ایمان اساس کار
فیروز نجومی
•
رژیم ولایت جیره خوار و مزدور به فراوانی دارد که در تمام اقشار و طبقات جامعه جای دارند. هم میتواند کارگر باشد و هم سرمایه دار و یا دانشجو و تاجر. بعبارت دیگر، رهبر از این واقعیت نیز آگاه است که دشمن طبقاتی ندارد. بهمین دلیل رضای آنها را از نظر دور نمیدارد. رهبر ممکن است که توهم تولید کند، خود اما دچار توهم نشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۶ فروردين ۱٣٨۹ -
۲۶ مارس ۲۰۱۰
آقای مجید محمدی (جامعه شناس)، در مقاله اخیر خود (سایت رادیو فردا، ۴ فروردین) چنین عنوان میکند که ولی فقیه سخت دچار "توهم " است، چنانچه حتی واقعه بزرگی مثل جمعیت ٣ میلیونی در تهران پس از انتخابات ۲۲ خرداد ٨٨ هم نمیتواند او را از توهم خارج سازد. بنظر میرسد که وی از تطبیق سخنان ولی فقیه با واقعیات است که به این نتیجه میرسد که ولی فقیه و مقامات جمهوری اسلامی، دچار توهم هستند و دست به گریبان خیال پردازی و گمانه زنی. محمدی میگوید:
«مقامات جمهوری اسلامی از رهبر تا رئیس جمهور، ایران را از این جهت در ردیف ابر قدرتها قرار می دهند و بر این باورند که «ایجاد زیر ساخت های اقتصادی، ارتباطی و مواصلاتی، پیشرفت های خیره کننده علمی و فناوری... در برخی زمینه ها ایران را در ردیف ۱۰ یا ۸ کشور اول جهان قرار داده است.» (خامنهای، ایرنا، ۱ فروردین ۱۳۸۹) این توهم را باید در کنار ده ها گزارش از سازمانهای بین المللی که کشورها را با یکدیگر مقایسه می کنند قرار داد. ایران از اغلب جهات در میان پنجاه کشور پایین فهرست حدود ۲۰۰ تایی کشورها در جدول های مقایسهای قرار دارد (رادیو فردا، ۴ فروردین ٨۹).»
محمدی در تحلیل خود به یک «سلسله از توهمات» از جمله «توهم پیشرفت،» «توهم همه با من»،
«توهم دخالت بیگانه در اعتراضات»، «توهم ابر قدرتی»، میپردازد و دور بودن آنها از واقعیت را بطور قانع کننده ای ترسیم میکند. محمدی حتی نشان میدهد که این توهمات تا چه اندازه میتواند خطرناک و زیان آور باشد. وی میگوید که:
«اغراق بر قدرت منطقهای جمهوری اسلامی برای افکار عمومی در اسرائیل یا ایالات متحده توسط نیروهایی که به برخورد نظامی با مشکل غنی سازی ایران باور دارند از سوی متوهمان حاکم در ایران به اعتراف دشمن به قدرت و ابهت این نظام تعبیر می شود. (خامنهای، ایرنا، ۱ فروردین ۱۳۸۹) واقعیت در این گونه سخنان تحلیلگران غربی و برخی رهبران اسرائیل زمینه سازی برای حمله به جمهوری اسلامی است و نه بزرگداشت آن (همانجا).»
صاحب این قلم بر آن است که فاصله گفتار و کردار رهبر و مقامات جمهوری اسلامی با واقعیت ها و معیارهای شناخته شده جهانی برای تعیین پیشرفت و ترقی یک کشور یا جامعه را نمیتوان "توهم" خواند. حتی اگر تحلیل اسرائیل و آمریکا را رهبر و مقامات نظام در باره خود پذیرفته باشند. شواهدی که محمدی ارائه میدهند لزوما وجود توهم را نشان نمیدهد. چرا که آنچه محمدی منطقی و عقلانی میداند بهیچ وجه از دیدگاه رژیم دین، چنین نیست. که این خود ناشی از تفاوت عقل جدید که حسابگر است و استفاده جو با عقل قدیم که اجتهاد است و سکون جو. بعبارت دیگر، اگر با عقل اجتهاد حوزه ای بسنجیم، هر آنچه که در خدمت نظام شریعت و به سود و منفعت دین نه بعنوان یک حرفه روحانی، بلکه بعنوان یک نظام اجتماعی است، درست و به صلاح است، حتی به قیمت وارونه کردن واقعیات. حکومت ولایت تا زمانی میتواند ادامه یابد که سلطه ی شریعت بر جامعه را برقرار نگاه دارد. باور به توحید و نبوت که در وجود ایرانیان نسل پس از نسل نهفته شده است، زیر ساخت فولادینی برای تداوم و تحکیم نظام ولایت است. شواهد نشان میدهند که رهبری توانسته است بخوبی از حضور دین و شریعت در سرشت مردم، به سود ادامه ی نظام ولایت بهره بر گیرد و در صورت لزوم نیز شمشیر بر کشد سرهای بیشماری را بر زمین بر افکند. آگاهی به تعصب و غیرت مردم نسبت به دین و بر کشیدن شمشیر در حفظ سلطه شریعت را نمیتوان توهم نامید.
اگر اخیرترین سخنرانی رهبر را ماخذ قرار دهیم، به دشواری میتوان اثری از آثار توهم در رهبر مشاهده نمود. سخنان او همچون معمول حاوی دقایق و ظریف کاری های سراسر حساب شده است. اگر از تحویل عالی کلام که در کمال مهارت و با روشنی و روانی، ادا میشود- بگذریم، باید این نکته را یاد آوری کنیم که رهبر از قالب "خطبه " در سخنرانی های رسمی خود استفاده میکند. خطبه ترکیبی ست از شریعت و سیاست. گذار از اولی به دومی نیز با تردستی و زیرکانه انجام میشود. یعنی قلمرو هایی که علم جدید آنها را دو نهاد مجزا از یکدیگر می شناسد در خطبه جذب یکدیگر میشوند، با هم در میآمیزند بی آنکه خطایی صورت پذیرد. در خطبه مرزی بین شریعت و سیاست وجود ندارد.
بخش شریعت با سپاس و ستایش الله و پیامبرش آغاز میشود. یعنی خطبه ی رهبر با کلامی آغاز میگردد که دارای قدرت جادویی ست. کلام الله که کلام هستی و نیستی ست. کلام مالکیت بر دو جهان است. کلام الله، کلامی است که ابزار عقل و خرد را در شنونده تعطیل میسازد. دروازه وجود را می گشاید و تار و پود شنونده را به تخدیر در میآورد. بدون تردید در کلام معروف مارکس مبنی بر دین افیون توده ها، حقیقتی نهفته است. نام الله و کلام الله، شنونده را به سکوت و خاموشی باز میدارد. نه میتواند زبان الله را مورد فهم قرار دهد و نه میتواند در مفاد آن چون و چرایی آورد. او مسحور سحرانگیز وجود الله میشود، خدایی که به مکنونات ضمیر و تاریک ترین نقطه وجود آگاهی دارد. اگر شنونده حب و هراس الله را در دل نداشته باشد، هرگز وقعی به سخن الله نگذارد، صرفنظر از آنکه از دهان چه کسی خارج شود.
در واقع رهبر در خطبه اول نقش ساحر را بازی و مردم را سحر میکند. او به این قدرت آگاهی دارد و با تبحر و مهارت آنرا بکار میگیرد. او بخوبی آگاه است که اوست تنها فرد گوینده. تنها اوست که میتواند بگوید. هیچ گوینده ی دیگری بجز او نیست. همه ی رسانه ها آزادند که نقل کنند آنچه را که رهبر گفته است. رهبر نمیتواند در یک زمان هم از واقعیت آگاه و هم دچار توهم باشد. در خطبه اخیرش در دوم فروردین، در صحن امام رضا، پس از ذکر توحید و نبوت، رهبر از "ایمان " آغاز میکند و ایمان را اساس کار، یعنی اساس نظام اسلامی قرار میدهد.
وی اظهار میدارد که:
مسئلهی ایمان به خدا، ایمان به غیب، ایمان به راهی که خداوند متعال برای سعادت دنیوی و اخروی انسان در مقابل بشر قرار داده است (رجا نیوز، ۲ فروردین ٨۹).
بنابر سخنان رهبر، ایمان میشود، همه آن چیزهایی که بشر بدان نیازمند است، تعالی در زهد و تقوا و معنویات و نیز پیشرفت در امر رفاه و آسایش، در علم و صنعت. ایمانمدار هرگز از نبود آرامش و آسودگی روان- مانند غربیان متمول و متمدن اما مالامال از عصیان و نا آرامی، تشویش و اضطراب، رنج نمیبرد. اگر هم اکنون با مسائلی روبرو هستیم، رهبر ادامه میدهد، بخاطر آن است که هنوز "دین اقامه" نشده است. از قرآن نقل میکند که اگر دین اقامه شود رفاه و آسایش بحدی میرسد که همه نیازهای بشر تامین میشود. در همین راستا عدالت و پیشرفت مطرح میشود و تاکید میکند که که محور همه برنامه ها و سیاست ها تا بیست سال آینده است. بدون آنکه کسی متوجه شود، رهبر به مطالبات خود میپردازد که میتوان آنرا نوعی آماده سازی مردم برای روزهای سختی که احتمالا در پیش روی است، پنداشت، بویژه اگر تحریمات آینده را در نظر بگیریم. از همین روی ست که سال نو را سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نام گذاری میکند که باید جفت و همراه «الگوی مصرف» شود، نامی که بر سالی که گذشت، گذارده شده است. مطالبات را رهبر زمانی تعریف و تعین میکند که شنونده را زیر پنجه سبع خود به انفعال کشانده است. بر اساس ایمان است که رهبر از مردم میخواهد، کم بطلبند و کم بجویند. قناعت کنند. کم بخورند و بنوشند و بپوشند و در همان حال تلاش و کوش و کار را افزایش دهند و دو برابر کنند. رهبر بطور سحرانگیزی با تکیه بر ایمان، تورم و بیکاری، فقر و محنت و عقب ماندگی را از نظرها ناپدید میسازد. در چنین صورتی آیا میتوان گفت که رهبر دچار توهم است. او ساحری تردست است و کاهن دهر.
اشاره به این نکات در سخنان ولی فقیه از آن روی ست که نشان دهیم که رهبر دچار توهم نیست و بخوبی میداند از کجا آغاز نماید و در کجا خاتمه دهد. رهبر علم «هندسه» را همچنانکه خود بارها بدان اشاره کرده است، خوب میداند. او خطبه خود را بر اساس علم هندسه طراحی میکند. خظایی در زوایا و خطوطی که ترسیم میکند به چشم نمیخورد. بی جهت نیست که او از ایمان آغاز میکند. مگر میتوان کسی را یافت که به نقد و نفی ایمان برخیزد. مگر کسی میتواند ضرورت وجود ایمان بخدا، ایمان به غیب را در دنیا و آخرت، مورد شک و تردید قرار دهد. همچنانکه استاد محمدی از نزدیک شدن به مسئله ایمان خودداری میکند، بسیاری از تحلیگران دگراندیش نیز همچنان تمایل دارند به زیر بنای کلام رهبر که از شریعت ساخته شده است توجه ای نکنند. چه چیزی سبب میشود که از نقد ایمان که اساس کار است، اجتناب شود، خود بحثی است که در این مقال نمیگنجد. بعبارت دیگر، نقطه ی عزیمت رهبر از نقطه ای ست که کسی را یارای نزدیکی به آن را ندارد. رهبر در زیر پوشش ایمان است که جامعه را به نظم و انضباط بر اساس مقررات و قواعد شریعت، به تسلیم و اطاعت و تقلید و تبعیت و یا بندگی و عبودیت فرا میخواند. وقتی ایمان اساس کار باشد، سرباز رژیم ولایت هستی. از مزایای و امتیازات سیاسی و اقتصادی بر خوردار هستی. مهم نیست چند در صد از جمعیت را میتوان ایمانمدار نامید، حتی اگر یک پنجم هم که باشد آن درصد کل جمعیت محسوب میشوند. اتفاقا رهبر انکار نمیکند که ٣ میلیون در خیابانها ظاهر شده اند. اما او یقین دارد که چنین اتفاقی بار دیگر تکرار نخواهد شد. بر اساس ایمان و در برقراری ایمان است که شمشیر بر میکشد و سر بی ایمانان را از تن جدا میکند. از جایگاه ایمان است که میتوان واقعیات را وارونه نمود و اعتراض و مقاومت را«فتنه» اجنبی خواند.
رهبر وقتی اساس کار را بر ایمان میگذارد، محلی برای شک و تردید و چون و چرا در چشم اندازهایی که معیار آنها شریعت هستند، بجای نمیگذارد. احساسات و عواطف خصمانه نسبت به خود و رژیم ولایت را خنثی و منفعل میسازد، و ایمان ایمانمداران را تقویت مینماید. رهبر وقتی از دانشجویان و دانشگاه ها یاد میکند، آن بخشی را در نظر دارد که ایمانمدارند. اگر رهبر از پیشرفت و علم و صنعت هم سخن میراند به همان قشر از ایمانداران رجوع میکنند و یا همان دانشمندان ایمانمداری که تمام تلاش و کوشش خود را صرف دست یافتن به اسلحه نهایی میکنند، موشک های با برد دور و دقیق مسازند، و ماهواره بهوا پرتاپ میکنند. رژیم ولایت جیره خوار و مزدور به فراوانی دارد که در تمام اقشار و طبقات جامعه جای دارند. هم میتواند کارگر باشد و هم سرمایه دار و یا دانشجو و تاجر. بعبارت دیگر، رهبر از این واقعیت نیز آگاه است که دشمن طبقاتی ندارد. بهمین دلیل رضای آنها را از نظر دور نمیدارد. رهبر ممکن است که توهم تولید کند، خود اما دچار توهم نشود.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
* برای مشاهد اصل مقاله و سخنرانی رهبر به پیوند های زیر مراجعه شود.
مجید محمدی (جامعه شناس) «سلسله توهمات ولی فقیه جمهوری اسلامی، رادیو فردا، ۴ فروردین ٨۹
file://localhost/C:/Documents%۲۰and%۲۰Settings/Administrator/My%۲۰Documents/iran/majid%۲۰mahamadi.۰٣-۲۴-۲۰۱۰.mht
آیت الله خامنه ای، رجا نیوز دوشنبه دوم فروردین ٨۹
file://localhost/C:/Documents%۲۰and%۲۰Settings/Administrator/My%۲۰Do
cuments/iran/kham.speech.۰٣-۲۲-۲۰۱۰.mht
|