یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در باره خشونت و راه های مقابله با آن
بخش پایانی


مسعود نقره کار


• دفاع از خود و مقاومت در برابر خشونت های سیاسی و مذهبی حکومت اسلامی به معنای مقابله ی به مثل نیست, سخن از مقابله ای نابرابر میان کرامت و طبیعت شورمند حیات انسانی با توحش و سبعیت و شقاوت است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ دی ۱٣٨٨ -  ۱۹ ژانويه ۲۰۱۰


حکومت اسلامی نمود و نماد خشونت ایدئولوژیک- دینی(مذهبی) و خشونت دولتی وسیاسی(حکومتی ) است, حکومتی که نزدیک به سی و یک سال است خشونت دولتی و سیاسی را با آموزه های شرع مبین تئوریزه و تقدیس کرده , و درعمل علیه مردم میهنمان به کار بسته است .تروریسم حکومت اسلامی که یکی از بزرگترین تولید کنندگان خشونت در اشکال محتلف , به ویژه تولید وحشت , تخریب , ضرب و شتم و کشتار در جهان است, از نمونه های نادر خشونت در راستای حفظ و اعمال " قدرت " و مبادله ی خشونت و قدرت در تاریخ بشری ست.
جنبش آزادیخواهانه ی جاری در میهنمان , که دستاورد سی سال مبارزه علیه این قدرت اسلامی- اهریمنی ست از یک سو خصلت خشونت ستایی و خشونت پروری این حکومت , و از سویی دیگر ویژگی ِ مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت این جنبش را در گستره ای وسیع تر در برابر نگاه حیرت زده و کنجکاو جهانیان قرار داده است.
این جنبش ضمن تاکید و پایبندی به روش های مسالمت آمیز وبی خشونت در راستای دستیابی به نظامی دموکراتیک, بدرستی نشان داده است که دفاع از خود و مقاومت در برابر تجاوزگر به حقوق اساسی ملت نیز پاره ای از روش مبارز ه ی حق طبانه ی جنبش است .

دفاع از خود و دفاع از حقوق دیگران

انسان در برابر تهدید و تجاوز واکنش نشان می دهد. این واکنش یا دفاع از خود به زبان حقوقی و شرعی " دفاع مشروع " و واکنش طبیعی ِ هر فردی در برابر تهدید و تجاوزا ست . دفاع از خود در وجه غالب فطری و
غریزی است و ریشه در ذات و طبیعت انسان دارد و " نشانه ی حیات و شور زندگی " تعبیر شده ا ست . دفاع از خود با هدف ویرانسازی و مرگ آفرینی صورت نمی گیرد. نوع , شدت و ضعف واکنش دفاع از خود به نوع و شدت و ضعف تهدید و تجاوز بستگی خواهد داشت . کاربرد خشونت، به هنگام دفاع از خود، گاه غیر ارادی و غیر اختیاری ست , اما می توان با توجه به " ضرورت " دفاع از خود و" تناسب" تهدید و تجاوز واکنش را تا حد زیادی به حوزه ی اراده و اختیارکشاند. بی تردید آستانه ی تحمل انسان ها در برابر تهدید و تجاوز و ستمگری متفاوت است . تحمل و شکیبایی و برد باری در برابر تهدید و تجاوز و به طور کلی خشونت ِ روانی و کلامی آسان تر و عملی تر از تحمل خشونت بدنی و اعمال خشونت در رابطه جسم انسان است.
دفاع و پاسداری از حقوق دیگران( حقوق بشری , حقوق اساسی و حق شهروندی) نیز در حکومت های دموکراتیک از وظایف دولت ( حکومت) است و درحقوق جزایی بسیاری از کشور های دموکراتیک قانونی و به رسمیت شناخته شده است ,این نوع دفاع که گاه با عنوان خشونت مجاز و قانونی و مشروع از آن نام برده می شود در جوامع دموکراتیک" نیروی قانونی یا فشار قانونی " نام گذاری و تعریف شده است , که به کار گیری محدود و کنترل شده ی زور برای دفاع از خود و دفاع از حقوق دیگران است .


اصلاح طلبان حکومتی و " دفاع از خود"

اصلاح طلبان حکومتی در داخل و خارج کشور خود را طلایه داران ِ مبارزه ی بی خشونت و مسالمت آمیز در ایران معرفی می کنند. اما متاسفانه اکثر آن ها در پس این طلایه داری سیاستی را دنبال می کنند که چیزی جز ذبح شرعی مسالمت جویی در قربانگاه خشونت نیست.
این مجموعه با بر خوردی کلیشه ای ویکسان نمایانه ی ِ افکار و کردار حکومت اسلامی با" استعمار انگلیس و آپارتاید افریقای جنوبی و تبعیض های حکام امریکایی نسبت به سیاهان " و نیز قلب و مصادره به مطلوب ِ نظرات گاندی , ماندلا و لوترکینگ, نادرستی و منع حقوق شهروندی و حقوق بشری ِ دفاع از خود و مقاومت در برابرخشونت های تجاوزگرانه را تبلیغ و ترویج می کنند. اینان با ارایه درک و شناختی یک جانبه و کج و معوج از پدیده ی " خشونت" شهروندانی را که در برابر تجاوزگران از حقوق خود دفاع می کنند و یا کسانی که بر این حق شهروندی مردم پای می فشارند را افرادی که :" خشم و نفرت و کینه و انتقام می پراکنند" معرفی می کنند. به نظر می رسد حتی گاندی نیز در گمانه زنی ِ این نوع از اصلاح طلبان حکومتی می باید موجودی که " خشم و نفرت و کینه و انتقام می پراکند" , بوده باشد , آنجا که می گوید : ".......
"... .نظریه‏ی عدم‏خشونت ِ من، هرگز نمی‏پذیرد که از مقابله با خطرات بگریزم و عزیزان خود را بلا دفاع رها کنم. میان اِعمال خشونت و گریز بزدلانه، مسلما من خشونت را به بزدلی ترجیح می‏دهم."
اصلاح طلبان که ادعا می کنند با حقوق مدنی مردم ، به ویژه حق آنان در برگزاری اعتراض ها، تظاهرات , گرد هم آیی ها و اعتصاب ها و به طور کلی با حقوق اساسی , حقوق شهروندی و حقوق بشری مردم میهنمان آشنایند و آن ها را محترم می شمارند با تقبیح و منع حق دفاع از خود و مقاومت در برابر تهدید و تعدی و تجاوز, و نیز تاکیدشان بر حفظ نظام جباریت اسلامی نشان داده اند که هدف شان اصلاح و حفظ حکومت اسلامی است. آن ها خواستار جایگزینی ِ یک نظام دموکراتیک به جای حکومت اسلامی نیستند.
آقای خاتمی , یکی از" چهره های " اصلاح طلبان حکومتی",در دیدار با شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس", در باره ی شعارهای ضد ولایت فقیه و حق دفاع از خود در برابر تجاوز گری در روز عاشورا, کارطلایه داری در عرصه ی خشونت پرهیزی را به اهانت به مردم آزادیخواه میهنمان نیز کشانده است : "...... حالا بر فرض کسی و جریانی و گروه کوچکی، غلطی کرده و خلافی گفته و ساختارشکنی کرده، آیا منصفانه است بهترین دوستداران اسلام، انقلاب و مردم و امام متهم شوند که اینها ضد اسلام و ضد نظامند؟» .

راه کارهای مقابله با خشونت

پیشگیری از بروز خشونت بهترین روش برای کاهش و زدایش تدریجی خشونت است . اما خشونت ایدئولوژیک – دینی ( مذهبی) که عمری هزاران ساله در میهنمان دارد و سرطان وار در تار و پود جامعه ریشه دوانده نه دیگر قابل پیشگیری ست و نه امیدی به زدایش سریع آن است . این پیشگیری و زدایش کاری سخت , طولانی و پرحوصله می طلبد. به اختصار به راه کار های مقابله با برخی از انواع خشونت ها اشاره می کنم:
۱- خشونت ناشی از ابتلاء به بیماری
پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی و جسمانی   ِ خشونت آفرین در کاهش بروز این نوع از خشونت نقش داشته است . دارو و درمان های غیردارویی ,آموزش، مددکاری اجتماعی، جداسازی بیمار خطرناک از جامعه و... راه های جلوگیری و کنترل این نوع خشونت ها و پرخاشگری های بیرونی و درونی ست.
از میان بر داشتن ناهنجاری ها و بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی که نقش بیماری زایی ایفا می کنند, نیز در کاهش این نوع خشونت ها تاثیر گذارند.
۲- خشونت تاریخی – روانی , روانی - زیستی
آنان که نقشی زیستی و فطری نیز برای خشونت آفرینی ِ انسان قائلند , دگرگونی در این عرصه و زادیش خشونت آفرینی به دلیل زیستی و فطری را در روندی طولانی مدت , آنهم در ابعادی تاریخی امکان پذیر می دانند. باورمند ان به این نظر خوش بین اند که تفاوت بین انسانها و حیوانات , به ویژه قدرت درک و شناخت مفهوم خشونت و پیامد های آن از سوی انسان راهگشای حل این معضل خواهد بود. کاربرد تمهیدات سیاسی, اجتماعی و فرهنگی ِ دموکرتیک در پیشگیری از بروز خشوت و یا کنترل خشونت مثمر ثمر خواهد بود. اهرم های سیاسی , اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی دموکراتیک   در" غلبه ی عقل بر غریزه " و عملی شدن این پیشگیری و کنترل به انسان کمک خواهد کرد, اگر چه این غلبه به تعبیر فرویدیسم نوعی سرکوب و اعمال خشونت است اما باز به همین تعبیرراه را برای کاهش وزدایش خشونت و متمدن کردن جامعه هموار تر خواهد کرد.
٣- خشونت های محیطی ( اجتماعی)
پیشگیری از پیدایی ِ استبداد سیاسی و دینی و ناهنجاری ها و بی عدالتی های اقتصادی, اجتماعی ، فرهنگی , قومی , نژادی , جنسیتی .....بزرگترین نقش را در کاهش و زدایش خشونت از جامعه بشری خواهند داشت. در این میانه, به اتکای تجربه ی تاریخی و زندگی مان دریافتیم که استبداد دینی یا اسلام سیاسی هولناک ترین و خشن ترین پدیده خشونت آفرین در جامعه ما بوده است , این ویژگی نه فقط در ایران , در نقاط دیگری از جهان نیز چهره نشان داده و به پیدایی و شعله ورتر شدن آتش خشونت دامن زده است . الفرید یلینک , برنده ی نوبل ادبی به درستی گفته است :
"....جنایتکاران مسلمان دلایل خوبی برای دراندن زنجیرهای اسارت شان ارایه می دهند. با این حال آن ها با خشونت میل به خشونت را در جاهای دیگر نیز بیدار کرده اند. در این میان میل به خشونت هر روز افزایش می یابد. می شود نگاه کرد و دید. می شود در خود نگریست و دید....".
در ایران سالیانی ست که این خشونت آفرینی را فقیهان و دینکاران با شتشوی مغزی پایوران و سربازان گمنام و بنام شان آغاز کرده اند و به آلود ه و مبتلا کردن بخش بزرگی از جامعه تسری داده اند. نه فقط حکام و پایوران شان , که بسیاری از سربازان گمنام و بنام این نظام , ماموران معذور نیستند , اینان اگر چه به خاطر دریافت حقوق و منافع مالی و مادی انجام " وظیفه " می کنند ,و غالبا" نیز افراد خشنی هستند که حس های عاطفی و انسانی شان تضعیف شده است , اما بیش از اینها موجودات مسخ شده با آموزه های ارتجاعی - مذهبی اند که برای کسب منافع معنوی و رفتن به بهشت به هر کاری دست می زنند, موجوداتی که" قوه غضبیه آنها بر قوه عاطفیه وعقلیه شان چربیده " و به حد بی تعادلی روانی سوق شان داده و به "افراد پاتولوژیک و آنورمال بدل شان کرده است" .
خشونت آفرینی های حکومت اسلامی که زندگی بخش اعظم مردم میهنمان را به رنج و درد و خشونت آلوده کرده است دیگر قابل پیشگیری نیست می باید به چگونگی مقابله با آن و درمان آن اندیشید و قدم بر داشت.
برخی از راه کار ها ی تقابل با حضور و تداوم این نوع از خشونت در میهنمان این ها هستند:
۱- جدا سازی مذهب( دین) از حکومت و جایگزینی یک حکومت و نظام غیرمذهبی ودموکراتیک به جای حکومت اسلامی در راستای تحقق آزادی , دموکراسی , عدالت اقتصادی و اجتماعی و مدنیت.
۲- گسترش و تعمیق تفکر حقوق بشری و کثرت گرایانه
٣- از میان بر داشتن و یا کاهش نابرابری های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی, دینی( مذهبی) , جنسیتی و.....
۴- تدوین و جاری کردن قوانین دموکراتیک برای دفاع در برابر خشونت آفرینی و جلوگیری از بروز و اعمال خشونت (مهار و نظارت) .
۵- زدایش تفکر اسطوره ای ِ خیر و شر کردن یا سیاه و سفید دیدن انسان و جهان , و تفکر و سیستم "پدرسالارانه و مردسالارانه".
۶- آموزش و تربیت خشونت گریزی و " پرهیز از خشونت " در سطح خانواده و جامعه ,و تلاش برای تبدیل پرهیز از خشونت به الگوهای ارزشی در جامعه , با تاکید بر نقش هدایتی و الگوسازی از رفتارهای مثبت .
۷- افزایش سطح سواد در جامعه.( البته حضور وسیع جنایتکاران تحصیلکرده در حکومت اسلامی نقش رابطه ی " سواد" و" تحصیل" در کاهش خشونت آفرینی های دولتی – سیاسی و مذهبی را مورد شک و بحث قرار داده است)
٨- اصلاح مذهب تشیع ( و دین اسلام ), و یافتن خوانش های انسانی , مسالمت جویانه و خشونت گریز ازاین مذهب ( دین) و به کار گیری این خوانش ها در کردار فردی و عمل اجتماعی .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست