آیا زنان یک صدا دارند؟
لاله حسین پور
•
اما اگر بی طرفانه! به بیانیه نگاه کنیم، می توان آن را نیز به مثابه صدایی از جانب برخی زنان ارزیابی کرد. چرا نه؟ مگر در شرایط امروز ایران و جهان می توان تصور کرد که همه یک حرف بزنند و همه پشت سر هم راه بیافتند و همه به یک بیانیه ایمان بیاورند و آن را امضاء کنند؟ بگذاریم هر کس، هر جمعی و هر تشکلی بیانیه بدهد، بنویسد، بگوید و مناظره کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۵ بهمن ۱٣٨٨ -
۲۵ ژانويه ۲۰۱۰
وقتی بیانیه ۵ ماده ای زنان با تیتر "راه حل ۵ ماده ای ما زنان برای برون رفت از بحران" را با مقدار کثیری امضاء می بینم و وقتی نظرات مخالف و موافق را درآن رابطه می خوانم، اولین سئوالی که برایم مطرح می شود، این است که هدف چیست؟ و ادعای برون رفت از بحران توسط این بیانیه تا چه حد می تواند جدی باشد؟
هرچند در موقعیتی که هر گروه و جریانی مشغول تنظیم "۵ ماده" مورد نظر خود است، انتشار ۵ ماده از جانب برخی زنان فعال خارج از کشور نیز، که به حق بخشی از جنبش زنان کشورمان به شمار می روند، جای تعجبی ندارد. اما سئوالات هم چنان بر جای می مانند. چرا حتما ۵ ماده؟ چرا چنین متنی که با موسوی و کروبی آغاز می شود؟ و انواع و اقسام چراهای دیگر. وارد بحث های مضمونی نمی شوم.
آیا جنبش زنان به مثابه پیش رفته ترین بخش جنبش اجتماعی کشورمان و طبیعتا زنان خارج از کشور که سالیان درازی ست به طور متشکل و همه جانبه فعالیت فمینیستی خودرا علیه تبعیض جنسیتی به پیش می برند، می بایست منتظر بیانیه موسوی و غیره می شدند تا خواسته های خود را اعلام کنند؟ آیا هدف مرزبندی با بیانیه آنان بود؟ یا تصور این است، آن طور که در خود بیانیه ادعا شده، با انتشار چنین بیانیه ای مسائل زنان حل خواهد شد! آیا می بایست چنین بیانیه این تنظیم می شد تا اثبات می کردیم که ما هم هستیم؟
ما زنان، البته که هستیم. این را اثبات کرده ایم. چه در داخل و چه در خارج. برای مثال در خارج، کدام تجمع و تشکلی به ا ندازه تشکل های زنان، قدمت و تداوم فعالیت خود را حفظ کرده و بر سر پا ایستاده است؟ مگر نه این که اکثر تجمعات سیاسی- دمکرات که تشکیل شدند، یکی بعد از دیگری به فرقه های چندگانه منشعب شدند؟ سمینارهای سالانه بنیاد پژوهش ها، و هم چنین تشکل های زنان در سراسر آلمان، گویای واضح این ادعاست که ما هستیم و ما می مانیم. زیرا راه درازی پیش رو داریم. راهی که نه فقط با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، بلکه تنها و تنها با از میان برداشتن تمامی تبعیض های درون جامعه به پایان می رسد.
اما اگر بی طرفانه! به بیانیه نگاه کنیم، می توان آن را نیز به مثابه صدایی از جانب برخی زنان ارزیابی کرد. چرا نه؟ مگر در شرایط امروز ایران و جهان می توان تصور کرد که همه یک حرف بزنند و همه پشت سر هم راه بیافتند و همه به یک بیانیه ایمان بیاورند و آن را امضاء کنند؟ بگذاریم هر کس، هر جمعی و هر تشکلی بیانیه بدهد، بنویسد، بگوید و مناظره کند. بگذاریم در مقابل هر بیانیه هزاران سئوال طرح شوند، انتقادها به عمل آید و چراها پاسخ داده شوند. بگذاریم راه های متنوع تری آزموده شوند.
بنابراین اگر کسانی راه پیش رفت را در شرایط کنونی، انتشار بیانیه می دانند، باید آن را پیش ببرند. آن هم صدایی ست که باید بیان شود. اگر کسانی سازمان دهی یک رسانه زنانه را در دستور قرار می دهند، حتما می توانند از این طریق نه تنها به جنبش زنان، بلکه به کل جنبش اعتراضی ایران یاری رسانند. اگر یک کانال رادیو یا تلویزیون مختص مسائل جنبش زنان راه اندازی شود و با تضمین چند صدایی شرکت بسیاری از فعالان جنبش زنان را امکان پذیر کند، مسلما گامی کیفی در جهت تداوم مبارزات فمینیستی علیه تبعیض جنسیتی محسوب خواهد شد. بگذاریم همانند آبشاری از هزاران راه جاری شویم تا به هدف برسیم.
|