سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش سبز و افکار عمومی دنیا


صبا امیرخانی


• پیروزی جنبش سبز در شناساندن صحیح خود به دنیا تنها در صورتی محقق می شود که پیش فرض های غلطی که در افکار عمومی علی الخصوص افکار عمومی مردم کشورهای جنوب نسبت به رژیم جمهوری اسلامی وجود دارند را منقلب کنیم. ماهیت واقعی جمهوری اسلامی را به عنوان یک باند سیاسی – اقتصادی که بر همه عرصه های یک کشور غنی چنگ انداخته و تنها و تنها منافع اقتصادی خود را دنبال می کند بر آنها برملا سازیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ آذر ۱٣٨٨ -  ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹


سفر اخیر احمدی نژاد به برزیل با انعکاس گسترده اخبار تظاهرات علیه حضور احمدی نژاد در برزیل، میان فعالین جنبش مردمی ایران همراه بود. آن چه در خبرها و تصاویر مخابره شده از آمریکای جنوبی مشهود می نمود ماهیت تظاهرات و تظاهرکنندگان برزیلی و بر خلاف میل برخی انعکاس دهندگان این اخبار، عدم وجود رابطه این اعتراضات با وضعیت داخلی امروز ایران است. اعتراضات برزیلی ها از سوی دو تشکل عمده همجنسگرایان و یهودیان در اعتراض به سخنان و طرز فکر احمدی نژاد در باره این دو گروه سازمان داده شده بود و نشانی از حساسیت برزیلی تبارهای معترض نسبت به آنچه در داخل ایران در شرف وقوع است دیده نمی شد. در مقابل بخشی از افکار عمومی در برزیل قطعا با توجه به سرمایه گذاری عمده جمهوری اسلامی در آمریکای جنوبی از یکسو و سویه ضد آمریکایی احمدی نژاد از سوی دیگر از حضور و ابراز وجود احمدی نژاد استقبال می کنند. وضعیت در سایر کشورهای آمریکای جنوبی نظیر بولیوی، اکوادور و ونزوئلا نیز کم و بیش مشابه برزیل است.
افکار عمومی در کشورهای اسلامی و به طور کلی میان مسمانان در سالهای اخیر و علی رغم حوادث و تحولات داخلی ماه های اخیر ایران، حامی احمدی نژاد بوده است. مردم کشورهایی چون پاکستان، بنگلادش، مصر و... بر خلاف تصور رایج که اخبار حاکی از این حمایت ها را تبلیغات داخلی رسانه های وابسته به دولت می شمرند، احمدی نزاد را سمبل مقاومت در برابر آمریکا می دانند، او را دوست دارند و در عرصه بین المللی از او حمایت می کنند.
در چهار سال اخیر در غرب به علت ادبیات احمدی نژادی، احساس خطر تزریق شده به افکار عمومی از اصولگرایی اسلامی، مواضع ضد یهودی احمدی نژاد و انعکاس فعالیت های اتمی ایران نه تنها دولت ها که افکار عمومی نیز همراهی چندانی با احمدی نزاد نداشته اند. هر چند نمی توان از همسویی های معدود و خفیف جریانات روشن فکر منتقد سرمایه داری در اروپا و آمریکا با احمدی نژاد و به طور کلی حکومت جمهوری اسلامی چشم پوشید.
در داخل کشور اما وقایع خرداد هشتاد و هشت و شکل گیری اعتراضات مردمی را نباید تنها به اعتراضات نسبت به نتیجه انتخابات تخفیف داد بلکه می توان آنرا به ترکیدن بغض فروخفته سی ساله ای تشبیه نمود که در چهار سال اخیر شدیدتر شده و آنچه در انتخابات روی داد را تنها تلنگری برای شکستن این بغض دانست. تحول اجتماعی ناشی از این رویداد و گسل عمیق ایجاد شده میان مردم و حکومت جنبشی مردمی را باعث شد که اکنون روند تکاملی خود را طی می کند. مسلما بسیاری از شئونات اجتماعی در سال های آتی متاثر از این جریان خواهد بود. یکی از پی آمدهای این جریان، تولد خیل کثیری از فعالین سیاسی و اجتماعی است که پیش از این شاید بر اثر سرخوردگی ناشی از شرایط مستقر حساسیت و میل چندانی نسبت به تحولات سیاسی از خود بروز نمی دادند. اکنون اما در دانشگاه ها همه گیری مشارکت دانشجویان در ساماندهی اعتراضات در روز ۱۶ آذر موید این نکته است که فضا تغییر کرده است و شرایط با چند ماه پیش قابل قیاس نیست.
شکل دهی اعتراضات علاوه بر خیابان ها در فضای رسانه ای غیر رسمی نیز جریان دارد. هدف این نوع مبارزه نمایندگی جنبشی است که در خیابان به راه افتاده در عرصه اطلاع رسانی و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در داخل از یک سو و در عرصه بین المللی از سوی دیگر. بخشی از این روند که در صدد یارگیری و جذب حمایت نهادهای بین المللی و افکار عمومی دنیاست، در ماه های اخیر به شدت چه از داخل و چه در خارج از کشور فعال بوده است. اما با توجه به آنچه به عنوان مقدمه آمد این بخش از جنبش تا چه حد موفق بوده است؟ به عبارت دیگر تا چه حد در جذب "افکار عمومی" در دنیا موفق بوده ایم؟
بدون شک موفقیت های زیادی در این راستا نصیب جنبش سبز شده است اما نکته ای که مورد تاکید در این نوشتار است این است که هدف تبلیغات رسانه ای جنبش سبز تا کنون بیشتر معطوف به جذب مخاطب غربی بوده است تا مخاطب بین المللی. نشانه توفیق در این راه هم اتخاذ موضع بسیاری از دولتمردان و نمایندگان کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا در قبل رویدادهای ایران، بازتاب گسترده اخبار ایران در رسانه های انگلیسی زبان بویژه در خرداد و تیر، کسب جوایز متعدد از سوی فعالان مدنی شناخته شده از سوی نهاد های اروپایی و از این قبیل بوده است.

نکته ای که در اینجا در نظر حائز اهمیت و ظریف می نماید تحلیل افکار عمومی در دنیا - مخصوصا بخشی از آن که پیش از این احمدی نژاد را سمبل مبارزه با آمریکا می دانستد- از ماهیت جنبش سبز است. آیا جنبش سبز دسیسه ای آمریکایی برای تضعیف یکی از دشمنان سرسختش نیست؟ آیا معترضان ایرانی در خیابان تنها بخش مرفه جامعه ایران نیستند؟ فراگیری این جنبش در داخل ایران چگونه است؟ چگونه ممکن است مردمی که سی سال پیش با انقلاب، بنیان حکومتی را گذارده اند که حامی محرومان دنیاست!! اکنون به آن معترض باشند؟ و ...
شاید افکار عمومی در اروپا و آمریکا به علت موج تبلیغات و اطلاع رسانی فعالین ایرانی از یک سو و همسویی دولت هایشان با مردم ایران در ضدیت با رژیم اسلامی از سوی دیگر نسبت به مسائل ایران تا حدی جلب شده باشند ولی به نظر نمی رسد در دنیا هنوز چنین نگاهی نسبت به ایران ایجاد شده باشد. جنبش مردمی ضد جنگ که در آستانه حمله آمریکا به عراق در جهان شکل گرفت علی رغم سانسور خبری و تبلیغات شدید رسانه های آمریکایی یکی از فراگیر ترین اعتراضات در عرصه بین المللی بود. در روزهای جنگ عراق روزی نبود که اخبار تظاهرات مردمی از گوشه گوشه دنیا مخابره نشود. از آفریقا و آسیا تا امریکا و اروپا افکار عمومی به آن واکنش نشان دادند. اما چرا هنوز جنبش مردمی ایران که شاید در این شرایط تاریخی و مقطع زمانی در دنیا به لحاظ فراگیری و ماهیت منحصر به فرد باشد نتوانسته آنچنان که باید و شاید افکار عمومی در دنیا را جلب کند. منظور از جلب افکار عمومی در دنیا البته انتخاب معترضین ایرانی به عنوان شخصیت سال مجله تایم یا انتخاب زهرا رهنورد به عنوان یکی از متفکرین برتر سال نیست. البته هدف کم کردن ارزش چنین انعکاس های خبری ای نیست بلکه تاکید بر این نکته است که روند شناساندن جنبش سبز به جهان نیاز به تغییر دارد و باید شکل های دیگری را نیز امتحان کند.
پیروزی جنبش سبز در شناساندن صحیح خود به دنیا تنها در صورتی محقق می شود که پیش فرض های غلطی که در افکار عمومی علی الخصوص افکار عمومی مردم کشورهای جنوب نسبت به رژیم جمهوری اسلامی وجود دارند را منقلب کنیم. ماهیت واقعی جمهوری اسلامی را به عنوان یک باند سیاسی – اقتصادی که بر همه عرصه های یک کشور غنی چنگ انداخته و تنها و تنها منافع اقتصادی خود را دنبال می کند بر آنها برملا سازیم. باید به مردم جنوب نشان بدهیم که این رژیم در راستای تامین منافع خود به فریب افکار عمومی در خارج مبادرت می ورزد و با اتخاذ ژست های ضد امریکایی خود را حامی منافع فرودستان دنیا جا می زند. باید آنها را آگاه کنیم که بوش و احمدی نژاد می توانند همزمان در جبهه شر باشند و لزوما ضدیت ظاهری آنها یکی را مظهر خیر و حامی مظلومان جهان نمی کند. آگاه سازی نسبت به اینکه استبداد دینی ای که منافعش با درآمدهای میلیاردی نفت گره خورده است می تواند بسیار خطرناک تر از استکبار جهانی باشد که برای آنها شناخته شده است، روشن سازی ماهیت کاملا مردمی، مستقل، آزادی خواه و برابری طلب این جنبش و اینکه حمایت لفظی آمریکا از مردم ایران دال بر آمریکایی بودن و وابسته بودن این جریان اصیل مردمی نیست، همه از وظایف جنبشی است که می خواهد آوازه اش را جهانی کند و هیچ پناهگاه امنی را بر روی زمین برای عمال دیکتاتوری باقی نگذارد. به امید روزی که در بیانیه جنبش غیر متعهد ها با اکثریت آرا حکومت جمهوری اسلامی محکوم گردد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست