•
باز هم گرگ سیاه،
کمین کرده در چین مخمل آرزوها،
شنل قرمزی کوچک را،
در ژرفنای جنگل رویا دزدید،
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ بهمن ۱٣٨٨ -
۲۲ ژانويه ۲۰۱۰
١
باز هم،
لالههای سرخ
و خوشههای مریم سفید،
در آغوش سرد و پیر خاک، پژمرید.
باز هم گرگ سیاه،
کمین کرده در چین مخمل آرزوها،
شنل قرمزی کوچک را،
در ژرفنای جنگل رویا دزدید،
باز هم او را
در خواب اطلسی یک لباس عروسی، بلعید
و پنداشت در زیر نقاب گوسفند،
با تغییر صدا، یا گول زدن «بزغالهها»
از دامگه حادثه رهید
و ندانست ینگهی امید،
او را با چشمانی،
به گشودگی هزاران روزن، دید،
بی هراس از تشنیع حرامیان،
بر دهل شجاعت، کوبید،
گلوی بریدهی کبوتر را،
از بازترین پنجرهی معصومیت آویخت
و چنان توفید که شکارچی شب
به فریادش رسید.
شکم مرگ را،
او با الماس ستارهاش درید،
روح مجروحیت را،
او در چادر سوزن بارش پیچید،
و افسانه به افسانه،
تا انارستان پریزاد سحر کشید.
٢
از زبان هر انار،
طلایه دار پیروز صبح
قصهی خون دختری را شنید
که دیو پلید
بامداد به بامداد
گلوی زندگیش را میبرید
و او
قطره،
قطره،
قطره،
در رودخانهی حقیقت میچکید
واژه،
واژه،
واژه،
در رگ کاغذ روز نشت میکرد،
شرحه
شرحه
شرحه
در تن باد میدمید،
و نو به نو
در نیستانی، به پهندشت آواز، میروئید.
شکوفه تقی
٢١ ژانویه ٢٠١٠
|