پس از ۲۲ بهمن...
سجاد نیک آئین
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۱ بهمن ۱٣٨٨ -
۱۰ فوريه ۲۰۱۰
بسیاری از کارشناسان وصاحب نظران دنیای سیاست,۲۲ بهمن ٨٨ را روزی نفس گیر ودر عین حال سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران می دانند.هرچند پیرامون حضور معترضان در این روز گمانه زنی های گوناگونی صورت می گیرد وسناریوهای متعددی نیز در این باره از سوی تحلیلگران سیاسی ارائه شده است اما در هیاهوهای رسانه ای نکته ای که تا کنون کمتر بدان توجه شده است,پیامدهای حضور گسترده مردم در این روز وواکنشهای احتمالی حاکمیت است.
صرف نظر از درستی یا نادرستی هر یک از گمانه زنی های موجود پیرامون حضور گسترده معترضان در ۲۲ بهمن ویا عدم آن,آنچه در شرایط کنونی از اهمیت فراوانی برخوردار است,پیش بینی رویکرد جدید حاکمیت در برخورد با مخالفان پس از ۲۲ بهمن است.هر چند برخی رویکرد حاکمیت پس از ۲۲ بهمن را تابعی از گستردگی حضور مخالفان در این روز میدانند,اما نگاهی به الگوهای مشابه رژیم توتالیتر ایران این نکته را آشکار می سازد که در هر صورت حاکمیت به دور جدید از خشونت ها دست خواهد یازید,تا به اصطلاح خود ریشه ی این فتنه ویا فتنه های احتمالی آینده را بخشکاند.
برپایه برخی تحلیل های پیش رو, گروهی ۲۲ بهمن ٨٨ را روز وزن کشی سیاسی میان موافقان ومخالفان حاکمیت در ایران می دانند,روزی که پس از غروب آفتاب آن, وروشن شدن وزن هر یک از دو سوی رویارویی,وچربش احتمالی وزن مخالفان بر موافقان حاکمیت,عقب نشینی حکومتیان را در پی خواهد داشت, وراهی بسوی گشایش احتمالی برای برون رفت از بحران کنونی خواهد بود.اما مطالعه ی نمونه های مشابه رژیمها ی سرکوبگر از یک سو, ودقت در گفتار وکردار حکومتیان در وهله ی اخیر احتمال بروز چنین سناریویی را تضعیف می نماید.
از پیش از انتخابات تا کنون, سیگنالهای دریافتی از محافل حکومتی بهنگام کدگشایی, حامل پیامهای بسیار مهم والبته تهدید آمیزی برای منتقدان ومعترضان بوده وهست,خلاصه ی این پیامها را میتوان در عبارت "حذف فیزیکی" خلاصه نمود.پیش از انتخابات بود که یکی از رهبران جناح تمامیت خواه حاکمیت, خبر از طرحی برای ترور محمد خاتمی (البته توسط خود اصلاح طلبان!!) داد, هر چند این طرح با مهندسی آرا در بیت رهبری وبرکرسی نشاندن نورچشمی ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری, ظاهراً وموقتاً از دستور کار حاکمیت خارج شد,اما در پی اوج گیری اعتراضات مردمی وبدلیل خلق وخوی خونریز رژیم ایران,حذف فیزیکی مخالفان دوباره در دستور کار رژیم قرار گرفت ودر ترور خواهر زاده ی موسوی و ترور مشکوک استاد دانشگاه تهران تجلی یافت.
ارزیابی عملکرد حاکمیت از چنین دیدگاهی,تصویری کلی از رفتار احتمالی حاکمیت در فردای ۲۲ بهمن را پیش رویمان خواهد گذاشت,تصویر که رنگ غالب آن رنگ خشونت وترور است ونقاشان آن از هم اکنون در تدارک مقدمات وابزار عینیت بحشیدن به آن هستند.بر این پایه میتوان انتظار داشت که صرف نظر از حضور یا عدم حضور گسترده ی مردم روند خشونت ها همچنان ادامه یابد.
حضور گسترده ی مردم در ۲۲ بهمن عملاً بدین معنا خواهد بود که حاکمیت با گذشت بیش از ۲۴۰ روز از آغاز اعتراضات وعلیرغم توسل به همه ی ابزارهای ممکن از تهدید وارعاب وترور گرفته تا ترغیب وتلاش برای ایجاد شکاف میان معترضان,در مهار مردم معترض ناکام مانده است وتوفیقی در مهار مخالفان ورهبران آنان نداشته است.از این رو بسیار دور از انتظار نخواهد بود اگر حاکمیت حتی پس از حضور گسترده ی مردم در ۲۲ بهمن,این بار در دور تازه ای از خشونتها حلقه را بر مخالفان تنگ تر نموده وبه تصفیه ی فیزیکی آنان دست بزند.این حدف فیزیکی هر چند در گذشته به شیوه ای مخافطه کارانه تر وپوشیده تر انجام می یافت اما بعید نیست رژیم این بار موج خشونت ها را بگونه ای عریان تر وبی پرده تر از گذشته دنبال نماید.
پیشینه وتاریخ اینگونه برخوردها را حاکمیت پیش از این ودر بزنگاههای حساس آزموده است وتجربه ی چنین برخوردهای خونباری را بویژه در برخورد با مخالفان مذهبی, پیش از این نیز در پرونده ی خود دارد.مرگهای مشکوک مراجعی چون آیت الله شریعتمداری,آیت الله العظمی شیرازی وآیت الله منتظری همه وهمه آزمونهای حاکمیت در برخورد با مخالفان مذهبی خود بوده است.
از سوی دیگر عدم حضور گسترده ی مردم معترض نیز نمی تواند مهاری بر خون خواری لجام گسیخته ی رژیم ومحافل "ترور مدار" آن باشد.نگاهی دوباره به الگوی رفتاری چنین رژیمهایی وروانکاوی رهبران آنان گویای این حقیقت است که این دست رژیمهای تمامیت خواه پس از گذار از یک بحران سیاسی نفس گیر وپشت سر گذاردن یک دوره ی موقت آرامش به اصطلاح خود در اندیشه ی خشکاندن ریشه ی هرگونه اعتراض وانتقاد می افتند,تا بقول خود از بحران های احتمالی آینده پیشگیری نمایند.
اما پیرامون شیوه ی عمل جمهوری اسلامی نکته ای که نباید از نظر دور داشت,شیوه ی خاص رژیم در برخورد با معترضان مذهبی است, الگوی رفتاری استالینی در برخورد با صداهای معترض داخلی,الگوی رفتاری که بیشتر بر مرگ ناگهانی وسکته های نابهنگام واساساً مرگهای خاموش استوار است.این شیوه بویژه درباره اندیشمندان مخالف از درون کمونیست در دوران استالین بارها وبارها بکار رفت وگویی امروز سران حکومتی در تلاشند با الگو یرداری از چنین استراتژی نخ نما شده ای به تصفیه ی فیزیکی مخالفان امروزی والبته احتمالی آینده,دست بزنند.
البته در این میان آنچه باید بدان توجه داشت آنستکه حکومت در صورت انتخاب چنین رویکردی,در فاز اول به تصفیه حساب با معترضان در اردوگاه مذهبیون خواهد پرداخت,بویژه آنانکه با مشروعیت زدایی دینی ومذهبی از عملکرد حکومت, ولایت فقیه را به چالشی سخت کشیده وحکومت را از یگانه سلاح مشروعیت خود,خلع نمودند.روحانیونی چون صانعی ودستعیب ومرجعی چون آیت الله العظمی سید صادق شیرازی که آشکارا امام حسین علیه السلام را در اصطلاح امروزی جامعه ایران "ضد انقلاب" خواند وحکومت فعلی را به حکومت بنی امیه تشبیه نمود؛ گزینه های حاکمیت برای اجرای چنین تصفیه هایی در صفوف سران مذهبی منتقد حاکمیت, خواهند بود.
اما باید گفت در چنین شرایطی که حاکمیت بهیچ وجه حاضر نیست از راه پیموده بازگردد,عدم حضور مردم ویا دعوت به عدم حضورشان,عطش سیری ناپذیر قدرت را در حکومتیان ارضا نخواهد نمود وآنانرا نیز وادار به امتیاز دهی نمی نماید,شیوه ی موثر در این میدان مبارزه,امان ندادن به حریف ووارد نمودن ضربات پیاپی به اوست.فرصت دادن به حاکمیت در چنین شرایطی تنها به معنی فروختن زمان دربازاری است که حاکمیت حاضر است هر ثانیه اش را به بهای خون میلیونها انسان بیگناه بخرد!
از دیگر سو به حاکمان نیز باید گفت که اینگونه شیوه های ترور وخشونت امروزه دیگر بسیار نخ نما شده است وبقول یکی از دوستان "این حرفها مال آنروزها بود که درز پیراهن حاکمان اینجور پیدا نبود"!!
qoqnoos.birth@gmail.com
|