد شهدا را با بنزین به آتش می‌کشند و پیکر مردان را در مقابل چشم کودکان با ریسمان به خودروهای نظامی بسته و برای عبرت دیگران در شهر می‌گردانند و... هواپیماها و نظامیان آل سعود که از مقابله با رزمندگان جان برکف و شجاع شیعیان صعده، ناکام مانده و به تنگ آمده‌اند، از زنان و کودکان بی‌پناه و پیرمردانی که در شهرها و روستاهای صعده باقی مانده‌اند، انتقام می‌گیرند. حکام دست نشانده و خونریز آل‌سعود در صعده دست به همان جنایاتی می‌زنند که صهیونیست‌ها در غزه، جنوب لبنان، دارفور، کفرقاسم و... زده بودند. تا آنجا که به قول «فهمی هویدی» روزنامه نگار معروف عرب که فقط به اندکی از جنایات آل سعود در صعده پی برده است، «صعده را باید دارفور یمن نامید» در فلسطین، صهیونیست‌ها و در صعده، آل‌سعود.
۲- در فوریه ۲۰۰۵- اسفندماه ۱٣٨۴- ساموئل‌هانتینگتون استراتژیست معروف آمریکایی و صاحب تئوری «جنگ تمدن‌ها» که چند ماه قبل، جهان از لوث وجودش پاک شد، در یک همایش بین‌المللی با عنوان دموگرافی که در نیکوزیا، پایتخت قبرس برپا شده بود گفت؛ «مرتجع‌ترین کشور منطقه خاورمیانه یعنی عربستان سعودی که در آن هیچگونه انتخاباتی نیست و مردم آن کمترین نقشی در حاکمیت ندارند و یک خانواده به گونه قرون وسطایی بر آن کشور ثروتمند حکومت می‌کند، نزدیک‌ترین روابط دوستانه را با آمریکا دارد و در همان حال، آمریکا با جمهوری اسلامی ایران که دموکراتیک‌ترین کشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأی مردم انتخاب می‌شوند، بیشترین دشمنی‌ها را دارد. البته می‌دانم که دیپلماسی آمریکا در نگاه به عربستان و ایران، قابل توضیح نیست و متناقض به نظر می‌رسد، اما در آینده از کشور عربستان خبرهای قابل توجهی به گوش خواهد رسید.»
در همان روزها، اظهارات‌هانتینگتون با اعتراض رسمی وزیر خارجه آل سعود به وزارت خارجه آمریکا روبرو شد و خبرگزاری آمریکایی یونایتدپرس که این بخش از سخنان‌هانتینگتون را منتشر کرده بود در گزارش کوتاهی احتمال خطا در نقل قول از وی را منتفی ندانست!
چند هفته بعد از حضور رسمی اوباما در کاخ سفید، «سیمون‌ هاندرسون» مسئول «موسسه پژوهشی واشنگتن» که یک مرکز اطلاعاتی مشترک «سیا» و «پنتاگون» است و با تابلوی «بررسی‌های استراتژیک در سیاست خارجی آمریکا» فعالیت می‌کند، در فصل مربوط به «عربستان سعودی» از گزارش مفصل خود به اوباما، نوشت «پیش بینی می‌شود که نظام حکومتی عربستان طی ۵ سال آینده شاهد تحولات و تغییرات گسترده‌ای باشد و احتمال می‌رود که در این فاصله چند پادشاه در این کشور به سلطنت برسند» در این گزارش اگرچه به اظهارات ۴ سال قبل ساموئل ‌هانتینگتون در نیکوزیا اشاره‌ای نشده است ولی برخی از بخش‌های آن می‌تواند توضیح روشنی برای نکته ناگفته در اظهارات‌ هانتینگتون باشد. آنجا که از ٣عامل اصلی در تشریح علت ناپایداری منجر به سقوط احتمالی حاکمیت آل‌سعود یاد می‌کند. این ٣ عامل در گزارش یاد شده عبارتند از؛ اول: تشکیل جمهوری اسلامی در ایران که علی‌رغم تقابل ٣۰ ساله آمریکا با آن، گام‌های بلندی در عرصه‌های تکنولوژیک و اقتدار منطقه‌ای برداشته است و برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در آن، تمایل شدید مردم عربستان مخصوصاً جوانان و تحصیلکردگان را به داشتن کشوری دموکراتیک و شرکت در اداره امور کشور خویش برانگیخته است. گفتنی است در این بخش از گزارش آمده است جوانان عربستان در مواجهه با جوانان سایر کشورها از اینکه، یک خانواده بر سرنوشت آنها حاکم است و مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود ندارند، دچار افسردگی و گاه شرمندگی می‌شوند.‏
دوم: در گزارش فوق از ثروت سرشار و افسانه‌ای شاهزادگان سعودی در کنار فقر بسیاری از مردم این کشور، مخصوصاً شیعیان و سنی‌های غیروهابی که تمایل فراوان دینی به ایران دارند، به عنوان عامل دوم یاد شده و آمده است که هر چند حکومت عربستان در سال‌های اخیر با اختصاص بودجه ویژه برای تأمین رفاه و مسکن اقشار کم درآمد، به منظور کاستن از فشار بر این اقشار اجتماعی تلاش کرده است، اما بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد که این اقدامات در جلب رضایت آنان موفقیت زیادی نداشته است.‏
سوم: ارتباط نزدیک آل سعود با آمریکا و مواضع خنثی و در بسیاری از موارد، حمایت گونه سعودی‌ها از اسرائیل که با توجه به کینه ملت‌های مسلمان از اسرائیل، پادشاهان سعودی را به عنوان متولیان اصلی زیارتگاه مسلمانان- منظورش خادم‌الحرمین است- با پرسش‌های آزاردهنده‌ای روبرو کرده است. این اعتراض‌ها مخصوصاً بعد از جنگ ٣٣ روزه لبنان و ۲۲روزه غزه شتاب بیشتری گرفته است، در حالی که ایران، رقیب قدرتمند عربستان به دلیل حمایت گسترده از حزب‌الله لبنان و حماس و ارسال اسلحه - !! - و تدارکات دارویی و غذایی برای تروریست‌های حزب‌الله و حماس!!- نامی که شایسته آمریکا، اسرائیل و سعودی‌هاست- توانسته است تحسین مسلمانان را به خود جلب کند.
٣- گزارش فوق و شواهد فراوان دیگری که شرح آن از محدوده این نوشته محدود بیرون است، نشان می‌دهد، عمر حاکمیت دست نشانده آل سعود به پایان رسیده است و آمریکا اگر هم تمایل داشته باشد - که دارد - ولی نمی‌تواند از این سقوط جلوگیری کند. از این روی به نظر می‌رسد، آمریکا با درگیر کردن سعودی‌ها در جنگ با شیعیان صعده، دو هدف جداگانه را دنبال می‌کند. از یکسو تضعیف نهضت مقاومت الحوثی با قتل عام وحشیانه شیعیان صعده که از حمایت و همراهی تمامی نهضت‌های مقاومت اسلامی- چه شیعه و چه سنی- برخوردارند و در صورت به دست گرفتن حاکمیت یمن، قطب مستحکمی از مقاومت اسلامی را در برابر نظام سلطه و جریان سازشکار عرب شکل می‌دهند و از دیگر سو؛ برای مقابله با نهضت اسلامی مردم صعده، حاکمیت آل سعود را که عمر آن رو به پایان است و به مهره سوخته تبدیل شده است، هزینه می‌کند.
۴- برخلاف ادعای رسانه‌های غربی و مطبوعات و شبکه‌های تلویزیونی آل‌سعود، در حمله هوایی و زمینی- و از دیروز محاصره دریایی- سعودی‌ها علیه مقاومت اسلامی صعده، مقاومت با صلابت ادامه دارد و تلفات سنگینی به نظامیان متجاوز و شکم باره و عیاش آل‌سعود وارد شده است. حمله هوایی و زمینی ارتش سعودی به مردم بی دفاع شهرها و روستاها و جنایات وحشیانه‌ای که علیه زنان و کودکان مرتکب می‌شوند، ضمن آن که با هدف ایجاد رعب و وحشت صورت می‌پذیرد، نشانه ناکامی در مقابله با مردان مقاومت نیز هست، تا آنجا که بسیاری از تحلیل‌گران منطقه‌ای و بین‌المللی، نتیجه این حملات وحشیانه را با نتیجه هجوم وحشیانه صهیونیست‌ها به لبنان و غزه مقایسه می‌کنند و از هم اکنون شکست آل سعود را رقم می‌زنند.
۵- بعد از فتنه اخیر در انتخابات ریاست جمهوری دهم که به گواهی اسناد غیرقابل انکار از مدت‌ها قبل طراحی شده- و کیهان مرحله به مرحله آن را با استناد به همان اسناد پیش بینی کرده- بود، این پیام به طور همزمان از سوی منابع رسمی آمریکا برای رهبران نهضت‌های مقاومت اسلامی منطقه، از جمله حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین و الحوثی، رهبر مقاومت شیعیان یمن ارسال شد. مضمون مشترک پیام‌ها آن بود که ایران به عنوان پشتوانه و عقبه استراتژیک مقاومت‌های اسلامی با بحران در حاکمیت روبرو شده!! و از رهبران نهضت‌های مقاومت خواسته شده بود، این فاکتور را در مناسبات آینده خود به حساب آورند!!
شعار در حمایت از اسرائیل و آمریکا، خودداری سوال‌برانگیز سران فتنه از محکوم کردن اسرائیل، حتی در روز قدس و آمریکا حتی در روز مقابله با استکبار جهانی، پیروی آشکار از فرمول جین شارپ و مایکل لدین و ملاقات‌های مکرر با جرج سوروس صهیونیست و تبلیغات گسترده، فراگیر و هماهنگ رسانه‌ها و محافل آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی در این باره که فتنه انگیزان با حاکمیت اسلامی به مخالفت برخاسته و از طرح شعار علیه اسرائیل و آمریکا دست کشیده‌اند و... در همین بستر معنا پیدا می‌کند و تردیدی باقی نمی‌گذارد که فتنه‌انگیزی در ایران، تهدید حزب‌الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حمله وحشیانه به شیعیان یمن، پروژه‌هایی هستند که طراح، مجری و ستاد عملیاتی واحدی دارند.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست