یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همه پرسی ِ چهارشنبه سوری


برزو نابت


• مردم ایران امسال هم باز در «همه پرسی چهارشنبه سوری» شرکت کردند. مردم به شادمانی، به استقبال از بهار، به دست در دست هم داشتن، به آزادی، «آری» گفتند. مردم به زورگوئی، به ریاکاری و زهدفروشی، به خوار شمردن زیبائی و زندگی و سرمایه گذاری در ماتم و مرگ، «نه» گفتند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ اسفند ۱٣٨٨ -  ۱۹ مارس ۲۰۱۰


مشکل بتوان به مدد عقل و منطق دریافت که چرا جمهوری اسلامی با نوروز، با چهارشنبه سوری، با سیزده بدر چنین پدرکشتگی ای دارد! همانطور که مشکل بتوان دریافت چرا این آقایان –و خانمها- با گیسوی زن، خنده ی جوان، و پاکوبی پیر چنین کینه می ورزند.
به استقبال بهار رفتن ساده ترین کاری است که می تواند از آدم سربزند: آدمی که می داند طبیعت مادر انسان است و بی نفس تازه ی زمین، روشنای زندگی خاموش خواهد شد. اما همین ساده ترین کار، در کشوری چون ایران، چشم اشغالگران دستگاه دولتی را از کینه تا به تا می کند و دست آنان را بی اختیار به سوی چماق می برد!
از فردای روزی که جمهوری اسلامی پا در مسیر کسب قدرت گذاشت، با نوروز و هر چه نوروزی است در افتاد. حاجی فیروزها را با پس گردنی از خیابان جمع کردند و به کوپن فروشی یا بیکاری واداشتند. پریدن از روی آتش را آتش پرستی نام دادند. کسانی که خود استاد خرافه بازی و خرافه سازی اند به دفاع از عدد سیزده برخاستند و «سیزده بدر» را رسمی خرافی دانستند.
بهاری نیامد که حاکمان اسلامی، با چوب و چماق، در مقدمش نعره نکشند. بهار هشتاد و چهار را مثال می آورم. در آن بهار چهار سال پیش، آدمی که اسم بی مُسمای «طلائی» را بر خود نهاده، ولقب بی مسماتر «سردار» را جلوی اسم خود گذاشته و بازی روزگار سفله پرورش به منصب فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ رسانده بود در مصاحبه ئی زور بازوی خود را به رخ تهرانیان کشید و گفت که پانزده هزار نیرو را وارد کارزار چهارشنبه سوری کرده است. «سردار» دیگری با نام اسکندر مومنی از هشتادوهشت هزاروسیصدونود و دو نفر به عنوان عوامل مختلف نیروی انتظامی یاد کرد که در حوزه ی امنیتی متمرکز شده اند. بگفته این آدم سیزده هزار گشت پیاده و دوازده هلی کوپتر همه چیز را زیر نظر می گرفتند.
آن پانزده هزار نیرو و آن هشتادوهشت هزارو سیصدو نود و دو نفر چهار سال پیش را، همراه با خرج شام و نهار و آب میوه، و همراه با حقوق و اضافه حقوق و تشویقی، و همراه با هزینه ی چماق و خودرو و زره پوش، در ضریبی چند باره ضرب کنید تا شاید به رقمی تقریبی از آن چه اینک خرج مبارزه با نوروز می شود دست یابید.
امسال ظاهرا تهدید و شاخ و شانه کشی انواع سردارها و نیمه سردارها و تازه سردارها کافی تشخیص داده نشد و لذا خود سردار باشی اعظم پا به صحنه گذاشت. از خود استفتا کرد و به سئوال خود چنین پاسخ داد که «چهارشنبه سوری مبنای شرعی ندارد.»
باید انصاف داد که حتما چنین است: البته که چهارشنبه سوری مبنای شرعی ندارد. و مگر قرار است هر کاری که ما آدمیان می کنیم مُهر تصدیق شرع را بر خود داشته باشد؟ و تازه این مُهر هم فقط در دست انواع آخوند و انواع سردارکهای منتصب به آنها باشد؟ نه از روی آتش پریدن، نه سبزه گره زدن، نه به تهنیت بهار رفتن، هیچ یک مبنای شرعی ندارند و مردم ایران سالهاست که به همه ی اینها رای مثبت داده اند. با همه این فتواها و استفتاها و تهدیدها، با همه این کُشته های بناحق برخاک افتاده، مردم ایران امسال هم باز در «همه پرسی چهارشنبه سوری» شرکت کردند. مردم به شادمانی، به استقبال از بهار، به دست در دست هم داشتن، به آزادی، «آری» گفتند. مردم به زورگوئی، به ریاکاری و زهدفروشی، به خوار شمردن زیبائی و زندگی و سرمایه گذاری در ماتم و مرگ، «نه» گفتند.

روز نو فرا می رسد؛ این را عشق مردم ایران به نوروز آواز داده است!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست