ما پرسشگر پیش میرویم
نرگس ساجدی - هژیر پلاسچی
•
مطالبات این مبارزه را آن نیرویی تعیین میکند که در خیابان روبهروی قدرت سرکوب ایستاده است. نیرویی که مطالبات خود را به بندهای فرمولبندی شده نمیسپارد. آنها را فهرست نمیکند. نیرویی که پشتوانهی آن سیاست مردم است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۶ دی ۱٣٨٨ -
۶ ژانويه ۲۰۱۰
در روزهای اخیر تعداد زیادی آدم مهم در مورد بیانیهی میر حسین موسوی موضعگیری کردند و سایتهای اینترنتی را با کلمهها و تصویرهای خیلی مهم خود پر کردند. ما آدمهای مهمی نیستیم اما در شش ماه گذشته آموختهییم حرفهای آدمهایی که مهم نیستند را باید شنید. این تبهکاری اصلی ماست.
بیانیهی موسوی، نه استراتژی نه تاکتیک
ما هم بیانیهی هفدهم موسوی را خواندیم. با دقت هم خواندیم. درست مانند آن شانزده بیانیهیی که پیش از این منتشر شده بود. در این بیانیه هم درست مانند آن شانزده بیانیهی قبلی نکتههای مثبتی دیدیم و نیز نکتههایی منفی. در بخشهایی آن را توی دلمان تائید کردیم و در خطهایی ابروهایمان را به تاسف در هم کشیدیم. ماجرای اصلی درست همینجاست. این بیانیه هیچ ارزشی فراتر از آن شانزده بیانیهی قبلی ندارد. بیانیههای موسوی ممکن است آدمهای مهم را جا به جا کند اما هیچ زمینی را تکان نمیدهد. زلزله نیامده است. میر حسین موسوی مطابق معمول بیانیهیی داده است.
البته میتوان به شیوهی دوستانی که در این چند روز دست به قلم و دوربین شدهاند وارد محتوای بیانیه شد و دانه به دانه با واژههای آن کلنجار رفت. اما تجربهی ما در این شش ماه بیهودهگی این کار را نشان میدهد. جنبش از مرحلهیی فراتر رفته است. مرحلهیی که بتوان روی کاغذ یا در محفلهای بزرگ و کوچک تکلیف آن را روشن کرد. هیچ نیرویی توان کنترل این جنبش را ندارد غیر از خود جنبش. این را میتوان حتا از نوشتههای کسانی که اعتقاد دارند در بیانیهی موسوی هیچ پیشنهادی برای سازش وجود ندارد هم فهمید. در واقع حتا اگر در بیانیهی موسوی پیشنهادی هم برای سازش وجود داشته باشد هیچکس و در این میان، پر و پا قرصترین طرفدارانش هم آن را ندیدهاند یا ترجیح دادهاند خود را به ندیدن بزنند. مبارزه متوقف نشده است. نمیتواند که متوقف شود. اهمیت بیانیهی موسوی درست همین اندازه است. غولی که از چراغ جادو بیرون آمده است، غول سیاست مردم را نمیتوان به درون چراغ برگرداند.
ما هیچ چیز نمیخواهیم، ما به دست میآوریم
میر حسین موسوی در بیانیهی هفدهماش پنج بند را به عنوان مطالبات جنبش مردم ایران مطرح کرده است. تقریبن بدون فاصله پنج نفر از «روشنفکران دینی» خارج از کشور هم با صدور بیانیهیی ده بند را به عنوان مطالبات جنبش مردم اعلام کردهاند. لابد در روزهای آینده دیگران هم ناگهان به یاد خواهند آورد مطالبات مردم ایران چیست و بندهای بیشتری را مکتوب خواهند کرد.
این جنبش از فردای کودتا با مطالبهیی آغاز شد که به صراحت و سادهگی بازگو کنندهی تمامی آن چیزی بود که مردم برای آن به خیابان آمده بودند: «رای من کجاست؟». اکنون با گذر از یک تاریخ کوتاه شش ماهه اثری از آن شعار محوری روزهای اول باقی نمانده است. «رای من کجاست؟» دیگر هیچ ربطی به مردمی که در روز عاشورا خیابانهای تهران را قرق کرده بودند ندارد. پویایی و تنوع درونی این جنبش موجب شده است تمامی نقشهها و برنامههای از پیش تعیین شده، تمامی فرمولهای تخطیناپذیر رهاییبخش نقش بر آب شده باشد. جنبش، زاینده و بالنده پیش میرود. درست مانند زندهگی از تن دادن به ساختارهای دیکته شده تن میزند. شاید به دلیل آنکه مردمی دارند در سیاست دخالت میکنند که حرفهی اصلی آنها زیستن است.
بر این اساس تمامی آن مطالباتی که فهرست شدهاند یا خواهند شد بدون توجه به محتوای آنها هیچ ربطی به مبارزهی جاری در خیابانهای ایران ندارد. آنها ممکن است در مرحلهیی بازگوکنندهی بخشی از مطالبات مردم باشند اما هیچ تضمینی در کار نیست که این مطالبات پایدار بمانند. حتا هیچ تضمینی در کار نیست که این مطالبات بازگوکنندهی خواستههای مردم در همین امروز ما هم باشند. مطالبات این مبارزه را آن نیرویی تعیین میکند که در خیابان روبهروی قدرت سرکوب ایستاده است. نیرویی که مطالبات خود را به بندهای فرمولبندی شده نمیسپارد. آنها را فهرست نمیکند. نیرویی که پشتوانهی آن سیاست مردم است.
www.deghar.blogfa.com
|