یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

یک دعوت
از هم اکنون به استقبال اول ماه مه برویم!


• روز اول ماه مه به زودی از راه می رسد و کارگران برای بزرگداشت این جشن بزرگ کارگری و طرح مطالبات معوق مانده آماده می شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ فروردين ۱٣٨۹ -  ۶ آوريل ۲۰۱۰


روزنامه نگار معترض (جان شیفته): روز اول ماه مه به زودی از راه می رسد و کارگران برای بزرگداشت این جشن بزرگ کارگری و طرح مطالبات معوق مانده ی خویش آماده می شوند. از هم اکنون فعالان کارگری و بدنه ی طبقاتی کارگری کشور در پیوند با جنبش اعتراضی سراسری مردم ایران، برای این روز می توانند حساب جداگانه یی را باز کرده و ستون استوار جنبش کارگری کشور را در کنار اعتراضات مدنی طبقه متوسط به عنوان متحدین طبیعی خویش در جامعه مدرن و تحول یافته ی کنونی، بنیان بگذارند. جنبش سبز اعتراضی مردم ایران در طول ۱۰ ماه گذشته هر چند که با گام های استوار به طرح مطالبات مدنی و آزادیخواهانه ی خود ادامه داده است و به نظر نمی رسد که سر باز ایستادن داشته باشد ولی با محدود کردن خویش در شعارهای صرفا سیاسی راه سواستفاده ی همیشگی دولت نومحافظه کار – شبه نظامی حاکم را نتوانسته است که مسدود کند. با توجه به بازی نخ نما شده و ادعاهای دروغین دولت غیرقانونی احمدی نژاد مبنی بر توجه ویژه به طبقات محروم که ناشی از موقعیت پوپولیستی آن می باشد، روز اول ماه مه بهترین فرصت برای جنبش اعتراضی کنونی است تا ماهیت ضدکارگری و ارتجاعی این ساخت نومحافظه کار را افشا کند. اول ماه مه امسال از سه زاویه ی متفاوت نسبت به گذشته ایجاب می کند که جشن های این روز را با کمک جنبش های مدنی روشنفکری، زنان، دانشجویان، روزنامه نگاران، معلمان و بیکاران در یک جهت سازمان داد و با طرح مطالبات اقتصادی و سیاسی، نظام استبدادی کنونی را زیر فشار فزاینده تری قرار داد. اول اینکه جنبش سبز اعتراضی کنونی پتانسیل ضداستبدادی فراطبقاتی تمامی لایه های اجتماعی جامعه ایران که هم اینک زیر فشار سرکوب قرار دارند را داشته و با پیوند با اعتراضات کارگری توان و الزام به یک جنبش فراگیر ملی را دارا می باشد. دوم اینکه برنامه های نومحافظه کارانه ی دولت احمدی نژاد در چارچوب طرح هدفمند کردن یارانه ها و مصادره شبه قانونی اموال ملی توسط ارگان های نظامی و شبه نظامی وابسته به حاکمیت کودتائی در کنار ورشکستگی اقتصاد ملی و گسترش ارتش بیکاران، جنبش اعتراضی مدنی را در همپیوندی با طبقات فرودست و زحمتکش ایرانی قرار داده است. سوم اینکه عدم پاسخگوئی به مطالبات کارگری و روند سیاستگذاری های ضدکارگری این دولت در شرایط سرکوب جنبش مدنی سبز، خود به خود ضرورت یک اتحاد تاریخی بین این دو جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه را که هیچکدام بدون دیگری نمی توانند راه موفقیت را بپیمایند، در این مقطع از تاریخ مبارزاتی مردم ایران را به یک الزام غیرقابل اجتناب تبدیل کرده است.            
جنبش کارگری ایران در طول دهه های گذشته با عبور از تنگناهای زیادی که همراه با قربانی و ناکامی های فراوانی بوده است حداقل موفق به کسب تجارب تاریخی ارزشمندی شده است که ماحصل آن این درک درست است که پاسخ به مطالبات به حق آن بدون گذر تاریخی کشور از مسیر ضداستبدادی و ایجاد یک جامعه ی دمکراتیک هرگز امکان پذیر نمی باشد. به همین دلیل جنبش کارگری ایران نیر هم چون دیگر جنبش های مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بدون همپوشانی با یکدیگر و به واسطه ی استقرار نظام های استبدادی بدون ورود به یک اتحاد ضددیکتاتوری با دیگر طبقات و لایه های اجتماعی، هرگز توان موفقیت و رسیدن به اهداف خویش را نخواهند یافت. مطالبات طبقه کارگر در ایران و ساختارهای کم تر توسعه یافته بدون شراکت ملی در مبارزات سیاسی – اجتماعی فراگیر هرگز قابل تحقق نخواهد بود، چرا که اصولا در جوامع غیردمکراتیک نهادهای صنفی و سندیکائی مطالبه جو به جهت حاکمیت های سرکوبگر توان شکل گیری یا حداقل بستر فراگیر بودن را فاقد می باشند. از طرف دیگر جنبش های مدنی نیز در غیاب حضور فعال جنبش کارگری و دیگر نهادهای سندیکایی هم چنان در محدوده صرفا سیاسی محبوس شده و راه برای سواستفاده ی پوپولیستی رژیم های غیردمکراتیک برای یارگیری های کاذب و ایجاد شکاف در هارمونی مطالبات همه جانبه را فراهم می کند. تجربه مبارزات انقلابی و اصلاحی در درون جوامع غیردمکراتیک و به شدت طبقاتی شده نشان می دهد که به هیچ وجه تشکل های مدنی و صنفی بدون ورود به پروسه مبارزات ملی، توان رسیدن به اهداف حداقلی – حداکثری خود را نخواهند داشت. چنانچه مبارزات گروه های سیاسی منتقد جمهوری اسلامی در دهه ی اول موجودیت این نظام که در غیاب بدنه ی اجتماعی انجام گرفت و با سرکوب سبعانه به حذف آن ها از عرصه علنی سیاسی انجامید، سرکوب خونین جنبش دانشجوئی در ۱٨ تیر ۷٨ و هم چنین زنانی که در جنبش برابری طلبانه جنسیتی خود در میدان هفت تیر در تنهائی مورد هجوم پلیس و نیروهای امنیتی قرار گرفتند، بهترین شواهد برای اثبات همین ادعا خواهند بود. جنبش کارگری ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و حداقل در طی نیم قرن اخیر صدای حق طلبی و اکسیون های اعتراضی آنان در حالی که فاقد حمایت و پوشش ملی بوده است به راحتی توسط حاکمیت سرکوب شده است. هم اینک در شرایطی که جنبش سبز اعتراضی تقریبا موقعیت یک مبارزه ی مدنی فراگیر را فراهم کرده است کارگران ایرانی نیز می بایست جشن اول ماه مه خود را در همگامی با این جنبش اعتراضی سازماندهی کرده و در یک هارمونی ملی موقعیت حاکمیت برای سرکوب را تضعیف نمایند و هم اینکه جایگاه ویژه و مطالبات به حق خویش را در جنبش سبز اعتراضی تثبیت کنند. چنانچه جنبش و فعالین کارگری، تلاشگران جنبش سبز و شبکه های اجتماعی از جشن اول ماه مه به عنوان یک موقعیت ویژه برای تعمیق اعتراضات فراگیر و پیوند زدن مطالبات سیاسی با مطالبات اقتصادی، به درستی استفاده کنند قادر خواهند بود از یک سو نقطه ضعف های خود را به نقطه ی قوت تبدیل کرده و از دیگر سو "خیابان" را بار دیگر در کنار و همگامی با کارگران و طبقات فرودست به تسخیر خود درآورند. هر چند که جنبش کارگری به حق تا حدودی به واسطه ی نادیده گرفتن مطالبات خویش توسط جنبش سبز دلگیر است و این انتقاد درست را از رهبران سبز دارد که حتی در دیدارهای نوروزی آنان با زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان حوادث اخیر، خانواده های زندانیان دربند کارگری چون "منصور اسالو" نادیده گرفته شد، ولی بزرگداشت روز اول ماه مه می تواند این درس بزرگ را به جنبش سبز بدهد که مبارزات ملی بدون حضور کارگران و مطالبات اقتصادی طبقات فرودست یک جنبش ابتر خواهد بود. با توجه به اینکه جنبش سبز زاییده ی انباشت مطالبات پاسخ داده نشده تمامی طبقات و لایه های اجتماعی مردم ایران در طی ٣۰ سال اخیراست و جنبش کارگری و در راس آن مبارزات تاریخی این جنبش در هیبت اسالوها، مددی ها و نجاتی ها سال ها می باشد که برای احقاق حق تلاش می کنند، منصفانه است که به این نمایندگان واقعی سندیکایی ارج لازم گذاشته شود.                                                
به جهت موقعیت اعتراضی جامعه ی ایرانی و بروز نارضایتی فزاینده در بدنه ی اجتماعی کشور و اینکه تا روز ۲۲ خرداد به عنوان اولین سالگشت کودتای انتخاباتی هیچ مناسبت خاصی برای تعمیق جنبش مبارزاتی ملی وجود ندارد، اول ماه مه می تواند همان گلوگاه لازم برای آماده سازی جامعه ی معترض جهت سازماندهی مجدد و استارت اعتراضات خیابانی در سال جدید تلقی شود. از هم اکنون فعالین جنبش کارگری، تلاشگران جنبش سبز و شبکه های اجتماعی می توانند با تمرکز بر روز اول ماه مه از یک طرف به نقصان موجود در جنبش سبز اعتراضی همان گونه که در بیانیه های قبلی مهندس "میرحسین موسوی" بر آن تاکید شده و به توجه بر مطالبات طبقات زحمتکش انگشت گذاشته شده است، پرداخت و هم اینکه جنبش سبز را در روز جهانی اول ماه مه در موقعیت یک جنبش پیشرو و پیشگام به جهان معرفی کرد. به یقین مطالبات جنبش کارگری و طبقات زحمتکش با توجه به سیاستگذاری های دولت نومحافظه کار و شبه نظامی احمدی نژاد در طی سال جدید منجر به بروز اعتراضات شدید توده های مردم خواهد شد و به همین دلیل می بایست از هم اینک جنبش اعتراضی سبز حساب ویژه یی برای مطالبات اقتصادی جامعه باز کند. فعالین سیاسی و سندیکایی، روزنامه نگاران و وبلاگنویسان، دانشجویان و روشنفکران، احزاب و نهادهای مدنی معترض از روز اول ماه مه امسال باید به عنوان یک موقعیت ویژه استفاده کنند و با توجه و استقبال از این روز حاکمیت سرکوب و سیاست های خانمان برباد دهنده ی اقتصادی دولت کنونی را به چالش بگیرند. تجربه ۱۰ ماه اخیر نشان داده است که چنانچه فعالین سیاسی – اجتماعی و شبکه های گسترده ی اجتماعی بر یک مناسبت خاص برای حضور اعتراضی خود تمرکز لازم را داشته باشند، آن روز و مناسبت به یک تقابل مدنی تاثیرگذار در مبارزات ملی تبدیل می شود. در همین راستا روز اول ماه مه این سال را باید در حین اینکه موقعیت مستقل خود را خواهد داشت به یک روز ملی در چارچوب مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه کشور تبدیل کرد و این میسر نخواهد بود به غیر از آنچه یک عزم ملی را در پشت سر خویش داشته باشد. در صورت گستردگی حضور معترضان در این روز هرگونه سرکوبی برای حاکمیت استبدادی می تواند هزینه های مضاعف و رسواکننده یی را به همراه داشته باشد. از یک سو نشان دهنده ی این است که جنبش اعتراضی ملت ایران خاموش شدنی نیست و هم چنان به حیات خود ادامه می دهد که این مهر باطلی بر ادعای "پایان فتنه" از سوی حکومت خواهد بود و از طرف دیگر سرکوب گسترده در روز اول ماه مه با توجه به ذات و هویت کارگری این روز ماهیت واقعی دولت مافیائی حاکم را نشان داده و پایانی بر شعارهای پوپولیستی احمدی نژاد می تواند تلقی شود. چنانچه جنبش اعتراضی سبز در پیوند با جنبش کارگری موجود، بتواند از روز اول ماه مه برای مبارزه با دیکتاتوری و سیاست های ویرانگر اقتصادی حاکمیت به نحو مطلوب استفاده کند به یقین بهترین تمرین و آمادگی برای وارد کردن ضربه ی سخت تر در ۲۲ خرداد را برای خود فراهم خواهد ساخت.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست