جمهوری اسلامی استعداد مذاکره ندارد
گفتگوی عنایت فانی از بی بی سی با دبیر کل حزب دمکرات کردستان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ اسفند ۱٣٨٨ -
٣ مارس ۲۰۱۰
خالد عزیزی، دبیر کل حزب دمکرات کردستان و مهمان برنامه به عبارت دیگر، سه سال قبل به همراه چند تن از رفقایش از رهبری یکی از احزاب قدیمی کرد ایران جدا شد تا حزب دیگری بنا نهد و مبارزه نزدیک به ۶۵ ساله کردها برای حق تعیین سرنوشت خود را به مسیری نو بیندازد و تصویری نو از نظر فکری و ارزشی از حزب قدیمی اش ارایه دهد. مخالفانش می گویند حرکت او و رفقایش چیزی جز مبارزه قدرت نبود. چیست این طرح نو و تا چه حد در این کار موفق بوده است؟
آقای خالد عزیزی! شما چرا از حزب دمکرات کردستان ایران انشعاب کردید؟
تقریبا سه سال قبل، به علت مشکلات داخلی حزب دمکرات کردستان ایران سابق این اتفاق افتاد. من می توانم آن را این طور خلاصه کنم که ما دمکراسی را قبول کرده بودیم و به نظر من دمکراسی را از کشورهای اروپایی کپی کرده بودیم، اما نتوانسته بودیم این دمکراسی را در داخل حزب دمکرات کردستان ایران سابق به اشکال مختلف در شکل فرهنگی نهادینه کنیم. هرچند این دمکراسی، آیین نامه های مختلفی را در داخل حزب در چگونگی تنظیم روابط اعضای حزب و موسسات حزبی داشت، اما در یک مرحله نتوانست جوابگوی این مشکلات داخلی باشد.
درواقع، عدم وجود مکانیسم همکاری و اینکه همه با هم بتوانیم حزب را اداره کنیم، سبب شد این انشقاق و انشعاب در دفتر حزب دمکرات پیش بیاید.
یعنی در واقع دلیل شما برای انشعاب، مسایل داخلی و تشکیلاتی حزب بود و نه خط مشی سیاسی حزب؟
علت این انشقاقی که سه سال قبل در داخل حزب دمکرات کردستان ایران سابق اتفاق افتاد، قطعا این بود همکاری با همدیگر در سطح رهبری و در داخل موسسات حزب عملی نبود.
شما وقتی که به حزب دمکرات کردستان ایران اشاره می کنید، کلمه سابق را هم به آن اضافه می کنید. چرا؟
علتش این است که حزب دمکرات در گذشته دو نام داشت. موقعی که در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد، اسمش حزب دمکرات کردستان بود. بعد به تدریج و حدود ٣۰ سال بعد به حزب دمکرات کردستان ایران تبدیل شد. موقعی که این انشقاق سه سال قبل اتفاق افتاد، برای اینکه هیچ تشابهی بین دو اسم وجود نداشته باشد، ما حزب دمکرات کردستان را انتخاب کردیم. اسم حزب رفقای سابقمان حزب دمکرات کردستان ایران است. این درواقع فقط وجه تمایز اسم این دو حزب است.
شما اختلافی در خط مشی حزب و برنامه حزب با هم نداشتید؟
تا آنجایی که به خط مشی و برنامه برمی گردد، آن موقع هیچ اختلافی با همدیگر نداشتیم.
ولی الان دارید؟
الان یک تغییرات جزیی پس از کنگره چهاردهم حزب دمکرات کردستان پیش آمده است. اما این تغییرات جزیی به هیچ وجه به این معنی نیست که ما اختلافی اساسی با هم تا آنجا که به استراتژی حزب برمی گردد، داریم. برای نمونه، هر دو بخش دمکرات فدرالیسم را قبول دارند، هر دو بخش دمکرات، حل مساله کرد را در داخل کردستان ایران تعقیب می کنند. تا آنجایی که به گذشته تاریخی حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران برمی گردد، ما هیچ اختلافی نداریم. گذشته را متعلق به هر دو بخش دمکرات می دانیم.
برای کسانی که بیرون از مسایل کردستان به مساله نگاه می کنند، ماجرای این انشعاب خیلی عجیب است. معمولا انشعاب ها در احزاب به دلیل اختلاف های فاحش در خط مشی ها و برنامه ها صورت می گیرد، ولی به دلیل یک سری مسایل تشکیلاتی که جزییات آن هم خیلی روشن نیست، چنین انشعابی عجیب به نظر نمی رسد؟
اگر ما به آن شکل کلاسیک و سنتی به تاریخچه احزاب نگاه کنیم آن موقع ایدئولوژی مبنای تفکر احزاب را تشکیل می داد، به همین دلیل بیشتر انشعاب ها و انشقاق ها جنبه ایدئولوژیک داشت. منتهی ما الان در زمانه ای زندگی می کنیم که اصولا ایدئولوژی در چگونگی شکل گیری استراتژی احزاب خیلی کمرنگ شده است.
تا آنجا که به حزب دمکرات بر می گردد، حزب دمکرات ایدئولوژی مشخصی نداشته است. یک حزب دمکراتیک بوده و آزادی افکار سیاسی تا اندازه ای در داخل حزب دمکرات وجود داشته، منتهی آنچه همیشه اشکال داشته، مکانیسم و چگونگی همکاری با همدیگر بوده است. در سال ۱۹٨٨ یک انشعاب دیگر در داخل حزب دمکرات کردستان ایران سابق اتفاق افتاد. این انشعاب هم جنبه ایدئولوژیک، سیاسی و فکری نداشت. در آن شرایطی که حزب دمکرات فعالیت خودش را داشت، دوباره این مشکل چگونگی همکاری و تعامل در سطح رهبری پیش آمد.
آقای عزیزی شما گفته بودید که می خواهید طرحی نو برای مبارزه بریزید و تصویری نو از نظر فکری و ارزشی از حزب خود ارایه بدهید. تا به حال چه کرده اید و پس از سه سال چه دارید که ارایه کنید؟
تا آنجایی که به مسایل داخلی حزب برمی گردد و حزب دمکرات همیشه در ٣۰ یا ۴۰ سال گذشته در آن زمینه مشکل داشته، این بوده که ما آزادی عقاید و آزادی در داخل حزب را بیشتر نهادینه کنیم؛ اینکه اعضای حزب بتوانند در خارج از حزب هم بتوانند با نام خودشان در باره مسایل جدی صحبت کنند؛ اینکه با آمادگی بیشتری به کنفرانس ها و کنگره های حزبی برویم؛ اینکه رابطه حزب را با جامعه کردستان بیشتر و وسیع تر کنیم تا از این طریق مردم کردستان بتوانند در چگونگی شکل گیری افکار سیاسی در داخل حزب دخالت بیشتری داشته باشند.
ما از کنگره چهاردهم به بعد سعی کرده ایم که اینها را بیشتر و بیشتر در داخل حزب نهادینه کنیم. در مقایسه با گذشته، تا اندازه زیادی رهبری حزب جوان تر شده است، شرکت زنان در رهبری حزب بیشتر شده، تنوعات جغرافیایی در رهبری حزب هم بیشتر شده است به این معنی که حضور اعضای حزب در خارج از ایران در اروپا، آمریکا و استرالیا در داخل رهبری حزب بیشتر شده است. وجود این تنوعات در رهبری حزب سبب شده است که حزب دمکرات کردستان و رهبری آن بتواند از دیدگاه ها و جهات مختلف، سیاست و برنامه ریزی خود را داشته باشد.
آقای عبدالله حسن زاده که زمانی دبیرکل حزب شما بود، و مثل خود شما از رهبرانی بودند که انشعاب کردند از حزب، در جایی گفته که رهبران حزب آن موقع می خواستند که ما از حزب جدا شویم، یعنی به نفعشان بود که ما از حزب برویم. یعنی در واقع شما با این انشعاب به مخالفان خود در داخل حزب کمک کردید؟
آن موقع که این اختلافات در داخل حزب دمکرات پیش آمد، یک قطعنامه و طرحی هم داشتیم که همه با هم کار کنیم. اگر به آن طرح توجه کنید می بینید که در آن مسایل سیاسی و استراتژیک به آن شکل در آن نیست. منتهی رهبری آن موقع آن قدر انعطاف از خودش نشان نداد که یک سیر سازش پیدا کند.
تا آنجا که به نظر خود من مربوط است موقعی که یک کشور یا یک حزب یا یک خانواده ای مشکل و بحران می شود، نفر اول در آن کشور یا حزب که آن کشور و یا حزب را در دست دارد، مسئول است. بنابراین با توجه به واقعیت و به تبعیت از چنین قواعدی، رهبری حزب بعد از کنگره سیزدهم مسئول این است که چرا نتوانست مشکلات حزب را در داخل حزب حل کند.
شما "ایران" را از آخر اسم حزب خود برداشته اید و اسم حزب را گذاشته اید حزب دمکرات کردستان. منظورتان چیست؟ آیا منظورتان این است که این حزب، حزبی است برای همه کردهای عالم؟
سال ۱۹۴۵ که حزب دمکرات کردستان تاسیس شد، تا چند سال بعد همان اسم را داشت منتهی فعالیتش در چارچوب ایران بود. حتی قاضی محمد، رهبر وقت حزب دمکرات کردستان آن موقع هم سعی کرد که با رهبران ایران در تهران به توافقی برسد که مشکلات کردستان را در داخل ایران حل کند.
مساله اسم حزب دمکرات کردستان، هیچ وقت به معنی این نیست که ما بخشی از ایران نیستیم. ما دوباره روی متمرکز شدن فعالیت خود در داخل ایران تاکید کرده ایم. حوزه فعالیت سیاسی ما ایران است، ما حل مساله کرد را در داخل ایران می بینیم. بنابراین حزب دمکرات کردستان، به لحاظ هویت ملی اش، یک حزب کردستانی و به لحاظ سیاسی – جغرافیایی یک حزب ایرانی است. حوزه و محدوده فعالیت ما کردستان عراق، کردستان ترکیه و یا کردستان سوریه نیست. محدوده و حوزه فعالیت ما ایران است.
من هنوز متوجه نشده ام. خب چه لزومی دارد که شما "ایران" را از روی اسم حزب خود بردارید؛ اگر آن طور که شما توضیح می دهید تمام فعالیت این حزب در چارچوب ایران است و برای کردهای ایران؟
این فقط یک وجه تمایز بین ما و رفقای سابقمان بوده است. آنها که اسمشان حزب دمکرات کردستان ایران است و اسم ما حزب دمکرات کردستان. هیچ ربطی به برنامه و استراتژی حزب دمکرات کردستان ندارد. فقط یک وجه تمایز است که مردم در داخل و خارج از ایران این دو حزب را اشتباه نگیرند.
بسیار خب. حزب دمکرات کردستان ایران، نزدیک به ۶۵ سال است که فعالیت می کند و در مقاطعی مثل جمهوری مهاباد، حدود یازده ماه هم در کردستان حکومت هم کرده است ولی عملا طی این سال ها در تحقق خواست های مردم کردستان موفق نبوده است. شما فکر می کنید که علت این ناکاملی صرفا سرکوب حکومت مرکزی بوده یا در خود کردستان و حزب هم مشکلاتی هم بوده است؟
بخش اول برمی گردد به سرکوب حکومت مرکزی چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی. با وجود آنکه ما بعد از انقلاب و در جریان انقلاب در داخل ایران و در شکل گیری حکومت مرکزی در تهران فعال بودیم و سعی کردیم مشکلات کردستان از طریق گفت و گو و مذاکره با دولت مرکزی حل شود.
بخش دوم این بود که دولت های مرکزی مخصوصا جمهوری اسلامی در ٣۰ سال گذشته سعی کرده که جنبش کردستان را در این منطقه تنها بگذارد. در این مدت ما از طرق مختلف سعی کردیم که با سازمان ها و احزاب ایرانی صرف نظر از جنبه سیاسی و ایدئولوژی که دارند، مسایل کردستان را در داخل ایران بیشتر پیش بکشیم و مردم ایران خارج از کردستان متوجه مساله کردستان بشوند، جمهوری اسلامی به این راحتی نتواند مردم کردستان را در مبارزه علیه خودش تنها کند.
من فکر می کنم هر دو بخش این قضیه سبب شده که ما در طول ۶۵ سال گذشته با وجود مبارزات بسیار زیاد و طولانی نتوانیم خواست ها و مطالبات سیاسی خود را به دولت مرکزی تحمیل کنیم.
اگر واقع بینانه نگاه کنیم می بینیم که جمهوری اسلامی هیچ وقت این استعداد را نداشته که با وجود آنکه مساله کردستان ٣۰ سال است که ادامه دارد، به شکلی بتواند راه حلی برایش پیدا کند.
در کلیت خودش، تا آنجا که به مبارزات کردها برمی گردد ما مبارزات خودمان را انجام داده ایم. سعی هم کرده ایم که این مبارزه در کردستان تنها نماند، با احزاب و سازمان های دیگر ایرانی هم رابطه ای داشته باشیم، جبهه ای داشته باشیم به مساله در کلیت ایران نگاه کنیم.
ولی شما حتی در جلب نظر احزاب سیاسی و بخصوص جلب نظر مردم ایران هم موفق نبوده اید. شما نتوانسته اید خواسته هایتان را به شکلی مطرح بکنید که مردم ایران از شما حمایت کنند.
اگر ما به سال های بعد از انقلاب برگردیم می بینیم که آن موقع یک هیئت نمایندگی در کردستان وجود داشت، حزب دمکرات و کومله و بقیه بودند. آن موقع در خارج از کردستان تا اندازه زیادی به مسایل کردستان توجه می شد، ولی بعد که جمهوری اسلامی سیاست امنیتی را در قبال کردستان در پیش گرفت و کردستان را میلیتاریزه کرد، عملا امکان اینکه ما بتوانیم با مردم ایران گفت و گو و رابطه داشته باشیم و آنها را در جریان مسایل کردستان قرار بدهیم، وجود نداشت. موقعی که این امکان از بین رفت، ما متاسفانه در کردستان تنها ماندیم. وقتی که جنبش کردستان تنها ماند، به لحاظ نظامی، عملی و تشکیلاتی نمی تواند به این راحتی جمهوری اسلامی را به چالش بکشد و خواسته های خود را به آنها تحمیل کند.
آقای عزیزی، در کل خواسته شما چیست؟ برای چی شما دارید مبارزه می کنید؟ چه می خواهید؟
خواسته ما این است که ایران به صورت فدرال اداره شود. ما یک ایران دمکراتیک فدرال داشته باشیم. قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و قانونی در تهران متمرکز نشود. بقیه ملت های ایران در چگونگی شکل گیری ایران، تشکیل دولت ایران و تثبیت هویت ایران ذینفع باشند. ما این برنامه فدرالیسم را در کنگره چهاردهم حزب دمکرات کردستان قبول کردیم و سعی می کنیم که این فرهنگ را در ایران شکل بدهیم و نهادینه بکنیم که اگر ما می خواهیم در ایران ثبات و امنیت سیاسی داشته باشیم، باید دمکراسی وجود داشته باشد و در این دمکراسی باید به تنوعات سیاسی، فرهنگی، ملی و مذهبی ایران اعتراف شود. موقعی که این اعتراف شد، می توانیم همه با هم ایران را اداره بکنیم.
اگر بخواهم خلاصه بگویم، برنامه فدرالیسم برای ایران است که در آن ملت های مختلف در چارچوب یک ایران فدرال حقوق ملی و فرهنگی خود را دارند و در تهران در چگونگی ادراه کشور ایران ذینفع هستند.
شما اخیرا گفته اید که مایلید و حاضرید با دولت مرکزی ایران بر سر همین خواسته های خود مذاکره کنید و در همین راستا به اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی ایران اشاره کرده اید. ظاهرا برخی مقامات، مثل سرکنسول اربیل خیلی از این موضع گیری شما استقبال کرده اند. شما فکر می کنید دولت مرکزی حاضر باشد صحبت کند؟
تا آنجا که به اصول برمی گردد، حزب دمکرات همیشه موافق این بوده که مسایل کردستان که مسایل سیاسی هستند از طریق گفت و گو با دولت مرکزی حل شود. حالا اگر این جمهوری اسلامی است با آقای خامنه ای و آقای احمدی نژاد که این استعداد را مطلقا ندارد، یا یک جمهوری اسلامی است با آقای کروبی و خاتمی و موسوی یا یک سیستم دیگر حکومتی است.
بنابراین به لحاظ اصولی مذاکره با دولت مرکزی درست است، منتهی جمهوری اسلامی ایران این استعداد را ندارد. اگر ما به مذاکره نگاه کنیم، طبعا مذاکره اشکال مختلفی دارد. استراتژی حزب دمکرات کردستان، یک ایران فدرال است. اگر یک روزی قرار باشد دولت مرکزی، صرف نظر از هر هویتی که دارد، مسایل قانون اساسی را محور مذاکره با کردها قرار بدهد و از این راه دولت بتواند مشکلات سیاسی کردستان را به شکلی حل کند، ما آن را خوب و مثبت می دانیم.
منتهی مساله کردستان ایران تنها به اصول ۱۵ و ۱۹ برنمی گردد. مساله کردستان ایران مساله ای ملی است. مساله دمکراسی است در رابطه با حکومت مرکزی. ما معتقدیم که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر این استعداد را ندارد که از طریق مذاکره مسایل کردستان را حل کند.
اگر این استعداد را ندارد، چرا شما این مساله را مطرح کردید؟
این همواره به عنوان اصولی از سوی حزب دمکرات کردستان مطرح شده است.
این اصول که بوده، چرا در این مقطع زمانی مطرح کردید؟
مطرح شدن آن در این زمان به این معنی نیست که در حال حاضر جمهوری اسلامی این استعداد را دارد. یک اصولی وجود دارد. اگر در آینده فرض کنیم جنبش سبز، آقایان خاتمی، کروبی و موسوی بخواهند جمهوری اسلامی را داشته باشند و اداره کنند و متد نسخه خودشان را داشته باشند، شاید آن موقع این راه مناسبی باشد که ما قانون اساسی را محور حل مشکلات قرار بدهیم. منتهی مساله کردستان ایران، همان طور که اشاره کردم مساله خواست و مطالبات کردها است در چهارچوب فدرالیسم.
می توانید بگویید آن اصول قانون اساسی که حاضرید بر اساس آن با دولت مرکزی مذاکره کنید چه هست؟
این اصول ما خودش برنامه حزب دمکرات کردستان است یعنی فدرالیسم برای ایران، یک ایران دمکراتیک.
ولی قانون اساسی که از فدرالیسم حرف نمی زند، اصل ۱۵ قانون اساسی صحبت از این می کند که زبان رسمی، زبان فارسی است و اقوام مختلف می توانند ادبیات خود را به زبان خود تدریس کنند.
تا آنجایی که به قانون اساسی برمی گردد، دولت خودش موظف است که قانون اساسی را به مرحله اجرا بگذارد، موظف است که از طریق قانون اساسی به حقوق مردم توجه داشته باشد، منتهی اگر جمهوری اسلامی یا هر دولت مرکزی دیگری به بند ۱۹ قانون اساسی که به حقوق قومیت ها و ملیت ها و تساوی حقوق همه می پردازد یا بند ۱۵ که به حق تحصیل به زبان مادری می پردازد توجه کند و بخواهد به ما گوش کند، ما برنامه خود را داریم. منتهی خود دو این بند نمی تواند محور مذاکره ما با دولت مرکزی باشد.
ولی ظاهرا خود شما گفته اید که می شود!
قانون اساسی در کلیت خودش قابل بحث است. ما گفته ایم که اگر آنها از ما سوال کنند، ما در این رابطه حرف داریم. اما این نمی تواند محور مذاکره باشد.
آقای عزیزی شما تلاش می کنید که حزبتان یک حزب سیاسی قابل قبول باشد و بتواند فعالیت بکند، مثل بعضی احزاب کرد ترکیه؟
میدان فعالیت سیاسی ما ما به عنوان حزب دمکرات کردستان، ایران است. متاسفانه بعد از انقلاب ما فقط توانستیم دو یا سه سال در داخل کردستان ایران بمانیم. به علت فضای جنگی و میلیتاریزه شدن کردستان این امکان برای ما پیش نیامد. بنابراین حالا، ما علاقه مندیم و آرزو داریم به جای آنکه رهبری ما در کردستان عراق باشد، در داخل ایران باشد منتهی این برای ما عملی نیست به علت اینکه جمهوری اسلامی حزب دمکرات کردستان را غیرقانونی اعلام کرده است. تا زمانی که ما قانونی نباشیم، نمی توانیم در داخل ایران فعالیت داشته باشیم.
سوال من هم همین بود. تلاش شما در این جهت است که از طریق اعلام آمادگی برای مذاکره یا کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه تلاش کنید که دولت مرکزی در ایران شما را به عنوان یک حزب قانونی قبول کند>
ما همیشه در این جهت تلاش کرده ایم. بعد از انقلاب هم این تلاش را داشته ایم و الان هم این تلاش را داریم. می خواهیم به مردم ایران به سازمان ها و احزاب ایرانی، به طیف های مختلف ایرانی بگوییم که مردم کردستان جنگ دوست نیستند، اهل صلح و گفت و گو هستند و می خواهند مسایلشان از طریق مذاکره و گفت و گو حل شود؛ منتهی جمهوری اسلامی ایران این را قبول ندارد، نمی تواند این واقعیت را قبول کند. جمهوری اسلامی که با خودی های خودش که حالا غیر خودی شده اند، نمی تواند مذاکره داشته باشد و نمی تواند آنها را تحمل کند، چطور می تواند حزب دمکرات کردستان را تحمل کند؟
بسیار خب، یعنی شما حرف قبلی خود را رد می کنید؟ یعنی قبلا فکر می کردید می شود مذاکره کرد اما حالا می بینید که در این شرایطی که به وجود آمده، نمی شود.
تا آنجایی که به حرف قبلی من بر می گردد به عنوان اصل، مذاکره با دولت مرکزی را هیچ وقت رد نکرده ایم، منتهی مذاکره با جمهوری اسلامی ایران بر سر مسایل و خواست های کردها در حال حاضر عملی نیست.
آقای عزیزی، نظر شما در باره جنبش سبز ایران چیست و رابطه حزب شما با این جنبش چگونه است؟
هر چند جنبش سبز عکس العملی بود در مقابله با عمل جمهوری اسلامی در رابطه با انتخابات، منتهی در چند ماه گذشته از این سناریو کاملا خارج شده است. طیف وسیعی از مردم ایران در داخل این جنبش هستند. ما معتقدیم اگر جنبش سبز بتواند حداقل خواسته هایی را که دارد در ایران تثبیت بکند، قدم مناسبی است که جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کند.
ما علاقه مند هستیم که با طیف های مختلف در این جنبش رابطه داشته باشیم. آنها را تشویق کنیم، پشتیبانی کنیم. حداقل موظفیم به آنها بگوییم که جمهوری اسلامی ٣۰ سال است که مشکلات کردستان را لاینحل گذاشته است. اگر شما برنامه ای برای داشتن یک جمهوری اسلامی متعارف، مسئول و معقول دارید نمی توانید مسایل کردستان را نادیده بگیرید، اگر نادیده بگیرید، دوباره وارد همان سناریوی می شوید که جمهوری اسلامی در ٣۰ سال گذشته داشته است.
سعی ما این است که در حد خودمان این جنبش را رادیکال تر کنیم. این جنبش بتواند تنوعات ایران را قبول کند و بیشتر بتواند به تهران محدود نشود. در شهرهای مختلف و در بین ملیت های مختلف ایران بیشتر بتواند موضوعات خودش را پیش بکشد. منتهی این جنبش صرف نظر از اینکه حالا رنگ سبز دارد یا در آینده هر رنگی که داشته باشد، یک جنبش مردمی است و یک جنبش مردمی را نباید در رابطه با یک زمان مشخص و با یک نفر مشخص شناسایی کرد و به آن هویـت داد.
رابطه شما با نمایندگان کرد مجلس ایران چگونه است؟ چون در گذشته احزاب کرد که علیه دولت مرکزی مبارزه می کردند، اینها را جاش می خواندند که اصطلاح خیلی مناسبی نیست. شما می توانید توضیح دهید که معنای جاش در فرهنگ کردی چیست. یعنی کسی که همراه و همکار سرکوب است؟ ولی الان ظاهرا نظر شما در باره بسیاری از این نمایندگان مجلس عوض شده است؟
تا آنجا که به کلمه جاش بر می گردد، هیچ وقت موافق نبودم که این کلمه را در چنین مواردی به کار بگیرند چون جاش در کردی به آن بخش از کردها گفته می شد یا گفته می شود که علیه جنبش کردستان و پیشمرگان کردستان اسلحه برمی داشتند که البته الان کمتر شده است.
تا آنجایی که به فعالیت سیاسی کسان دیگری در داخل ایران برمی گردد که مثل حزب دمکرات فکر نمی کردند، ما آنها را هیچ وقت جاش نمی خواندیم. اتفاقا اگر به گذشته تاریخی این قضیه برگردیم، در مجلس ششم ایران در زمان آقای خاتمی، فراکسیونی در داخل مجلس تشکیل شد. ما به عنوان حزب دمکرات کردستان آنها را تشویق می کردیم که از این فضای نسبتا باز سیاسی که آن موقع در داخل ایران پیش آمده بود، استفاده بکنند. منتهی الان در دوران محمود احمدی نژاد عملا هیچ مجال و فرصتی برای فعالیت سیاسی نمایندگان کرد در داخل مجلس ایران وجود ندارد و ما هم نمی توانیم با آنها تماس بگیریم و آنها هم نمی توانند این تماس ها را بگیرند.
بنابراین، فضای سیاسی تا آنجایی که به قضیه کردستان بر می گردد، هم در داخل مجلس و هم در خود کردستان کاملا عوض شده است.
اگر در تهران یا خارج از کردستان یک نفر زندانی شود به راحتی اعدام نمی شود، منتهی در کردستان همین حالا هم مردم به راحتی اعدام می شوند صرفا به دلیل عقاید سیاسی یا اینکه با حزب دمکرات کردستان یا دیگر احزب کردستانی همکاری داشته اند.
می خواهم این را بگویم و بر آن تاکید کنم که سیاست امنیتی جمهوری اسلامی در کردستان در دوران آقای احمدی نژاد چندین برابر شده است و کردستان ایران عملا تبدیل به یک محدوده کاملا امنیتی و نظامی شده است.
در چنین فضایی، اصولا فرصت فعالیت برای نمایندگان کرد در مجلس ایران به آن شکلی که در مجلس ششم بود، عملا وجود ندارد.
در گذشته احزاب کرد همیشه می گفتند علت اینکه دست به اسلحه می برند این است که جنگ به آنها تحمیل می شود و آنها ناچارند از خود دفاع کنند. حالا شما می گویید که وضعیت کردستان مثل سابق است، ولی شما مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته اید؛ چرا؟
کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه قطعا دو دلیل دارد: دلیل اول این است که کردستان عراق با کردستان ایران مرز مشترک دارد و رهبری حزب دمکرات کردستان، در کردستان عراق است. به دلیل فعالیت نظامی که ما در داخل ایران داشتیم، ایران به راحتی حکومت محلی کردستان و احزاب کردستانی را زیر فشار می گذاشت. بنابراین با توجه به وضعیت کردستان عراق، و اینکه ما بهانه ای به دست جمهوری اسلامی ندهیم که به کردستان عراق فشار بیاورد، ما مبارزه مسلحانه را متوقف کردیم.
علت دوم این بود که در دوران آقای خاتمی مشخصا یک فضای نسبتا باز سیاسی درست شده بود، ما نمی خواستیم بهانه به پاسداران و نیروهای امنیتی در داخل کردستان بدهیم که کردستان را بیشتر نا امن بکنند و بیشتر به خشونت بکشانند. در دوران آقای احمدی نژاد دوباره این سیاست امنیتی کردستان شکل گرفت، ما دوباره نخواستیم …
ببخشید که حرفتان را قطع می کنم. شما گفتید که مبارزه مسلحانه را متوقف کردید، یعنی مبارزه مسلحانه را رد نکرده اید؟
ما رد نکرده ایم.
یعنی کماکان ممکن است که دوباره به مبارزه مسلحانه برگردید؟
تا آنجایی که به اصول مبارزاتی ما مرتبط است، ما معتقد هستیم در این رابطه ضمن احترام به منشور بین المللی حقوق بشر، تمام متدهای مبارزاتی خودمان را علیه جمهوری اسلامی داشته باشیم. منتهی در حال حاضر ما مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته ایم. اگر شرایطی در ایران پیش بیاید و عملا این شرایط در کردستان چنین ایجاب کند که دوباره پیشمرگان حزب دمکرات یا پیشمرگان کردستان فعالیت نظامی داشته باشند، هیچ بعید نیست که ما دوباره در آینده این فعالیت را از سر بگیریم.
|