•
گفتم: سکوت کن
بگذار، رمز و راز ِ تو را دریابم
و، آرزوی ِ تو را بشناسم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۴ دی ۱٣٨٨ -
۱۴ ژانويه ۲۰۱۰
گفتم: سکوت کن
بگذار، تا صدای قلب تو را بشنوم.
گفتم: سکوت کن
بگذار، رمز و راز ِ تو را دریابم
و، آرزوی ِ تو را بشناسم.
گفتم: سکوت کن
تا عشق فرصتی برای سخن گفتن داشته باشد
زیرا، سخن رسا نیست
و، پرده روی آرزوی نهان ِ تو می کشد.
گفتم: سکوت کن
بگذار تا نگاه وُ نفس هامان
با هم سخن بگویند.
تا شاهد ِ شکفتن ِ گل باشیم:
شادی، سرود ِ شکوفایی ست.
گفتم: سکوت کن
غافل که تو یک زخم دیده ای
غافل که تو یک سینه سخن داری.
*****
رفتی و ُ جای تو خالیست
رفتی وُ ردّ پای تو، حتا
بر برف ِ تازه نیست.
این شعر ِ نوُسروده بدرقه ی راهت!
آلمان، ژانویه ۲۰۱۰
|