یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تحریم اسرائیل چرا؟


سهراب مبشری


• چرا پذیرفتن دعوت یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی جرمی سنگین است اما دریافت پول از یک رسانه متعلق به دولت آمریکا حساسیتی برنمی انگیزد؟ چرا کسی رسانه های فارسی زبان دولتهای اروپایی درگیر جنگ افغانستان را تحریم نمی کند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۹ فروردين ۱٣٨۹ -  ۲۹ مارس ۲۰۱۰


پس از سفر کاسپین ماکان به اسرائیل، حملات شدیدی به ماکان از سوی گردانندگان سایت جرس و شماری دیگر صورت گرفت. در اینجا قصد پرداختن به بحثی که بین نزدیکان ندا آقا سلطان پیش آمد ندارم. بهتر است دیگران در این بحث که نظیر آن در هر خانواده هست، دخالت نکنند.
انگیزه من برای نوشتن این سطور، پرسشی است که با موج انتقادهای شدید از سفر یک ایرانی به اسرائیل در ذهن من شکل گرفت: چگونه است که بسیاری از ایرانیان، از هر تماس یک هم میهن خود با اسرائیل بر می آشوبند و او را بدین خاطر مستحق بدترین توهین ها می دانند؟
تکلیف حکومت اسلامی روشن است. آیت الله خمینی بنیانگذار این حکومت، بارها گفت اسرائیل باید از میان برود. امروز نیز محمود احمدی نژاد همین سخن را هر از چندی تکرار می کند. حکومت جمهوری اسلامی، اسرائیل را تحریم کرده است. ایرانیان از نظر حکومت اسلامی، حق هیچ تماسی با اسرائیل را ندارند.
در اینجا روی سخن با کسانی است که می گویند مخالف حکومت ایران اند، اما در برابر اسرائیل عملاً همان موضع حکومت ایران را دارند. کسی که معتقد به تحریم اسرائیل از سوی همه ایرانیان است، باید بدین پرسش پاسخ دهد که جز زیر سئوال بردن حق موجودیت اسرائیل، برای تحریم اسرائیل چه انگیزه ای قابل تصور است؟ چرا یک ایرانی نباید با اسرائیلی ها دیدار کند، در حالی که چنین تحریمی از سوی بسیاری از سیاستمداران و شهروندان کشورهای عربی و حتی خود فلسطینی ها صورت نمی گیرد؟
اگر دیدار با مقامات دولت اسرائیل به معنی تأیید همه سیاستهای این دولت است، همین منطق را باید در مورد سایر دولتها نیز به کار بست. یعنی ملاقات هر ایرانی مثلاً با مقامات آمریکایی به معنی تأیید همه سیاست های دولت ایالات متحده است. و دیدار با سیاستمداران اتحادیه اروپا یعنی تأیید همه سیاستهای این اتحادیه. همه می دانیم که چنین نیست. اگر ملاقاتها و گفتگوها به دیدار افراد کاملاً هم نظر محدود می ماند، هیچ اختلافی از راه مذاکره حل نمی شد.
ممکن است کسانی در پاسخ من بگویند یا بنویسند: «چگونه می توان با رئیس جمهور کشوری نشست و گفتگو کرد که نیروهای مسلح آن، سرزمینهای فلسطینی ها را اشغال کرده و در جنگ غزه مناطق غیرنظامی را زیر آتش گرفته اند؟» منطق حکم می کند طراح چنین پرسشی، به موارد مشابه نیز همین گونه برخورد کند: حضور نیروهای مسلح شمار زیادی از کشورها در افغانستان که هر از چندی با حملات این نیروها به اهداف غیرنظامی نیز همراه است، حضور نیروهای آمریکایی در عراق، حضور نیروهای روسیه در گرجستان و غیره. آیا در همه این موارد نیز همان حساسیتی نشان داده می شود که در مورد اسرائیل شاهد آنیم؟
چرا پذیرفتن دعوت یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی جرمی سنگین است اما دریافت پول از یک رسانه متعلق به دولت آمریکا حساسیتی برنمی انگیزد؟ چرا کسی رسانه های فارسی زبان دولتهای اروپایی درگیر جنگ افغانستان را تحریم نمی کند؟
پاسخ اسرائیل ستیزانه بدین پرسش ها این است که «بار هیچ یک از فجایع جهان به سنگینی بار گناهان اسرائیل نیست». جز این گونه، نمی توان به پرسش های فوق پاسخ داد.
برای اینکه دریابیم این گونه اسرائیل ستیزی چقدر بیمارگونه است، کافی است به یاد آوریم حملات نیروهای غربی تنها ظرف یک سال گذشته از غیرنظامیان افغانستان بسیار بیش از کشته های جنگ اخیر در غزه قربانی گرفته است.
برای جلوگیری از هر گونه تعبیر نادرست، تذکر این نکته را ضروری می دانم که موضوع این نوشته، ارزیابی از سیاستهای اسرائیل، جنگ افغانستان یا اوضاع عراق نیست. من تنها می خواهم توجه را به ضدیت غیرمنطقی با اسرائیل جلب کنم که در میان ما ایرانیان (و نه تنها در میان ما) بسیار رایج است. ده ها سال است که از حاملان اسرائیل ستیزی می شنویم مخالفت با اسرائیل به معنای دشمنی با یهودیان نیست. وقتی در نظر آوریم دشمنی با اسرائیل را نمی توان با هیچ منطق سیاسی توضیح داد، به نتیجه ای نمی رسیم جز این که:
اسرائیل ستیزی، شکلی از یهودی ستیزی است.

سهراب مبشری
هفتم فروردین ۱٣٨۹


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست