سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هدف جنبش جابجایی شخصیتهای سیاسی نیست!


کمال م.


• امروز جنبش چه چیزی را مورد هدف قرار داده است؟ آیا موضوع جنبش تغییر افراد و جابجایی شخصیتها در بالای قدرت میباشد یا تغییر حاکمیت آن سیستم فکری در جامعه که راه هرگونه تنفس سیاسی را مسدود کرده و از مردم تعریفی چون برده دارد، است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲ فوريه ۲۰۱۰


امروز بحثهای تفسیری و برداشتی از روند جنبش و دورنمای آن در کلیتی بنام راهکارهای عقلانی برای تداوم جنبش خیزی تازه بخود داده است. این خیز با بیانیه هفدهم آقای موسوی که حاوی پیشنهاد پنج راه حل برای خروج از وضع موجود کشور می باشد آغاز گردید و با پیشنهادهای ۵ تن از روشنفکران، کروبی و اخیرا هم با بیانیه های «پشتیبانان سکولار جنبش سبز ایران»، راه حل پنج ماده ای زنان برای برون رفت از "بحران"، جمعی از فعالان کرد تحت عنوان «جنبش سبز، جایگاه و مطالبات ما» و غیره پی گرفته میشود. اینگونه برآمدهای سیاسی در جنبش در حقیقت انعکاس برآیندهایی از گوناگونیها و تنوع در نوع نگاههایی است که بنا به خصلت مطالبات و چارچوبهای فکری خود، تلاش در تعریف وظایف جنبش و آینده آن دارند. در عمل این رویکردها تلاشهایی در جهت گفتمانی مدنی و برمبنای ظرفیتهای فکری و اندیشه و در چارچوب درک و برداشتهای آنان از حقوق مردم و مردم سالاری بوده و میباشند.      
بعبارتی دیگر این رویکردها نشان از گرایش جنبش به پذیرش کیفیت ها در قالبهای روشن و شفاف و درجهت تطبیق با ظرفیتهای نگاه جامعه به آینده دارند. در نتیجه در روند این گذار هرگونه تعلل، سستی و انفعال در تفکر و پاسیفیسم در عمل میتواند جامعه و جنبش را با مشکلات جدیدی روبرو سازد که در نهایت راه به باز تولید استبدادی دیگر باز خواهد کرد.   
امروز بایستی، رابطه محتوای جنبش با مضمون بیانیه ها را نه در لابلای واژه ها و مفاهیمی چون سازش و یا تسلیم این و یا آن دسته و گروه جستجو کرد، بلکه با درک صحیح از واقعیتهای عینی جامعه و روند جنبش و ظرفیتهای حاملین آن بر این نکته مکث و تامل کرد که چگونه حقوق مردم بعنوان انسان، گروه، حزب، جنسیت، ملیت و غیره تعریف شده و میشوند و در رابطه با حقوق آنان چه رفتاری را پیشه کرده و می کنند؟ تاریخ جامعه ما مملو از شعارهای زیبا و تحریفها هستند. دیگر زمان فرصت زدایی و فرصت سوزی نیست. بلکه گسترش عرصه های همکاری و همفکری بین تمامی نیروهای عدالت خواه و دمکرات و پیشبرد گفتمانهای مدنی برای دستیابی به تعریف استراتژی جنبش است. چرا که در ساختار سیاسی جامعه هر نوع تغییر و تحولی جدی و اساسی، تنها و تنها از میان انسجام و پیوند قدرتهای نهفته در اراده، درایت و نظام فکری نیروهای بالنده و تحول طلب آن جامعه که از طریق برنامه و استراتژی بازتاب مییابند، می گذرد. به گواه تاریخ سیاسی جامعه بشری، علیرغم طرح و حمل شعارهای عدالت خواهانه جنبشهای اجتماعی و مردمی، اما فاقد آمادگی لازم و فاقد برنامه سیاسی مدون و عدم تجهیز به مکانیزم و تشکل‌یابی نیرومند و انسجام‌یافته، نمیتوان بر سرانجام موفق آمیز بودن آن مطمئن شد. چرا که ضعفهای اینچنینی ضریب لغزش از اهداف جنبش را افزایش و در مقابل ترفندهای دشمنان، قدرت تدافعی آن را تضعیف خواهد کرد.
امروز جنبش چه چیزی را مورد هدف قرار داده است؟ آیا موضوع جنبش تغییر افراد و جابجایی شخصیتها در بالای قدرت میباشد یا تغییر حاکمیت آن سیستم فکری در جامعه که راه هرگونه تنفس سیاسی را مسدود کرده و از مردم تعریفی چون برده دارد، است؟   
بالفرض آقایان موسوی، کروبی و خاتمی و یا نیرویی سکولار دمکرات بر سر قدرت بیایند. کمااینکه دوره حکومت هشت ساله شخصیتهای اصلاح طلب را در دفتر خاطرات تاریخ سیاسی جامعه داریم، امروز با کدام منطق و استدلالی میتوانیم از روند گذار جامعه به حاکمیت دمکراسی و مردم سالاری مطمئن شد؟ آیا میتوان با استناد به مجموعه سخنرانیها و بیانیه های ارائه و منتشر شده به این نتیجه رسید که جامعه با سرکار آمدن این نیروها از بازتولید استبدادی دیگر مصون خواهد ماند؟ زمانیکه بزعم بخشی از این نیروها اطاعت از ولایت فقیه را واجب و تخطی ناپذیر می دانند. زمانیکه به اعتقاد بخش دیگر «حفظ تمامیت ارضی» سرلوحه شعارهایشان را تشکیل میدهد. چگونه میتوان در جامعه ایران از حاکمیت مردم سالاری و دمکراسی مطمئن بود؟
زمانی که در جامعه ایران از حقوق بحث و صحبت می شود طول و عرض آن توسط کدام معیارها مورد سنجش قرار میگیرند؟ اگر مبنای آن بر موازین حقوق بشری استوار باشند، چگونه میتوان تفسیری عادلانه ازگوناگونیهای جامعه بلحاظ ملی – فرهنگی داشت؟   
متأسفانه مجموعه بیانیه ها بدون توجه به این معضل تاریخی جامعه و بدون اشاره به آن دانسته یا نادانسته چشمهای خود را بر یکی از واقعیتهای تاریخی جامعه بسته است.   
آیا میتوان در جوامع چند ملیتی چون ایران، از یکطرف در مقابل حقوق ملیتهای ساکن در جامعه سکوت اختیار نمود و از طرفی دیگر بحث دمکراسی و بهمان نسبت عدالت خواهی را پیش کشید؟ این چه نوع دمکراسی است که در تعریف خود جایی برای حقوق مردمی با هویتهای متنوع ملی- فرهنگی که در طول تاریخ سیاسی آن جامعه مورد شدیدترین تبعیض ها و تحقیرها قرار گرفته بودند و میگیرند، ندارد؟ به جرئت میتوان از این مسئله مطمئن بود که درک اینچنینی از دمکراسی روند شکل گیری و تحقق اتحادهای گسترده و انسجام یافته مردم در سطح جامعه و پیروزی موفقیت آمیز جنبش را با مشکلات جدی و جبران ناپذیری روبرو خواهد ساخت. زمانیکه ما در مقابل دولت کودتا و حامیان آن بر «به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی» تأکید میکنیم و از آنها میخواهیم که «وجود بحران را به رسمیت» بشناسند. آیا امروز این جنبش و بیانیه ها نیستند که تنوع ملی در ایران و بهمان نسبت حقوقهای آنان را به رسمیت بشناسند؟
اما از طرف دیگر نیروهای ملی چه درکی از محتوا و مضمون جنبش و آینده آن دارند و در قبال آن چه مسئولیتهایی را شایسته و بایسته جایگاه خود، می شناسند؟
امروز نمیتوان با سکوت و از جایگاه صرفا یک ناظر روشنفکر به حقوق خود نائل گردید. براساس مدل تحلیلی دیوید ایستون هر ستاده ای (output) در یک سیستم سیاسی ناشی از داده هایی (input) است که برخاسته از نیازهای جامعه است و جامعه یعنی تک تک افراد انسانی که در تقابل با یکدیگر بوجود آورنده فرهنگ، تمدن، سیاست و اقتصاد می باشند.
متأسفانه در طول حیات ۷ ماهه جنبش حضور غیرفعال و در مواردی پراکنده نیروهای ملی از جمله مسائلی هستند که بایستی از طرف تمامی نیروهای جنبش بخصوص نیروهای ملی مورد توجه و تأمل قرار بگیرند. چرا که جنبش قدرت، حیات و تداوم خود را از یک گروه خاص سیاسی و اجتماعی جامعه نمی گیرد. چرا که جنبش خواست و مطالبات یک گروه خاص سیاسی و اجتماعی جامعه را بر نمی تابد. بلکه جنبش سبز بازتاب صداها و فریادهایی برای رهایی از تبعیضها، تحقیرها، بیعدالتیها، تجاوزها، سانسورها، انحصارطلبیها، جادو جمبل وخرافات، ... و استبداد هستند. بحث امروز جنبش بحث جانشینی افراد و جابجایی شخصیتهای سیاسی نیست، بلکه بحث دمکراسی و مردم سالاری، بحث عدالت و آزادی در جامعه است.
حال بایستی نیروهای ملی به این پرسش پاسخ بدهند که آیا حقوق و مطالبات و بحثهای آنها جدا از این فریادها و صداها هستند؟ امروز این نیروها چگونه در جنبش سبز مردمی و اعتراضی سهم تاریخی خود را ادا خواهند کرد؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست