سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مصاحبه با مایکل البرت- ۵ فوریه ۲۰۰۵
تحقق امید: زندگی پس از سرمایه داری: نوشته مایکل آلبرت


- مترجم: احمد سیف


• تحقق امید بیانگر دورنما و استراتژی برای جوامع سرمایه داری است. این کتاب در فصل اول، اقتصاد مشارکتی را بحث می کند تا صحنه را آراسته باشد. تحقق امید به بررسی دیگر حوزه های زندگی اجتماعی می پردازد، مثل وابستگی فامیلی، فرهنگ، اکولوژی، مناسبات بین المللی، و دولت و هم چنین، وجوه خاص اجتماع، مثل آموزش، علوم، تکنولوژی، جنابت، هنر، ورزش و ابزار ارتباط عمومی. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ٣ می ۲۰۰۶


● سئوال :
ممکن است برای خوانندگان زد نت توضیح بدهی که کتاب تازه شما: تحقق امید: زندگی پس از سرمایه داری در باره چیست؟ چه پیامی برای خوانندگانش دارد؟
● آلبرت :
مارگارت تاچر و هرکله خر دیگری برسرما فریاد کشیده، بمبارانمان کرده بودند که : بدیلی وجود ندارد. تحقق امید فریاد می زند: شما دروغ می گوئید. بدیلی وجود دارد و ما می توانیم پیروز شویم. تحقق امید بیانگر دورنما و استراتژی برای جوامع سرمایه داری است. این کتاب درفصل اول، اقتصاد مشارکتی را بحث می کند تا صحنه را آراسته باشد. تحقق امید به بررسی دیگر حوزه های زندگی اجتماعی می پردازد، مثل وابستگی فامیلی، فرهنگ، اکولوژی، مناسبات بین المللی، و دولت و هم چنین، وجوه خاص اجتماع، مثل آموزش، علوم، تکنولوژی، جنابت، هنر، ورزش و ابزار ارتباط عمومی.
درهرمورد، تحقق امید به بررسی دو موضوع می پردازد.
اولا، داشتن یک اقتصادمطلوب مشارکتی برای مناسبات آینده در زمینه هائی که بررسی می کنیم چه پیش آمدهائی خواهد داشت؟ برای این که با یک اقتصاد بدون طبقه و عدالت محور هم خوانی داشته باشند، مدارس، زندگی خانوادگی، ویا کلیسا، آزمایشگاهها و دادگاهها چه تغییراتی باید بکنند؟ و داشتن یک اقتصاد رهائی بخش چه محدودیت هائی بر دیگر عرصه های زندگی تحمیل خواهد کرد؟
ثانیا، داشتن مناسبات رهائی بخش درمناسبات خانوادگی، فرهنگ، سیاست، آموزش، هنر، ورزش، علوم و غیره چه پی آمدهائی برای اقتصاد خواهد داشت؟ اقتصاد چه تغییراتی باید بکند تا بتواند به نیازهای این مناسبات رهائی بخش در این عرصه ها، پاسخ مناسب بدهد؟
حتی فراتر از وارسیدن دورنما، تحقق امید، هم چنین استراتژی های قدیمی را بررسی کرده و ایده های تنوع طلب استراتژیک تازه ارایه می دهد.
بخش عمده ای از مردم یک احساس دو گانه دارند. یک، دنیای بهتری امکان پذیر نیست. بدیلی وجود ندارد، همینی که هست، بپذیر و دم نزن. دوم، حتی اگر دنیای بهتری در حیطه نظری امکان پذیر باشد، ما نمی توانیم به آن دسترسی داشته باشیم. ما نمی توانیم با موانعی که بر سر تغییر وجود دارد مبارزه کرده و بر آن ها غلبه کنیم. این صخره را روی این تپه به سوی بالا هل نده، تپه خیلی بزرگ است و این صخره ها، از کنترل خارج شده، بر می گردد.
تحقق امید دقیقا از دورنما و از استراتژی لازم برای غلبه بر این واهمه دو گانه سخن می گوید. این کتاب، فراخوانی برای مبارزه است و درس نامه ای برای تغییرات اجتماعی.
 
● سئوال :
آیا ممکن است به خوانندگان زد نت کمی درباره نوشتن این کتاب بگوئی؟ محتوای کتاب از کجا آمده است؟ آنچه که این کتاب را به این صورت در آورده است، از کجا آمد؟
● آلبرت :
پس از انتشار کتاب: اقتصاد مشارکتی، زندگی پس از سرمایه داری در چند سال پیش، من در نقاط مختلف جهان سخن رانی کردم در باره این که افراد چه میزان درآمد دارندو چرا، چه کسانی در باره سرانجام اقتصادی تصمیم می گیرند، چه نقش و مسئولیتی مردم در این تقسیم کار دارند، و چگونه منابع موجود تخصیص می یابد. بدون استثناء، علاوه بر سخن گفتن در باره این مسایل اقتصادی، از من درباره چگونگی برخورد به جنایات، و عدم توافق ها، برنامه های حقوقی، کارخانگی، اجتماعی کردن، سکس، مناسبات نژادی، مهاجرت، مذهب، شرایط اقلیمی، امپریالیسم، و به ویژه استراتژی فعالان سیاسی،  پرسش های زیادی شده است. این دورنما عالی است ولی ما چگونه می توانیم پیروز شویم؟ بطور حیرت انگیزی، منافع مردم در امریکا، ترکیه، انگلیس، برزیل، استرالیا، هند، فرانسه، ایتالیا، ونزوئلا، یونان که من دیده ام، با هم شبیه و هم خوان بود.
درمواجه با این همه مردم در این همه کشورهای مختلف که درباره ابعاد دیگر زندگی اجتماعی- به غیر از اقتصاد- می پرسیدند، ناچار شدم به این مسایل برخورد کنم. باگوش دادن به این همه آدمهای مختلف و به آن چه که در ذهن داشتند، ایده های تازه و پی آمدهائی اقتصاد مشارکتی را تهیه و تدوین کردم. فشاری که روی من بود تا بتوانم به این پرسش ها پاسخ بدهم، موجب شد که من به آموزش تجربیات تاریخی از نسل های گذشته بپردازم و هم چنین مبارزه کنونی را ارزیابی کنم. برای این که بتوانم با مخاطبان خودم ارتباط برقرار کنم می بایست به بررسی مسایلی فراتر از اقتصاد بپردازم.  من شروع کردم راجع به این مسایل نوشتن و این گونه بود که کتاب تحقق امید شکل گرفت.
بخش عمده نوشتن کتاب تحقق امید شبیه نوشتن کتاب دیگر من بود. آدم معمولا راجع به نظریات خود فکر می کند و بعد آنها را به قلم می آورد، می نویسدو بعد باز نویسی می کند تا سرانجام بتواند به روشنی با دیگران ارتباط برقرار کند. آن چه که در نوشتن تحقق امید اندکی متفاوت بود این که من نه فقط می خواستم این کتاب برای بیشتری تعداد قابل فهم و در دسترس باشد بلکه می خواستم هر فصل اش بطور جداگانه و مستقل روی پای خودش بیایستد. این کار ساده ای نبود ولی امیدوارم که در این کار موفق شده باشم.  
 
● سئوال :
برای کتاب تحقق امید چه امیدهائی دارید؟ امیدوارید که این کتاب چه دست آوردهای سیاسی داشته باشد؟ با توجه به امیدهائی که برای این کتاب دارید، چه پی آمدی را نشانه موفقیت آن می دانید؟چه چیزی شما را خوشحال خواهد کرد که موفق شده اید؟ چه چیزی موجب می شود فکر کنید که این کار شما به زحمت اش می ارزید؟
● آلبرت :
این احساس من است و من به حد آزاردهنده ای در هر فرصتی که پیدا می کنم آن را تکرار می کنم که فقدان تاکید برروی دورنما و استراتژی عمده ترین ضعف مبارزات اجتماعی است.. مردم دائما می پرسند« تو چه می خواهی؟ و چگونه می خواهی آن را به دست بیاوری؟». وما جواب می دهیم، « سرمایه داری خون می مکد». من فکر می کنم ما باید به جای این، توضیح بدهیم که به کجا می خواهیم برسیم و من فکر می کنم که لازمه این کار این است که نه فقط ارزش های مان را توضیح بدهیم بلکه باید اهداف نهادها را نیز مشخص کنیم. من هم چنین فکر می کنم که ما باید توضیح بدهیم که ما چگونه می خواهیم به جائی که می خواهیم برسیم و این یعنی، نه فقط ارایه تاکتیک های امروزه بلکه بیان ارجحیت های سازمانی و استراتژیک که با حرکت کلی رو به جلوی ما هم خوانی داشته باشد. علاوه براین، من فکر می کنم که ما باید دربرابر این دورنما و این استراتژی با دیگران بطوری که قانع شان کند، ارتباط برقرار کنیم. چون من عقیده دارم که اگر دیگران با دانش و دانائی به داشتن آینده ای بهتر اعتقاد پیدا نکنند و هم چنین، بطور عملی باور نکنند که گذاشتن وقت برای شرکت در فعالیت ها آنها را به این آینده بهتر خواهد رساند، اغلب مردم مشارکت نخواهند کرد. اگر مردم امید نداشته باشند، گفتن این که سرمایه داری خون می مکد باعث نمی شود تا مردم بر علیه اش شورش کنند.
بعلاوه، به نظرمن اگر می خواهیم از نخبه گرائی پرهیز کنیم، هرکسی که در نهضت هست باید این دورنما و این استراتژی را از آن خود بداند. فعالان باید بدانند برای چه مبارزه می کنند، چرا و چگونه ؟ از نظرمن، معنای دموکراسی، مشارکت و اداره خود همین هاست.
به این دلایل است که من همیشه از دیگران می خواهیم که به مسئله دورنما و استراتژی به صورتی که برای همگان قابل دسترس باشد برخورد کنند و بطو ردائم، به دنبال ادراکات تازه در راستای دیدگاههای مشترک باشند. طبیعتا من حس می کنم که این کاری است که خودم هم باید بکنم و کتاب تحقق امید بخشی از این فرایند است.
امیدوارم که تحقق امید، با عث شود تا در باره دورنمای جنسیت، نژاد، اکولوژی، مناسبات بین المللی، سیاسی و هم چنین دورنمای در مسایل خاص در جامعه مثل آموزش، هنر، علم، و غیره کارهای خیلی بیشتر انجام بگیرد. هم چنین امیدوارم که تحقق امید، باعث شود که دورنمای اقتصاد مشارکتی برای مخاطبان بیشتری مطرح شود که به نوبه به آن دسترسی پیدا کرده و آن را بهبود داده و مبلغ آن می شوند.
کتابی که من اخیرا د رباره دورنمای اقتصادی منتشر کرده بودم - اقتصاد مشارکتی، زندگی پس از سرمایه داری- درواقع در باره اقتصاد بود. از آن تجربه آموختم که همگان- حتی آنهائی که دنیای بهتری می خواهند- نمی خواهند که در صفحات یک کتاب حجیم فقط در باره تولید، تخصیص و مصرف بخوانند. د رتحقق امید، اقتصاد فقط در یک فصل آن مطرح می شود. در بقیه، برای همگان، مطالبی در آن هست. در تحقق امید در باره مذهب و خانواده هم بحث می کنم. این کتاب در باره توسعه پایدار و سیاست خارجی هم حرف دارد. درباره دولت و آموزش هم بحث می کنم. در باره علم و هنر نیز. تحقق امید به همه مسایل پایه ای می پردازد و به این دلایل من امیدوارم که همگان، یعنی هرکسی که در باره فقر، نژادپرستی، سکسیسم، قدرت، جنگ، و بحران های محیط زیستی، نگرانی های دارد کتاب تحقق امید را مناسب و جذاب خواهد یافت. امیدوارم هرفصل به خواننده کمک کند تا امکانات مختلف در باره دورنما و استراتژی را در آن حوزه خاص مشاهده نماید. امیدوارم این کتاب مردم را وادارد تا به پیشبرد نهضت درک و عمل کردن کمک کرده آن را به جلو ببرند. این هدف من است. تحقق امید، ترغیب می کند، جستجو گر است و فرا می خواند وحتی عملا التماس دعا دارد- کاری که من در هرفرصتی که پیش بیاید می کنم- که برای رسیدن به یک دورنما و استراتژی مشترک، مشارکت کنند.
به این ترتیب، چه چیزی مرا در نوشتن این کتاب خوشحال یا غمگین می کند؟
نوشتن تحقق امید یک موفقیت خواهد بود اگرباعث یک دل نگرانی گسترده تر در باره این دورنما و این استراتژی شده و به این ایده های تازه بدهد. از سوی دیگر، من د رعقل خودم در صرف این همه وقتی که برای نوشتن تحقق امید هزینه کرده ام شک می کنم اگر روی ویترین کتابفروشی ها گرد و خاک بخورد، خوابیده وخاموش و یا فقط این جا وآن جا خوانده شود وهیچ تاثیری فراتر از آن لحظه خوانده شدن نداشته باشد و یا اگر حتی بصورت گسترده هم خوانده می شود ولی هیچ نتیجه ملموس مثبت پس از خوانده شدن نداشته باشد. یک کتاب سیاسی به این خاطر نوشته نمی شود که برای یک لحظه فردی را سرگرم کند. یک کتاب سیاسی برای این که ارزش نوشته شدن داشته باشد باید منابع جمعی پایدار داشته باشد. من امیدوارم که این در مورد تحقق امید صادق باشد.
در نهایت، به تجربه من به عنوان یک ناشر، یک نویسنده و یک نقاد، می دانم که ارزش و پی آمد یک کتاب به عوامل زیادی بستگی دارد. وظیفه من، حالا که تحقق امید را نوشته ام، کوشش برای اطلاع رسانی به شماره هر چه بیشتری از مردم است در باره این کتاب، و هم چنین انتقال این حس که این کتاب در باره چیست و به این ترتیب، شاید به عنوان کتابی که می خواهند بخوانند، مورد توجه قرار بگیرد. این البته مسئله نقادی کتاب و تبلیغ برای آن است و این هم برای یک نویسنده راه پردردسری است. اگر مردم خبر انتشار این کتاب را بشنوند، در نتیجه ما همگی باید امیدوار باشیم که علاقه مردم به دورنماو استراتژی به آن حدی هست که وقتی از انتشارش خبر دارشده اند، برای خواندنش نیز اقدام کنند.
پس از آن، اگر مردم کتاب تحقق امید را بخوانند، ایده های که ارایه می دهد از دوحال خارج نیست. یا باعث شکل گیری ایده های تازه تری می شود و یا نمی شود. هرچه که اتفاق بیفتد، بدون تردید بر کوشش بعدی ما درباره دورنماو استراتژی اثر خواهد داشت.
اصل مصاحبه را در اینجا بخوانید:
www.zmag.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست