۲۲ بهمن ملت در مقابل ۲۲ بهمن حکومت
جنبش سبز با شعار محوری "بهمن یعنی آزادی"
روزنامه نگار معترض (جان شیفته)
•
روز ۲۲ بهمن یکی از گلوگاه ها و روزهای تعیین کننده یی است که در صورت استفاده درست از آن در حوزه عینی می تواند تعبیر مطلوب حوزه ذهنی تلقی شود. شمارش معکوس برای یک حماسه سبز در روز ۲۲ بهمن شروع شده است، تک تک معترضان نباید فقط در انتظار این روز بنشینند بلکه از هم اینک برای خلق این حماسه می بایست تدارکات آن را مهیا کرده و هر یک به عنوان یک فعال سیاسی – اجتماعی نقش تاریخی خود را ایفا کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ بهمن ۱٣٨٨ -
٣۱ ژانويه ۲۰۱۰
تحولات – سیاسی اجتماعی ایران در بستر شکاف دولت – ملت که منجر به زایش یک جنبش اعتراضی مدنی و مسالمت آمیز در قالب "جنبش سبز" شده است در آستانه ۲۲ بهمن وارد مرحله سرنوشت سازی خواهد شد. ۲۲ بهمن امسال برخلاف این مناسبت در طی ٣۰ سال گذشته این بار نه برای تحکیم وضعیت موجود و جمهوری اسلامی مورد نظر حاکمیت فعلی، که بی شک در تداوم جنبش اعتراضی خود را نمایان خواهد کرد. حوادث مهم روز عاشورا که به میزان زیادی با توجه به رخدادهای خشونت آمیزی که از سوی دولت کودتایی انجام گرفت، موجب سلب مشروعیت ملی و مذهبی از آنان شده است و جناح حاکم را در موضع بی اعتباری و موقعیت رسواگرانه قرار داد. سرکوب خشن و قتل عام ملت مسالمت جوی ایرانی در این روز چون دیگر روزهای تاثیرگذار این ٨ ماه اخیر که هزینه ی اعتراضات مدنی و نجیبانه خود را با گلوله، باتوم، چماق، شوکر، قمه، گاز اشک آور و گاز فلفل پرداخته بود به یک واقعیت عینی سوق یافت و آن اینکه راه هر گونه مماشات یا مصالحه، حداقل در شرایط کنونی، سد شده است. بالندگی و پویایی جنبش سبز اعتراضی در طی ماه های اخیر به درستی نشان داده است که پتانسیل اشباع شده ی این جنبش بسیار فراتر از یک اعتراض مقطعی یا تلاش برای یک رفرم سطحی در قالب وضعیت موجود بوده است. از داستان "رای من کو" تا حماسه ی نبرد نابرابر حاکمیت و ملت در روز عاشورا، یک پروسه ی پرهزینه و رو به جلو بوده است که این مردم با دادن خون بهترین فرزندان خود، زندان و شکنجه ی شریف ترین زنان،مردان، پسران و دختران خویش، حضور تمام قد جنبش زنان و سینه های سپر کرده آنان در مقابل حاکمیت ظلم و جور، آوارگی روزنامه نگاران و نویسندگان و شکستن قلم های افشاگر، هجوم وحشیانه به حریم دانشگاه و سرکوب خشن دانشجویان، فشار و تعدی به جنبش های کارگری و دیگر تشکل های مدنی و به طورکلی نبرد خون و زنجیر یک ملت توسط یک دولت غیرقانونی تنها گوشه یی از این مرثیه پایان ناپذیر خواهد بود. در قاب این تصویر خاکستری هم اکنون ققنوسی از درون آتش سربرآورده است که با هیچ ترفند و ابزار سرکوبی به خاکستر دوران مرگ خویش برای زایش دوباره در یک ناکجاآباد آتی باز نخواهد گشت، همان گونه که این روزها مرتب از "راه بدون بازگشت" و اینکه "ملت سر باز ایستادن ندارد" سخن گفته می شود. به همین دلیل پرنسیب های تحولات سیاسی – اجتماعی در قالب استراتژی و تاکتیک ایجاب می کند که به سمت در دست گرفتن ابتکارعمل و هم چنین در تقابل با رقیب با شناخت تاکتیک های آنان به سوی اتخاذ ضدتاکتیک های مطمئن و قابل اعتماد حرکت کرد. به جهت اهمیت تعیین کننده ی روز ۲۲ بهمن، جنبش سبز اعتراضی می بایست قدرت برتر و حضور اکتیو خود را بر حاکمیت کودتایی تحمیل کرده و سازماندهی زر و زور آنان را با اتخاذ شیوه بهتر خنثی کند. بعد از حماسه ی عاشورا که توسط مردم رقم خورد، دولت کودتا با تمام قدرت برای عدم تکرار این وضعیت در تقلای یک بسیج پرهزینه و به قول معروف ساندیسی برای ۲۲ بهمن است و از هم اکنون در تدارک اعزام کاروان های شهرستانی به سمت تهران برآمده است. هر چند که این بسیج گسترده و پرهزینه نمی تواند واقعیت اکثریت بودن معترضین را به طور اساسی تحت الشعاع قرار دهد ولی از این تاکتیک حاکمیت می توان به بهترین شکل ممکن علیه خود آنان استفاده کرد. در اینجا نقش شبکه های اجتماعی و کانال های ارتباطی بین بدنه ی وسیع جنبش سبز می تواند نقش تعیین کننده یی بازی کرده و هراس را بر اردوی کودتاچیان حاکم کند. نباید فراموش کرد که نبرد جنبش سبز با دولت سرکوب یک مبارزه در شرایط عینی و ذهنی خواهد بود که با استفاده درست از وضعیت دوگانه ی موجود می توان رقیب را در موقعیت انفعال یا حداقل موقعیت فروتری قرار داد.
الف – شرایط عینی : هم اینک خیابان به عنوان اصلی ترین عرصه مبارزه بین جنبش سبز و حاکمیت در فاز مردمی خود ایفای نقش می کند و در فاز قدرت نیز پستوهای آن صحنه برخوردهای درون حکومتی است که برای اولین بار در تاریخ ٣۰ ساله جمهوری اسلامی تحت تاثیر عرصه میدانی که در اختیار مردم است، قرار دارد. جنبش سبز در حینی که نیم نگاهی به مبارزات درون حکومتی بین جناح تندرو و معتدل آن دارد می بایست بیشترین تمرکز و اتکای خویش را به وضعیت ایجابی و موقعیت برتر میدانی خود معطوف کند. جنبش سبز از این مرحله به بعد باید بپذیرد که فاقد ماهیت درون قدرتی در ساخت حاکم است و در حالی که نگاه به ساخت یک قدرت نوین دارد حداقل فعلا تنها قادر می باشد رویکرد خویش را به عرصه ی میدانی مبارزه و دستیابی به اتوریته بر خیابان، مراکز جمعیتی، کارخانجات، دانشگاه، مدارس و به طورکلی مکان های عمومی قرار دهد. این نقطه ی قوت جنبش که به مفهوم نقطه ضعف ساختار قدرت نیز مفهوم می یابد در قرینه ی عکس خود نیز صادق است و آن اینکه حاکمیت با یکدستی در قدرت جنبش مردمی را فاقد توان رایزنی و تلاش برای ایجاد موازنه در سیستم حاکم کرده است. این شکاف بنیادین بین حاکمیت و ملت ایجاب می کند جنبش سبز تا زمانی که راه توازن سازی در بالا موجود نبوده و الزام عقب نشینی اساسی در ساخت قدرت انجام نگرفته است تنها به تعمیق جنبش و گسترش کمی و کیفی آن توجه کند. هر دو اردوگاه رقیب می دانند که تهران و حوادث آن می تواند در شکست و پیروزی هر کدام نقش تعیین کننده یی داشته باشد، برای همین جنبش سبز از هم اکنون با استفاده از ماهیت و ذات اراده ی اعتراضی خود و به کارگیری ابزارهای مدنی چون فراخوان در قالب بیانه ها، درخواست های اینترنتی، اس ام اس، تلفن و دیگر شیوه های ارتباطات مردمی، خود را برای این روز سرنوشت ساز آماده می کند و در مقابل حاکمیت نیز به دلیل ضعف در همراهی بدنه ی اجتماعی تمرکز خویش را بر ارعاب و سرکوب از یک طرف و هم چنین بسیج و گسیل نیرو در قالب کاروان های اعزامی به تهران قرار داده است. با توجه به اینکه جنبش سبز اعتراضی نیروهای اجتماعی خود را بر اساس اراده ی آزاد و جسارت تحسین برانگیز معترضین از درون منطقه مورد نظر فراهم می کند، قادر است با کمترین هزینه میلیون ها و حداقل صدها هزار تن را به این مصاف مسالمت آمیز به خیابان بکشاند. حکومت به جهت فقدان این خصوصیت که به نوعی مربوط به عدم مشروعیت آن نیز می شود باید از مناطق دیگر برای این روز نیرو فراهم کند که به همین دلیل هم هزینه های هرز برنده را متحمل می شود و هم اینکه شهرهای اطراف تهران و حتی تمام کشور را از نیروهای اکتیو خود تا حدود زیادی تهی می کند. دقیقا همین نقطه ضعف دولت می تواند به نقطه ی قوت جنبش سبز برای دستیابی به گسترش اعتراضات در این روز به شهرهای کوچک مورد استفاده قرار گیرد. از هم اکنون شبکه های اجتماعی با استفاده از تمامی امکانات ارتباطی خود می بایست به میزان زیادی توجه خود را به این شهرهای کوچک نیز معطوف کرده و با فراخوان و تعیین مسیرهای خاصی برای ابراز اعتراضات در چنین شهرهائی بازی برد – برد خود را بر حاکمیت تحمیل کند. با توجه به شناختی که در عرصه عینی و ذهنی از وضعیت مناطق شهری در اکثریت جغرافیای سرزمینی کشور وجود دارد، از این فرصتی که حاکمیت به ناچار در اختیار جنبش اعتراضی قرار داده است می توان بیشترین بهره را برد. بر طبق اصول مبارزه باید در حوزه ی میدانی به خاکریزها و حلقه های ضعیف دشمن حمله کرد که به جهت اطلاعات در دسترس روز ۲۲ بهمن شهرستان ها در قالب اداره ی حکومتی در بدترین وضعیت خویش قرار خواهند گرفت. فعالین مدنی و سیاسی در کنار فعالین شهرستانی در طی روزهای باقیمانده تا ۲۲ بهمن می بایست یک هجوم تبلیغاتی و فشار روانی را برای بسیج نیروهای معترض در شهرستان ها آغاز کنند و در حالی که جنبش اعتراضی را به دیگر مناطق کشور گسترش داده و هراس حاکمیت را از تمرکز بر تهران به گستره ی بیشتری از میدان مبارزه معطوف کرده و به مفهوم دیگر به جهت برتری میدانی خود میدان مبارزه را وسیع تر کنند. به جهت ابتکارعمل رژیم برای برگزاری هرگونه راهپیمائی حکومتی در مراکز جمعیتی کوچک و سنتی بهترین تاکتیک برای این شهرستان ها به عکس تهران و شهرهای بزرگ در عدم حضور همبسته در راهپیمائی رسمی خواهد بود. در شهرستان ها می توان حامیان جنبش سبز را در حاشیه ی روز ۲۲ بهمن برای ایجاد بار روانی به سمت یک حضور در سکوت در پیاده روهای یک خیابان خاص و به دور از راهپیمائی اصلی ترغیب کرد که همین می تواند حاکمیت را در هراس بروز اعتراض قرار دهد. از آنجا که حاکمیت احتمال دارد هم چون روز ۱٣ آبان حداقل در تهران بین نیروهای خودی و معترضین سد حائل درست کند و مانع از پیوستن اکثریت جنبش سبز به راهپیمائی روز ۲۲ بهمن شود لازم است که سبزها به صورت دسته های متحد و غیرپراکنده عمق و متن راهپیمائی به خصوص در گلوگاه های بین راه و هم چنین میدان آزادی را در دستور توجه خویش قرار دهند. ۲۲ بهمن به جهت اهمیت آن و اینکه زیر ذره بین تمام خبرگزاری های بین المللی قرار دارد و به احتمال زیاد تحت پوشش مستقیم آنان نیز قرار خواهد گرفت، جنبش سبز با فراخ بال می تواند به نمایش اراده ی اعتراضی خود بپردازد. از دو حال خارج نیست یا اینکه بار دیگر حاکمیت جنون دست به سرکوب اعتراضات خواهد زد یا بنا به شرایط خاص این روز به اجبار هم چون روز قدس تحمل می کند. در صورتی که سرکوب در دستور کار حاکمیت قرار گیرد امتزاج نیروهای بی شمار سبز با جمعیت های بسیج شده ی حکومتی می تواند هزینه ی سرکوب را گسترش داده و آن را به حریم نیروهای حکومتی نیز بکشاند که این می تواند نقطه ی عطفی در این بسیج های ساندیسی تلقی شده و ریزش جهشی آنان را برای مناسبت های آینده به همراه داشته باشد. اتفاقا ۲۲ بهمن امسال بهترین فرصت برای در منگنه قرار دادن حاکمیت و بدنه ی حامی آن است که در امتزاج با انبوه مردم اعتراضی می تواند موجب دستاوردهای بزرگ و پیش بینی نشده یی را به همراه داشته باشد. جنبش اعترضی در طی ٨ ماه گذشته به وفور گلوله، باتوم، زنجیر و گاز فلفل نوش جان کرده است حال در صورت دست یازیدن حاکمیت به شیوه سرکوب در این روز نوبت به از ماه بهتران خودی است که از این خوان گسترده بی نصیب نمانند و این چقدر می تواند دیدنی باشد. در صورتی هم که حاکمیت به الزام موقعیت خود در این روز تن به حضور آزادانه ی مردم معترض در راهپیمائی ۲۲ بهمن بدهد این فرصت می تواند بزرگترین حماسه ی حضور میلیونی معترضین در جلوی دیدگان خبرگزاری های بین المللی را در وضعیتی که محمود احمدی نژاد جدیدا ادعا کرده است معترضین کمتر از ۵۰۰ نفر می باشند و دیگر مقامات حکومتی هم از عده ی قلیل سخن می گویند، به تصویر بکشد. هم چنین حضور گسترده ی سبزها در روز ۲۲ بهمن می تواند بدنه ی اجتماعی نیروهای حامی رژیم را با واقعیت قدرت جنبش سبز بیشتر آشنا کرده و با توجه به عنصر ناآگاهی و حتی فرصت طلبی در بین آنان، موجب ریزش و نومیدی از بقای وضع موجود در میان آنان تلقی شود. اهمیت روز ۲۲ بهمن برای جنبش سبز بیشتر از تمام روزهای تاثیرگذار قبلی خواهد بود چرا که هیبت و شارژ روحی رژیم بعد از سناریوی دروغین حرمت شکنی در روز عاشورا و بسیج پرهزینه ی چهارشنبه ۹ دی ماه که حاکمیت هنوز به آن دل خوش کرده است، در هم فروخواهد پاشید. معترضین در این روز از شیوه های کم هزینه و مسالمت آمیزی می توانند استفاده کنند که با ابتکار همیشگی جنبش سبز در استفاده از این شیوه ها، راهی برای خنثی سازی آن وجود ندارد. شیوه هائی چون به همراه بردن بادکنک های سبز که بر آن شعار "ندای سبز ایران" نوشته شده و بعد باد کردن آن در جریان راهپیمائی و به هوا فرستادن یا موج دستمال های سبز و تمرکز بر شعار محوری "بهمن یعنی آزادی" که این می تواند با توجه به برتری فاحش اکثریت سبز یک ۲۲ بهمن به یاد ماندنی و تعیین کننده را رقم بزند. معترضین سبز در تهران با امتزاج با نیروهای حامی رژیم هرگز نباید در محدوده ی تعیین شده با شعارهای خاص بدون نمادهای سبز به طور منفعل در خلاء هویتی قرار گیرند چرا که این می تواند موجب استفاده ابزاری حکومت از توده ی بی شکل به عنوان حامیان خود مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا نقش فعالین مدنی و سیاسی سبز در روزهای ماقبل ۲۲ بهمن برای فراخوان های تبلیغی، آگاهی بخشی و جهت دادن به یک حماسه ی سبز اعتراضی و هم چنین در روز ۲۲ بهمن با حضور اکتیو و میدانی آنان برای سامان دادن و هدایت غیرمستقیم شاخه های سبز اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. شبکه های اجتماعی در حالی که بر حضور میلیونی سبزها در ۲۲ بهمن تمرکز کرده اند می توانند در حاشیه فعالیت های خویش از هم اکنون حلقه ها و هسته های همبسته ی سبز را برای ایفای نقش میدانی در این روز سامان دهند. جنبش سبز باید نسبت به این موضوع دقت نظر داشته باشد که روز ۲۲ بهمن بزنگاه تاریخی تغییر یک ساختار سیاسی در ایران معاصر بوده است و حضور پر قدرت آنان در این روز تاثیر روانی بسیار تعیین کننده یی برای تداعی بخشی این موقعیت تاریخی داشته و به همین دلیل همان گونه که برای حاکمیت کودتائی اهمیت دارد می تواند برای جنبش سبز نیز معنی خاص خود را داشته باشد. حضور پرقدرت سبزها با نمادهای مشخص خود قادر است همان نقطه یی باشد که حاکمیت در مرز تردید واقع می شود و "بود" آن در تسلیم شدن به خواست و مطالبات به حق ملت تحقق یافته یا در صورت تداوم مسیر سرکوب فاز "نبود" هیبت و وضعیت کنونی آن رقم خواهد خورد. اینکه هم اکنون حاکمیت غیرمشروع موج جدید محاکمات غیرعادلانه و دست یازیدن به اعدام جوانان ایرانی را در دستور کار خود قرار داده است دقیقا ارتباط مستقیم با همین موضوع و اهمیت نقش تعیین کنندگی ۲۲ بهمن بوده است. می توان در روزهای منتهی به ۲۲ بهمن انتظار تشدید این حربه سرکوبگرانه را به همراه موج جدید تهدید و ارعاب مبنی بر برخورد با واکنش های اعتراضی در این روز را از طرف مقامات سیاسی و نظامی رژیم داشت که تجربه نشان داده است این تهدیدات هیچ خللی در عزم مردم معترض ایجاد نخواهد کرد.
ب – شرایط ذهنی : براساس تمام داده های موجود، وضعیت ذهنی ایران امروز در مسیر به حق جنبش اعتراضی سبز در حرکت است و خاکریزهای سنتی حاکمیت کنونی یک به یک در حال فروپاشی است. هر چند که موقعیت و توانمندی جنبش سبز در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ تثبیت یافته است ولی به یقین سکوت و انفعال شهرهای کوچک بیش از آنچه ناشی از همراهی و سمپاتی با حکومت باشد مرتبط با نبود سازماندهی مناسب و روحیه ی محافظه کارانه آنان برای بیان اعتراضات مطلوب خویش بوده است. تاکتیک حاکمیت در روزهای اخیر مبتنی بر اختلاف افکنی بین اجزای متکثر ملی و رهبران آن، با توجه به عکس العمل به موقع مطالبه جوی جنبش و دیدار مهم مهندس "میرحسین موسوی" و شیخ "مهدی کروبی" و تاکید آنان بر پافشاری بر مطالبات مردم و محکومیت اعدام های روزهای اخیر هم اینک این تلاش و توطئه ی کودتاچیان را خنثی کرده و خون تازه یی در کالبد زنده ی جنبش سبز تزریق کرده است. این مهم در کنار پرنسیب های ایرانیان خارج از کشور، احزاب درون و بیرون و شخصیت های ملی و میهن پرست راه هرگونه شکاف و گسست در جنبش سبز اعتراضی را در شرایط کنونی سد خواهد کرد. در بدنه اجتماعی نیز هر لحظه دامنه ی طیف ها و طبقات اجتماعی معترض گسترده تر می شود به خصوص بعد از تصویب هدفمند کردن یارانه ها و خوشه بندی های ناعادلانه که بسیاری از مردم را به شدت ناراضی کرده و تصویر فلاکت اقتصادی و گسترش فقر را بالای سر اکثریت ایرانیان گسترانیده است. به جهت انزوای بین المللی دولت غیرقانونی احمدی نژاد، سقوط اقتصادی، مستهلک شدن زیرساخت های اقتصادی کشور به خاطر عدم سرمایه گذاری و تبادلات تکنولوژیک، سیاست های آنارشیک و توهم آلود دولتی، شکاف روزافزون درون ساخت قدرت و نومیدی شدید اجزای قدرت از توانائی برای مدیریت بحران، به نظر می رسد که حکومت در بدترین شرایط روانی و روحی تاریخ ٣۰ ساله ی خود قرار دارد. اگر به این حقیقت باور داشت که حاکمیت کنونی به آستانه فروپاشی رسیده است آنگاه جنبش اعتراضی می بایست در حرکت رو به جلوی خود مقهور بازی زمان نگردد. پایداری یک جنبش فراگیر سیاسی – اجتماعی اعتراضی یعنی شکست و فروپاشی حاکمیت در نقطه ی مقابل آن و به همین دلیل جنبش سبز نشان داده است که ماندگاری آن تا به امروز و رشد و بلوغ کمی و کیفی آن بدون هیچ شکی رقیب خود را در وضعیت کیش و مات قرار خواهد داد. این شرایط ذهنی از رهبران جنبش، فعالین سیاسی در حوزه تئوریک و پراتیک جنبش، بدنه ی اجتماعی جنبش و به طورکلی تمامی اجزای ارگانیکی آن تنها خواهان تدوین استراتژی – تاکتیک مناسب و مهم تر از آن وفاداری به اهداف و مطالبات ذاتی آن می باشد. در تاریخ ٣۰ ساله ی جمهوری اسلامی ما با دو نسل روبرو می باشیم که یکی کاملا سوخت و دیگری در حال سوختن است برای رهائی از این وضعیت با توجه به چینش های مصلوب سیاسی موجود و توان سرکوب حاکمیت هرگز نباید انتظار یک پیروزی فوری را داشت. مطلوب بودن شرایط ذهنی کنونی برای تغییر به مفهوم تمام شدن کار نیست بلکه در کنار این شرط ، به حتم می بایست وضعیت عینی نیز در انطباق قرار گرفته و این همسوئی و انطباق دوگانه برای تغییر وضعیت موجود رمز موفقیت است. روز ۲۲ بهمن یکی از همان گلوگاه ها و روزهای تعیین کننده یی است که در صورت استفاده درست از آن در حوزه عینی می تواند تعبیر مطلوب حوزه ذهنی تلقی شود. شمارش معکوس برای یک حماسه سبز در روز ۲۲ بهمن شروع شده است، تک تک معترضان نباید فقط در انتظار این روز بنشینند بلکه از هم اینک برای خلق این حماسه می بایست تدارکات آن را مهیا کرده و هر یک به عنوان یک فعال سیاسی – اجتماعی نقش تاریخی خود را ایفا کنند.
روزنامه نگار معترض (جان شیفته)
۱۱/۱۱/٨٨
|