چند رباعی از اسماعیل خوئی
اسماعیل خویی
•
گیرم نشود باورشان ملّایان،
این کورترین و کرترین خودرایان،
خیزش، که دمادم شود از نو آغاز،
در اُفت و شکست کی پذیرد پایان؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۶ اسفند ۱٣٨٨ -
۲۵ فوريه ۲۰۱۰
● چه شگفت
آیینِ کژ و خدای اهریمنی اش
با کینه به سینه کرد دل آهنی اش.
فرجام اش اگر بُوَد تباهی،چه شگفت؟
زآغاز چوبود با خرد دشمنی اش!
هجدهم بهمن ۱٣٨٨
بیدرکجای لندن
● تا ببینی زادنِ ضد را ز ضد
می خواست که فیضّیه شود دانشگاه:
بار آورِ حزب اللهیان، خواه نخواه.
سی سال گذشت و دانش آموختگان ش
اکنون همه دشمن اند با حزب الله!
هجدهم بهمن ۱٣٨٨
بیدرکجای لندن
● افت و شکست؟!
گیرم نشود باورشان ملّایان،
این کورترین و کرترین خودرایان،
خیزش، که دمادم شود از نو آغاز،
در اُفت و شکست کی پذیرد پایان؟
بیست وسوم بهمن ماه ۱٣٨٨،
بیدرکجای لندن
|