پیشینهی کشتارهای دستهجمعی در کردستان ایران و وظایف ما
(به مناسبت سی امین سال قتل عام مردم بی دفاع روستای قلاتان)
قادر وریا
- مترجم: آرام ابراهیم خاص
•
هدف این نوشتار نقل جزئیات این قتل عام و یادآوری صحنه های تکاندهنده ی این فاجعه ی دهشتناک نیست، گرچه یادآوری و یادبود این گونه وحشیگری های عوامل رژیم نیز از ارزش خاص خود برخوردار است. اما آنچه در این مناسبت باید بدان اشاره نمود وظایف ما در ارتباط با قتل عام هایی است که به ویژه در دهه ی اول حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان انجام گرفتند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۷ فروردين ۱٣٨۹ -
۶ آوريل ۲۰۱۰
هفتم فروردین ماه امسال با سی امین سال قتل عام مردم بی گناه و بی دفاع روستای قلاتان مصادف بود.
روستای قلاتان در شرق شهرستان اشنویه و در حد فاصل شهرهای اشنویه و نقده قرار دارد. این روستا جزو شهرستان نقده به حساب می آید و اگر از اشنویه به سمت نقده حرکت نماییم، اولین روستای منطقه ی سندوس (سلدوز) علیا به شمار می آید.
در صبحگاه ۷ فروردین ماه سال ۱٣۵۹، مردم این روستا، با یورش مهاجمان مسلحی مواجه شدند که از حمایت تانک و توپ رژیم تازه بر مسند قدرت نشسته ی آخوندی برخوردار بودند و قصد کشتار و غارت ساکنان این روستا را داشتند.
یک روز قبل از این واقعه ی سهمناک و پس از آنکه مردم روستا از نیت شوم رژیم برای "پاکسازی" روستای قلاتان مطلع می گردند، از پیشمرگان حزب دمکرات درخواست می نمایند که مقرشان را از این روستا به مکان دیگری منتقل نمایند تا در این روستا درگیری رخ ندهد و مزدوران رژیم حضور نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات را به دستاویزی برای کشتار مردم این روستا تبدیل نکنند، که با این درخواست موافقت گردید.
ولی جنایت پیشگان وابسته به حکومت آخوندی، بهانه های دیگری داشتند. قلاتان یکی از روستاهای بزرگ و حائز اهمیت منطقه ی سندوس علیا بود و مردم این روستا همواره از جنبش انقلابی کردستان و نیروی پیشمرگ به اشکال مختلف حمایت بعمل آورده بودند و تعداد قابل توجهی از جوانان این روستا نیز در صفوف مبارزان کردستان حضور داشتند.
فاجعه ی ۷ فروردین ماه که در روستای قلاتان به وقوع پیوست، تکرار قتل عام های مشابهی بود که شش ماه قبل در روستاهای قارنا و بعدها در صوفیان، ایندرقاش، قرهگول، سرچنار، کهریزه، دیلان چرخ، سروکانی، "سهوزی" و چندین روستای دیگر کردستان رخ داد.
صدها تن از ساکنان آذری زبان شهر نقده و روستاهای ترک نشین منطقه که با تحریک احساسات مذهبی و تعصبات قومی، برانگیخته شده بودند، با حمایت تانک و توپ ارتش و با ترغیب کمیته ی انقلاب و سایر نهادهای سرکوبگر رژیم واپسگرای آخوندی در این منطقه، رهسپار روستای قلاتان گشتند تا جنایت سهمناک و فاجعه ی تکان دهنده ی دیگری را بیافرینند و با انجام این جنایت فجیع، از ساکنان سایر روستاهای کردستان زهرچشم بگیرند. آنها با انجام این جنایات هولناک می خواستند در همه ی مناطقی که کردها و آذری ها با یکدیگر همزیستی داشتند، کردها را از عواقب وحشتناک حمایت از احزاب و سازمان های انقلابی کردستان و درخواست مطالباتشان مطلع سازند و به آنها تفهیم نمایند اگر خواست های جز فرودستی و تحت سلطه بودن ترک ها را داشته باشند، قتل عام خواهند شد.
پر واضح است که هم مقامات رژیم و هم ترک هایی که در این جنایت مشارکت داشتند و رژیم برای نیل به مقاصد شوم خود آنها را مسلح کرده بود و برای کشتار کردها از آنها بهره می گرفت، تجربه ی هر دو کشتار پیشین کردها در شهر نقده و روستای قارنا را داشتند و این مسئله را نیز به خوبی درک کرده بودند که مراکز عالی قدرت، نه تنها با عاملان اینگونه جنایات برخورد نمی کنند، بلکه از آنها حمایت نیز به عمل آورده و حتی در مقابل اعمال جنایتکارانه یشان به آنها پاداش می دهند. به همین دلیل کشتار مردم روستای قلاتان را نیز این چنین بی پروا و در غایت ددمنشی انجام دادند.
بدین شیوه در مدت چند ساعت ساکنان این روستا و حتی کسانی را که تصادفاً در این روستا حضور داشته یا مهمان بودند، با تفنگ، تبر و قمه تکه تکه کردند و در اوج وحشیگری و ددمنشی جان ۱۵ نفر از مردم بیدفاع و بیگناه را گرفتند.
هدف این نوشتار نقل جزئیات این قتل عام و یادآوری صحنه های تکان دهنده ی این فاجعه ی دهشتناک نیست، گرچه یادآوری و یادبود این گونه وحشیگری های عوامل رژیم نیز از ارزش خاص خود برخوردار است. اما آنچه در این مناسبت باید بدان اشاره نمود وظایف ما در ارتباط با قتل عام هایی است که به ویژه در دهه ی اول حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان انجام گرفتند.
ملت کرد به طور کلی و احزاب و سازمان های سیاسی، فعالان حقوق بشر، نویسندگان، روزنامه نگاران، محققان، هنرمندان، فعالان مدنی و روشنفکران به ویژه در ارتباط با کشتارهای جمعی که در کردستان روی دادند وظایفی را بردوش دارند، این وظایف عبارتند از:
۱ـ زنده نگاه داشتن یاد و خاطره ی این رویدادها و قربانیان آنها در مناسبتهای مختلف و آشنا ساختن نسلهای امروز و آینده ی کردستان با عمق و ابعاد این جنایات و پیشگیری از مورد فراموشی قرار گرفتن این جنایات با گذشت زمان.
۲ـ جمع آوری مدارک و اطلاعات مختلف در باره ی هر کدام از این وقایع و مشخصات قربانیان آنها (مانند: نام، سن و تصویر قربانیان این حوادث، اظهارات شاهدان عینی این رویدادها، نقش مقامات حکومتی و دولتی و مراکز و ارگان های سرکوبگر رژیم در این جنایات، معرفی آمران و عاملان این جنایت ها)
٣ـ تشکیل پرونده ویژه برای هر کدام از این قتل عام ها و موظف ساختن وکلا و افراد مناسب برای به جریان انداختن پرونده و تنظیم شکایت علیه آمران و عاملان این جنایات.
۴ـ مطلع ساختن افکار عمومی و به ویژه نهادهای منطقهای و بین المللی دفاع از حقوق بشر از این جنایات گسترده و سازماندهی شده و مطرح ساختن این جنایات به عنوان نمونه های بارز نسل کشی و جنایات علیه بشریت و تقاضای اجرای عدالت در این ارتباط.
۵ـ تحقیقات بی طرفانه و بدور از جانبداری و تعصب درباره ی وضعیت و دلایلی که این قتل عام ها را در پی داشتند. همچنین تحقیق درباره ی پیامدهای روانی، اجتماعی و سیاسی این قتل عام ها تا سیاسیون، روشنفکران، نویسندگان و مستندسازان ایرانی و به ویژه نخبگان دو ملت کرد و آذری تجارب و آموزه های فراگرفته از این وقایع را با هم در میان بگذارند تا در آینده مانع از تکرار چنین فجایع تلخی شوند.
امید است امسال که سی امین سال شماری از قتل عام های مردم روستاهای کردستان ایران است، مسئله ی چگونگی برخورد با پرونده ی این قتل عام ها و وظایف ما در این ارتباط، از سوی رسانه های کرد زبان، احزاب و سازمان های سیاسی کردستان ایران و نخبگان کرد مورد بحث و بررسی واقع گردند تا بتوانیم از این طریق راهکارهای لازم جهت اجرای وظایف ملی و انسانیمان را تعیین نموده و آنها را عملی سازیم.
برگردان از کردی: آرام ابراهیم خاص
|