سالروز مرگ رودی دوچکه
ترور یک مارکسیست
دویچه وله
•
رودی دوچکه عضو "اتحادیهی دانشجویان سوسیالیست" بود که برای اعمال اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی در جامعهی محافظهکارانهی آلمان دههی ۶۰ فعالیت میکرد. "بیلد تسایتونگ" به او لقب "سرکردهی یاغیان و اشرار" داده بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣ دی ۱٣٨٨ -
۲۴ دسامبر ۲۰۰۹
معروف است که رودی دوچکه، یکی از رهبران جنبش دانشجویی آلمان در دههی شصت، پدر و همسر ایدهآلی نبود و بیشتر وقت خود را برای پیاده کردن برنامهها و اهداف "اتحادیهی دانشجویان سوسیالیست" که از سال ۱۹۶۴ به عضویت آن در آمده بود، صرف میکرد. کسانی که مخالف این نظر هستند، میگویند، دوچکه اصلاً در روز ۱۱ آپریل سال ۱۹۶۸، یعنی روزی که مورد سوء قصد قرار گرفت، از خانه بیرون رفت تا برای پسر کوچکش که بیمار بود، شربت سینه بخرد؛ دارویی که هیچوقت موفق به دریافت آن نشد. چون داروخانهچی در آن روز برای صرف ناهار، کار را برای یک ساعت تعطیل کرده بود.
در نتیجه دوچکه مجبور شد در پیادهروی روبروی داروخانه منتظر بازشدن آن بایستد. در همین موقع جوان ۲۳ سالهای به وی نزدیک شد و با ادب پرسید که آیا او رودی دوچکه است؟ رودی با روی خوش جواب مثبت داد. مرد که بعدها معلوم شد جوزف باخمن نام دارد، بنای فحاشی را گذاشت: «خوک کمونیست کثافت...» و اسلحهاش را کشید و به طرف دوچکه شلیک کرد.
وقتی داروخانهچی به سر کار بازگشت، وضعیت جلوی مغازهاش تغییر کرده بود. پلیس دیدنیهای او را در گزارشش چنین ثبت کرده است: سه پوکهی گلوله، دوچرخهی زنانهی واژگونشدهای که یک کیف دستی چرمی به دستهی آن وصل بود و جوی خونی که سنگفرش خیابان را رنگین میکرد...
دوچکه و "بیلد تسایتونگ"
عکس دوچرخهی واژگونشدهی دوچکه در کنار پیادهرو و خبر شلیک به او در آن روز در عرض کمتر از یک ساعت به سراسر دنیا مخابره شد. روزنامهی "بیلد تسایتونگ"، چاپ آلمان نیز آن را منتشر کرد. این روزنامه در انتشار اخبار مربوط به فعالیتها و تظاهرات دانشجویان علیه سیاستهای محافظهکارانهی دولت آلمان، علیهبازدید محمد رضا شاه ایران و همسرش، فرح دیبا از این کشور، علیه جنگ ویتنام و نابسامانیهای دیگر اقتصادی و اجتماعی جهانی، جنبش دانشجویی و طرفداران دگرگونیهای اساسی اجتماعی را محکوم میکرد و به دوچکه لقب "سرکردهی یاغیان و اشرار" داده بود. دوچکه در آن هنگام دانشجوی رشتهی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد برلین بود و با همفکرانش، گروهی به نام "اپوزیسیون خارج از پارلمان" را تشکیل داده بود. این دانشجوی مارکسیست در کنار فعالیتهایش برای پیشبرد جنبش دانشجویی از جمله شرکت در اعتصاب غذا برای آزادی فریتس تویفل (یکی از کنشگران جنبش) و شرکت در مناظرهبا جامعهشناس مشهور هربرت مارکوزه، کارزاری نیز علیه کنسرن مطبوعاتی اشپرینگر، ناشر روزنامهی "بیلد تسایتونگ"، بهراه انداخته بود. هدف این کارزار سلب مالکیت از مالک پرنفوذ این کنسرن، آکسل اشپرینگر بود. دوچکه روزنامهی "بیلد تسایتونگ" را مانعی جدی در راه اصلاحات اجتماعی و سیاسی آن دوران میدانست.
ترور، سرچشمهی گسترش تظاهرات
سرتیترهای تحریککنندهی این روزنامهی محافظهکار علیه جنبش دانشجویی و رهبران آن، یکی از عواملی بود که جوزف باخمن را بر آن داشت، دوچکه را هدف گلوله قرار دهد. این سوءقصد که ولف بیرمن، ترانهساز مشهور آلمان، بعدها آهنگی با عنوان "سه گلولهای که به سوی رودی دوچکه شلیک شد" تنظیم کرد، سبب شد که درگیریهای خیابانی و تظاهرات پیدرپی، چنان وسعتی به خود بگیرد که آلمان پس از جنگ تا آن هنگام به خود ندیده بود. نوک تیز حملات دانشجویان، انتقاد به روزنامهی "بیلد تسایتونگ" و کنسرن مطبوعاتی اشپرینگر بود. دانشجویان در حالیکه خودروهای حمل و نقل این روزنامه را به آتش میکشیدند، در خیابانها فریاد میزدند: «"بیلد" هم در این سوءقصد دست داشته است.»
بیاعتنایی سیاستمداران به خواستهای تظاهرکنندگان و عدم پشتیبانی موثر رسانهها از حرکتهای اعتراضی آنان، پس از چندی به رادیکالیزه کردن بخشی از جنبش و انشعاب در آن انجامید: گروه "جنبش دوم ژوئن" و "فراکسیون ارتش سرخ" با شیوههای رادیکالتری فعالیتهای تروریستی خود را آغاز کردند. دوچکه، ولی هرگز این فعالیتها را تأئید نکرد و آنها را تلاشهایی در جهت "نابودی منطق" خواند.
پس از سوءقصد
رودی دوچکه پس از سوءقصد و اقامتی کوتاه در یکی از بیمارستانهای آلمان، به سوئیس منتقل شد تا دورهی نقاهت خود را در آنجا بگذراند. او و خانوادهاش سپس به ایتالیا و پس از آن به بریتانیای کبیر نقل مکان کردند. ولی دوچکه در سال ۱۹۶۹ از این کشور اخراج شد و سرانجام در دانمارک سکنا گزید. او در این کشور به عنوان استاد دانشگاه "آرهوس" مشغول به کار شد.
سفرهای دوچکه به آلمان در سال ۱۹۷۲ صورت گرفت. او در این سفرها علیه جنگ ویتنام سخنرانی و در تظاهراتی که به این مناسبت در شهرهای آلمان برپا میشد، شرکت کرد. او سرانجام در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ در سن ۳۹ سالگی در اثر پیامدهای ناشی از سوءقصدی که ۱۱ سال پیش به او شدهبود، درگذشت.
دوچکه هنگام مرگ میپنداشت که جوزف باخمن، به گروه خاصی تعلق نداشته و به تنهایی تصمیم به ترور او گرفته است. بر اساس مدارک و شواهدی که چندی است به دست آمده، ولی آشکار شده که این سوءقصدکننده با اعضای یکی از محافل "راستگرایان افراطی آلمان" رفت و آمد داشته است. روزنامههای آلمان در این باره مینویسند که پلیس هنگام تحقیق دربارهی سوءقصد به جان دوچکه، به بررسی در بارهی رابطهی باخمن با گروه "راستگرایان افراطی" نپرداخته است، چون «نیروهای پلیس و اعضای این گروه در آن زمان مشترکاَ از یک "میدان مشق" برای تمرین تیراندازی استفاده میکردند.»
باخمن بهخاطر این سوءقصد که سرانجام به مرگ دوچکه انجامید، تنها به ۷ سال زندان محکوم شد.
|