یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کد رفسنجانی - ۳


همن سیدی


• پرده‌ای دیگر از ماهیت جمهوری اسلامی دخالت نظامیان بویژه سپاه پاسداران در امور سیاسی و اقتصادی است. در اوائل انقلاب، ایت‌الله خمینی نظامیان را از دخالت در این امور منع کرده بود، اما اقای رفسنجانی از همان اولین سالهای ریاست جمهوری خود، پای انها را به سیاست و بخصوص به امور اقتصادی باز کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ اسفند ۱٣٨٨ -  ۱۵ مارس ۲۰۱۰


توضیحی ضروری: در زمان تنظیم بخش ٣ این مجموعه، مسائلی در ارتباط با اقای رفسنجانی در خبرها مطرح شد که توضیحاتی را ضروری نمود: همان طور که در مقدمه قسمت اول اشاره شده بود نگاه این مجموعه به اقای رفسنجانی، نگاهی مقطعی و گفتار محوری نخواهد بود. نحوه برخورد حاکمیت و یا قضاوت دنیای خارج نیز تاثیری بر این تحقیق نخواهد داشت. یکی از دشواری‌های این پروژه این است که سوژه مورد تحقیق نه تنها در چند دهه اخیر دارای تاثیر گذاری سیاسی بوده ‌است بلکه هم‌اکنون نیز در قید حیات است و دارای کنش و واکنش سیاسی است. اما نگارنده سعی خواهد کرد ضمن به روز نگه‌داشتن تحقیق، تلاش کند که مواضع جدید یا روند رویدادهای روزانه، مسیر کلی بررسی را تحت تاثیر خود قرار ندهد. این که اقای رفسنجانی در ایرنا ممنوع التصویر شده است باعث تعجب نیست، پرداختن و دفاع لفظی ایشان از دموکراسی نیز جای تامل دارد. انتخاب وی از سوی مجله فارن پالسی در بین ۱۰ مرد تاثیر گذار جهان نیز مورد تائید است، مخصوصا اگر این بار نیز بتواند رژیمی کاملا گرفتار در بحران را نجات دهد شایسته عناوین مهمتری خواهد بود، اما موضوع تحقیق کنونی، شناخت جمهوری اسلامی در ٣۰ سال گذشته از طریق بررسی کد انقلاب و کد رفسنجانی است و بالاجبار ابعاد ان از رویدادهای امسال و امروز وسیع‌تر خواهد بود
پرده برداری چند مرحله‌ای از جمهوری اسلامی:
مسئولان جمهوری اسلامی ماهیت این نظام سیاسی را در یک مرحله و در یک کارزار انتخاباتی در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار ندادند. نگاه انها به ولایت فقیه، میزان باورشان به رای مردم، اهداف انها از جنگ عراق، تفسیرشان از ازادی مطبوعات، نحوه مشارکت دادن نظامیان در اقتصاد و سیاست و در نهایت میزان قدرت و مدت حاکمیت رهبر، در مراحل مختلف و در چندین پرده نشان داده شد. البته هیچ مرحله‌ای، پرده قبل از خود را باطل نکرد بلکه به گونه‌ای کاملا طراحی شده، همه مکمل یکدیگر بودند. از پرده اخر شروع می‌کنیم: مسئولان جمهوری اسلامی و شخص اقای رفسنجانی هیچ‌گاه از استفاده از کلمات جمهوری و دموکراسی دل نکنده‌اند یا به مانند طالبان از حکومت اسلامی و عدم اعتبار رای مردم سخن نگفته‌اند، بلکه هم، نوع رقیق شده و کنترل شده ای از دموکراسی و جمهوریت را اعمال کرده‌اند و هم اینکه همان نوع کنترل‌شده را نیز برای هر موقعیت و مکانی وارد ندانسته‌اند. اقای رفسنجانی در جمع مسئولان و اعضای شوراهای شهر و روستا، به دفاع از دموکراسی پرداخته اما همو در مجلس خبرگان و در ارتباط با تدوین اختیارات مقام رهبری، دموکراسی را یک جور بازی معرفی کرده است! هنگامی که در مجلس کاملا محافظه‌کار خبرگان، شمار معدودی از نمایندگان، خواستار محدودیت‌هائی - از لحاظ مدت دوره رهبری -شده بودند، اقای رفسنجانی به دفاع از ثبات اقای خامنه‌ای پرداخته و در برابر انها ایستاده‌ بود: "من ثبات جوهر نظام اسلامی را در رهبری می‌بینم. در اجلاس خبرگان هم بحث بود که دوره رهبری را ۱۰ ساله تصویب کنیم. گفتم لازم نیست بازی دموکراسی را اینجا در بیاوریم "!(۱)
این پیام خیلی واضح است: اولا ایشان دموکراسی را یک بازی می‌داند، دوما معتقد است که این بازی مکان خودش را دارد، مثلادر شوراهای شهر و روستا - البته شوراهای اسلامی شهر و روستا- نه در انتخاب رهبر، که دارای حکم حکومتی است و فرماندهی کل قوا را به عهده دارد. اقای رفسنجانی چه توقعی از اقای خامنه‌ای دارد که پایه‌های حکومتش را مبتنی بر ارای مردم بداند؟ وی حتی اجازه نداد که هر ۱۰ سال یک بار هم، مقام رهبری مورد قضاوت و انتخاب قرار گیرد.
پرده‌ای دیگر از ماهیت جمهوری اسلامی دخالت نظامیان بویژه سپاه پاسداران در امور سیاسی و اقتصادی است. در اوائل انقلاب، ایت‌الله خمینی نظامیان را از دخالت در این امور منع کرده بود، اما اقای رفسنجانی از همان اولین سالهای ریاست جمهوری خود، پای انها را به سیاست و بخصوص به امور اقتصادی باز کرد: ‌"در این بحث خطابم به نیروهای بود که از جنگ برگشته بودند. گفتم بیائید و میدان‌داری کنید. بحثی درباره پیمانکاری ها کردم که پر سود است. گفتم که چرا اینها را به دیگران می‌دهید، خودتان افراد باسواد دارید، بیائید شرکت و تشکیلات درست کنید و این پیمان‌کاری ها را بگیرید که بسیج و سپاه امدند و خیلی کمک کردند..."‌(۲). بسیج و سپاه هم که تا به امروز میدان‌داری می‌کنند. اما به چه دلیل اقای رفسنجانی چنین به نظامیان باج می‌دهد؟ جنگ ٨ ساله ایران با عراق مصیبت های زیادی برای مردم ایران به همراه اورد، اما فرماندهان جنگ، هم بهتر از سایر مردم از عمق فاجعه خبر داشتند و هم نقش اقای رفسنجانی را در طولانی شدن و فرسایشی شدن جنگ به خوبی می‌دانستند و حال که او رئیس جمهور شده بود، سهم خود را از او می‌خواستند. هر چند که او سعی می‌کرد که نقش خود ر اکم‌رنگ کند اما این کار اسانی نبود. هنگامی که یکی از جانبازان جنگ عراق، سالها بعد از جنگ به عنوان خبرنگار، سوالاتی در این مورد از ایشان می‌پرسد، جواب جالبی دریافت می‌دارد، سوال چنین است: چرا جنگ عراق به چنگ اسلام و کفر تبدیل شد؟ چرا جبهه دشمن بین‌المللی شد؟ چرا به خاک دشمن کشیده شد؟ او جواب اقای رفسنجانی را چنین شرح می‌دهد: "اقای هاشمی چشم در چشم من دوخت و گفت مگر شما جانبازها می‌گذاشتید جنگ را تمام کنیم؟ مگر پدران و مادران و همسران شهیدان اجازه می‌دادند سلاح بر زمین بگذاریم؟ مگر رزمنده‌ها اجازه می‌دادند؟ مگر خود امام اجازه می‌دا‌د از ختم جنگ حرف بزنیم؟" (٣). اما همه شواهد و حتی یادداشت‌های خود اقای رفسنجانی نیز نشان می‌دهد که واقعیت چنین نبوده ‌است. اقای رفسنجانی با اهداف خاصی جنگ را ادامه دادند که در بخشی دیگر و در فایلی جداگانه به ان پرداخته می‌شود اما جالب ان‌که در پایان همان گفتگو، اقای رفسنجانی مردم و جوانان ایران را در شکست خود در جنگ عراق مقصر می‌داند! وی در توجیه پایان جنگ و علل شکست ان چنین می‌گوید: "داشتم می‌گفتم که چقدر انسان به جبهه فرستادیم؟ تکراری ها را حساب نکنید، مثلا بیش از ۱.۵ میلیون نفر فرستادیم؟ پس بقیه جمعییت کجا بودند؟ همان موقع انتقاد داشتیم که چرا یک عده از بچه‌ها، کلاسهای دانشگاه را پر کرده‌اند و یک عده در مرز خون می‌دهند و همه دانش‌اموز و کارگر هستند"!‌(۴). یعنی به غیر از ایشان همه در جنگ عراق مقصر بوده‌اند.او خود نه تنهاحاضر نبود فرزندش را به جبهه بفرستد، بلکه حتی همان کلاسهای دانشگاه را هم برای او مکانی مناسب نمی‌دید و از همان اولین سالهای پیروزی انقلاب، بلژیک و امریکا را برای زندگی فرزندش مناسب دیده بود:‌‌ "سرانجام پس از چند ماه بحث و گفتگو قرار شد که محسن را به صورت ناشناس برای تحصیل به خارج بفرستیم." (۵)
دموکراسی جمهوری اسلامی نگاه ویژه‌ای هم به رکن چهارم خود یعنی مطبوعات دارد. این که اکنون ایران اسلامی به بزرگترین زندان روزنامه نگاران تبدیل شده است، اغاز متفاوتی داشت. در اوائل انقلاب همه جریانات سیاسی مجاز به انتشار دیدگاه خود بودند. نخستین اقدام و برخورد با مطبوعات با "خودداری ازخواندن" شروع شد! اقای رفسنجانی در سال ۱٣۵٨ اعلامیه‌ای را منتشر کردند که در ان ضمن تحریف مطالب روزنامه ایندگان، از طرف مردم ایران نوشته بود: "ملت شریف ایران به پیروی از مرجع عالیقدر رهبرعظیم الشان نایب الامام، ایت‌الله خمینی این گونه جراید را طرد و از خواندن ان خودداری خواهد کرد"‌ (۶). مدتی بعد از این "نخواندن"، نشریه ایندگان توقیف شد! البته هنوز شمار زیادی از نشریات منتشر می‌شدند اما در یک سال بعد، تمامی نشریات غیرهمسو جمع‌اوری شدند. بیش از دو دهه فضای مطبوعاتی ایران فضای سانسور و خود سانسوری بود، البته به مانند همیشه اقای رفسنجانی تلاش می‌کند میزان فضای خفقان را کمتر نشان دهد، به خصوص در دوران ریاست جمهوری خود: "اصلا این حالت سانسور در دولت من نبود. من گاهی از مطبوعات گله می‌کردم که چرا خود سانسوری می‌کنید؟"‌ (۷) اما در همان دوران دولت ایشان تنها برای نوشتن یک نامه انتقادی، ۲٣ نفر بازداشت و شکنجه شدند، اقای رفسنجانی گفته بود باید رویشان کم شود! ایشان حداقل این دیدگاه خود راجع به ازادی نسبی مطبوعات در دوران پس از دوم خرداد را به یاد دارند: "بعضی خیال می‌کنند این هرج و مرج مطبوعاتی که بعد از دوم خرداد پیش امد ازادی است!"‌ (٨) . بعد از دوم خرداد تنها بعضی از مقولات و زمینه‌ها به نقد کشیده شد اما اقای رفسنجانی همان را هم هرج و مرج مطبوعاتی می‌دانست که البته مدتی بعد اقای خامنه‌ای هم ان را شارلاتانیزم مطبوعات نامید و تکلیف همه را روشن کرد.
نگاه جمهوری اسلامی به ازادی تجمعات نیز به همان نحو نگاه به ازادی مطبوعات است. در این مورد نیز اقای رفسنجانی نمی‌تواند خود را چیزی جدا از حاکمیت بداند، اگر ایشان امروز سرکوب تجمعات مردمی را تائید نمی‌کند ولی در این زمینه نیز کارنامه خوبی ندارد. در پی رویداد کوی دانشگاه و سرکوب خونین دانشجویان، اقای رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه ایران چنین میگوید: "توده مردم و این نیروهای متعهد که خیلی در جامعه فراوان هستند تا حدی تحمل دارند. اگر زمانی احساس کنند که به اصولشان و به بنیان انقلاب که به جانشان بستگی دارد و این همه برای ان شهید داده‌اند و سرمایه گذاری کردند، اسیب می‌رسانند به صورت دیگری برخورد می‌کنند. شما نمونه‌اش را در حوادث کوی دانشگاه دیدید، مردم به صورت خودجوش یک عکس‌العمل وسیع نشان دادند"‌‌ (۹). جه تفاوتی میان سرکوب کوی دانشگاه و سرکوب های امروز وجود دارد؟ تاکنون در کدامین گفتار یا عمل، اقای رفسنجانی تغییر دیدگاه خود را اعلام کرده ‌است؟
در بخش بعدی این مجموعه به نقش اقای رفسنجانی در تاثیرگذاری بر ایت‌الله خمینی و نقش وی در جنگ عراق پرداخته خواهد شد.


منابع
۱-بی‌پرده باهاشمی رفسنجانی - کیهان - اسفند ۱٣٨۲ صحفه ۱۴۷
۲- همان .صحفه ۱۵۰
٣-همان .صحفه ۶۲
۴-همان .صحفه ۲٨۵
۵-- انقلاب و پیروزی . یادداشتهای سالهای ۵٨-۱٣۵۷ .صحفه ٣۲۶
۶-همان .صحفه ۲٨٨
۷-بی‌پرده باهاشمی رفسنجانی - کیهان - اسفند ۱٣٨۲ صحفه ۲٣۶
٨-همان. صحفه ۲٣۶
۹-ایران، ۷ بهمن ۱٣۷٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست