روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۷ آبان ۱٣٨٨ -
۱٨ نوامبر ۲۰۰۹
علیاصغر محکی مدیر روزنامه «همشهری» با عنوان: «آقای مشاور حرمت نگه دارید» نوشته است: «مشاور رسانهای رئیسجمهور در یادداشتی که ۲۵ آبان در یک روزنامه دولتی منتشر کرد، یک خبرگزاری و چند روزنامه را نشانه رفت و به بهانه اطلاعرسانی، اظهارات نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر و کارشناسان درخصوص نقد سخنان رئیسجمهور برای تصدی مدیریت متروی تهران را غیرمنصفانه به زیر سئوال برد.
معلوم نیست چرا در خلأ وجود سخنگویی در دولت و حضور مشاور رسانهای دیگر چون جناب کلهر، باید جناب جوانفکر بهجای پاسخ به نقدهای عالمانه کارشناسان حملونقل که از عدم تعهد دولت در برابر متروی تهران زبان به انتقاد گشودهاند، ایشان رسانهها را متهم و آنها را به بچههای بداخلاق تشبیه کند.
همچنین جناب آقای مشاور از روی کدامین براهین و استدلال این رسانهها را، که اظهارات فنی و کارشناسی را برمیتابند، مدعی اصولگرایی، و نه اصولگرا خوانده است. مگر خطکش اصولگرایی در دست ایشان است که معلوم کند چه کسی اصولگراست و چه کسی غیراصولگرا؟
در توضیحات آقای مشاور ندیدیم که مگر ایران فقط تهران است؟ و چرا متروی مشهد و دیگر کلانشهرها که در دست دولت است به بهرهبرداری نمیرسد و مردم محروم و مستضعف این شهرها بهرغم صرف بودجههای فراوان باید شاهد بیتدبیریها و بیمهریها باشند و چرا دولت بهجای حل مشکلات این شهرها تازه به فکر تهران افتاده است؟
چرا راهآهن بم – زاهدان، اصفهان – شیراز، آزادراه شمال، آزادراه پردیس که بارها خبر افتتاح آنها را از رسانهها خواندهایم همچنان در معطلی بهسر میبرند و خبری از راهاندازی واقعی آنها نیست؟ آیا مناسب نیست دولت بهجای اینکه با یک دست چند هندوانه را بلند کند، پروژههایی را که اسماً افتتاح کرده اما بعد از افتتاح هنوز قابل بهرهبرداری نیست تکمیل و تعهد خود را نیز به مردم تهران بابت مترو ادا کند؟
حسن خلق و سلوک ادب ایجاب میکند که جناب مشاور رسانهای، حرمت قلم را نگاه دارد و کثیری از رسانهها را که به نهادهای حاکمیتی و عمومی نظام اسلامی تعلق دارند، بیجهت متهم نکند و به آنها با عنوان «بچههای بداخلاق! و مدعی اصولگرا» برچسب نزند، بلکه بهتر است ایشان کمی تحمل خود را بالا ببرد.
اخلاق اسلامی و سنت حسنه بزرگان دین توصیه دارد که فرد عاقل باید پیش از اینکه سخنی بر زبان جاری کند و یا بر قلم بنگارد، اندکی نیز فکر کند. مگر آنکه؛
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
آقای جوان فکر، لطفا در گفتار و بیان کمی تأمل بفرمایید!»
راز سیاست ژلهای
روزنامه «دنیای اقتصاد» در سرمقاله دیروزش: «راز سیاست ژلهای روسیه» نوشته است: «سرپیچی روسیه از تعهدات خود به ایران در زمینه ساخت نیروگاه هستهای، دیگر به داستانی کهنه، تکراری و کسالتآور تبدیل شده است. سالها است که رهبران مسکو موعد تحویل نیروگاه را تمدید میکنند و مسئولان ایرانی تهدید میکنند که این آخرین فرصت است و چند ماه دیگر دوباره داستان از نو نوشته میشود. حالا به این داستان موضوع دیگری هم اضافه شده و روسیه از تحویل موشکهای اس٣۰۰ برخلاف توافقهای قبلی خودداری میکند.
گره رابطه ایران و روسیه در چیست و چرا رهبران مسکو نمیتوانند با جمهوری اسلامی صادقانه رفتار کنند؟ روسیه از زمان فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ تاکنون، دیگر بازیگر درجه اول و دوم جهانی نیست. حتی دیگر نمیتوان آن را در رتبههای سه تا پنج هم قرار داد. رهبران کرملین میکوشند از این وضع خلاص شوند و به جایگاهی مشابه یا نزدیک به دوران اتحاد شوروی دست یابند. این تلاش، آنان را به صورت قهری وارد زمینی میکند که قواعد بازی آن را ایالاتمتحده و متحدان اروپاییاش نوشتهاند و اجرا میکنند. به همین علت روابط روسیه با همه جای جهان و از جمله ایران، تابعی از استراتژی بزرگ این کشور است و لاجرم از رفتارهای آمریکا تاثیر میپذیرد. روسیه در اتخاذ سیاستهای منطقهای، یا به جلب حمایت آمریکا میاندیشد (مانند همکاری با قزاقستان و تحمل جمهوری آذربایجان و ترکیه) و یا در پی مهار قدرت آمریکا است (مانند روابط با ایران و ارمنستان و افغانستان و عراق). این استراتژی که روسها ناگزیر به اتخاذ آن بودهاند، سیاست خارجی این کشور را ژلهای و به تابعی از تحولات بزرگ جهانی به ویژه مسائل گروه کشورهای صنعتی، ترتیبات امنیتی اروپا و ترتیبات اقتصادی شرق آسیا (اتحادیه اپک با محوریت آمریکا) تبدیل کرده است.
تا چندی پیش که روابط آمریکا با دیگر کشورهای جهان به علت سیاست خارجی تهاجمی جورج بوش دچار تلاطم بود، روسیه از آن فرصت برای بروز پارهای رفتارهای مبتکرانه و مستقل بهره میجست و یکی از این حوزهها هم ایران بود.
روسیه در آن زمان امیدوار بود با اهرم ایران، اتحاد منطقهای آمریکا، ترکیه، اسرائیل و جمهوری آذربایجان را زیر فشار بگذارد.
اما دیری است که پیمان امنیتی ترکیه و اسرائیل کمرنگ شده و دیگر ایران دلیلی برای شرکت در ائتلاف ضدترکیه و جمهوری آذربایجان ندارد و روابط تهران و آنکارا از گذشته گرمتر شده است. همچنین زمزمههای مذاکره احتمالی ایران و آمریکا به روسها این پیام را داده است که تهران دیگر اهرم مطمئنی برای تسویه حسابهای بینالمللی مسکو نیست. این تحولات روسها را متقاعد کرده است که به جای بازی با شاخ و برگهای سیاست جهانی، به فکر ارتباط با بازیگران اصلی باشند. روی کار آمدن باراک اوباما در آمریکا و تاکید وی بر همکاریهای بینالمللی برای حل معضلات جهانی، رهبران کرملین را هم تحت فشار گذاشته و هم اغوا کرده است. فشار از آن ناحیه است که اگر روسیه وارد بازی بینالمللی با قواعد نوشته شده توسط آمریکا نشود، همچنان بازیگر دست چندم باقی خواهد ماند و احیانا بازی را به چین خواهد باخت. آنچه موجب اغوای روسیه شده نیز احتمالا این است که در همپیمانی با بازیگران جهانی شاید عایداتی بیش از منافع ساخت نیروگاه و همکاری تسلیحاتی با ایران نصیبش شود. افزون بر اینها، دو رخداد نیز در شرق و غرب روسیه رخ داده که مشوقی برای نزدیکتر شدن این کشور به آمریکا است. در روابط چین و آمریکا چندی است پارهای تشنجهای محدود و مقطعی پیش آمده و روسیه امیدوار است که از این آشفتگی برای خود منافعی دست و پا کند و برای این کار لازم است به آمریکا نزدیکتر شود. در این سوی روسیه نیز ترکیه قرار دارد که به ایران نزدیکتر شده است و میخواهد به عنوان پل ارتباطی تهران با غرب عمل کند. این رفتار نیز روسیه را به غبطه انداخته و چاره کار را در مسابقه با ترکیه برای نزدیکتر شدن به غرب دیده است.
این تحولات و ملاحظات در کنار مشکلات ریز و درشت روسیه در مرزهای فدراسیون از جمله مسائل چچن و گرفتاریهای بالکان، مسکو را به احتیاط بیشتر در برابر غرب و فاصله گرفتن تدریجی از ایران وادار کرده است.
البته این رفتار روسیه برای جمهوری اسلامی نگرانکننده نیست؛ زیرا خاصیت ژلهای سیاست خارجی روسیه، همواره این کشور را آماده تغییر نگهمیدارد.»
درخواست شناسایی ستاد توطئه
روزنامه «آفتاب یزد» در گزارشی با عنوان: «موافقان و مخالفان دولت در جستجوی ستاد توطئه!» نوشته است: «توطئه برای زمینزدن دولت» از عباراتی است که محمود احمدینژاد علاقه زیادی به مطرح کردن آن دارد. او گـاه ایـن تـوطئـهگـران را «مافیاهای مختلـف» نامیده و گاه تلویحاً بعضی از شرکای حکومتی خود را دستاندرکار توطئه برای زمین زدن دولت دانسته است. سال گذشته هنگامی که بحث استیضاح علی کردان مطرح شـد احمدینژاد در یک گفتگوی تلویزیونی این ادعا را مطرح کرد که «میخواهند دولت را با مشکل مواجه سـازنـد» و زمـانـی کـه بعضی بحثها در خصوص سهمیهبندی بنزین در رسانهها و محافل سیاسی مطرح گردید او مدعی شد که اصرار بر اجـرای سهمیهبندی بنزین، نقشهای برای شکست دولت بوده است. این ادعای احمدینژاد در حالی مطرح شد که موضوع سهمیهبندی بنزین، نخستین بار توسط خود او در بهار ٨۵ - یک سال و چند ماه قبل از آغاز سهمیهبندی براساس مصوبه مجلس - مطرح شده بود و او با دفاع از این کار اعلام کرده بود: «سهمیـهبنـدی بنـزیـن مشکلی برای مـردم ایجاد نمیکند و تنها قدری از سفـرهـای غیـرضـروری مردم خواهد کاست.» در سال ۱٣٨۶، یک سوژه دیگر نیز مورد توجه احمدینژاد قرار گرفت تـا او بار دیگر ادعای تلاش رقبا برای شکسـتدادن دولـت را تکـرار نماید. احمـدینـژاد که با انتقادات گسترده در خصوص افزایش بیسابقه قیمت مسکن مواجه شده بود از کسانی سخن گفت که در کنار استخرهای شمال شهر تهران مینشینند و برای افزایش قیمت مسکن نقشه میکشند...
آخرین بار، پس از جلسه مشترک دولت و مجلس کـه روز بیست آبان٨٨ در محل پارلمان تشـکیل شـد حسین سبحانینیا از نمایندگان اصولگرای مجلس به نقل از احمدینژاد اعلام کرد «ستادی برای نـاکـارآمـد نـشـاندادن فعالیتهای اقتصادی تشکیل شده است که قصد مقابله با دولت را دارد.» این سخن که با گذشت ۶ روز توسط رئیس دولت و هـمـکاران او تکذیب نشده، تاکنون بازتابهای گستردهای داشته است. دیـروز یـک عـضـو فراکسیون اقلیت مجلس با تاکید بر اینکه «تاریخ مصرف اینگونه حرفها تمام شده است» از احـمـدینـژاد خـواسـت یکبار برای همیشه اعضای ستادهای اینچنینی را به مردم معرفی کند. علیخانی که با فردا گفتگو میکرد، ابراز امیدواری کرد روزی فـرا بـرسـد تا احمدینژاد اعضای ستادی را که قصد زمین زدن دولت او را دارنـد افشـا کنـد. نماینده قزوین گفت: تـاریـخ مصرف این گونه ادعاها، گذشته است ومن به عنوان نماینده مجلس، از وی خواهش میکنم اعضای این ستاد را برای یک بار هم که شده افشا کند و طرح این مسائل را از حالت تبلیغاتی خارج کند تا دستگـاه قضـایـی به این موارد با جدیت رسیدگی کند. وی افزود: رئیسجمهور در بعضی از موارد خاص که احساس میکند مردم در مورد بعضی از برنامههای دولت نگرانند با مطرح کردن مسائلی همچون مافیا و یا ستاد تخریب دولت، قصد دارد تبعات برنامههای دولت را متوجه اینگونه مسائل کند. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به احمدینژاد توصیه کرد به جای کلی حرف زدن، مدارک و شواهد خود را در مورد جریان تخریب دولت به اطلاع عموم مردم برساند...
علیاصغر یوسفنژاد نماینده ساری در گفتگو با ایلنا، یادآور شد: طرح چنین مسائل کلی و بدون سند و آدرس در سخنرانیها از شخص دوم کشور انتظار نمیرود. این عضـو کمیسیون صنایع تصـریح کرد: اگر احمدینژاد این صحبتهـا را در چنیـن جلسهای که به جهـت تقـویـت تعـامـل مجلس و دولت تشکیل شده بود مطرح نمیکرد، بهتر بود. وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه «چگونه میتوان چنین ستادی را در کشور شناسایی کرد؟» خاطرنشانکرد: بهتر است برای شناسایی این ستاد، به خود رئیسجمهور مراجعه شود، چراکه هیچ نشانی برای شنـاسایی ایـن افراد وجود ندارد. در همین زمینه، بهمن محمد یاری نماینده تالش از رئیسجمهور خواست که اعضای باند مورد اشاره خود را اعلام کند. وی در گفت وگو با فردا، اظهار داشت: متاسفانه در سالهای گذشته، افراد قدرتمندی در کشور، برنج خارجی وارد کردند و با تبلیغات فراوان، سود کلانی نصیب خود کردند. این افراد با نفوذ، هر چند سود خود را زیاد کردند اما اقتصـاد کشـور را تحـت تـاثیـر قرار دادند. محمدیاری افزود: رئیسجمهور در جلسه مشترک دولـت و مجلس اعلام کرد که اعضای این گروه را میشناسد؛ پس بهتر است برای دفاع از حقوق کشـاورزان زحمتکـش شالیکار به افشاگری اعضای این گروه بپردازد. اما از سوی دیگر، یک نماینده حامی دولت اعلام کـرد: کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در نظر دارد تشکیل ستادی علیه دولت را کـه رئـیـسجمهور به آن اشاره کرده بـود، مـورد بـررسـی قـرار دهد. محمود احمدی بیغش در گفتگو با ایلنا، با ابراز بیاطلاعی از تشکیل چنین ستادی اظهار داشت: البته هـمـانطور که رئیسجمهور در نشست مشترک دولت و مجلس اعلام کردند، حتما چنین ستادی تشکیل شده است، اما این ستاد یک تشکل تابلودار و شناخته شده نیست. وی با تاکید بر اینکه وزارت اطـلاعات موظف به پیگیری این مـوضـوع است، ادامه داد: حتماً در بررسیهای این موضوع در مجلـس، از مـسئولان ایـن وزارتخانه نیز خـواهیـم خواست تا توضیحات بیشتری ارائه دهند...
آسیبشناسی عملکرد صدا و سیما
عماد افروغ استاد دانشگاه و نماینده پیشین مجلس با عنوان: «جایگاه جناحبندیها در سیما» در روزنامه «اعتماد» نوشته است: «اگر بخواهیم برنامههای صدا و سیما را در دوره مدیریت آقای ضرغامی نقد کنیم، اولین نکتهای که باید به آن اشاره داشت، این است که نمیتوان نحوه مدیریت آقای ضرغامی را در تمامی موارد به طور کامل تایید کرد چرا که همان طور که مدیریت وی دارای نقاط قوتی بوده، از نقاط ضعفی نیز برخوردار بوده است. محتوای حکم اخیر مقام معظم رهبری در تمدید حکم ریاست صدا و سیما نیز به گونهای حکایت از این ضعفها دارد. ایشان خواستار توجه ویژه به اخلاق، دین، امید و آگاهی در برنامههای آتی صدا و سیما شدهاند.
معتقدم هر کدام از این چهار وجه میتواند اساس نوعی آسیبشناسی در مورد عملکرد صدا و سیما قرار گیرد. با نگاهی به برنامههای پنج سال گذشته آقای ضرغامی میتوان گفت ایشان تا چه اندازه گامهای شایستهای در جهت رعایت این موارد برداشته است. آنچه اکنون میتوان به آن اشاره کرد، این است که همانگونه که حیات انسانی- اجتماعی حیاتی یکپارچه است، برنامههای سیاسی- اجتماعی رسانه ملی نیز باید با نگاهی یکپارچه مورد ارزیابی قرار گیرد. این طور نیست که به برنامههای اخلاقی اشاره کنیم و آنها را در برنامههای اجرایی خود قرار دهیم اما برای مثال نسبت به بیاخلاقی در سیاست یا اقتصاد و... بی تفاوت باشیم یا در ارتقای آگاهی تنها به یک وجه بسنده کنیم و از سایر وجوه غفلت کنیم.
در یک نگاه منصفانه میتوان گفت بسیاری از برنامههای سیاسی- انتخاباتی موفق نبوده است چرا که به طور آشکار به صورت جناحی عمل شده و برخلاف سیاق آقای لاریجانی در زمان ریاستش بر صدا و سیما که تمامی سیاستهای دولت آقای خاتمی مورد ارزیابی انتقادی قرار میگرفت، در زمان آقای ضرغامی شاهد برنامههای انتقادی پررنگی از سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و... دولت نبودیم و حتی در بسیاری موارد ابزار هژمونی و استیلای فرهنگی دولت نیز قرار میگرفت. به عقیده من حتی برنامههایی که در خصوص ایجاد امید و انگیزه تهیه و پخش میشود نیز بیشتر وجوه ابزاری را به خود اختصاص داده است. این چیزی نیست که مخاطبان از صدا و سیما توقع دارند. به هر حال همان طور که به نقاط ضعف صدا و سیما و آقای ضرغامی اشاره شد، در اینجا لازم به ذکر است که نباید یکطرفه به قاضی رفت و از نقاط قوت غافل شد چرا که آقای ضرغامی دارای قابلیتهای فراوان و تیزهوشی خاصی است. بنابراین مطمئناً متوجه فرمایشات مقام معظم رهبری نیز شده است و امیدوارانه توصیهها و فرمایشات ایشان را در جهت تغییر رویکردهای صدا و سیما به کار خواهد گرفت. مسلماً آقای ضرغامی میتواند تحقق بخش فرمایشات مقام معظم رهبری باشد. اما چرا شاهد این تیزهوشی در برنامههای ایشان نیستیم، سئوالی است که آقای ضرغامی باید پاسخگو باشد. اما به عقیده من این مطلب یا به مصلحت گرایی و منش محافظه کارانه یا عدم التزام به دلالتهای عملی کلام و گفتههای شفاهی ایشان برمی گردد. این عدم هماهنگی بین کلام و عمل باعث ایجاد نوعی شکاف چشمگیر شده است. یکی از نقاط قوت صدا و سیما، ساخت برنامههایی با تکیه بر آرشیو موجود بوده است. به عقیده من در برنامههایی که رنگی از تاریخ داشته و برخی اتفاقات و ملاحظات تاریخی را دربرگرفته، خوب عمل کرده است و تاثیرات آن را به خوبی میتوان تا مدتها در جامعه مشاهده کرد. در حال حاضر نیز آنچه دیده میشود، عدم نوعی هماهنگی و هارمونی در برخی از برنامهها است. به این ترتیب زمانی که به برخی مناسبات و واقعیتهای تاریخی میرسیم، میتوان عملکرد خوب صدا و سیما را به وضوح مشاهده کرد اما هنگامی که بحث مباحث مهم روز پیش میآید، شاهد تغییر رویکردها و فاصله گیری از واقعیتها و غلبه گرایشات جناحی میشویم. انتظار میرود در هر دو زمینه به خوبی عمل کند. نباید این طور باشد که بحثهای مطرح و مهم روز در مقابل جناحبندیهای سیاسی رنگ ببازد. این تدبیر درست نیست که در تاریخ بیطرف باشیم اما در مقابل سوژه روز نوعی جهتگیری مشهود داشته باشیم. آنچه باید به آن توجه کرد، این است که مباحث روز بسیار سرنوشت ساز هستند و اگر در بیان این مباحث نوعی جهت گیری خاص دیده شود، جفایی بزرگ هم در حق مردم و هم در حق جناحهای سیاسی شده است...»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|