به آقایان قضات (ترازوی عدالت)
نامه ی مادر محمد پورعبداله
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ دی ۱٣٨٨ -
۴ ژانويه ۲۰۱۰
به خاطر می آورم روزی را از همین روزهای طاقت فرسا که برای پیگیری پرونده فرزندم به دادگستری رفته بودم.قبل از ورود نشان ترازوی عدالت بر سر در آن توجه مرا به خود جلب کرد،بارها در این روزها از خود پرسیدم آیا
عدالت در مورد فرزندم اجرا خواهد شد؟
بارها به یاد آورده ام آقایان قضات در هنگام انتصاب، به خدا و کتاب خدا سوگند یاد می کنند که قانون و عدالت را رعایت کنند.ماهها بود به همین نشان و همان قسم ها امید بسته بودم وانتظار داشتم تا اجرای عدالت و قانون را ببینم.
روزها به همین امید مسیر طولانی دادسرا را طی نمودم و از آوارگی بین این اتاق و آن اتاق خسته نشدم،به همین امید همچنان هر روز صبح دستی به سر و روی اتاق فرزندم می کشیدم،لباس ها و کتاب هایش را مرتب می کردم، تنها به شوق دیدار او تمام این مشقتها را به جان خریدم.
مدت ها بود منتظر بودم پاسخ سوال های فراوانی را که در ذهن داشتم با اجرای عدالت بگیرم!
اما پس از آن همه انتظار ،بعد از ماهها بلا تکلیفی به جرم دگراندیشی آن حکم ناعادلانه را در ترازوی عدالت! پیشکش کردند...
آن زمان به چشم خود دیدم توازن آن ترازوی عدالت بهم خورده است.خواستم با اشکهایم که به پاکی بیگناهی فرزندم بود این توازن را برقرار کنم اما نتوانستم.
حال سوالی که من از آقایان قضات دارم این است:
شما را به سوگندی که خورده اید ارجاع می دهم. کجای قوانین کشور ماده یا تبصره ای وجود دارد که دانشجویی را بدون حکم قبلی و فرصت دفاع از خود در انتظار اجرای عدالت در زندانی محبوس کنید که هیچ سنخیتی با اتهام او ندارد؟
آیا شما خود تا کنون در زندان ها بوده اید؟آیا سنگینی گذر لحظه های سلول انفرادی را درک کرده اید؟
آیا معنای ماهها انتظار،دوری و دلتنگی را برای یک زندانی،خانواده و من مادر می دانید؟
می دانید با این بی عدالتی ها چه لطمات سنگین روحی و جسمی بر ما روا داشته اید؟
من دیگر هیچ انتظاری از شما ندارم!!
فقط یاد آور می شوم،اگر هنوز هم به سوگندی که خورده اید،پایبندید،به محکمه وجدان خود رجوع کنید؛شاید در ان جا اشکهای بی گناهان را ببینید،شاید آن جا عادلانه تر قضاوت کنید....
|