یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ندایی سرخ می خیزد!


ویدا فرهودی


• هلا بگشای گوش ات را، ضمیر و عقل و هوشت را:
سرودی سبز می رویـد، ز خاک خسته ی ایران

سرودی که همی کاود، زمستان را و می گوید
شما را ای سیه کاران، به پایان آمده دوران ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۱۰


  کسی آواز می خوانـَد فراز شهر خاموشان
پیامی سرخ می بالد، ز قعر بغض ِ درطغیان

ببین! آواز عصیانگر، ندارد خوف کس در سر
و در اثبات ایمانش، دهد ذرات جان، آسان

صدادر شهر می پیچد، ندایی سرخ می خیزد
به پژواکی که می سازد ستون زُهد را لرزان

زبان ِ کینه می گیرد چو می بیند که آزادی
تنیده تار و پودش را ز عشق وغیرت و عصیان

کسی گفتم؟ خطا گفتم! ببخشایم! هزارانند
که می جویند جرئت را،به رغم غلظت کتمان

هزاران سبز از رویش، همه آکنده از خواهش
که شعر عشق می خوانند به لحنی صادق و عریان

چو بارانی طراوت زا ، ندا عطرشهامت را
به سطح شهر می پاشد وحتا گوشه ی زندان

هلا بگشای گوش ات را،ضمیر وعقل و هوشت را:
سرودی سبز می رویـد، زخاک خسته ی ایران

سرودی که همی کاود، زمستان را و می گوید
شما را ای سیه کاران، به پایان آمده دوران

و باید بهمن سرما، پلاس کهنه بر بندد
که می آید بهار از ره، جوانسال است چون ایمان

وطن آواز می خواند، دلش پرواز می خواهد
و دشمن رنگ می بازد ، که عشاقند در میدان!

و تا فردای آزادی، طلوع صادق شادی
صدا فریاد می سازد، فراز شهر خاموشان

ویدا فرهودی
زمستان ١۳۸۸


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست