یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیام های نهفته در یک "عقب نشینی"


تقی روزبه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۲۷ آوريل ۲۰۰۶


عقب نشینی پرمعنا
احمدی نژاد طی یک دستورالعمل غیرمنتظره به رئیس سازمان تربیت بدنی مجوز حضور زنان دراستادیوم های ورزشی را- البته درچهارچوب یک طرح مدیریت شده و باصطلاح بهداشتی- صادر کرد. بنابه این دستور باید بخ شی از مرغوبترین مکان‌ های تماشاگران در مسابقات فوتبال ملی و مهم به طور ویژه به بانوان و خانواده‌ها اختصاص یابد .
غیرمنتظره بودن این دستورالعمل ازآن جاست که از اول اردیبهشت ماه رژیم و دولت احمدی نژاد برنامه همه جانبه ای را تحت عنوان مبارزه علیه بدحجابی ورفتارهای ناهنجار، و در چهارچوب طرح افزایش امنیت اجتماعی باجرا گذاشته اند که درآن با براه انداختن گشت های باصطلاح ارشاد خیابانی و از طریق بکارگیری پلیس زن به دادن تذکرهای شفاهی والبته در مواردی عملی (شامل ضرب و شتم و دستگیری و جریمه   بانوان باصطلح بدحجاب) پرداخته اند. آن ها هم زمان با این یورش ها، با سازمان دادن تجمعی از زنان متعلق به خانواده های قربانیان جنگ در برابرمجلس شورای اسلامی خواهان مبارزه همه جانبه سه قوه علیه بدحجابی شده بودند. زنان مزبور در تجمع فوق با شعار «حجاب مصونیت است نه محدودیت» ، سپاس خود را تقدیم " ر ئ یس ‏جمهور صمیمی، پرکار و افتخارآفرین در تمام صحنه‌‏های داخلی و بین‌‏المللی " می کردند. علاوه براین بر کسی پوشیده نیست که یکی ازهدف های اصلی برنامه دولت احمدی نژاد، که تحت عنوان استقرار دولت اسلامی دنبال می گردد، چیزی جزمقابله با دست آوردها و "گستاخی" زنان نبود. تبدیل خانه داری وتربیت فرزند صالح به شغل اصلی و فراگیرهمه زنان، و ایجاد انواع محدودیت های اداری و قانونی و شغلی و تحصیلی، و در یک کلام ایجاد یک انقلاب باصطلاح فرهنگی نوین در مقیاس جامعه، بخش مهمی از تلاش های دولت اسلامی را تشکیل می دهد. احمدی نژاد حتی حاضر نشد برای رعایت ظاهر هم که شده، پستی را در کابینه خود به زنان اختصاص دهد. نحوه برخورد دولت با زنان بهنگام برگزاری مراسم ٨ مارس و یا با همسران و فرزندان خردسال کارگران دستگیرشده شرکت واحد، چشمه دیگری از نحوه برخورد دولت با زنان را به نمایش گذاشت.
جالب است که در این فرمان اولازم دیده که درست با استناد به همان دلیلی این اقدام خود را توجیه نماید که تا دیروز مخالفان اصلاح طلبش بهمان دلیل از جانب او و روحانیان حامی اش مورد انتقاد قرار می گرفتند. آن جا که می گوید: " برخلاف تصور و تبلیغ عده‌ ای تجربه نشان داده است که حضور انبوه   خانواده‌ها و بانوان در محیط‌ های عمو می ، سلامت و اخلاق و عفاف را در آن محیط‌ها حاکم کرده است " .
حال اگر این اقدام احمدی نژاد در مغایرت با سیاست های عمومی دولت او قرار دارد، صدور دستور فوق در شرایط مشخص کنونی را چگونه   باید تبیین کرد؟ آیا باید آن را اساسا یک عقب نشینی ولو موردی وموقت، به معنای عقب نشستن در برابرفشار مستقیم و بالعفل تلقی کرد یا آن که دولت   با انجام آن هدف های دیگری را دنبال می کند؟ بی شک رژیم هر نیتی داشته باشد، نمی توان منکر خصلت عقب نشینی این اقدام شد و آن را به سکوئی برای پیشروی های بعدی تبدیل نکرد. و از این بابت باید دستاورد فوق را اگر بسرعت پس نگرفته نشود، به جنبش زنان و سایر جنبش های آزادی خواهانه وضدتبعیض جنسی تبریک گفت. بی شک وجود جنبش و مقاومت زنان در جامعه ما یک واقعیت انکارناپذیر است. سال هاست که ما شاهد یک جنگ فرسایشی و مقاومت گسترده زنان در برابر تهاجم رژیم مذهبی به حقوق و دست آوردهای آنان بویژه در حوزه تحمیل حجاب هستیم. از این رو فرجام شکست و عدم موفقیت نهائی رژیم دراین گونه حوزه ها، نیاز چندانی به پیش گوئی ندارد. چنان که در مورد تهاجم اخیربه زنان، سردار طلائی در آخرین مصاحبه خود اذعان می دارد که در پیشبرد آن با مشکلات زیادی مواجه شده است. با این همه اقدام به عقب نشینی درمورد حضور زنان در استادیوم های ورزشی را تنها با فاکتور فوق و به مثابه یک عقب نشینی در برابر فشار مستقیم توضیح داد. شاید اگر آن را "عقب نشینی موردی، سنجیده و هدفمند" بنامیم، بهتر بتوانیم به سوال مطرح شده در بالا پاسخ بدهیم. ولاجرم با وقوف به اهداف رژیم بهتر بتوانیم در برابر آن عکس العمل نشان دهیم و از آن برای پیشروی جنبش و ممانعت از بهره برداری رژیم، سود بگیریم.  
در پاسخ به سوال مزبور، قبل ازهر چیز نباید فراموش کنیم که این عقب نشینی قاعدتا از منظر بنیادگرایان و روحانیت سنتی و حامی رژیم امری غیرمنتظره، شوکه کننده وغیرقابل قبول تلقی خواهد شد. اصول گرایانی که احمدی نژاد را تجسم آرمان های خود می پنداشتند با مشاهده این گونه موضع گیری ها، ممکن است دستخوش تردید و سرخوردگی بشوند.
می توان یک نمونه از آن را که در یکی از سایت های وابسته به حامیان رژیم آمده، بشرح زیر   مشاهده کرد:
ظهر الفساد فی البر و البحر ‌ (زمانی که فساد از زمین و دریا می جوشد)
- از این به بعد باید شاهد این باشیم که دخترها و زنان ما چهره های خود را به رنگ   پیراهن های تیم های مورد علاقه خود رنگ کنند و شاهد دویدن بازیکنان در زمین فوتبال به دنبال توپ با شلوار کوتاه باشند .
-   از این به بعد باید شاهد طبل و دهل زدن زنان و دخترانمان در استادیومه ای ورز شی، به هوا پریدن و جیغ کشیدن آنها و تشویق تیم های مورد علاقه شان باشیم .
-   باید شاهد باشیم دختران و زنان ما در اتومبی لهای ش خصی و وسائط نقلیه عم ومی با ایجاد سرو صدا و جیغ و داد و احیاناً برداشتن روسریها و تکان دادن روسریها در هوا پیرو زی تیم مورد علاقه ی خود را جشن بگیرند و یا با اعمال خلاف و چندش آور ناراح تی های خود را از شکست تیمشان ابرا ز دارند .
آقا ی رییس جمهوراگر این کار را کردید و عاد ی شد دیگر نم ی توانید جلویش را بگیرید .
فاعتبروا یا اولی الابصار (عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت). هردوعبارات داخل پرانتز از نگارنده است.
می توان تصورکرد که دامنه این نوع واکنش ها در میان روحانیون و صفوف حزب الهی ها و "فدائیان رژیم" یعنی همان کسانی که بنظر می رسید رژیم تا به امروز برای مقابله با بحران، تمرکز اصلی خود را برای بسیج آن ها   در سطح داخل کشور و درسطح منطقه گذاشته بود بیشتر شود وهمین مسأله نیز باعث می شود که چندان به پایداری این دستورالعمل نتوان امید بست. ولی تا آنجا که به هدف دولت و دست اندرکاران مربوط می شود، این تصمیم حاکی از آنست که رژیم متوجه شده که ابعاد بحرانِ و فاجعه درحال فرود، چنان عظیم است که رژیم به تنهائی و با اتکاء صرف به این اوباشان (که قاعدتا برای خود رژیم میزان منفور ومنزوی بودنشان پنهان نیست) قادر نخواهد بود بار مقابله با بحران را بر دوش بگیرد.
اما علاوه براین، وجود عبارتی در متن دستورالعملل احمدی نژاد، می تواند در فهم دقیق تر حکمت این عقب نشینی کمک کننده باشد:
" جامعه زنان در تما می صحنه‌ های حماسه ساز دهه‌ های اخیر در خط مقدم قرار داشته‌اند و امروز نیز طلایه‌دار حضور سازنده و با نشاط همراه با حفظ ارزش‌ها و قداست‌ها و مسئولیت‌ه ای ویژه زن متعا لی در عرصه‌ه ای گوناگون هست ند.". بنظرمی رسد با دقت در کلماتی نظیر "صحنه های حماسه ساز" و "خط مقدم" می توان تاحدی به نیات وهدف های رژیم ازاین اقدام پی برد.
 
تا کی می توان هم زمان در چندین جبهه جنگید؟
روی کارآمدن دولت احمدی نژاد مترادف بود با گشودن جبهه های تازه و تشدید هم زمان چالش های رژیم در چندین عرصه. از شکاف های درونی که   به خودشان مربوط می شود بگذریم، شاهدیم که در متن یک بحران مرکب، رژیم عملا جنگ هم زمانی را درجبهه داخلی با مردم (با افشارمختلف و در حوزه های گوناگون) و با دولت های غربی، بویژه برسر دست یابی به سلاح هسته ای گشوده است. بی شک تداوم نبرد هم زمان در چندین جبهه پاشنه آشیل رژیم را تشکیل داده و موجودیت اش را سخت شکننده می کند. وجود چنین همزمانی ها تا زمانی که هنوز مراحل   نطفه ای و اولیه تکوین خود را طی می کنند و هنوز به   نبردهای گسترده فرا نروئیده اند قابل تصور است. اما با جدی شدن یکی از وجوه بحران و با نزدیک شدن چشم انداز محاصره اقتصادی و منازعات نظامی، و در شرایطی که دشمن نیرومندتراز خود در کمین نشسته است، دیگرتداوم   نبرد در چندین جبهه هم زمان با موازین هیچ جنگ موفقیت آمیزی خوانائی نداشته و هیچ سرداری در تاریخ نتوانسته است چنین افتخاری را نصیب خود سازد. برعکس اگر موفقیتی برای این گونه سرداران ثبت شده باشد، همانا کانونی کردن جبهه اصلی و خاموش کردن جبهه های فرعی بوده است.
می دانیم که جناح حاکم از سال ها پیش و دولت احمدی نژاد از لحظه روی کار آمدن تلاش داشته است   که با دادن شعار نان وعدالت نظرمردم و زحمتکشان را بسوی خود جلب کند. اما همانطور که از قبل هم روشن بود، بجای روانه شدن درآمدهای هنگفت نفتی بسوی سفره های مردم، به سوی بودجه های سایه و جنگی و پروژه های بلندپروازانه رژیم دراین عرصه روانه شده و موجب افزایش نقدینگی و تورم وبحران های مالی شده است. رژیم بجای گشایش وضعیت فلاک بارمردم برعکس خطر تحریم و گرسنگی را متوجه آن ها کرده است. اکنون تمامی امید ها درمورد نان و عدالت به باد رفته و این حربه کارائی خود را بعنوان یک عامل بسیج کننده از دست داده است. بطوری که حالا حتی خود احمدی نژاد هم بصراحت می گوید که او هرگز نگفته که پول نفت را به سر سفره مردم خواهد آورد! از سوی دیگر تدارک یک جنگ جدید وخارجی نیازمند ایجاد آرامش نسبی در جبهه های داخلی است. ولی می دانیم که بدلایل روشن، رژیم نه فقط به گشایش های نسبی درعرصه های آزادی های سیاسی تن نخواهد داد بلکه هم چنان برفشارهای خویش خواهد افزود. درچنین شرایطی تنها قلمروی که می تواند حول آن به مانور بپردازد، برخی عرصه های اجتماعی است. بویژه آن عرصه هائی که با دو نیرو و دو جنبش خشمگین و پرشمار جوانان و زنان سروکار دارد. یعنی به آنانانی که درهر جنگی به وجودشان به مثابه گوشت دم توپ و پشت جبهه فعال نیاز مبرمی هست. هم چنین بی شک صدور دستورالعمل احمدی نژاد، با نزدیک شدن زمان مسابقات جهانی فوتبال و حساسیت جوانان به آن از یکسو و هم زمانی آن با تشدید بحران بین المللی هسته ای از سوی دیگر، و دغدغه ای که رژیم حول پیوند رخدادهای فوتبال و بروزاعتراضات جوانان ناراضی و خشمگین دارد، بی ارتباط نیست. عقب نشینی رژیم درعین حال با شیوه مدیریت بحران توسط رژیم انطباق دارد که در موارد گوناگون شاهد کاربردش هستیم. مطابق این شیوه، با باز کردن یک روزنه کوچک، باید کل حرکت و سرریزشدن پتانسیل اعتراضی را کنترل و مدیریت کرد. همانطورکه در برگزاری چهارشنبه سوری شاهدش بودیم. یا همانطور که این روزها در مورد طرح ماهواره شاهدش هستیم: دادن مجوز رسمی برای استفاده قانونی و کنترل شده با هدف مصادره ماهواره های غیرقانونی.
با این همه گشوده شدن یک روزنه کوچک برای رژیمی که فاقد پایگاه های مردمی است و با انباشت خشم و نفرت عمومی مواجه است و درهمان حال تحت فشارهای سنگین بین المللی قرار دارد، معلوم نیست که تا چه حدقابل مدیریت باشد. بی شک زنان در گام های بعدی خود مقررات و باید و نبایدهای رژیم   را در جداسازی جنسی در استادیوم ها وهرجای دیگر درهم خواهند ریخت. و همانطور که آن حزب اللهی درذیل بخش نامه احمدی نژاد نوشته است، " آقا ی رییس جمهور اگر این کار را کردید و عاد ی شد دیگر نم ی توانید جلویش را بگیرید ".
 
پیام این عقب نشینی به جنبش های اعتراضی
عقب نشینی دولت، حتی اگر تحت فشارروحانیون سنتی و حامیان حزب اللهی اش پس گرفته شود، پیام مهمی برای   جنبش زنان و نیز سایر جنبش ها در خود نهفته دارد.
و آن این که رژیم قادر نیست برای همیشه در چندین جبهه هم زمان به نبرد خویش ادامه دهد. تناقض رژیم در این باره با حاد شدن عرصه های   بین المللی بحران- و با این فرض که افسون های رژیم برای زمین گیر کردن جنبش های مردمی یک به یک باطل شوند-   بیش از پیش خود را نمایان خواهد ساخت. واقعیت آنست که رژیم بر خلاف اوائل انقلاب بسیار شکننده و پوشالی است و بدیهی است که جنبش های اجتماعی در چنین شرایطی فرصت خوبی بدست می آورند که از لاک خود درآمده و پیشروی های سنجیده خود را آغاز کنند.
این واقعیتی است که اگر در اوائل انقلاب این مردم بودند که به رژیم توهم داشتند و بهمین دلیل انقلاب در اوج پیروزی به شکست انجامید، اکنون این رژیم است که به مردم توهم دارد و فکر می کند که با دادن چندرغازی رشوه به آن ها، آن ها رژیم را در برابر دشمنانش تنها نخواهند گذاشت و می تواند با ردیگر آن ها را به گوشت دم توپ در نزاع خود با دولت های غربی تبدیل کند. و باین ترتیب با ایجاد باصطلاح صلح اجتماعی در داخل، جنگ خارجی را مدیریت کند.  
مردم اما در شرایطی که رژیم در وضعیت شکننده قرار داشته و خطر فرود فاجعه هردم جدی تر می شود، می توانند با تحمیل حضور و صدای مستقل خود و با گشودن جبهه سوم و دموکراتیک، جلوی وقوع فاجعه را بگیرند. آن ها می توانند ضمن عرض اندام در برابر بهره کشانِ خودکامه و تاریک اندیش، درهمان حال چاشنی وقوع جنگ خارجی را بی اثرسازند و به امپریالیست ها بگویند که مردم ایران در ضمن مقابله با قیمومیت ولایت فقیه به هیچگونه   قیم دیگری نیاز ندارند.
 
برپائی جنبش صلح و ضدجنگ به مثابه تاکتیک اصلی لحظه کنونی
اگر براستی دامنه بحران هم از سوی رژیم و هم از سوی قدرت های جهانی، دارد بسوی دوقطبی شدن و نقطه انفجار حرکت می کند، پس مقابله با چنین خطر و دادن پاسخ موثر به آن را می توان و باید در برپائی یک جنبش صلح   نیرومند و نقش آفرین جستجو کرد. بی شک شکل گیری چنین جنبشی در داخل با پاسخ   نیرومندی ازهم بستگی درسطح جهانی مواجه خواهد شد. چنین جنبشی حامل آماج دوگانه و جداناپذیری است: هم علیه رژیم وسیاست های جنگ افروزانه و سیاست اقتدارهسته ای آن و هم علیه قدرت های امپریالیستی و سوداهای جنگ افروزانه آن ها.
پیام چنین جنبشی به رژیم آنست که حق ندارد درآمدهای نفتی متعلق به مردم را در کوره جنگ بریزد. حق ندارد حالت فوق العاده جنگی اعلام کند. حق ندارد به سیاست های اقتصاد جنگی و جیره بندی و پیگردهای پلیسی مبادرت نماید و.... پیامش به دولت های غربی آن است که حق ندارند، موشک ها و سلاح های ویرانگرانه خویش را بسوی ایران هدف گیری کنند و حق ندارند که مردم ایران را بگرسنگی کشند.
بی تردید با محسوس شدن هرچه بیشتر خطر وعواقب محاصره اقتصادی و مداخله نظامی، زمینه عینی بروز یک جنبش صلح فراهم تر می شود. اما هرچقدر این جنبش بتواند از زمان وقوع فاجعه سبقت بگیرد، بهمان اندازه قادر است که از وقوع آن جلوگیری کند. آن ها که خطر فرود فاجعه را می بینند در برانگیختن حساسیت عمومی مردم ایران و جهان و مقابله با آن مسولیت بیشتری دارند. حتی یک روز را نباید در انجام این مهم ازکف داد.
www.taghi-roozbeh.blogspot.com/


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست