اسکیمو
از شعرهای قطبی
رضا فرمند
•
اسکیمو
راز-و-رمز طبی عت را در شمالگان گشود
واژه های ناپدید هوا را دید
سطر های سفیدِ سرما را خواند
-سد کلمه
تنها
از برف بیرون کشید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣۰ خرداد ۱٣٨٣ -
۱۹ ژوئن ۲۰۰۴
farmand@email.dk
اسکیمو
۱
اسکیمو
با برف
سرماپناه ساخت
با پوست
درشکهی برفی
و لیزی را در دشتهای سفید
چون مو توری
به سورتمهاش بست.
۲
اسکیمو
راز-و-رمز طبیعت را در شمالگان گشود
واژه های ناپدید هوا را دید
سطر های سفیدِ سرما را خواند
-سد کلمه
تنها
از برف بیرون کشید ۱
و شعر شکنندهی یخ ها را
در اقیانوس یخبسته
ازبَر کرد.
۳
اسکیمو
خوکِ رموکِ و تیزگوشِ آبی را
با کمین شکیبایش فریفت؛
فکرِ گوزن های کوچی را خواند
و فرهتِ یگانهی نهنگان را
از موج های دهشتآور دریا ربود.
۴
اسکیمو
چشمهایش را در بورانگاهان گشوده نگه داشت
از سرماسوزک ها و مرگامرگِ نانبستگی ها گذشت
و با کایاکِ ۲ شگفتاش
شکارگاهِ بزرگِ دریا را گشود
و چشمهایش را به قلبِ منظره ها برد.
۵
اسکیمو
به آهنگِ بوم...! بومِ...! بوران رقصید
هراس هایش را
در فراچنگِ زمهریریِ سرما
سرود کرد
تنگدلی هایش را
در جش های پُرهیجانِ «چراغکُشان» شُست
و پُشتِ زمستانشبِ بزرگِ شمالی ۳ را
همپشتِ هم
اینسان
تا روشنای تابستان
خم کرد.
۶
اسکیمو
زندگیاش را
همانندِ جشنی بزرگ
در سراسرِ سرماسرای قطب بر پا داشت
و شامگاهان
با تاپتاپِ تبوراک
چندان سرود خواند
چندان رقصید
تا شمالگان
این یخسرای پَرت و دَرَندشت
این سکوتگاهِ هستی
به صدا و سرودِ آدمی
خو کرد.
۱ - در زبان اسکیمویی حدود سد کلمه برای حالت های گوناگون برف
و حدود ۲۵ کلمه برای حالت های گوناگون یخ وجود دارد.
۲ - Kayak ، قایق پوستینِ اسکیمویی
۳ - درونِ مدار قطبی، تقریبأ نیمی از سال شب است و نیمی روز.
|