سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تأملی بر نوشته ی بابک امیرخسروی
زیر عنوان «۱۶ آذر ربطی به ورود نیکسون نداشت»


دکتر منصور بیات زاده



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ آذر ۱٣٨٨ -  ۱٣ دسامبر ۲۰۰۹


اخیرأ در برخی از سایت های اینترنتی ، ازجمله سایت ایران امروز (١) و سایت رادیوفردا (٢) نوشته ای بقلم آقای بابک امیرخسروی در باره ١٦ آذر سال ١٣٣٢ ـ که تجدید چاپ بخشی از مصاحبه او با «دویچه وله» می باشد که در چند سال قبل انجام گرفته است ـ ، درج شده است. بنظر من در آن نوشته که مربوط به وقایع یک مقطع مشخص تاریخ معاصر وطنمان می باشد (گوشه ای از تاریخچه نهضت ملی ایران و در آن رابطه جنبش دانشجوئی ایران ) ، ناروشنی ها و نقائصی وجود دارد. بخاطر جلوگیری از هرگونه بدفهمی و برداشت غلط از محتوی آن نوشته ، بنظر من اشاره به بعضی از آن نقائص و کمبودها، امری ضروری و لازم می باشد!

در آن نوشته می خوانیم:

« نوشته‌اند و شنیده‌ایم که روز شانزده آذر سال ۳۲ دانشجویان دانشکده فنی در اعتراض به ورود نیکسون معاون آیزنهاور رییس جمهور آمریکا به ایران اعتصاب کرده بودند. اما بابک امیرخسروی که در آن سال ها مسئول کمیته‌های دانشجویی دانشگاه تهران بوده این روایت را نادرست می‌داند و می‌گوید: «من بدواً این نکته را اصلاح کنم که ورود نیکسون به تهران ۱۸ آذر بود نه ۱۶ آذر! بنابراین مسئله ربطی به ورود نیکسون نداشت. » (تکیه از منصور بیات زاده) (٣)   

امیرخسروی در پاسخ به سئوال مصاحبه گر دویچه وله ، با محور قراردادن واژه «ورود » به خوانندگان متن مصاحبه خود چنین تلقین می کند که گویا بمسلسل بستن دانشجویان دانشگاه تهران در روز ١٦ آذر «ربطی» به «ورود » نیکسون نداشته است!
و در واقع در توضیح این موضوع که چرا و بچه دلیل فاجعه ای که در روز ١٦ آذر ١٣٣٢ در دانشگاه تهران بوقوع پیوست و سه دانشجو (احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی ، مصطفی بزرگ نیا) به شهادت رسیدند و تعداد زیادی مجروح و بازداشت شدند، « ربطی» به مسافرت نیکسون به تهران نداشته است، فقط بیان داشته است که « ورود نیکسون به تهران ۱۸ آذر بود نه ۱۶ آذر! »!

من با اظهارات امیرخسروی در اینمورد مشخص توافق ندارم و چنان اظهاراتی از سوی او را اگر نخواسته باشم تحریف تاریخ تلقی کنم ـ که هست ـ ، کاملا ناقص و غلط و در مغایرت با اسناد تاریخ معاصر ایران می دانم!

صرفنظر از اینکه چه کسی و یا سازمانی در گفتار و نوشتار خود ادعا کرده باشد که: « ...روز شانزده آذر سال ۳۲ دانشجویان دانشکده فنی در اعتراض به ورود نیکسون معاون آیزنهاور رییس جمهور آمریکا به ایران اعتصاب کرده بودند.»، ولی این واقعیتی است انکار ناپذیر که در صبح ١٦ آذر اصولا تظاهراتی از سوی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار نشده بود. پس نمی توان و نباید "تظاهرات " برگزار نشده از سوی دانشجویان در دانشگاه تهران را «به ورود نیکسون معاون آیزنهاور رییس جمهور آمریکا به ایران» ربط داد. امیر خسروی خود در آن مصاحبه بیان نموده است که : «اتفاقا آن روز اصلا تظاهرات در کار نبود».

با توجه به توضیحاتی که رفت، اگر بنا باشد پاسخ آقای امیر خسروی را از این زاویه که اشاره رفت ، مورد بررسی قرار داد ، هیچگونه ایرادی به اظهارات او نمی تواند وارد باشد!

اما نمی توان و نباید از خاطر بدور داشت که اگر در روز ١٦ آذر برگزاری «اعتصاب» و «تظاهرات» در دستور کار دانشجویان دانشگاه تهران نبوده است، اشتباه خواهد بود همچون بابک امیرخسروی چنین تصور کرد که جنایاتی که آنروز در دانشگاه تهران رخ داد ، به ریچارد نیکسون و سیاست و عملکرد استعماری دولت ایالات متحده آمریکا،ربطی نداشته است و آن بیچاره « تاجبخش» در آن فاجعه بی گناه بوده است، چون « ورود نیکسون به تهران ۱۸ آذر بود نه ۱۶ آذر! »!

برای روشن ترشدن مسائل مورد اختلاف و نقائص آن بخش از گفتار بابک امیر خسروی که مورد انتقاد من می باشد ، به نقل بخشی از متن مصاحبه او می پردازم تا روشن شود که خود او نیز تمام فعل و انفعالات سیاسی ، از جمله محاکمه دکتر مصدق و اعتراض دانشجویان به آن وضع را بدرستی به کودتای ۲۸ مرداد ربط داده است. اما برای من روشن نیست که چرا فاجعه ١٦ آذر دانشگاه تهران، نمی تواند «ربطی» به سیاست استعماری دولتمداران ایالات متحده آمریکا داشته باشد؟ مگر بنابر فرمان محمدرضاشاه پهلوی دو روز بعد از فاجعه ی ١٦ آذر در همان دانشگاه تهران دکترای افتخاری به نیکسون «تاجبخش» داده نشد؟!

برای روشن شدن جوانب بحث، من همچنین به بخشی از « مصاحبه با دکتر رحیم عابدی، معاون رئیس دانشکده فنی در سال ١٣٣٢» (٤) و بخشی از نوشته مرحوم دکتر مصطفی چمران ، یکی از فعالین مصدقی و شاهدان عینی آن جنایت در دانشگاه تهران که در باره فاجعه ۱۶ آذر ١٣٣٢ درسال ١٣٤١ (٤٧ سال قبل با مقایسه تاریخ نگارش این نوشته در سال ١٣٨٨) تحریر کرده است، اشاره می کنم. (٥)   

حال ببینیم امیرخسروی چه می گوید:

«من بدواً این نکته را اصلاح کنم که ورود نیکسون به تهران ۱۸ آذر بود نه ۱۶ آذر! بنابراین مسئله ربطی به ورود نیکسون نداشت.(تکیه از منصور بیات زاده) اما به طور کلی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و ضربه‌ای که به جنبش ملی و دمکراتیک ایران خورده بود، سلسله فعالیت‌های گسترده‌ای در دانشگاه تهران شروع شده بود. دانشگاه از مراکز فعال و حساس مبارزه بود. در آذر ماه دانشگاه به ویژه خیلی متشنج بود. اولا محاکمه دکتر مصدق تازه شروع شده بود که دانشجویان را خیلی ناراحت کرده بود و دوماً رابطه دیپلماتیک با انگلستان دوباره ازسر گرفته می شد. دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس روز ۱۴ آذر وارد تهران شده بود .(٦) بدین مناسبت، روز ۱۵ آذر درگیری‌های شدیدی میان ماموران انتظامی که مدتی بود در دانشگاه حضور داشتند و اصلا حضور نظامیان یکی از عوامل اصلی ودایمی تحریک دانشجویان بود، پیش آمد.». (٧)

همانطور که قبلا اظهار کردم ، حال بخشهائی از مصاحبه با دکتر رحیم عابدی معاون دانشکده فنی در سال ١٣٣٢ ، فردی که از نزدیک شاهد وقایع و رخدادهای آنروز بوده و حتی ٨ روز در زندان لشکر ٢ زرهی بسر برده است، نقل می کنم.تا روشن گردد که مسئله مسافرت نیکسون برای بسیاری از جمله مقامات دانشگاهی موضوعی پنهانی نبوده است و مقامات دولت کودتا فکر می‌کردند که که با دادن دکترای افتخاری به نیکسون تظاهرات و ناآرامی دانشجویان در دانشگاه بالا بگیرد.

دکتر عابدی در مصاحبه ای در باره ۱۶ آذر بیان داشته است:

« واقعه ۱۶ آذر، درواقع حدود صد روز بعد از سقوط دولت شادروان دکتر مصدق بود؛ یعنی ٢٨ مرداد که کودتا شد. شهریور، مهر و آبان و ۱۶ آذر، درست ١٠٥ روز از سقوط دکتر مصدق می‌گذشت و خب دانشگاه تهران هم از بعد از سقوط دکتر مصدق، همیشه کمابیش متشنج بود، تظاهراتی بود و قصد این بود که دولت «آیزنهاور» که معاونش «نیکسون» بود، نیکسون معاون رئیس‌جمهور در ایران برای پاداشی که شاه قرار بود به اینها بدهد، برای این‌که با آن کودتا دولت مصدق را سرنگون کردند و شاه اختیارات تام گرفت، بیاید در دانشکده حقوق یک دکترای افتخاری به آقای نیکسون بدهد و فکر می‌کردند که این تظاهرات و ناآرامی در دانشجویان احتمال دارد با آمدن نیکسون بالا بگیرد.

دانشگاه ناآرام بود. کوشش دستگاه و ارتش در این بود که یک رعب و وحشتی در دانشگاه ایجاد بکند که نیکسون اگر آمد، دانشگاه درواقع محصلان نتواند کاری بکنند و این نقشه ۱۶ آذر را فراهم کردند و بنده که صبح به دانشکده رسیدم، ساعت ٧٬٣٠ بود. به من خبر دادند که در دانشکده علوم چند تا کامیون ارتش هست که آنجا مشغول دستگیری دانشجو هستند که البته بعد فهمیدیم که این نقشه قرار بود در دانشکده علوم انجام گیرد که بعد از دانشکده علوم منتقل شد به دانشکده فنی و برای مرعوب کردن، دانشجویان را به خط کردند و از هر پنج نفر، یک نفر را می‌گرفتند....
وقتی که این تیراندازی شد، بنده دریافتم که باید جریان را صورت‌مجلس کنم، استادان حاضر همه امضا کردند. ساعت دو بعدازظهر یک سرهنگی آمد تو، در گوشی با دکتر سیاسی صحبتی کرد و دکتر سیاسی قدری در هم رفت و گفت، آمده‌اند آقای دکتر عابدی را جلب بکنند و بعد با ماشین رئیس دانشکده رفتیم. فرماندار نظامی که در آن زمان سرلشکر دادستان، شوهرخاله شاه بود، بعد بردند زندان لشکر ٢ زرهی. بنده هشت روز در آنجا بودم بازجویی‌های مفصلی از من کردند. اصرار می‌کردند که شما چرا زنگ زده‌اید؟ البته بنده گفتم چون شما در پی یک مقصر هستید، اگر بنده زنگ نمی‌زدم و این اتفاق در داخل کلاس می‌افتاد و در داخل کلاس هم باز یک عده کشته می‌شدند، باز مرا می‌گرفتید، چون بالاخره شما دنبال یک مقصر می‌گردید. شما بی‌خود تیراندازی کرده‌اید یک عده‌ای را کشته‌اید.
این بعد از دولت مصدق بود که می‌خواستید رعب و وحشت ایجاد کنید با وجود این نتوانستند در یک روز رسمی دکترای نیکسون را بدهند و مجبور شدند روز جمعه بدهند. البته دانشگاه بعد از ۱۶ آذر حدود دو هفته تعطیل بود. حرکت دانشگاه بسیار جاندار بود و از آن به بعد، هر سال همین ۱۶ آذر وسیله‌ای بود که دانشجویان به یاد آن ۱۶ آذر از این شهیدان تجلیل و واقعا نیروی خودشان را متشکل‌تر و منظم‌تر کنند.» (٨)

پس از آشنا شدن با بخشی از نظرات امیرخسروی و دکتر عابدی معاون دانشکده فنی حال به بخشی از نوشته مرحوم مصطفی چمران در باره ۱۶آذر ١٣٣٢، اشاره می کنم، تا دقیقأ روشن گردد که چرا فاجعه ۱۶ آذر، همچنین با مسافرت نیکسون و سیاست و عملکرد دولت ایالات متحده آمریکا و کودتای ٢٨ مرداد علیه حکومت ملی و قانونی دکتر مصدق « ربط» داشته است و تفکیک آن «فاجعه »از دیگرتأثیرات منفی کودتای ٢٨ مرداد از سوی آقای بابک امیر خسروی چقدر بی پایه و غیر منطقی است!

چمران درآن رابطه می نویسد:

« آن روز ساکت ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه ای را نشان می داد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند که به هیچ وجه بهانه ای به دست کودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟
اعمال خائنانه دولت کودتا هر روز بر بغض و کینه مردم می افزود و بر آتش خشم و غضب آنان دامن می زد. از روز ١٤ آذر تظاهراتی که در گوشه به وقوع می پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده ای دستگیر شدند. روز ١٥ آذر مجددأ تظاهرات بی سابقه ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکده های پزشکی، حقوق و علوم، دندانپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام می گرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه می یافت و عده ای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات کردند و عده ای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند.
ضمنا در تاریخ ٢٤ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران می آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امید بخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای ٢٨ مرداد) را ببیند.
دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تطاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حکیم فرموده» همه جا به چشم می خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می نمود.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام می شد زیرا تاروپود وجود آنها بستگی به کمک سرشار آمریکا داشت. این بود که دستگاه برای خفه کردم مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز ١٥ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می رسد که "باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجنبد...".» (٩)

امیر خسروی اگر قدری در گفتار خود تعمق می نمود، حتمأ بخاطر می آورد که ، بنابر فرمان محمد رضا شاه پهلوی چند روز بعد از فاجعه ١٦ آذر، در همان دانشگاه تهران به نیکسون پس از «ورود» ش به تهران درجه دکترای افتخاری حقوق اهدا کردند. «مسئله» ای که با توجه به توضیحات خود امیرخسروی درباره جوّ متشنج حاکم بر دانشگاه ، مراسم اهدای دکترای افتخاری، حتمآ نمی توانست بدون اعتراض و تظاهرات دانشجویان طرفدار دکتر مصدق و دیگر نیروهای مخالف با سیاست و عملکرد دولت آمریکا و کودتای ٢٨ مرداد ، از جمله طرفداران حزب توده در دانشگاه تهران انجام پذیرد!
با توجه به توضیحی که رفت ، بد نیست آقای دکتربابک امیر خسروی قدری دراینباره فکر کند که آیا فاجعه ١٦ آذر همچنین بخاطر تغییر فضای سیاسی حاکم بر دانشگاه تهران و حاکم کردن «یک محیط آرام » که دلپسند شاهنشاه و دیگر مقامات دولت کودتا برای اجرای مراسم اهدای دکتر افتخاری به نیکسون تاجبخش نبوده است ؟!

من این نوشته را با نقل بخش پایانی نوشته مرحوم چمران پایان می دهم، باین امید که آقای بابک امیر خسروی به نقایص و اشتباهات گفتار خود پی برد و در جهت «اصلاح» آن عمل کند!!

مرحوم چمران در سال ١٣٤١ نوشته است:

« روز بعد نیکسون به ایران آمد و درهمان دانشگاه، درهمان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا وعده مساعدت و کمک داد و به رییس جمهور آمریکا پیغام برد که آسوده بخوابید چون او که نوشته بود؛ "... گو این که مخاطراتی که متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. مع ذالک ابرهائی که ایران را تهدید می کرد، به کلی متلاشی و پراکنده نشده است. و مملکت نسبتا امن و امان است!
صبح ورود نیکسون یکی از روزنامه ها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده ای به نیکسون نوشت که فورأ توقیف شد. ولی دانشجویان سحرخیزی که خواب و خوراک نداشتند و استراحت در قِبل مرگ دوستانشان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانی ها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر می آید یا کسی از زیارت باز می گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد می شود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی می کنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود:
«آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.» ( همه جا تکیه از منصور بیات زاده).


دکتر منصور بیات زاده

شنبه ۲۱ آذر ۱٣٨٨ - ۱۲ دسامبر ۲۰۰۹

[email protected]


پانویس:


١ ـ ١٦ آذر ربطی به ورود نیکسون نداشت ـ بابک امیرخسروی
توضیح: درروزهای اخیرمتوجه شدم که به علتِ گذشت نیم قرن از رویداد ۱۶ آذر؛ آگاهی درستی ازآنچه گذشت، وجود ندارد. اغلب حتی موضوع را به ورود نیکسون، معاون وقت ریاست جمهوری آمریکا در همان روز و تظاهرات خیابانی دانشجویان علیه این سفر، نسبت می دهند. فکرکردم مصاحبه‍ی تلفنی زیر با رادیوآلمان (دویچه وِله) راکه چند سال پیش انجام داده‌ام، در اختیار علاقه مندان قرار بدهم، با این امیدکه برای روشن شدن موضوع تا حدی کمک بکند. من چندسال پیش ازاین مصاحبه، درمقاله‍ی نسبتاً مشروحی درنشریه‍ی «راه آزادی» به حادثه‍ی ۱۶ آذر پرداخته بودم که فعلاً دسترسی به آن ندارم. امیدوارم برای ۱۶ آذر بعدی دراختیار دانشجویان مبارزکشورمان قراربدهم.
به نقل از سایت ایران امرور

politic.iran-emrooz.net

و همچنین در سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com


٢ ـ ٣٢ ـ ٨٨ ؛ روزی که دانشجویان «برخاستند» ـ
به نقل از سایت رادیوفردا
www.radiofarda.com

٣ ـ به نقل از سایت ایران امروز
politic.iran-emrooz.net

٤ ـ «سه قطره خون»، برپیشانی جنبش دانشجوئی، یکسری مصاحبه ، از جمله مصاحبه با
دکتر رحیم عابدی، معاون رئیس دانشکده فنی در سال ١٣٣٢
آنچه در پی می‌آید، مصاحبه‌ای است که نزدیک به سه دهه پیش با برخی اعضای خانواده شهدا و مرتبطین واقعه ١٦ آذر در روزنامه های معروف انجام شده و برای اثربخشی بیشتر و بهتر با فاصله‌ای سی ساله امروز دوباره منتشر می‌شود.
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com

و همچنین در «ناگفته هایی از خانواده و دوستان شهدای ١٦ آذر»   
به نقل از سایت انقلاب اسلامی

enghelabe-eslami.com

٥ ـ مرحوم دکتر مصطفی چمران یکی از فعالین مصدقی و شاهدان عینی فاجعه روز ١٦ آذر بوده است. او در نوشته ای که درسال ١٣٤١ در باره ١٦ آذر تحریر کرده است ( نوشته ای که بخشهائی از آنرا در همین نوشته نقل کرده ام)، به چگونگی شروع عملکرد سربازان دسته "جانباز" و فعالیت های طرفداران «راه مصدق» اشاره کرده است.
او می نویسد:
«حدود ساعت ١٠ صبح موقعی که دانشجویان در کلاس ها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز" به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند. ما در کلاس دوم دانشکده فنی که در حدود ١٦٠ دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشه برداری تدریس می کرد. صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش می رسید.اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و کسی به درس توجه نمی کرد. در این هنگام پیشخدمت دانشکده مخفیانه وارد کلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان می خواهند به کلاس حمله کنند اگر اعلامیه یا روزنامه ای دارید از خود دور کنید ( آن روز «راه مصدق» و اعلامیه های نهضت مقاومت ملی به وفور در دانشگاه پخش می شد.) مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و تلاش می کند از ورود سربازان به کلاس جلوگیری کند ولی معلوم نیست که قادر به این کار باشد» او مهندس خلیلی و دکتر عابدی رییس و معاون دانشکده فنی با تمام قوا می کوشیدند از ورود سربازان به کلاس جلوگیری کنند. ولی سربازان نه تنها به حرف آنها اهمیتی ندادند بلکه آنها را تهدید به مرگ کردند. تا بالاخره در کلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز«جانباز» با مسلسل سبک وارد کلاس شدند."

به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com

بصورت پِ ـ دِ ـ اِف
www.ois-iran.com

٦ ـ در روز ١٤آذر ژنرال زاهدی نخست وزیر دولت کودتا تجدید روابطه سیاسی با انگلستان را رسما اعلام کرد. اظهارات آقای بابک امیرخسروی در رابطه با «ورود» دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس در روز ١٤ آذر به تهران صحیح نیست. او در روز ٣٠ آذرماه ١٣٣٢ وارد تهران شد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در اینمورد به نوشته آقای محمد علی موحد تحت عنوان «دنیس رایت و ماموریت او در ایران» در سایت بخارا مراجعه کنید.

www.bukhara-magazine.com

٧ ـ به نقل از سایت ایران امروز
politic.iran-emrooz.net

٨ ـ مصاحبه با دکتر رحیم عابدی، معاون رئیس دانشکده فنی در سال ١٣٣٢
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com


٩ ـ   ١٦ آذر ١٣٣٢ به روایت شهید مصطفی چمران
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com

بصورت پِ ـ دِ ـ اِف
www.ois-iran.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست