سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پارادوکس گفتمان و توطئه


سالار پاشایی


• تلاش برای در نطفه خقه نمودن تمام جوانه هایی که می تواند عناصر تشکیل دهنده کلیت یک آلترناتیو کثیرالهویه برای آتیه سیاسی ایران علیه جمهوری اسلامی به شمار آید، سیاستی است که باند خامنه ایی و مافیای سپاه پاسداران از ترس ریزش اساسی اقتدار سیاسی خود آنرا اتخاذ نموده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٣ اسفند ۱٣٨٨ -  ۴ مارس ۲۰۱۰


در چند هفته گذشته پس از آنکه جمهوری اسلامی با تمام توان خود در روز ۲۲ بهمن با پادگانی نمودن شهر تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ ایران، توانست فضای امنیتی را بر جامعه تحمیل نموده و مانع حضور وسیع جنبش اعتراضی سبز شد، همزمان موجی از تبلیغات را در رسانه های رسمی حکومتی به همین مناسبت به راه انداخته که تاکنون نیز این تبلیغات ادامه دارد. انگار فرماندهان سپاه پاسداران و مهره های تندرو اطراف خامنه ایی توانسته اند که سرکوب بدون عقب نشینی، ایجاد فضای رعب و وحشت در سطح جامعه و پرهیز از هر نوع سازش با مخالفین و منتقدادن سیستم را به سیاست اصلی رژیم مبدل نمایند. همزمان برخوردهای شدید دستگاه قضایی، وزارت اطلاعات، بسیج و سپاه پاسداران در برابر بحران همه جانبه درونی کشور در برابر اقتدار خامنه ای، به مثابه ی مکانیزمهای اجرایی سیاست مذکور، مشغولِ به اجرا درآوردن پروژه ی سرکوب نشأت گرفته از این سیاست اند. مضحکه ی آوردن توده های مختلف با ترفتدهای گوناگون به خیابانها به هدف نشان دادن کاریکاتوری از مشروعیت مردمی بودن نظام و همچنین نصایح به ظاهر پدرسالارانه خامنه ای در نطق هایش، نتوانسته است سیاست فاشیستی و سرکوبگرانه حاکمیت در برابر خواسته های جنبش اعتراضی مردم را پنهان نماید.
در حالیکه جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه مردمی تحت نام "جنبش سبز" در این مرحله مشغول بازبینی اشتباهات تاکتیکی و روشهای مبارزاتی خود است و این امر آشکارا و نهان توسط فعالین جنبش در رابطه با استراتژی، تاکتیک و سرنوشت آن ادامه دارد، اقتدارگرایان ایران بیش از هر زمانی طرح های توطئه گرانه خود را به نیت بهانه یابی های بیشتر جهت سرکوب شدیدتر فعالین سیاسی و مدنی و از سوی دیگر، جهت تحریف افکار عمومی جهان به اجرا گذاشته اند. این توطئه گری سران جمهوری اسلامی را میتوان در دو حوزه مورد اشاره قرار داد:
۱- ادامه دادن به سیاست پرونده سازی برای فعالین سیاسی و مدنی و کادرهای جنبش که گویا "اغتشاشات داخلی و فتنه سبز"، توطئه ی سازمان سیای آمریکاو غرب را در پس خود دارد، همزمان اشاعه دادن اخباری دروغین از جانب وزارت اطلاعات در رابطه با دستگیری اعضای احزاب سیاسی کٌرد در تهران و کردستان که گویا مشغول مأموریت تروریستی و عملیات انفجاری بوده اند! ۲- تداوم سیاست جنجال آفرینی نامسئولانه ی منطقه ای و جهانی بر سر مسئله پرونده هسته ای کشور و حجم فراوان حملات تبلیغاتی روزانه ی سران اصلی نظام، جهت سرپوش گذاشتن و یا کمرنگ کردن بحران داخلی کشور و سیستم سیاسی.
مبرهن است که هر دو سیاست توطئه گرانه ی مذکور سران رژیم در شرایط حاضر، فرافکنی واقعیات سیاسی و اجتماعی و بحران کنونی علیه قدرت سیاسی سران نظام را در بر گرفته است. بنابراین شواهد و قراین، حاکی از این است که باند خامنه ای، دولت و نهادهای امنیتی و نظامی، در صدد وارد آوردن صدماتی پروژه مند علیه اپوزیسیون داخلی و خارج از کشور هستند. تجربه ی سالهای گذشته به ما ثابت نموده که هرگاه سران رژیمِ دین سالار و بحران آفرین ایران به بحرانی دیگر گرفتار آمده اند، برای دوباره سرکوب کردن موج مخالفین و جنبش اعتراضی مردم، از ترور، آدم ربایی و زدن رهبران و کادرهای شناخته شده جنبش، هیچ ابایی نداشته و ندارند. این یکی از سیاستهای شوم تغییر نیافته ی سران مختلف جمهوری اسلامی در طول حیات سه دهه حاکمیتشان بوده است.
بر همین اساس تلاش برای در نطفه خقه نمودن تمام جوانه هایی که می تواند عناصر تشکیل دهنده کلیت یک آلترناتیو کثیرالهویه برای آتیه سیاسی ایران علیه جمهوری اسلامی به شمار آید، سیاستی است که باند خامنه ایی و مافیای سپاه پاسداران از ترس ریزش اساسی اقتدار سیاسی خود آنرا اتخاذ نموده اند. آنان به خوبی بر این امر آگاهند که آرامی نسبی جامعه بدین معنا نیست که آتش زیر خاکستر جنبش مدنی_سیاسی مردم خاموش شده باشد و در این میان، احتمال وارد شدن و حضور قوی مردم کردستان در این جنبش، تهدید دیگری برای استبداد دینی محسوب میگردد.
پرواضح است هنگامی که سخن از اپوزیسیون داخل و خارج از کشور در برابر دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به میان آمده است، بدین معنا نیست که سرکوب سیستماتیک دولتی، اینبار نیز همچون گذشته تاریخ خود، میتواند بدون هیچ تفاوتی جنبش آزادیخواهانه مردمی را تماماً سرکوب نماید. عمق ریشه های اجتماعی و زمینه های این جنبش، مسالمت آمیز بودن و مدنی بودن آن و همچنین پروسه ی شکل گیری گفتمانی جدید علیه استبداد دینی و ابزارهای نوین عصر گلوبالیزاسیون، بزرگترین نیروی استمرار این جنبش علیه استبداد دینی است. این امری نیست که به آسانی برای سران حاکم قابل چاره یابی باشد. با سپری شدن هرچه بیشتر زمان و وقایع اخیر، بیشتر مهر تائید بر اشباع شدن فرم اصلاح طلبی دولتی و افسار گسیختگی اقتدارگرایان حاکم خورده است. کورسوهای امید جهت رفرم در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی برای اصلاح طلبان دولتی، کم کم به خاموشی گراییده و بیشتر شعار رفراندوم آزاد برجسته شده است. بنابراین "دیکتاتوری" در تاریخ معاصر ایران در برابر بزرگترین چالش، جنگ فرسایشی و تدریجی جنبشی مخالف و عقلانی علیه سیستم قرار گرفته است. پتانسیلهای اجتماعی دیگر جنبشهای رهایی بخش، هر لحظه ممکن است آزاد شده و در راستای تقویت این روند، با گامهایی اساسی، جنبش را به جلو رانده و مطالبه محوری و مبارزات مدنی _ سیاسی را بیش از پیش در وضعیت کنونی نیرومند نمایند. هویتهای مختلف حرکت آزادیخواهانه علیه استبداد از جمله مردم و احزاب سیاسی کٌرد، در این شرایط لازم است که به روشنی گفتمان ترقیخواهانه ی خود را در جهت چشم اندازی مشترک پربارتر نمایند.
در چنین فضایی در رابطه با خواستها و مبارزات مردم کردستان هنوز هستند کسانی همچون هاشم هدایتی که با ژستی تحت لوای اصلاح طلبی، علیه جنبش رهایی بخش کردستان و احزاب سیاسی آن در هفته های اخیر دست به تحریفاتی تاریخی و سیاسی زده و در این رابطه قلم فرسایی نموده اند. کسانی چون هدایتی که در سرکوب جنبش رهایی بخش کردستان و مبارزات احزاب سیاسی علیه استبداد دینی، در سالهای بعد از انقلاب ایران به عنوان پاسداری مسلح نقش ایفا نموده اند، این صلاحیت را ندارند که در جایگاه نماینده ی خود گمارده ی مردم کردستان و تحت نام دفاع از شیوه های مسالمت آمیز و مدنی کسب حقوق مردم کرد، هر از گاهی همسو با اقتدارگرایان جناح حاکم، همان دیدگاه امنیتی و تبرئه کردن حکومت مرکزی از جنایات سالهای گذشته(خصوصاً در دهه شصت) علیه مبارزات مردم کردستان و احزاب سیاسی را تکرار نمایند. چنین مواضعی بیشتر قابل افشاگری می باشند تا انتقاد از آن.
از سوی دیگر در داخل اپوزیسیون خارج نشین نیز هنوز هستند جریانهایی که به جای اینکه از هرگونه رویکرد تک بعدی و صرفاً ایدئولوژیک برای تحلیل رویدادهای سیاسی در رابطه با جنبش اعتراضی مردم ایران پرهیز نموده و مواضع روشن و مستدل خود در رابطه با سیاست، برنامه و تحلیلی واقعبینانه در این شرایط ارائه دهند، با ژستی رادیکال مابانه، احزاب سیاسی کردستان را متوهم به جنبش سراسری قلمداد نموده اند. ایدئولوژی خودمحوربینی، سالهاست که دیگر نمیتواند برش اجتماعی تاثیر گذاری در جامعه داشته باشد و بجز تجرید و انتزاع چیز دیگری را بازتولید ننموده است. هنگامی که سخن از مناسب بودن شرایط و فرصتهای سیاسی برای حضور مردم کردستان در جنبش اعتراضی ایران به میان می آید، این حق مسلم مردم کردستان است که با حفظ هویت ملی خویش از هم اکنون، چگونگی گارانتی فردای مبارزات خود و تاکید بر همبستگی با جنبش سراسری که دارای پیشینه تاریخی مشخصی هم میباشد را همچون پروژه ای سیاسی به سرانجام برسانند. اتفاقاً ایدئولوژی پیوست شدن بدون راهکار و بدون تعیین سیاست مشخص برای جنبش کردستان به جنبش عمومی و مبدل کردن آن به سیاهی لشکر، امری است که باید به طور جدی از آن دوری گزید و این بی خطی سیاسی باید مورد بازبینی قرار داده شود. در مقابل این موضع نیز هرگونه تشویق کردن مردم کردستان به انزوا، عزلت گزینی و تئوریزه کردن این عدم راهکار، بیش از پیش تفرقه و بی انسجامی مبارزات همه جانبه ی ملیتها و اقوام ایران علیه استبداد دینی را به همراه می آورد. از نظر نگارنده رویکرد و مواضع سیاسی حزب کومه له، مشخصترین سیاست را در اینباره در هشت ماه گذشته تئوریزه کرده و حجم زیادی از این ادبیات را بطور شفاهی و کتبی، از زبان و قلم سخنگویان خود رو به افکار عمومی تولید کرده است.
در شرایط کنونی سیاستِ دیالوگ همه جانبه برای نیل به یک استراتژی سیاسی مشخص جنبش کردستان و شفافیت هرچه بیشتر در رابطه با جنبش آزادیخواهانه ی سراسری، ضمن مطرح نمودن خواستها(حداقل یا حداکثر بنا به شرایط متعین سیاسی) و شعارهای مناسب برای مردم کردستان به هدف معنا بخشیدن به گفتمانی مشترک و پاسخگویی به نیاز اتحاد نیروهای سیاسی کردستان ایران در رابطه با جنبش آزادیخواهانه سراسری، نیاز اساسی وضعیت سیاسی کنونی می باشد.

[email protected]


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست