تشدید فشارها در دانشگاه اصفهان
دو نامه از فعالین دانشجویی در اعتراض به وضعیت سیاسی – فرهنگی دانشگاه اصفهان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ ارديبهشت ۱٣٨۵ -
۲۵ آوريل ۲۰۰۶
دو تن از اعضای شورای مرکزی صنف نشریات دانشجویی دانشگاه اصفهان و همچنین گروهی از فعالین دانشجویان با انتشار نامه های جداگانه ای به تعطیل نهادهای دانشجویی و فضای سیاسی – فرهنگی دانشگاه اعتراض کرده اند، متن این دو نامه در زیر آمده است:
دانشجویان فهیم دانشگاه اصفهان
ملت قهرمان ایران
از ستمهای وارده بر جنبش دانشجویی و فعالان فرهنگی درسال تحصیلی جاری در بیانیهی شماره (۱) سخنهای بسیار رفت اما هماینک و در آغاز سال جدید مسئولینی که دم از عدالت و گسترش آن می زدند تبدیل به جلادان عدالت شدهاند و فریاد عدالتخواهی هر حق طلبی را با وقاهت هر چه تمامتر سرکوب میکنند. صدای هر مخالفی را با بیرحمی هر چه تمامتر خاموش میکنند. با ایجاد رعب و وحشت دانشجویان را از کارهای فرهنگی دلسرد کرده و با شکل دادن تصور مجازات در ذهن هر دگر اندیشی روح او را به اسارت خویش میگیرند .
فرمان تعطیلی یکی از بزرگترین تشکلهای فرهنگی موجود در دانشگاه (صنف نشریات دانشجویی دانشگاه اصفهان) را می دهند و این اعمال را به طرز مکارانه ای در پشت نیرنگهای خود از قبیل کمبود فضا و احتیاج نداشتن به صنف نشریات دانشجویی دانشگاه اصفهان!؟ مخفی میکنند. آنها به صنف نشریات دانشگاه اصفهان بسنده نکردهاند بلکه کانونهای دیگر و حتی انجمن اسلامی دانشجویان را نیز که در سالهای گذشته دارای فعالین فرهنگی - سیاسی بسیار بوده است نیز تعطیل کرده اند .
آنها سنگر به سنگر پیشروی میکنند و دستاوردهایی که در طی سالها بادادن هزینههای گزاف نصیب جنبش دانشجویی شده است را نابود میکنند. آری، این چیزی جز همان فاشیسم خزنده نیست و اگر سکوت کنیم و در مقابل این حرکات وقیحانهی مستبدان عدالت ستیز نایستیم در مقابل نسلهای آینده مسئول خواهیم بود همینک موعد متشکل شدن و پاسداری از دستاوردهای گذشته و بدست آوردن دستاوردهای جدید میباشد. دانشجویان فهیم دانشگاه اصفهان اگر امروز چاره ای نیندیشیم شاید فردا فرصتی نباشد و خشت خام خفقان و سکوت به سنگی صلب و سخت که همه جا را تسخیر کرده باشد بدل گردد
علیرضا داودی – محمد امین مدهوش
• بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی در اعتراض به وضعیت سیاسی- فرهنگی دانشگاه
دانشجویان عزیز و ملت گرامی ایران !
به اطلاع عموم می رسانیم بهار سال ٨۵ دانشگاه اصفهان در حالی آغاز شد که هیچ نشانی از مدینه فاضلهی مدعیان عدالت و مهرورزی در آن یافت نمی شود بلکه حرکت قابیل گونه این مدعیان نشان داد که در پس نقاب صوریشان ماهیتی دگرگونه و از جنس دیگر دارند.
تبعیض و دوگانگی و مصادره امکانات و اموال بیت المال و ولخرجیهایی به نام دین و انقلاب اما به کام دیگران، روشی است که اینان اتخاذ کردهاند آیا از فرشته عدالت دم زدن اما به دیو نفاق خدمت ورزیدن شیوه عدالت پروری و عدالت گستری است؟
از دین و انقلاب اسلامی حرف زدن اما انحصاری کردن امکانات عمومی و در اختیار عدهای خاص گذاشتن شیوهای دینی و عدالت گونه است؟ ایجاد خفقان و اختناق و تهدید دیگران بخاطر سخن گفتن آیا مهرورزی و خدمت به بندگان خداست؟ آیا به تعطیلی کشیدن کانونها و نهادهای برخواسته از رأی دانشجویان ایجاد خفقان و تهدید نیست؟ آیا دیگران را به سکوت واداشتن روش مسلمانی است؟
در تاریخ اسلام آیا کسی هست که بگوید نبی اکرم و یاائمه اطهار مانع فعالیت و سخن گفتن دیگران میشدند؟ آیا در دیگر ادیان توحیدی کسی چنین گواهی می یابد؟
آیا هدف از کمال و رشد انسانی این است که عدهای مستبدانه امیال و هوسهای خود را بر دیگران تحمیل کنند؟
آیا مدعیان مذهب و دین، صداقت و پاکی، انسانیت و ایمان، انقلاب اسلامی و نظام دینی اینگونه میخواهند چهره نظام دینی را به نمایش بگذارند؟
آیا حضور دانشجویان در عرصه عمومی و فعالیتهای سیاسی و سوالات بیشمار آنان آنقدر خطرناک است که پرسابقهترین تشکل دانشجویی را که دغدغه دینی آن علیرغم افتراهای بیشمار به اعضاء آن بیش از مدعیان دینداری است باید به تعطیلی کشیده شود؟
آیا رسالت دولت اسلامی که میگویند باید تشکیل شود همین است؟
ایجاد خفقان، سکوت، تهدید، ارعاب، مخالف سازی ، دشمن تراشی ، انگ زدن و دافعه؟
سکوت کنید چون باب میل ما سخن نمی گویید و نیندیشید چون مثل ما نمیاندیشید.
بیان این واقعیت شرمآور که هر آنچه مخالف من گفت و باب میل من نبود سیاهنمایی است، تا کی؟
پنداشتیم که از گذشته عبرت میآموزند و پنداشتیم که بر کتاب تاریخ ورقی می زنند، اما خیر .
به نظر می رسدکه بنای ساخت جامعهای اخلاقی و یا دینی را نداشته و فقط آن را ابزاری برای به قدرت رسیدن ساختهاند؟
آیا بهتر نیست که چون برخی در تاریخ به صراحت و آشکارا اعلام کنند که اگر با شما میجنگیم نه برای خدا و نه برای دین خدا بود بلکه فقط به منظور کسب قدرت بود، همان قدرتی که برای مولای متقیان به اندازه عطسه بزی بیارزش بود.
ما دانشجویان امضائ کننده این نامه به مسئولان دانشگاه نصیحت می کنیم که با نگاهی به روش خود در آن تجدید نظر کرده و با امانت به ودیعت گذاشته شده با اندیشهای مومن گونه مواجه شوید و بدانید که در این دنیای فانی هیچکس نمیتواند به آرزوی خود برسد .
علیرضا داودی- محمد حسن طالبی – میثم گلستانی – محمد امین مدهوش- بهروز مشایخی – رضا سلطانی- رضا محسنی- اشکان شریعتی _ امین قلعه ای
|