سرخ ما سبز شده!
میرزاآقا عسگری (مانی)
•
سرخ ما سرخ که بود
اندکی زردی داشت!
ناگهان سبز که شد
زردیاش افزون شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ دی ۱٣٨٨ -
۱۵ ژانويه ۲۰۱۰
سرخ ما سبز شده
سبز ما زرد شده
زرد ما گمشده در تاریکی!
سرخ ما،
آتشی بود، کنون دود شده
کُندهای بود، کنون کود شده
اندکی طرد شده، پود شده!
***
سرخ ما سرخ که بود
جامهی کارگری تن میکرد
سر کوی و برزن
ما، و من من میکرد
دشمن مرتجع و شیخ وامّامت بود
اندکی اهل عدالت بود
والی آخر...!
***
سرخ ما سبز که شد
شد هوادار فقیهان وقیح
پدر معنویاش شد برهوت!
***
سرخ ما سبز که شد
عکس آن قاتل و جانی را
در گذرنامهی شیرین تر از جانش
مینهد روی دل نازک و لرزانش.
میرود، میآید
میرود، میآید
میرود، میآید
و الی آخر...!
***
شاعری میگفت:
«زردها بیخود قرمز نشدند»*
شاعری میگوید:
سرخها بیمورد سبز شدند!
سبزها میگویند:
«اصل، دین است که باید باشد!
خون و کین است که باید باشد!
بربائیمش از دستِ رقیب،
زانپس،
خود همین است که باید باشد!»
***
سرخ ما سرخ که بود
اندکی زردی داشت!
ناگهان سبز که شد
زردیاش افزون شد
دوست مرتجع و شیخ وامّامت شد
دشمن اهل عدالت شد
و الی آخر...!
***
راستش از اول
سرخ ما سرخ نبود
سبز ما سبز نبود
زرد ما زرد نبود
اینک امّا، به به!
زرد ما از خجلت سرخ شده
سرخِ ما از گیجی سبز شده
سبز ما پائیزی، زرد شده!
زردها میگویند:
«ما تماشاگر بازی هستیم!
سبز پیروز شود، سبزتریم،
سرخ پیروز شود، سرختریم!»
***
سرخها میگویند:
«بشنو از ما که حکایت داریم:
گرچه سرخیم، اما
سبزم میپوشیم!
کعبهمان مسکو بود، اما حال
کعبه در بیت ولایت داریم
سربلندیم که رجاله شدیم
دستِ شیخ و مفتی،
آلت قتاله شدیم.»
* «زردها بیخود قرمز نشدند» سطری از نیمایوشیج
این شعر را ۹ سال پیش نوشته بودم. متشر نشده بود. بتازگی دستی بر سر و رویش کشیدم.
|