سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مروری بر روند تحولات جنبش دانشجویی از انقلاب ۵۷ تا امروز


امین حصوری


• در این نوشتار با ارائه ی فهرست وارِ مهمترین رویدادها و روندهای کلانِ موثر در حیات سیاسی جامعه، و ذکر تاثیرات آنها بر حرکت های دانشجویی، تحولات جنبش دانشجویی ایران و فراز و فرودهای آن از انقلاب معلق ۵۷ تا ۱۶ آذر سال ۸۸ مرور می گردد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ آذر ۱٣٨٨ -  ۲۱ دسامبر ۲۰۰۹


مقدمه: در این نوشتار با ارائه ی فهرست وارِ مهمترین رویدادها و روندهای کلانِ موثر در حیات سیاسی جامعه، و ذکر تاثیرات آنها بر حرکت های دانشجویی، تحولات جنبش دانشجویی ایران و فراز و فرودهای آن از انقلاب معلق ۵۷ تا ۱۶ آذر سال ٨٨ مرور می گردد. برای راحتی کار، این دوران سیاه تاریخی به پنج دوره ی کوتاهتر تقسیم شده است.

۱) دهه ی اول: از انقلاب معلق ۵۷ تا انقلاب فرهنگی و کشتار انقلابیون ؛ از جنگ با دشمن خارجی تا کشتار زندانیان سیاسی
- فضای باز سیاسی پیامد انقلاب و تلاش نیروهای ارتجاعی برای مهار و مسدود کردن آن [مانند: حذف قانون حمایت از خانواده و فرمان حجاب اجباری ، به هم ریختن میتینگ های گروههای سیاسی توسط اوباش و چماقداران وابسته به حزب جمهوری، گنجاندن اصل ولایت فقیه در پیش نویس قانون اساسی و غیره]
- عروج رسانه ای «دانشجویان پیرو خط امام» پس از اشغال سفارت آمریکا در ۱٣ آبان ۱٣۵٨ . بهره برداری تبلیغاتی از این سناریو برای حذف نیروهای لیبرال (استعفای دولت موقت در واکنش به این اقدام) و در کنار آن تلاش حاکمیت نوپا برای خلع سلاح نیروهای چپ و رادیکال از طریق مصادره ی شعارهای چپ و تحمیل حق انحصاری خود در استفاده (ی ابزاری) از آنها.
- تشکیل «دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه» (دفتر تحکیم) به مثابه ظرفی کلان برای سازماندهی سراسری به انجمن های اسلامی دانشجویی در تمامی کشور. قدرت یابی بیشتر انجمن های اسلامی در دانشگاهها به عنوان بازوی سرکوب غیررسمی حاکمیت در دانشگاهها («چادرهای تحکیم» در مقابل درب ورودی دانشگاهها شاید هنوز در یادها مانده باشد)
- آغاز پروژه ی انقلاب فرهنگی در نخستین روزهای اردیبهشت ۵۹ برای مهار و حذف گرایشات سیاسی ناهمسو در دانشگاهها از طریق تسویه و پاکسازی و بازداشت دانشجویان و اساتید «نامطلوب» و نیز یکدست سازی ایدئولوژیک و فرهنگی دانشگاهها با حذف رشته ها و دروس نامناسب و تغییر سرفصل ها و محتوای کتب آموزشی و تدوین کتب تازه.
[در طی روزهای تسخیر حکومتی دانشگاهها، که روز نخست آن با حضور و سخنرانی رئیس جمهور وقت بنی صدر در مراسم فتح دانشگاه تهران همراه بود، حدود ٣٨ دانشجو کشته و بیش از ٣۰۰ نفر زخمی شدند و صدها نفر بازداشت شدند که برخی از آنها به دلیل ماندگاری در زندان تا زمان کشتارهای رسمی پس از ٣۰ خرداد ۶۰ ، به خیل اعدامیان آن دوره پیوستند.]
- اخراج یا بازنشستگی اجباری یا بازداشت اساتید غیر خودی (معروف به طاغوتی و امثالهم) و نیز اخراج و بازداشت دانشجویان متعلق به طیف های سیاسی ناهمسو. شتاب گرفتن موج تبعیدها و مهاجرت های ناخواسته در میان فعالین سیاسی، دانشجویان و فرهیختگان جامعه.

- آغاز جنگ ٨ ساله میان ایران و عراق با تهاجم عراق در شهریور ماه ۱٣۵۹؛ جنگی که برای حکومت اسلامی ارمغانی بود جهت هموار کردن مسیر سرکوب و بستن و امنیتی کردنِ هر چه بیشترِ فضای اجتماعی و در ادامه ی آن بازداشت های گسترده ی فعالین سیاسی و مخالفان و راه اندازی موج اعدام های سیاسی به منظور تثبیت اقتدار استبداد نوپای مذهبی.
- بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال ۶۲ با اعمال فیلترهای گزینشی و عقیدتی بسیار سفت و سخت، به همراه راه اندازی مقوله ی سهمیه های تحصیلی برای رزمندگان و جانبازان و خانواده ی شهدا و غیره که مکانیزم ساده ای بود برای تسهیل ورود نیروهای ارزشی به دانشگاهها که بخشی از آنها به تدریج بدنه ی نهادهای سرکوب دانشجویی را تکمیل کردند.
- شکل گیری تدریجی محافل مخفی و نیمه مخفی دانشجویی در قالب گروههای بحث و کتاب خوانی یا گروههای کوهنوردی و ورزشی در واکنش به ممنوعیت فعالیت سیاسی در دانشگاهها
- پایان جنگ ٨ ساله با عراق که ضمن بر جای گذاشتن صدها هزار قربانی در هیات جانباختگان یا معلولین جسمی، صدمات و خسارات فراوانی بر مردم و بر اقتصاد کشور وارد ساخت.
- کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و سکوت مرگبار حاکم بر جامعه.

۲) از نمایش سازندگی تا پروژه اصلاحات از بالا
- مرگ کاریزما و پر کردن شتابزده ی خلا ء رهبری با علی خامنه ای برای حفظ انحصار قدرت؛ حذف نسبی جناح چپ جمهوری اسلامی از نهادهای کلان قدرت
- ظهور مشکلات اقتصادی و اجتماعی حاصل از جنگ با فروکش کردن صدای طبل های جنگ
- سر باز کردن تدریجی شکاف های پنهان در قالب شورش های پراکنده در چندین شهر و سرکوب های خونین
- آغاز پر طمطراق «دوران سازندگی» با تکیه بر طرح تعدیل ساختاری و خصوصی سازی اقتصاد و پیروی از سایر راهکارهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول
- ورود سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی- امنیتی به حوزه ی اقتصاد و کسب سودهای کلان و فربه شدن از خصوصی سازی های افسارگسیخته و اقتصاد رانتی.
- افزایش تعداد دانشگاهها با افزایش جمعیت و به ویژه با تاسیس زنجیره ای دانشگاههای خصوصی (آزاد) در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک. نمود یافتن بیشتر تضادهای نسل جوان، به ویژه دانشجویان و قشر تحصیل کرده ، با ارزش های ایدئولوژیک حاکم.
- رشد مطالبات در نسل جوان و افزایش پتانسیل های اعتراضی در شهرهای بزرگ و در نتیجه باز شدن اجتناب ناپذیر ولی کاملا محتاطانه ی فضا در حوزه هایی معین. مانند چاپ محدود برخی نشریات زیر تیغ سانسور و خطر تعطیلی و یا

رشد تدریجی برخی فعالیت های محدود دانشجویی در پوشش انجمن های اسلامی یا فعالیت های ادبی و فرهنگی و نیز تحرکات صنفی [در سال ۶۹ دانشجویان دانشگاه شریف در اعتراض به حکم اخراج تحصیلی دهها تن از همقطاران خود، برای ۲ تا ٣ روز ساختمان آموزش دانشگاه را تصرف کردند، با دخالت نیروهای امنیتی، این اقدام با بازداشت و زندانی شدن تعدادی از دانشجویان و اخراج تعدادی دیگر خاتمه یافت]
- حذف سران جناح چپ حکومت اسلامی از ارکان قدرت و علنی تر شدن شکاف در هرم قدرت میان دو جناح رقیب [برای نمونه با قدرت گیری خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب و رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور، موسوی اردبیلی از سمت رئیس دیوانعالی کشور و موسوی خوئینی ها از سمت دادستان کل کشور کنار گذاشته شدند] ؛ سوگیری انجمن های اسلامی به سمت جناح بازنده و انتقادی شدن تدریجی آنها.
- رشد حضور بسیج در دانشگاهها (مقارن با رشد پنهانی و نفوذ خزنده ی سپاه پاسداران در ساختار قدرت)؛ انتقال نقش بازوی کنترلی و سرکوب حکومت از انجمن های های اسلامی به بسیج دانشجویی. [سهمیه های رزمندگان و جانبازان و خانواده های شهدا و غیره برای ورود بی دردسر به دانشگاهها، سهم زیادی در شکل دادن به بدنه ی بسیج دانشجویی داشته است]

٣) پروژه ی اصلاحات از بالا و مهندسی اجتماعی به مثابه پاسخی توامان به رشد شکاف های اجتماعی و تعمیق شکاف ها در هرم قدرت
- حمایت گسترده ی جوانان و دانشجویان از انتخاب خاتمی (خرداد ۷۶) به مثابه اعلام نارضایتی از وضع موجود و با امید گشایش فضای سیاسی – اجتماعی
- بازگشت چپ اسلامی به سطوح میانی و فوقانی قدرت در قامت اصلاح طلبان و باز شدن نسبی فضای اجتماعی و سیاسی برای دوره ای محدود؛ کارشکنی های جناح تمامیت طلب وابسته به رهبری و نیز استرتژی غلط اصلاح طلبان برای عدم مشارکت دادن مردم در پروژه ی اصلاحات مورد نظر خود، این دورانِ گشایش نسبی را به سرعت به سمت افول برد.
- رشد چشمگیر مطبوعات و تشکل های مدنی و پویاتر شدن فضای فعالیت در دانشگاهها در قالب نشریات دانشجویی و تشکل های فرهنگی. دوره ای که اگر چه دوام چندانی نداشت، اما در شکوفا کردن زمینه های اجتماعی موجود تاثیر غیر قابل انکاری داشت. به طوری که پس از برپایی مجدد دوره ی خفقان و سرکوب، بازگرداندن دانشگاهها به وضعیت سابق عملا برای حاکمیت ناممکن شد.
- موانع و کارشکنی های جناح اقتدارگرا در مقابل دولت اصلاحات و تشدید اختلافات میان طیف اصلاح طلبان و جناح محافظه کار. بر ملا شدن رسوایی هایی نظیر قتل های زنجیره ای نویسندگان و دگراندیشان در پاییز ۷۷
- بازتاب اختلافات سیاسی درون بدنه ی حاکمیت در دانشگاهها در قالب تشدید رقابت و اختلافات و درگیری ها میان بسیج دانشجویی و انجمن های اسلامی. در طی دوره ی تشدید اختلافات سیاسی میان حاکمان، تحکیم وحدت کمابیش به بازوی مستقیم اصلاح طلبان حکومتی و بسیج دانشجویی به ارگان رسمی طیف اقتدار گرا و بازوی سرکوب آن در دانشگاهها مبدل شدند.
- بازتر شدن فضای انجمن های اسلامی دانشجویی و گسترش دامنه ی فعالیت های آن برای جذب گستره ی وسیع تری از دانشجویان از جمله دانشجویان دگر اندیش یا خارج از چارچوب های ارزشی رایج و رسمی.
- جهت گیری های رادیکال تر دانشجویان و از جمله انجمن های اسلامی در اثر خشم عمومی از مقاومت و کارشکنی های فریبکارانه یا خشن حاکمیت در برابر اصلاحات وعده داده شده، که به طور عمده با ماجرای افشای بی سرانجام قتل های زنجیره ای نویسندگان دگراندیش توسط نیروهای امنیتی حکومت آغاز شد و سپس با تعطیلی فله ای مطبوعات به اوج رسید.
- اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران در ۱٨ تیر ۷٨ به تعطیلی روزنامه ی اصلاح طلب سلام (که آغاز فرآیند محدود سازی مجدد مطبوعات بود) و سرکوب خونین این اعتراض در کوی دانشگاه تهران. اعتراض حمایتی داشجویان دانشگاه تیریز و سرکوب خونین آن. آغاز خیزش دانشجویی و عمومی تر شدن آن در تهران برای چند روز تا سرکوب نهایی.
- ناامیدی همگانی از فرآیند اصلاحات با مشاهده ی سرکوب های دانشجویان و نیز سرخوردگی دانشجویان و حتی انجمن های اسلامی از اصلاح طلبان به دلیل عملکرد بسیار ضعیف آنان در حمایت از داشجویان و پی گیری جنایت های مربوط به کوی دانشگاه. آغاز گسست تدریجی تحکیم وحدت از جناح موسوم به اصلاح طلب.
- سکوت موقتی در دانشگاهها و به دنبال آن ظهور مجدد تحرکا دانشجویی در مضمونی رادیکال تر. گسترش ایده ی ضرورت ایجاد نهادهای دانشجویی مستقل از انجمن های اسلامی در میان دانشجویان (به دلیل همراهی غیر انتقادی آنان با جناح اصلاح طلب و به ویژه عملکرد ضعیف آنها در پیشبرد و هدایت قیام کوی دانشگاه) و شکل گیری تدریجی نهادها و تشکل های مستقل با نشریات و مخاطبان خاص خود. شگل گیری تدریجی گروههای چپ دانشجویی محصول این دوران بود.

۴) عروج احمدی نژاد: فتح عرصه ی سیاسی توسط سپاه پس از عرصه های اقتصادی و نظامی
- پوپولیسم احمدی نژادی: بهره برداری از فضای عمومی سرخوردگی از اصلاح طلبان و شعارهای لیبرال بی پشتوانه
- جدال خاموش بر سر تقلب انتخاباتی سال ٨۴ میان دو جناح حکومتی بدون دخالت مردمان سرخورده از سیاست
- طرح محدودسازی فضای سیاسی و فرهنگی با تهاجم باند احمدی نژاد به حوزه ی قانون گذاری و پاک سازی نهادهای دولتی وفر هنگی و آموزشی از نیروهای غیرخودی
- شروع پاکسازی اساتید در دانشگاه از طریق طرح بازنشستگی اجباری و گماشتن چهره های نظامی و امنیتی به ریاست دانشگاه ها
- اعطای اختیارات گسترده به بسیج دانشجویی و نهادهای نظارتی و امنیتی در دانشگاه ها مانند حراست و کمیته ی انضباطی و برخورد خشن با دانشجویان و نهادهای دانشجویی از طریق آنها
- طرح های ساختگی برای بستن نشریات دانشجویی و تضعیف و منحل کردن تشکل های دانشجویی از جمله انجمن های اسلامی [مانند جنجال توهین به مقدسات اسلامی (امام مهدی) توسط نشریه ی وابسته به انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر که به بازداشت و زندان طویل المدت تعدادی از فعالان و افزایش محدودیت ها منجر شد]
- همبستگی بیشتر در میان دانشجویان و گروه های دانشجویی به دنبال افزایش فشارهای حکومتی برای مقابله با افزایش فشارهای حکومتی [مانند مقاومت دانشجویی در بسیاری از دانشگاه ها در مقابل طرح دفن بقایای جانباختگان جنگ در محوطه ی دانشگاه ها که طرحی بود برای نظامی- ایدئولوژیک کردن بیشتر فضای دانشگاه ها]
- همبستگی و پیوند بیشتر گروه های دانشجویی با سایر گروه های اجتماعی به دنبال رشد جنبش های اجتماعی نظیر زنان و کارگران و اقلیت های قومی [برای مثال استقبال بسیاری از دانشجویان از کمپین یک میلیون امضا یا پیوند گروه های چپ دانشجویی با حرکت های اعتراضی کارگران و معلمان]
- فاصله گیری بیشتر انجمن های اسلامی از جریانات اصلاح طلب در جهت کسب استقلال نظری و تشکیلاتی هر چه بیشتر، از طریق پوشش دادن وسیع تر به اندیشه ها و شعارهای لیبرالی و همسویی با مطالبات بدنه ی دانشجویی و نیز برخی مطالبات اجتماعی مردم.
- تحصن های طولانی مدت در دانشگاه هایی مثل زنجان، شیراز، مازندران، علامه طباطبایی، امیرکبیر، شریف، تهران، علم و صنعت، خواجه نصیر، اصفهان، همدان، تربیت معلم کرج و غیره با دلایل صنفی یا سیاسی، که عموما با تهاجمات بسیج دانشجویی و بازداشت و محرومیت تحصیلی دانشجویان فعال همراه بود.
[در سراسر دوران بازیگری احمدی نژاد کمتر هفته ای بود که بدون شنیدن خبری از برپایی یک تحصن یا اعتراض دانشجویی در یکی از دانشگاههای ایران سپری شود]
- دستگیری گسترده ی طیف های مختلف دانشجویان چپ گرا به بهانه ی برگزاری مراسم ۱۶ آذر سال ٨۶ و تعطیلی نشریات و منحل کردن تشکل های مربوطه که حکم های زندان چندین ساله و محرومیت های تحصیلی برای ده ها تن از بازداشت شدگان همراه بود
- سخت گیری های عقیدتی سیاسی برای گزینش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی و رشد ناگهانی تعداد دانشجویان موسوم به ستاره دار و اعتراضات دانشجویی متعاقب آنها
- جنجال های سیاسی مربوط به بلندپروازی های هسته ای حکومت و انزوای بین المللی ایران و تخریب چهره ی مردم ایران نزد جهانیان و گسترش سایه ی جنگ بر فراز کشور موجب گرایش بیشتر دانشجویان به فعالیت در گروه های حقوق بشری و گروه های صلح طلب گردید در حالی که حرف زدن ازمسایل هسته ای همچنان یک تابو است
- ارائه ی طرح های جنجال برانگیزی مانند جداسازی جنسیتی دانشگاه ها یا طرح بومی گزینی برای دانشجویان دختر و محدود کردن سقف پذیرش دانشجویان دختر در کنکور سراسری و واکنش های اعتراضی دانشجویان به آنها.

۵) رسوایی انتخاباتی منفذی آغازین برای جاری شدن سیل نارضایتی های عمومی و ظهور جنبش عظیم آزادیخواهانه ی مردم
- حضور فعال و گسترده ی دانشجویان در رقابت های انتخاباتی برای نه گفتن به جناح اقتدارگرای حامی احمدی نژاد و روشنگری و فعالیت گسترده در سطح دانشگاه ها و در فضای مجازی
- حضور چشمگیر و پیشرو دانشجویان در جنبش اعتراضی و آزادی خواهانه ی مردم پس از رسوایی انتخاباتی که تلفات و خسارت های بسیاری را بر دانشجویان تحمیل کرد. تعداد بسیاری از بازداشت شدگان یا جانباختگان سرکوب های پس از انتخابات دانشجو بودند/هستند.
- سیاسی شدن هر چه بیشتر بدنه ی دانشجویی با تداوم جنبش و نقش متقابل دانشجویان در تداوم و رشد و تعمیق جنبش با مشارکت فعال در تدارک تظاهرات های عمومی از طریق فعالیت در دانشگاه ها یا اطلاع رسانی در اینترنت و فضاهای عمومی.
- حضور چشمگیر و نامتعارف دانشجویان خارج از کشور در حمایت از جنبش اعتراضی مردم که برای نخستین بار پس از دوران کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی، فضای فعالیت سیاسی در بیرون از مرزها را دچار تحول ساخته است.
- بازداشت های گسترده ی دانشجویان و فعالین دانشجویی که در تدارک برگزاری روز دانشجو بودند (بیش از ۲۰۰ نفر) به منظور جلوگیری از برگزاری این مراسم در دانشگاه ها و جلوگیری از پیوند بیشتر جنبش دانشجویی با اعتراضات مردمی.
- برگزاری مستقل و باشکوه روز دانشجو توسط دانشجویان و حمایت قابل توجه و گسترده ی مردم از دانشجویان به رغم تمامی تهدیدها و تدابیرخشن و اقدامات امنیتی حاکمیت برای محدودسازی این مراسم به محدوده ی دانشگاههای محاصره شده توسط نظامیان. [برگزاری مراسم ۱۶ آذر امسال با وجود آنکه صدمات و بازداشت های زیادی را بر دانشجویان تحمیل کرد، ولی پیوند جنبش دانشجویی و جنبش اجتماعی را بسیار مستحکم ساخت و در عین حال در پیش راندن جنبش جاری در ایران به مرزهای برگشت ناپذیر آن نقش به سزایی داشت. برای نمونه در این روز برای نخستین بار جنبش اعتراضی در بسیاری از شهرهای متوسط و کوچک هم نمود یافت]
- تداوم اعتراضات و تحصن های دانشجویی تا امروز در تعدادی از دانشگاهها در اعتراض به بازداشت گسترده ی دانشجویان و سرکوب های خشن اعمال شده از سوی حاکمیت در روز دانشجو (نظیر وارد کردن نیروهای مزدور به عنوان دانشجو به درون دانشگاهها برای ایجاد اعتشاش و سرکوب دانشجویان). اعتراضات گسترده و سمبلیک به دستگیری مجید توکلی از فعالین شناخته شده ی دانشگاه امیر کبیر.
[در پی سخنرانی بی پرده و دلیرانه ی مجید توکلی در ۱۶ آذر و سپس بازداشت او توسط نیروهای امنیتی، ظاهرا حاکمیت برای تحقیر وی و سایر دانشجویان، عکسی از او با لباس زنانه در خبرگزاری فارس پخش نمود که گویا با این شمایل در حال فرار از دانشگاه بوده است. یاران دیده و نادیده ی مجید، در ابتکاری جالب با انتشار وسیع عکس هایی از خود به صورت مردانی روسری به سر در اینترنت، دفاع از مجید توکلی را با اعتراض به کلیشه های تحقیر جنسیتی و حجاب اجباری پیوند زدند.]   
- از سوی دیگر نه تنها اعتراضات دانشجویی ۱۶ آذر هنوز فروکش نکرده است، بلکه دامنه ی تاثیرات آن چنان وسیع بوده است که حاکمیت را مجبور ساخت به سوی واپسین راه گریز خود، یعنی برقراری فضای حکومت نظامی، گام های سریع تری بردارد. بهانه ی کار هم چیزی از جنس بر سر نیزه بردن قران از سوی لشکر معاویه است.: پاره کردن عکس خمینی در تظاهرات ۱۶ آذر. غافل از اینکه سیل این جنبش، بنیادهای میراث آن «بت اعظم» یعنی همان «امام راحل» را از جا می کند. به هر حال رهبر نظام دوباره در صحنه حاضر شد و بار دیگر معترضان و مخالفان را تهدید به سرکوب و نابودی کرد. اما امید می رود که این واپسین تمهیدها و تهدید ها باشد. چون جنبش بیش از همیشه زنده و بیدار است.

۲۰ آذر ۱٣٨٨
sarbalaee.blogspot.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست