دو علامت از علامتهای مرگ رژیم
تحلیل نشریه ی انقلاب اسلامی از رویدادهای بعد از شانزده آذر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲٨ آذر ۱٣٨٨ -
۱۹ دسامبر ۲۰۰۹
انقلاب اسلامی شماره ۷٣۹ به مدیر مسئولی ابوالحسن بنی صدر:
دو علامت از علامتهای مرگ رژیم: یکی دو بار اجرای یک صحنه، در آذر ماه، با فاصله ۲۹ سال: پاره کردن عکس خمینی و دیگری تحقیر توکلی با چادر کردن بر سر او:
یکچند از طراحان و مجریان ماجرای مشهد و پاره کردن عکس ها در ۷ آذر و ۲٣ آذر ۵۹ همان کسانی هستند که طراح و مجری پاره کردن عکس خمینی در ۲۱ آذر ٨٨ هستند:
* هدف نخستین، توطئه گرفتن فرماندهی کل قوا از رئیس جمهوری در سخت ترین روزهای جنگ بود:
● در ۱۰ مهر ۵۹، معامله پنهانی در پاریس، میان فرستادگان خمینی و ریگان، بر سر آزاد نکردن گروگانهای امریکائی تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا، انجام گرفت.
● در روزهای سخت جنگ و با وجود نیاز شدید ارتش به اسلحه و قطعات یدکی در ۱۲ مهر، رجائی گفت: ما اسلحه امریکائی نمی خواهیم. در ۱۴ مهر، هاشمی رفسنجانی، در مصاحبه با فرستاده لوموند، همین سخن را تکرار کرد.
● یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در ۱۲ آبان، متنی در مجلس به امضاء می رسید برای گرفتن فرماندهی کل قوا از رئیس جمهوری.
● در ۱٣ آبان ۵۹ (۴ نوامبر ۱۹٨۰) ریگان به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد. هم برای این که گروگانها همزمان با ادای سوگند ریگان آزاد شوند و هم برای آنکه عرصه را بر رئیس جمهوری تنک کنند و هم برای این که بدون فوت وقت، خمینی را در برابر بنی صدر قرار دهند و به قول حسن آیت، مردم را از بنی صدر جدا کنند، استبدادیان دست به یک رشته صحنه سازیها زدند:
● در کارنامه ٨ آذر ۵۹، بنی صدر از مصاحبه حسین خمینی با روزنامه اطلاعات بر ضد، رئیس جمهوری، سخن گفته. روز بعد، او متوجه شد فریبش داده اند. مصاحبه دومی با انقلاب اسلامی کرد. او گفت: احمد خمینی او را که در آبادان بود، به تهران احضار کرد. او را به بالین خمینی برد. او پدر بزرگ را منقلب یافت. پرسید چه شده است؟ خمینی به او گفت: بنی صدر می خواهد مرا از بین ببرد! و باز او گفت: من در جلسات اینها (سران حزب جمهوری اسلامی) بودم و شنیدم که می گفتند: نصف ایران برود، بهتر از آنست که بنی صدر پیروز بشود.
● بهشتی در دانشگاه گفته بود: امام ناخوش بود و فرماندهی کل قوا را به بنی صدر واگذاشت. او اصلی از قانون اساسی را که به عزل رئیس جمهوری مربوط می شد، برای دانشجویان، «توضیح» داده بود.
* دو صحنه سازی یکی در مشهد و دیگری در اصفهان:
● در ۷ آذر ۵۹، به دعوت دفاتر همآهنگی مردم با رئیس جمهوری مشهد، شهید لاهوتی و آقای احمد سلامتیان، در اجتماع مردم مشهد سخن گفتند.
- احمد سلامتیان گفته است: «در شرایط کنونی برای پیروزی بر دشمنان خارجی و استبداد داخلی و محو خودکامگی و انحصارطلبی، بیش از هر زمان احتیاج به اجرای قانون اساسی داریم. آنهایی که مخالف اجرای قانون اساسی هستند، درصدد تشنج برمی آیند. من مطمئن هستم کسانی که الان در اینجا شلوغ می کنند، بعد از ختم جلسه شما در صدد برمی آیند که در خیابان ها به راهپیمایی بپردازند و شعار بدهند. (خبرگزاری پارس که روز شمار جنگ تنظیم شده توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم آن را نقل کرده است)
- شهید لاهوتی، خطاب به گروهی عکس بدست و ناسزا بر زبان، گفته است: «اینها عوامل امریکا هستند. به این مزدوران اجنبی پاسخ ندهید. اینها عوامل ستون پنجم دشمن هستند.»
بدین قرار، بنا بر روز شمار جنگ که رژیم انتشار داده است، نه در سخنان سلامتیان و نه در سخنان لاهوتی، کلمه ای توهین آمیز نسبت به روحانیت وجود نداشته است. با وجود این، دیر نپائید که واقعیت از پرده برون افتاد. و او در زندان معامله کنندگان با ریگان و بوش، شهید شد و سلامتیان ناگزیر از مهاجرت گشت.
● احمد سالک، آن زمان فرمانده سپاه اصفهان بود و در چند ترور از جمله ترور بحرینیان دست داشت. رئیس جمهوری، سلامتیان را مأمور رسیدگی به این قتل ها کرد. حاصل تحقیق این شد که سالک در جنایتها دست دارد. به فشار رئیس جمهوری، پرونده به دادگاه رفت و هرگز موضوع رسیدگی نشد.
اجتماع مشهد و تظاهرات اصفهان فرصتی در اختیار او و حزب جمهوری اسلامی گذاشتند که صحنه بسازند. صحنه ساختند که در مشهد، لاهوتی و سلامتیان در سخنرانی های خود به روحانیت توهین کرده اند و به دنبال آن، عکس های منتظری و بهشتی را طرفداران بنی صدر پاره کرده اند و بر ضد روحانیت شعار داده اند. و در اصفهان، طرفداران بنی صدر عکس خمینی را پاره کرده اند.
به دنبال صحنه سازی مشهد، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای در مجلس قال راه انداختند. و کسانی که امروز قربانیان همین صحنه سازی ها هستند، آن روز، بسا بی اطلاع از معامله استبدادیان مجریان نظر کسانی بودند که امروز، همان صحنه را بر ضد آنها می سازند: در صدا و سیما، عبدالله نوری و عطریان فر، در روزنامه جمهوری اسلامی، میر حسین موسوی.
● در ۲٣ آذر ۵۹، در اصفهان، مردم شهر دست به تظاهراتی بسود رئیس جمهوری زدند. این بار، احمد سالک، بدستور زمینه چینان کودتائی که در خرداد ۶۰ بعمل در آمد، ماجرائی را جعل و انتشار داد: تظاهر کنندگان طرفدار بنی صدر به زنی که عکس خمینی را در دست داشت حمله کردند و عکس خمینی را پاره کردند. ماجرای ساختگی در روزنامه جمهوری اسلامی انتشار یافت و دست آویز کارزار تبلیغاتی شد.
*دستیاران خمینی نه توانستند قم را بر انگیزند و نه مردم کشور را و ۲۷ آذر روزی تعیین کننده گشت:
● به صحنه نمایش آوردن «خشم مردم»، زمینه شد برای این که ۴ امام جمعه، مدنی امام جمعه تبریز و طاهری امام جمعه اصفهان و دست غیب امام جمعه شیراز و صدوقی امام جمعه یزد روز ۲۷ آذر را روز، تعطیل و اعتراض عمومی اعلان کردند. وقتی این اعلان از رادیو و تلویزیون پخش شد، بنی صدر در جبهه بود. فرماندهان نظامی که می دانستند هدف از صحنه سازیها، از کار خارج کردن رئیس جمهوری است، نگران شدند و این نگرانی را با رئیس جمهوری در میان گذاشتند. اما رئیس جمهوری گفته بود هیچ بهتر از این نمی شود. من خود در اجتماع مردم تهران شرکت می کنم و مردم را از هویت صحنه سازان و هدف آنها آگاه می کنم، می دانست که خمینی نتوانست قم را با خود همراه کند و مردم نیز به جنبشی خودجوش دست نزده اند. بنا بر این، تعطیل و راه پیمائی را ممنوع خواهد کرد. از این رو، به فرماندهان گفت: آقای خمینی تعطیل و اجتماع مردم را لغو خواهد کرد.
● هشدار ۲۴ آذر ٨٨ جعفری دو اطلاع مهم در بر دارد:
۱ – پیشاپیش، اطلاع حاصل شده بود که حزب جمهوری اسلامی قطعنامه ای را آماده کرده بود که در اجتماع ۲۷ آذر به «تصویب مردم» برساند. مراجع قم از صحنه سازی و این قطعنامه مطلع شده و
۲ - آیت الله گلپایگانی، مرجع تقلید پر نفوذ، نامه ای به خمینی می نویسد. متن آن نامه محکم و مستدل که شفاهی برای روزنامه انقلاب اسلامی خوانده شد به قرار زیر بود:
«حضرت آیتالله خمینی دامه توفیقاته، وقتی کشور با جنگ خارجی روبروست و ریاست جمهوری آقای بنیصدر ارتش را بازسازی کرده و تهاجم نیروهای اشغالگر را متوقف و بخشی از اراضی اشغالی را پس گرفته و به خوبی جبهههای جنگ را هدایت کرده است، تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و جمهوری اسلامی است و اگر شما اجازه بدهید اولین رئیسجمهور بدست عده قلیلی که درصدد تضعیف و برکناری ایشان هستند در کار خود موفق بشوند، دیگر چه کسی حاضر به پذیرش مسئولیت است. من مصراً از شما میخواهم که خود جلو این اعمال را بگیرید که در غیر اینصورت من مسئول هستم که خودم نظر شرع را اعلام کنم.»
● در ۲۶ آذر، یعنی ۱۹ روز پس از ماجرای مشهد و ٣ روز پس از جعل حادثه پاره کردن عکس خمینی در اصفهان و پس از آنکه تحریکها اثر نکردند و مردم به جنبش برنخاستند و قم نیز به قلم آیت الله گلپایگانی اعتراض کرد، خمینی دانست که از راه مردم نمی تواند رئیس جمهوری را روانه کند. این شد که دفتر او اطلاعیه ای انتشار داد و، در آن، از قول او به مردم سفارش شد: اگر به عکس من هم اهانت شد، مردم عکس العمل نشان ندهند. از این رو، ۲۷ آذر روز ماندگاری در تاریخ ایران شد: مردم ایران وسیله قدرتمدارها برای استقرار استبداد نمی شوند.
● روزی بعد از صدور اطلاعیه دفتر خمنی، آیت الله خادمی، روحانی طراز اول اصفهان، گفته است: « این عمل رادیو و تلویزیون هم که این تبلیغات را کرده، توطئه بوده است. و الا کسی عکس امام را پاره نکرد. بیش از ۱۰۰ عکس امام آنجا بود و هیچکس اعتراض نکرد. فقط پائین یک عکس امام پاره شده بود که آن را در تلویزیون نشان دادند تا فساد راه بیاندازند. الحمد الله جلو آن گرفته شد».
● در کارنامه ٨ آذر ۵۹، بنی صدر نوشته است: «من گفتم تحقیق کردند و معلوم شد که سه مقام دولتی هم که در محل هستند و یکی از آنها - بطوری که در گزارش روز جمعه خواهم گفت - به نزد من آمد، گفت: آن جریان بطور کلی ساختگی بود و ربطی به سخنرانی ها نداشت.»
● در کارنامه ۱۴ آذر ۵۹، بنی صدر در باره کسانی که در صحنه سازی مشهد دست داشته اند، نوشته است:
« در جلسه با استانداران، استاندار خراسان گفت که بله اینها که به طرفداری شما آمدند و در آنجا صحبت کردند، در واقع، به شما ضربه زده اند. من به او گفتم مطابق گزارشی که به من رسیده است، خود شما و مخصوصا معاون شما (۱) نقش اساسی در وضعیتی که بوجود آمده، داشته اید. از پله ها که پائین آمدیم، کسی از مسئولین استان آمده بود که می خواست استاندار هم او را نبیند و چندین گزارش را به من داد که خواندم. متأسفانه (گزارشها) حکایت از این داشت که معاون استاندار و یک شخص دیگری در کمیته مشهد، بازیگران اصلی آن صحنه بوده اند. و او گفت: در صورتی که امام ما را احضار کند، فقط در محضر ایشان حاضر است حقیقت را آن طور که واقع شده است، به عرضشان برساند»
۱ – استاندار، حسن غفوری فرد بود. آن زمان، هیأت موتلفه در حزب جمهوری اسلامی بود و بعد که حزب منحل شد، غفوری فرد از گردانندگان موتلفه شد. معاون او نیز شخصی به اسم میر ابوطالبی بود که در حال حاضر، سفیر ایران در فرانسه است.
* بخشی از نامه ای که بنی صدر به خمینی به تاریخ ۱۱ آذر در باره ماجرای مشهد (پاره کردن عکس) نوشته است:
۲ - ناگزیر خواهند کوشید جبهه داخلی ما را بهم بریزند. شما می فرمائید که این جانب حرفهائی را زده ام که نمی باید می زدم . اما اگر توجه کنیم به آنچه در قم شد و موجب بیانات شما گشت و آنچه در مشهد واقع شد که از شعار دهندگان عکس و فیلم گرفته اند و حرفهائی که امروز در مجلس زده شد و در رادیو و تلویزیون زده می شود، همه حکایت از آن دارد که توطئه شومی در حال تدارک است. اینست که روی صحبت دیشب احمد آقا، با پیشنهاد زیر موافقت فرمائید:
۱ – یک هیأتی مأمور بشود تحقیق کند ببیند در قم و مشهد قطعنامه نویس و قطعنامه خوان و شعار بده چه کسانی بوده اند.
۲ – یک هیأتی مأمور مطالعه وضع زندانها بشود و وضع دادرسی ها.
انقلاب اسلامی : بدیهی است خمینی با تشکیل شدن هیأت موافقت نکرد و چون دید از حرکت خود جوش مردم خبری نیست، دفترش اطلاعیه داد و در آن، از قول او، آمد: «اگر به عکس من هم اهانت شد، مردم عکس العمل نشان ندهند. نه آن زمان و نه بعد از آن، موفق نشدند مردم را از بنی صدر جدا کنند. حسن آیت گفته بود اگر نتوانستیم مردم را از بنی صدر جدا کنیم، بنی صدر را از مردم می گیریم. این شد که کودتای خرداد ۶۰ را تدارک کردند.
* احمد سالک اینک چه کاره است و نقش او در صحنه سازی پاره کردن عکس خمینی چیست؟
● از صحنه سازان پاره کردن عکسهای منتظری و بهشتی و خمینی، خامنه ای اینک «رهبر» جمهوری اسلامی است. احمد سالک، فرمانده سپاه اصفهان آن روز، امروز یکی از طراحان و مجریان کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ ، است. او در «بیت رهبر» سایه مجتبی فرزند خامنه ای و همآهنگ کننده سازمانهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی رژیم و سخنگوی روحانیت مبارز تهران است. در خور یادآوری است که وی بمدت ۹ سال فرمانده سپاه قدس بوده است. طرفه این چنین کسی یکی از اعضای هیأت ٣ نفری بود که شورای نگهبان برای رسیدگی به اعتراض موسوی و کروبی و محسن رضائی به تقلب در انتخابات بود.
● با فاصله ۲۹ سال، در ۲۱ آذر ٨٨، صحنه پاره کردن عکس ساخته شده است. از همکاران امروز احمد سالک دو بردار، یکی شیخ حسن و دیگری شیخ حسین ابراهیمی است. سالک و این دو زمانی در دستگاه منتظری بودند اما بعد از «برکناری منتظری»، بخاطر لو دادن افتضاح ایران گیت و کشتار زندانیان، از او بریدند و به ایران گیتی ها پیوستند و اینک در دستگاه خامنه ای، به جنایت و خیانت و فساد مشغول هستند. همکارانشان در سپاه، رمضانی رئیس اطلاعات سپاه و طائب هستند. طائب به تازگی از فرماندهی بسیج به اطلاعات سپاه منتقل شد و در سرکوب خونین جنبش مردم نقش داشت و صحنه ای هم برای کروبی ساخت.
● بنا بر معمول، در تاریخ ۲۲ آذر، سپاه بیانیه تهدید آمیز صادر کرد و مجلس مافیاها خواستار مجازات پاره کنندگان عکس شد و خامنه ای بار دیگر، کروبی و موسوی و... را تهدید.
● حسن خمینی نیز بیانیه صادر کرده و گفته است: عمل پاره کردن عکس کار دانشجویان نیست.
گرچه صحنه سازان بکار خود ادامه می دهند، اما شکست آنها مسلم است. و این شکست، یکی از علائم مرگ رژیم است چرا که این واقعیت را باز می گوید که جامعه ایرانی استبداد حاکم و روشهایش را شناخته است و این رژیم توانا به تحریکش آنهم برای ارضای زورپرستان مروج کیش شخصیت نیست. رفتار نسل جوان در قبال چادر بر سر توکلی کردن، علامت دیگری از علامتهای مرگ رژیم است:
* علامتی دیگر از علامتهای مرگ رژیم: مردان جوانی که چادر و روسری بر سر عکس گرفتند و انتشار دادند به فریاد گفتند که دیگر این استبداد نمی تواند بر این کشور حکومت کند:
◄ در ۱۶ آذر، مجید توکلی در جمع دانشجویان سخن گفت. در نقد ولایت فقیه و رهبری خامنه ای سخن گفت. مأموران رژیم دستگیرش کردند . بر او، لباس زنانه پوشاندند. خبرگزاری فارس، متعلق به سپاه، بر عکسی از بنی صدر روسری نقاشی و دو تصویر را در کنار یکدیگر انتشار داد.
بار اولی که رژیم این دروغ را ساخت، بنی صدر، در پاسخ پرسشی گفت: به پایگاه هوائی با لباس زنانه نمی شد وارد شد. من با لباس نظامی وارد پایگاه شدم. اما کذابان ارسطو زده اند و طرز فکر خود را باز می گویند. از دید زورپرستان حاکم ، لباس نظامی علامت قدرت و فخر است اما زن دون انسان است و لباس او علامت ضعف و دونی است. چون فکر می کند طرز فکر مردم نیز همینطور است، این دروغ را می سازد و انتشار می دهد. از دید من، لباس زن، لباس کرامت و منزلت والای زن است. هرگاه برای آمدن به صحنه اصلی مبارزه بخاطر افشای روابط ارگانیک ریگانیسم و خمینیسم لازم می شد، لباس زنانه نیز می پوشیدم.
جامعه تحول می کرد و استبدادیان در طرز فکر واپس مانده خود مانده بودند. جنبش همگانی نیز عقول بسته آنها را نگشود. این بار با چاپ دو عکس، به مردان جوان، فرصتی دادند تا بگوید منزلت و کرامت و حقوق زن را قدر می شناسد. فراوان جوان، چادر و روسری بر سر، عکس گرفتند و انتشار دادند و بدین کار گفتند: در پی تغییر دادن نظام اجتماعی از نیم بسته به باز و طرز فکرها هستند چنان که انسانها، از زن و مرد، در کرامت و منزلت و حقوق انسان، برابری جویند.
این رفتار، علامتی از علامتهای مرگ است زیرا حاکمیت ارسطو زده ها بر چنین نسلی، قابل بقا نیست.
|