یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حمله به ایران، کشیک پاکستان و سقوط ترکیه
نتیجه منطقی این حمله چیست؟


جان استانون - مترجم: هاتف رحمانی


• آن چه در این میان بیشتر تاسف انگیز است، این اطلاع رسانی است که (گویا) اکثریت امریکایی ها- از تمام لایه ها و جوامع – فراخوان برای عملیات نظامی را چنان صادر می کنند که معمولا هنگام سفارش یک پیتزا از (رستوران های) دومینو انجام می دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۲۵ آوريل ۲۰۰۶


توضیح مترجم: ترجمه این مقال به معنی موافقت کامل با مختوی آن نیست. مقصود نشان دادن صدا های مختلف هول وحشتی است که در سایه جنگ طلبی بر افکار عمومی نقش انداخته است .
 
در معرفی نویسنده : جان استانون نویسنده ای ویرجینیایی ، متخصص امور امنیت ملی و موضوعات سیاسی است. او نویسنده قدرت اما نه ایر و همکار نویسنده کابوس امریکایی است .
 
درست زمانی که محتمل به نظر می رسید که حوادث داخلی و بین المللی، قادرند آزمونی برای عدم لیاقت پیشینی دولت ایالات متحده باشند، همزمان تسریع حرکت ویران سازی ایران پیش آمد. این تلاش به خوبی، طی سال های اخیر در تعدادی از مقالات و اظهارات مقامات در نتیجه بدگمانی معمولی در رسانه ها، ذخایر فکری و شبکه اینترنت مستند شده است. آنچه در این میان مورد غفلت قرار گرفته، منطقی بودن چنین عملیات یا مدیریت منطقی در اظهارات پنتاگون است. آن چه در این مباحثه بیشتر تاسف انگیز است، این اطلاع رسانی است که (گویا) اکثریت امریکایی ها- از تمام لایه ها و جوامع – فراخوان برای عملیات نظامی را چنان صادر می کنند که   معمولا هنگام سفارش یک پیتزا از (رستوران های) دومینو انجام می دهند .
تلفن را بردار و در میان اخ و تف، جنگ مخصوص ایرانیان را سفارش بده. بنشین و از خوردن پیتزا در حالیکه منطقه جنگی را از تلویزیون و ویدئو های مخوف روی شبکه تماشا می کنی لذت ببر. اووووووووووه کار آن توپ اسپکتر راببین!   ااااا به آن تکه های بدنی که دور و بر پرواز می کنند نگاه کن. یک لقمه دیگه پیتزا به من بده !
این گرایش نشانه ورشکستگی عقلی یک جامعه است. آیا در ایالات متحده کسی غیر از این فکر نمی کند؟ نتیجه حمله به ایران می تواند هزاران تلفات برای افراد نظامی امریکا و ایران، که بسیاری از آن ها جوان ترها هستند، باشد. تلفات غیرنظامی سر به هزاران خواهد زد. تاثیر موج چنین عملیاتی می تواند زنجیره ای از واکنش های مارپیچ خارج از کنترلی را سبب گردد. با هیچ کشور و یا هیچ گروهی از کشورها – غیر از روسیه و چین- توانایی جلوگیری از چنین کشمکشی با پی آمد جنگ جهانی وجود ندارد. قطعا دولت ایالات متحده امریکا در وضعیت کودتا با گرد و غبار اتمی نیست، به ویژه اگر گسترش یافته و سلاح های تاکتیکی اتمی مورد استفاده قرار گیرد. برای تفسیر عاقلانه موضوع، ناچار به اعتماد به تفسیر مارتین وان کروالد در مورد اسرائیل هستیم. نوشته او در «به پیش» تحت عنوان «دانستن چرایی بمباران نکردن ایران نصف جنگ است» می تواند منبع تغذیه نیرومندی برای حامیان حمله به ایرانی ها باشد.
 
سلام بر کردستان متحد آزاد
براساس بولتن ۲۰ آوریل رویترز، ترکیه حضور سربازان خود را در مناطق کردنشین جنوب غربی ترکیه از ۴۰۰۰۰ به ۲۹۰۰۰۰ افزایش داده است. دولت ترکیه این حرکت را بدین خاطر انجام داده است که دولت متکی به امریکای کردستان عراق ممکن است حزب کارگران کرد (PKK) را با اسلحه و تقویت بنیه مالی بر علیه ارتش ترکیه در حاککاری، وان، سیرناک و سایر شهرهای بزرگ کشور آماده نماید .
ممکن است که شورشیان عراق که وسیعا در مقابله با نیروهای امریکایی موفق بوده اند PKK را آموزش تاکتیکی داده باشند. ترکیه همچون صدام، در ستم خود با کردها بی باک بوده است. و بر اساس گزارش کنگره ملی کردها، آن رفتار، امروز هم توسط پلیس مخفی ارتش ترکیه، جی تم، با ارعاب مردم کرد ادامه می یابد. تاسال ۱۹۹۱ وب سایت ها، شبکه های اینترنتی، گزارش هایی که به زبان کردی بود غیر قانونی بودند و دولت کرد، تا اواخر ۲۰۰۲ تحت فشار جایگزین سازی برای شکستن غلظت ۲۰ میلیون کردی بود که در ترکیه قیام کرده بودند. نتیجه اظهارات جدایی طلبانه توسط کردها و یا سخن گفتن از اعتراف به نسل کشی ارامنه، تحمل دوران دشواری در زندان ترکیه بود .
دولت ترکیه بارها از سیاست ریاکارانه دولت امریکا، انجایی که با کارت کردها بازی می کند، نالیده است. امریکا تا حد زیادی از جنگ ترکیه با کردها، دوری کرده است، در حالیکه فعالانه گروه های کرد ایران و سوریه را با پول و اسلحه مورد حمایت قرار داده است. ایجاد کردستان در شمال عراق، رهبران ترکیه را بسیار خشمگین کرده است. وقتی که کاندولیزا رایس در اواخر اوریل با مقامات کرد   دیدار کرد، قطعی است که این موارد موضوع مباحثه باشند .
با این حال در ایران، تقریبا ۴ میلیون کرد زندگی می کنند که سرنوشت مشترکی را با هم میهنان ترکشان تحمل کرده اند. کردهای ایران در نوع شورشی که خواهان اعمال آن هستند دوگانه اند. گروهی در ژانویه ۲۰۰۶ تشکیل شد، جبهه متحد کرد، خواهان کار در سیستم ایران برای کسب حق برابری است. آن ها احتمالا از دولت امریکا توسط کنگره ملی کرد   و سایر مجراها پول دریافت می کنند. یک گروه شورشی کرد، مثل پژاک –که توسط دولت امریکا حمایت شده و با نیروهای ویژه امریکا و آژانس های اطلاعاتی در منطقه همکاری می کنند- طرف دار سرنگونی قهر امیز دولت اسلامی ایران هستند.
کردها تنها مشکل پشت سر ترکیه نیستند. اتهاماتی توسط رئیس جمهور ترکیه، مخالف رجپ اردوغان، مبنی بر استقرار حکومت دینی در ترکیه مطرح است.در رودررویی انتخاباتی در ۲۰۰۷   اردوغان آخرین چیزی که نیاز دارد، آن است که به عنوان رادیکال اسلامی در نظرگرفته شود وخشم مخالفینی را که توسط ارتش ترکیه حمایت می شوند برانگیزد، آن چنان که ارتش امریکا اظهار می دارد.. قاصد صلح جهانی   (WWW.WPHERALD.COM) گزارشی را تحت عنوان (آینده ترکیه به نیروی اسلامی بسته است) منتشر کرد.. آقای اردوغان در معارضه تلخ افزایش یابنده با احمد نکدت سزار، مسئولیت رهبری ترکیه از سیستم سکولار به سوی اسلام بنیاد گرا را رد کرد.. آخرین شلیک اقای سزر بیانیه ای به فرهنگستان جنگ بود که بنیادگرایی مذهبی به تناسب دراماتیکی دست یافته است .بنیادگرایی اسلامی در حال تلاش به نفوذ در سیاست، اموزش و دولت بوده و به صورت سیستماتیک در حال فرسایش ارزش هاست .
بنابر این در همان حالی که بمب ها بر فراز ایران در پروازند، کردها احتمالا می توانند فرصت را غنیمت شمرده و برای شناسایی دولت کردستان که دربرگیرنده بخش هایی از امروز ترکیه، ایران، سوریه و عراق بر اساس نقشه جغرافیایی [باشد] مبارزه کنند. این رویای ایده الی نیست. کنگره ملی کرد متکی به امریکا وسیعا از کردستان متحد آزاد جانبداری می کند. روزی دولت کردستان وجود خواهد داشت. این خواست می تواند با روشی بدون خشونت سریع تر از پیامد های یک ماجراجویی گمراه کننده نظامی علیه ایران برآورده شود. در نهایت، احتمالا تهاجمی از آن کشور می تواند موجودیت ترکیه رابه نحوی درگیر نماید. ترکیه به عنوان عضوی از ناتو انبار سلاح های تاکتیکی هسته ای است و چنانچه رامین جهانبگلو در دیلی استار گزارش کرده است، مشارکت ترکیه در یک عملیات نظامی امریکایی – اسرائیلی (از نظر ایران) پیرو قرارداد منعقده بین ترکیه و اسرائیل نیز فاکتوری است. آسیای مرکزی و خاورمیانه می توانند یک دقیقه بعد از حمله به ایران به حمام خون تبدیل شوند .
 
خداحافظ پاکستان  
ایالات متحده در پاکستان، نیز درحال خوردن کیک و خوراک خویش است. سلاح و فن آوری امریکایی توسط دیکتاتور پاکستانی رییس جمهور مشرف، برای سرکوب شورش استقلال طلبانه مردم بلوچستان، که هم محل آزمایشات هسته ای پاکستان در ۱۹۹٨ و هم استانی انرژی پرور است به کار می رود. امریکا همچنین از گروه های متمرد ضدپاکستانی در بلوچستان به خاطر نفوذ در عملیات مواد مخدر، بازار سیاه جنگ افزار های هسته ای، بقایای طالبان ومقابله با گروه های مقاوم اسلامی مثل القاعده که در مناطق داخلی بلوچستان جای گرفته اند حمایت مالی به عمل می آورد. اظهارات گزارش کشوری آمریکا در ۲۰۰۴ در مورد پاکستان، در ستایش   پرحرارت خود برای پاکستان نشان می داد که پاکستان متحد کلیدی در جنگ طولانی علیه تروریسم بود و این که پاکستان مسائل داخلی خود را تحت کنترل دارد. با این حال موقعیت در این زمینه کاملا متفاوت است .
در فوریه ۲۰۰۶ قطعه ای در   وب سایت «سند امروز» بیان شد که تیتر زیر را داشت: «گازشیمیایی، هلیکوپتر های توپدار علیه مردم بلوچستان به کار می رود.» بلوچستان بزرگترین و غنی ترین ایالت جمهوری اسلامی پاکستان، اخیرا حمام خون دیگری را در جائیکه   تعداد زیادی مردم بی گناه در یک عملیات نظامی ارتش پاکستان کشته شدند، تحمل کرد. وزیر کشور پاکستان، آفتاب شارپاو، ادعا کرده بود که هیچ کودک و زنی در عملیات اخیر کشته نشده اند اما عکس های گرفته شده نشان داد که بسیاری کودک بی گناه به نحو وحشیانه ای در بمباران کشته شده بودند، آن چنان که نمی توان آن ها را تروریست به حساب آورد .
پاکستان از انتشار اخبار مربوط به اهمیت جنگ پاکستان علیه بلوچ ها جلو گیری می کند. شمار کشتگان میدانی ارتش پاکستان در نبرد ناخوش آیند شورش بلوچ بیش از ۱۰۰ نفر با هزاران زخمی است. این سربازان توسط مشرف به عنوان تلفات در مبارزه علیه ترور خارجی   تصویر می شوند در حالیکه در حقیقت، وابسته به یک   جنگ مدنی است. بلوچ برای استقلال مبارزه می کند .
ایندیا مانیتور در ژانویه ۲۰۰۶ گزارش کرد که سناتور سناالله بلوچ، سخن گو و عضو متنفذ حزب ملی بلوچستان، اعلام کرد که اگر شرایط ظالمانه برای مردم استان او ادامه یاید، ما هیچ چاره ای جز اجرای حق خودمختاری ملی خود برای (تاسیس) دولتی جدا نخواهیم داشت. امروز هر بلوچی می داند که بقای پاکستان به خاطر بلوچستان است... با تاکید بر منابع طبیعی و اهمیت استراتژیک استان در منطقه، او گفت که انقلاب اطلاعاتی   امروز دنیا را خیلی کوچک کرده است، مردم بلوچ نمی توانند احمق شمرده شوند و حق خود را می طلبند. (پویایی کشمیر، که ثبات پاکستان را تهدید می کند، برتر از اهداف این فقره هستند).
همچنان که ایران درحال له شدن زیر حملات هوایی امریکاست، و کردها حرکت خودشان را انجام می دهند، بلوچ ها چه خواهند کرد؟ گروه های سرکشی چون القاعده چه واکنشی خواهند داشت؟ آیا آنها گرد رفقای ایرانیشان گرد خواهند آمد؟ آیا ارتش پاکستان از حمله ای تاکتیکی برای جارو کردن تمام مشکلات استفاده خواهد کرد؟ واکنش هند چه خواهد بود؟ ترکمنستان و بقیه همسایگان چه خواهندکرد؟ آیا امریکا در سمت کردهای ترکیه خواهد بود؟ سربازان امریکا در عراق در مواجهه با گرد و غبار اتمی چه خواهند کرد؟
در یک مثال درخشان، معامله هسته ای هند – امریکا که در مارس گذشته توسط رییس جمهور بوش با نخست وزیر هند امضا شد نشانه ای برای روسیه و چین دایر بر ابرقدرتی امریکا تصور شد. امریکا از قرار معلوم، هیچ استدلالی برای آن چه که معامله با کشوری که از امضا پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای خودداری کرده است ممکن است ایجاد کند ارائه نمی کند. پاکستان عهد کرده است توانایی سلاح های هسته ایش را افزایش دهد. چین پیشنهاد ساختن راکتورهایی برای پاکستان را داده است و می تواند از طریق دستکاری رایج به شکوفایی امریکایی وصل شود. توان هسته ای روسیه روزآمد شده است. عربستان سعودی بنا به گفته هایی، درحال خرید جنگ افزارهای تاکتیکی و در حال راه اندازی توانایی تجاری و نظامی هسته ای خویش است. در امریکای جنوبی، برزیل توانمندی   تولید هسته ای خودرا ارتقا داده و به بازرسین اجازه ورود به تاسیسات جنگ افزاری خود را نخواهد داد. و سئوالی نمی تواند داشته باشد که آیا ونزوئلا، برنامه جنگ افزاری خودرا توسعه خواهد داد و یا همچون عربستان سعودی سلاح ها را فقط از بازار سیاه خواهد خرید؟
 
شما می گویید شما انقلاب می خواهید
عوامل بومی ایالات متحده امریکا، باید به این معجون پیشینی افزوده شود. نقل طغیان سرخ، سفید و آبی ژنرال های بازنشسته ارتش امریکا چون گریگوری نیوبولد و آنتونی زینی در جریان اصلی رسانه ای امریکا سحر انگیزند. خواست انها مبنی بر استعفا وزیر دفاع در تاریخ جنگ های امریکا بی سابقه است و نشان می دهد که تنها مخالفت معتبری که یک رهبر غیرنظامی را آشفته می سازد، ارتش و شرکت های یزرگ است. نشان می دهد که   حزب دیگر، به اصطلاح دموکرات ها، قسمتی از مشکل هستند و نه راه حل. به عنوان مثال برای پرزیدنت بوش، او بنا به گفته چنی و رامسفلد هر آن چه انجام می دهد از روی وظیفه شناسی است.
به یاد داشته باشید که ژنرال ها بازیگران کلیدی در سرمایه گذاری کمپانی هایی نظیر «گلوبه سسین» هستند. (نیو بولذ بنیان گذار گلوبه سسین دات کان است) و آنتونی زینی عضو هیت مدیره سرمایه وریتاس است (درعین حال یکی از رهبران نظامی پیشین امریکا است.) وال استریت به اعتبار مالی این گروه ها کمک می کند و در نهایت آن ها ممکن است ثابت کنند که رامسفلد برای ارتش و تجارت بد است. سازمان های اطلاعاتی امریکا نظیر CIA   اغلب اشکارا یا پنهانی درگیر سرمایه گذاری، بازار بورس و تجارت هستند، و احتمالا در این شرکت های سرمایه گذاری درگیری دارند. آن ها چیز دیگری هم می گویند: انتقام شیرین است .
با طغیان در ارتش و زنجیره شرکت ها، و امکان طرح اعلام جرم بیشتز از کارمندان دولت بوش در والری پالم - جو ویلسون مورد CIA انسان شگفت زده می شود که   اصلا چگونه این گروه از مردم می توانند حقایق روز بعد از تجاوز به ایرانیان را مدیریت کنند .
امریکا چنان رفتار می کند که گویا   واقعا ابرقدرتی بی چون و چراست. چه نوع از ابر قدرتی که، فقر، بی خانمانی، بیکاری را افزایش می دهد و حتی قادر به بازسازی یکی از شهرهای پیشین خود، نیو اورلئان بعد از طوفان نیست؟ چه نوع ابر قدرتی که از ساختن امتیاز، برای مذاکره و عمل با سایر ملیت ها نظیر چین و روسیه به عنوان موجودی درجه دو خودداری می کند؟ کدام ملت ببر کاغذی است؟ او (ابرقدرت) هرگز مجبور به چنین راهی نیست .
خوب درباره ایران چه؟ پاسخ ساده، در دو قسمت، برای تمام این دیوانگی ها وصل کردن موضوع ایرانیان به سازمان همکاری شانگهای است، ائتلافی امنیتی شبیه ناتو به رهبری چین و روسیه. ایران به هر حال نزدیک است که یکی از اعضا آن گروه شود. بگذاریم سازمان همکاری شانگهای، ایران را در حالی که توانایی هسته ای تجاری و نظامی خود را می سازد دیده بانی کند. ایران خواستار تبدیل شدن به بازیگر کلیدی انرژی در منطقه ای است که می داند توسط چین و روسیه غالب شده است. امریکا خواهان آن است که طلای سیاه به غرب جریان داشته و کنترل ژئو پلینیکی آسیای مرکزی را در دست داشته باشد. چنین اتفاقی هرگز رخ نخواهد داد. گریز ناپذیر است که کردها و بلوچ ها دولت های مستقل خود را خواهند داشت، ایرانیان و برزیلی ها، قدرت سلاح های هسته ای خود را خواهند داشت، چینی ها برتری خود را حفظ خواهند کرد، روس ها به صحنه جهانی باز خواهند گشت و فلسطینیان روزی سهم منصفانه ای دریافت خواهند نمود.
ثانیا مذاکره. بیش از همیشه، آمریکا نیازمند بازگشت به میز مذاکره است. شاید بعضی مغزهای دور اندیش مطالعه بخش ۹ منشور امنیت ملی ۶٨ را مطرح کنند که در ۱۹۵۰ نوشته و برای رفتار با اتحاد شوروی سابق طراحی شده بود. کشورهای آزاد، ترجیحا همیشه باید اماده مذاکره باشند... و باید آمادگی لازم برای   کسب ابتکار پیگیری مذاکره در زمان هایی را داشته باشند. .... آن ها باید وضعیت مذاکره   ای را گسترش دهند که موضوعات و شرایطی که می توانند – در همان مرحله - مهیای پذیرش موافقت باشند را مشخص نماید. شرایط باید از دید ملی محکم باشند... این بدان معنی است که آن ها باید با برنامه ای مثبت برای صلح   در تطبیق با منشور سازمان ملل سازگار بوده و حداقل برای کنترل موثر تمام جنگ افزار ها توسط سازمان ملل یا سازمان جانشین مشروط شوند .
گفتگو؟ مذاکره؟ چرا سازمان همکاری شانگهای نه؟ چه فکر احمقانه ای!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست