روز زن و مبارزه زنان ایران در چند جبهه
بیانیه ی «چپ دموکرات ایران» به مناسبت هشت مارس
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۵ اسفند ۱٣٨٨ -
۶ مارس ۲۰۱۰
اخبار روز: «چپ دموکرات ایران» در آستانه ی هشتم مارس، روز جهانی زن، بیانه ای منتشر کرده است که در زیر می خوانید:
٨ مارس سالروز سرکوب و کشته شدن زنان کارگر شیکاگو، هر ساله در سراسر جهان به عنوان روز جهانی زن گرامی داشته میشود.
امسال در شرایطی به استقبال ٨ مارس می رویم که به رغم دستاورد های سال ها مبارزه ی زنان و همه برابری طلبان هنوز از یک سو منطق بازاری، زنان را به ابژه جنسی و تجاری تقلیل داده و از دیگر سو بنیاد گرایی با منطق برقع و سنگسار به پیشباز مواجهه با مشکل ِ زنان !! می آید. وضعیت اضطراری که اکنون به قاعدهی هر روزه جهان ِ آزاد بدل شده است در سویی از دنیا غیر نظامیان و به ویژه زنان و کودکان را به ورطه نیستی، فقر و فلاکت کشانده و در غرب، منطق سوداگرانه جهان در وضعیت رکودی خود باز به راه حل همیشگی فرار از بحران کاهش سود خود، به استثمار و غارتگری زحمتکشان و به ویژه زنان و کودکان رویآورده و به لطف امواج جهانی سازیِ اقتصاد جهانی - که احمدینژاد نیز ایران را با سرعت به حضیض آن می کشاند - سیاست فرار از بحران را بیش از پیش معطوف کارگران، زنان و کودکان کشور های حاشیه نموده است. این در حالی است که از سوی دیگر، ایران جنبشی را تجربه می کند که در نوع خود در تاریخ ایران و به طور کلی در منطقه خاورمیانه بیسابقه بوده است، و این بی سابقهگی از یک سو به دلیل دموکراسیناب و تکثرگرایی بی همتای جنبش کنونی است و از دیگر سو به حضور پر شهامت و پر رنگ زنان در این جنبش برمیگردد. حضوری تحت حاکمیت یکی از عقب ماندهترین دولتهای موجود ِ جهان که بر سر چهار راه ها با متر در حال اندازه گیری امنیت اجتماعی خویش است و از دیگر سو با دوخت یونیفرم می خواهد وحدتی نمادین و نظمی ظاهری را بر زنان تحمیل کند گو آنکه دیر مدتی است که این وحدت همه با من در جامعه دود شده است و به هوا رفته است و شاهد آنکه تبلور وحدت و بصیرت دیگر بی وجود قشون کشی و حکومت نظامی نا ممکن شده است .
بر مبنای این واقعیت است که معتقدیم، مناسبات حاکم بر ایران نسبت به آنچه در کشورهای سرمایهداری وجود دارد دارای کیفیت متفاوتی است. به سادهترین تعریف در آن مناسبات الزامات اقتصادی و زیر بنایی تعیین کنندهیِ مناسبات حاکم بر جامعه است و این متفاوت از تعیین کننده بودن الزامات "فوق اقتصادی" ای است که در ایران با آن دست و پنجه نرم میکنیم. با تکیه براین تحلیل است که حضور گسترهیِ زنان در جنبش اخیر مردم ایران و فقدان شعارهای مادی و اقتصادی توجیه پذیر میگردد، چرا که تضادهای موجودی که زنان ایران با آن روبرویند، گرچه تضاد "کار- سرمایه" نیز هست و قابل کتمان نمی باشد، اما در برابر آن تضادهای قویتری وجود دارد که نه در "استثمار" بلکه در "استبداد" حاکم معنا می یابد. تضاد میان زن سنتی- زن مدرن و الگویی که از حاکمیت در این زمینه ارائه میشود، تضاد میان حقوق بشر- حقوق اسلامی که در آن از زن تفسیری برابر با مرد ارائه نمیگردد، تضاد میان زن به عنوان سوژهای خود مختار و کنشگر که قادر به انتخاب نوع پوشش و مدیریت فعل خویش است و زن به عنوان ابژهای که در سایه یِ مرد معنا مییابد، نمونههایی دم دست از آن قبیلاند.
در ماه های اخیر و به دنبال سرکوب بی سابقه فعالان حوزه زنان و در شرایطی که فعالان این حوزه با انحلال در جنبش کنونی به صورت جدی حوزه خاص زنان را کم فروغتر میبینند، شاهد تصویب لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده بودیم. امری که یک سال پیش به دلیل موج آگاهی ناشی از تیزبینی چشم های بیدار جامعه و اعتراض عمومی زنان مسکوت گذاشته شد تا در این آرامش قبرستانی با دستان وکیل الدوله ها به تصویب برسد. این زنگ هشداری است که به صدا در آمده تا جنبش مردمی بر علیه کودتای انتخاباتی در غیاب فعالان سرکوب شده جنبش های اجتماعی، نسبت به وظایف اجتماعی خود و افشاگری در مورد سیاست های اجتماعی – ارتجاعی ِ حاکمیت اقدام نماید، چه سکوت و عقب نشینی در چنین مواردی، به منزله عقب نشینی های بعدی خواهد بود. تلاش مرتجعان در طراحی یونیفرم برای زنان شاغل، تفکیک جنسیتی دانشگاه و مواردی از این قبیل، خطرات مهمی است که هوشیاری جامعه برای مقابله با آن را طلب می کند .
مساله بسیار مهم دیگر، مساله آزادسازی قیمت ها و حذف یارانه ها در سال آتی است. امری که جدا از بحران فراگیر اجتماعی ، تورم بی سابقه باعث بدتر شدن وضع زنان جامعه نیز خواهد شد. چرا که علاوه بر افزایش تورم و کاهش قدرت خرید برای عموم مردم جامعه ، دولت با پرداخت صدقات نقدی خود به سرپرست خانوار و به تبع آن مردان جامعه، موجبات کاهش شدید توانایی مالی زنان و وابستگی اقتصادی ایشان به مردان جامعه و در نتیجه فقر و سرکوب اجتماعی بیش از پیش زنان خواهد شد، که اگر در سطحی کلان و در کنار سایر معضلات زنان جامعه یعنی حق طلاق مردان ، آزادی ازدواج موقت و اکنون آزادی ازدواج مجدد به آن بنگریم، آیا پیامدی جز سرکوب شدید زنان و به ویژه زنان زحمتکش و خانه دار را باید به انتظار بنشینیم؟ این در شرایطی است که نظر به بیکاری رو به افزایش و بی عدالتی در محیط های کار، زنان با دستمزد کمتر در مقابل کار برابر ، بی عدالتی در فرصت های برابر شغلی و افزایش سو استفاده های جنسی و خشونت مواجه هستند .
زنان جامعه ایران با نمایش شعور و شهامت خود نشان داده اند که نهتنها مستحق چنین وضعیت اسفناکی نیستند بلکه مستعد روزهایی بهتر و انسانیترند و همان طور که ایرانی آزاد و دموکراتیک بی کوشش پیگیر مردم امکان پذیر نخواهد بود، الغای این قوانین و روابط فوق ارتجاعی تنها با دستان توانای زنان و مردان برابری طلب و عدالت جو میسر خواهد بود.
گرامی باد ٨ مارس، روز جهانی زن
چپ دموکرات ایران
شنبه ۱۵ اسفندماه ۱۳۸۸
۶ مارس ۲۰۰۹
|