یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیام ولایت فقیه در عید غدیر:
سکوت و خاموشی و یا مرگ و نابودی


فیروز نجومی


• شرم و حیا، نه اطاعت و فرمانبرداری، یک فضیلت اخلاقی ست که ولی فقیه تا کنون ثابت کرده است که فاقد آنست. بجای آنکه از تخت خلافت فرو آید و به خلا رود، آنجاییکه درس و مشق فقاهت و اجتهاد خوانده است، به نفی و انکار واقعیت میپردازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ آذر ۱٣٨٨ -  ٨ دسامبر ۲۰۰۹


شرم و حیا، نه اطاعت و فرمانبرداری، یک فضیلت اخلاقی ست که ولی فقیه تا کنون ثابت کرده است که فاقد آنست. بجای آنکه از تخت خلافت فرو آید و به خلا رود، آنجاییکه درس و مشق فقاهت و اجتهاد خوانده است، به نفی و انکار واقعیت میپردازد. که خانه امن است و در رفاه و آسایش. نه رای کسی را میدزدند و دست به کودتای خزنده میزنند و نه خانه و ثروت کسی را به غارت میبرند. نه سرکوب است و نه ضرب و شتم، نه فقر و محنت. اگر شکافی هست، اگر این جا و آنجا گله و شکایتی هست، ولی فقیه اعلام کرده است، که دسیسه ی «زور گویان جهانی» ست.

سایت خبری فرارو گزارش میدهد:

«حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار گروهی از مردم و مسوولان کشور ، در تبیین سیاست های فعلی مستکبران خاطرنشان کردند: زورگویان جهانی وقتی با تهدید، حمله نظامی و تحریم، از عهده ی ملت برنمی آیند با سوءاستفاده از هر بهانه ای، ایجاد اختلاف و دشمنی در داخل ملت را دنبال می کنند»(۱۵ آذر).

فقیه با همه کمال و فضل و اجتهاد ش غافل است که ملت، پس از تحمل سی سال تکرار روضه مظلومیت و شهید گردانی، دیگر اشکی نخواهمد ریخت. که مویه و زاری و خودزنی را ترک نموده اند. که ملت دیگر زیر بار فریب و ریا نمیرود. چه خوب هم ملت در یافته است که «زور گویان» بر تخت خلافت نشسته اند. در درون هستند، نه بیرون، بومی اند و نه اجنبی که نه تنها تهدید میکنند، بلکه با اسلحه گرم و سرد میزنند و میگیرند و بحق و حیثیت شان تجاوز میکنند. آیا این زور گویان جهانی هستند که یک کشور را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده اند؟ آیا این زور گویان جهانی هستند که دادگاه های نمایشی بر پا میدارند و بهترین جوانهای این آب و خاک را بجرم محاربه با خدا، بدار مجازات میآویزند؟ آیا این زور گویان جهانی هستند که دست به قتل عام زندانیان میزنند، جنایت های زنجیره ای بپا میکند و راد مردان و اندیشمندان این کشور «بلا خیز»، از جمله سعیدی سیرجانی، محمد جعفر پوینده و محمد مختاری را به خاک و خون میکشند؟

روشن است، از آنکه رها ست از شرم و حیا، نباید انتظار داشت که دارای وجدان باشد. دارای آن حس درونی که خالص انسانی ست و ما را از خشم و خشونت و کین خواهی، ضرب و شتم و شکنجه نسبت بدیگری وا میدارد. نبود وجدان را در فقیه ولی چه چیزی میتواند توجیه کند؟ گویا اجتهاد چیزی جز فریب و ریاکاری به فقیه حاکم نیآموخته است. فقیه کشور را باشغال چاقو کشان و قمه زنان و پاسداران مسلح و زره پوش دین در آورده است، که ملت را از گزند دشمن خارجی مصون و محفوظ بدارد. ملت به جان آمده، ۷۰ ملیون آدم، میگویند «نه». به رای فقیه گفته اند «نه». بپا خاسته اند و اعتراض میکنند. اما فقیه میگوید این دسیسه ی شیطان بزرگ است. چرا که نتوانسته است بر این مدینه فاضله، بر این الگوی نظام اسلامی که در آن روزی نیست که سری بجرم محاربه با الله بدار آویخته نشود، سیطره و سلطه افکند. شیطان بزرگ ملت را میفریبد و از طریق تبلیغات رسانه ای، به اعتراض و نه گویی میکشاند. فقیه نمیگوید من خدا هستم، اما او میگوید که تنها من هستم گوینده. وقتی من میگویم هیچکس دیگری حق گفتن ندارد. ولی فقیه از همه ی حقایق آگاه است. او حقیقت است، غائی و نهایی. آیا این شباهت به منطق لا الله الا الله ، ندارد؟ فقیه خود را حق میداند چون حق الله را بر قرار میکند. در برابر الله کیست که میتواند حقی داشته باشد؟ این است که اگر کسی نه بگوید، اعتراض کند، کفر میگوید، به یگانگی و یکتایی خدا شک و تردید دارند. اخیرا به مجتهد هاشمی رفسنجانی، ایراد گرفته اند که چرا در خطبه ی معروف خود در نماز جمعه ۲۶ تیر ماه، گفته است که به صحت انتخابات «تردید» دارد. وی نیز در پاسخ اظهار داشته است که وقتی بیش از ٣ مردم بیرون ریخته اند، نمیتوانم بگویم تردید ندارم (سایت خبری فرا رو ۱۵ آذر ٨۶).

بعبارت، دیگر، ولی فقیه همچون الله خود را ارباب ملت میداند و ملت را رعیت خود محسوب میکند. خود را قیم و ملت را یتیمانی نادان و مقلد میداند. از آنها انتظار سرپیچی و عدم اطاعت ندارد. وقتی ضرورتا باید با این واقعیت رو در روی قرار گیرد، از سر خشم و کین خواهی در دوزخ را بروی شان میگشاید و شمشیر اسلام را بر هر گردنی فرود میآورد. که کشتار کافر و منافق، یعنی ریختن خون نه گویان و مردم معترض، رضا و خشنودی الله را بدست آورد.

سایت خبری فرا رو در ادامه گزارش، خاطر نشان میسازد که:

«ایشان، تمرکز فعالیتهای تبلیغاتی- سیاسی بیگانگان را بر ایجاد اختلاف در کشور یادآور شدند و افزودند: باید متوجه بود که دشمن چگونه از هر کلمه و کاری که بوی تفرقه بدهد، سوءاستفاده می کند و جری می شود»(همانجا).

آری. مبادا که «نه» بر سر زبان خود جاری سازی و به اعتراض بر خیزی. چرا که از آن بوی تفرقه بمشام رسد، بوی منافق، بوی شک و تردید به یگانگی و یکتایی ولایت فقیه. اطاعت و فرمانبر ی یک تکلیف اسلامی ست. بنا براین مردم مسلمان باید سکوت کنند مبادا دشمنان اسلامی را عصبی سازند و به هوا و هواس سلطه بر اسلام افکند . ولی فقیه اما از آنجاییکه ترس خدا را در دل دارد و احساس مسئولیت در برابر خدا میکند، هشدار میدهد که:

« عده ای باید پیش خدا جواب بدهند از اینکه کاری کنند که دشمن از آن، وجود اختلاف در کشور را برداشت کند و گستاخ شود» (همانجا).

این خدا است که «نه گویی» و اعتراض را حرام ساخته است. چون سبب گستاخی دشمن میشود.   ولی فقیه اینجا نه درس اخلاق میدهد، نه پند و اندرز. نه اینکه در آن جهان ست که در بارگاه الهی ظاهر شوی و پاسخگوی عمل نه گویی و اعتراض باشی. فقیه نه گو و معترض را هم اینجا و هم اکنون و در این جهان است در زیر شمشیر اسلام و تیغ و تازیانه های بازجویان نظام اسلامی، به مواخذه و پاسخگویی میکشاند. او از منبر زهد و تقوا سخن میگوید اما شمشیر برنده ولایت را که از امامت و رسالت بارث برده است در زیر عبا و قبای مقدس ش پنهان نموده است. فقیه رعیت را مورد باز خواست و تفتیش قرار میدهد که چرا نه گفته است و اعتراض گرده است که شیطان فریبکار از آن بهره بر گیرد. فقیه آنها را مجرمی می شناسد که مرتک خیانت شده اند. چرا که با رای ولایت فقیه به مخالفت بر خاسته اند و باینترتیب با خدا به محاربه پرداخته اند. ولی فقیه حافظ حق خدا است. خدا شک و تردید نسبت به وحدت خود را گناه کبیره میداند و از متهم کین خواهی مینماید.
بی دلیل نیست که ولی فقیه از حق الله به دفاع بر میخیزد، چون بخوبی آگاه است که ملت خود را بنده ی الله میدانند. او را روزانه به عنوان ارباب و مالک بر دو جهان( رب العالمین) حمد و ستایش میکند. از دوزخ او بیم و هراس دارند. به شریعت و سنت ش قرنها ست که خو گرفته اند. ولایت فقیه در دفاع از خدایی سخن میراند که در هر مسلمانی میزید. از درون است و بهره گیری از باور مردم است که فقیه در تحکیم و ادامه حکومت دین می پردازد. فقیه سی سال است که بر اساس این فریب است که توانسته است حکومت کند، و چون حکومت خود را ادامه رسالت و امامت میداند، بر آن تصور است که تا قیامت ادامه خواهد یافت. حال آنکه مردمی که ۶۵ در صد شان از ۱۵ تا سی سال سن دارند هستند، با عمیقا به شریعت و سنت آلوده نشده اند و هر چه بیشتر بر علیه نظام تسلیم و اطاعت و یا نظام اسلامی، به مقاومت بر خیزند و به جنبش اعتراضی تا واژگونی ولایت فقیه خواهند پیوست. نیز، از الله ای که ولی فقیه بدان اعتقاد دارد و خود را منصوب او میداند بیزارند و هر روز بر بیزاری شان افزوده میشود.

ولی فقیه بر فراز منبر مقدس است که ملت را تهدید میکند و در دل آنها هراس و اضطراب پاسخگویی در دوزخ اوین را وارد میسازد. در عید امامت است که به ملت هشدار میدهد که یا اطاعت و فرمانبرداری را بجا آوری و سکوت و خاموش میمانی مبادا که دشمن گستاخ شود و یا باید تن به مجازات و شکنجه و تجاوز دهی و مرگ و نابودی را بپذیری. ذهی خیال باطل


فیروز نجومی
fmonjem@gamil.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست