ما یکدیگر را زیباتر می کنیم!
(در شعر و شاعری)
رضا فرمند
•
تو اگر گوهر یگانهی معنایی را
از ژرفای جانات بیرون کشیده باشی
زندگی آنرا خواهد دید.
و درخشش را به همه نشان خواهد داد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ دی ۱٣٨۴ -
۱۴ ژانويه ۲۰۰۶
www.rezafarmand.com
شعر من، بخشی از جهان تو می شود
و مرزهایش را چندین واژه جلو می برد.
و بلندی های شعر تو
چشمانداز مرا بازتر می کند
تو، گیرهای در شعر من می یابی
و چند پا فراتر می روی
و من، رنگی در شعر تو می یابم
و آن را با رنگهای شعرم در می آمیزم
من اگر نبودم، شعر تو بیگمان
چند پنجره کمتر داشت
و تو اگر نبودی،
من، بیگمان، در کلمه، کمتر می دویدم
و دستم به سرشاخهی بلند کنونی نمی رسید.
تو، هنگام سرودن، بی که بدانی
واژههای مرا به خوردِ پندارت می دهی
و من، واژه های تو را
ما یکدیگر را زیباتر می کنیم!
***
تو اگر گوهر یگانهی معنایی را
از ژرفای جانات بیرون کشیده باشی
زندگی آنرا خواهد دید.
و درخشش را به همه نشان خواهد داد
شاعری، بوکسبازی، اسبدوانی نیست!
شاعر نمی نویسد که اوَل شود
شاعر می نویسد که با دردش کنار بیاید
با پُرسش هایش کنار بیاید
۲
هر شعر خوب
در اوج دانایی و برنائیاش زاده می شود
شایسته نیست که آنرا همراهی کنی
و چون دَبوس، کنارش بایستی
همینکه بادیگارد شعرت شوی
به آن توهین کردهای.
شعرت اگر کودن زاده نشده باشد
جغرافیای نازک دلها را
در حافظهی شگفاش خواهد داشت.
شعرت اگر کودن زاده نشده باشد
فوت و فن هر نبرد کلامی را خواهد دانست
و دهها بار جانانهتر و زیباتر از تو
از خود دفاع خواهد کرد
کپنهاک، ۲۰۰۳
|