با عوضی خواندن یکدیگر، به فردای سبزمان جفا نکنیم
محمدرضا شکوهی فرد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۱ فروردين ۱٣٨۹ -
۱۰ آوريل ۲۰۱۰
این روزها اخبار و رخدادهای مرتبط با ایران در رسانه های بین المللی و مجامع جهانی اغلب حول محور مذاکره فشرده میان اعضای گروه ۵ +۱ جهت دستیابی به توافقی کلی برای تصویب دور جدید تحریمها در شورای امنیت می چرخد.
منافع ملی از دید حاکمیت موضوعیت ندارد
نگاهی به فضای جهانی کنونی علیه ایران که متاثر از ادامه روند تصمیم گیری های غیر عقلایی حاکمیت در حوزه سیاست خارجی به سان و سیاق حوزه داخلیست، پاسخ به این پرسش را اهمیتی دو چندان می بخشد که براستی حاکمیت در پس ادامه این روند مجادله آمیز چه اهدافی را دنبال می کند؟
شواهد بسیاری اقلا در ذهن افکار عمومی وجود دارد در تصدیق این نظر که به جز منافع ملی، هر هدفی ممکن است در پس تشدید روند مخاطره آمیز کنونی مد نظر حاکمیت باشد.
به تعبیری نشدنیست درک این مطلب که حاکمیت، تحمیل تحریم و فشار و خدای نکرده جنگ را بر ملک و ملت در کدام تعریف از منافع ملی کاویده و یافته و البته چندان سخت نیست پذیرش این گونه نظرها که اساسا از نگاه حاکمیت مفهومی بنام منافع ملی محمل تعریفی ندارد.
آنچه که تحقیقا گمانه محتمل بودن تصویب این تحریمها را و عملیاتی شدن آن را در کوتاه مدت محل تردید قرار می دهد، کشاکشیست که ایالات متحده و سه ضلع دیگر مربع ائتلافی غرب یعنی انگلستان، آلمان و فرانسه در گروه مذکور با موسکو و پکن بر سر جلب موافقت آنها با تصویب تحریم ها دارند.
کشاکشی که در خوشبینانه ترین حالت از نظر کارشناسان سیاسی متمایل به غرب، تصویب این دور از تحریم ها را تا یک الی دو ماه آینده نا محتمل می پندارد.
همین مهم، در کنار تشدید رفتارهای عاری از هر گونه عقلانیت و نظرداشت منافع ملی از سوی حاکمیت، هراس جامعه بین المللی را از احتمال پیش آمد برخوردی از نوع نزدیک میان تل آویو و تهران به میزان کم سابقه ای تقویت کرده است.
این روزها اندک نیستند خبرها و مجموعه ای از تحلیل ها و گمانه ها در مجامع دیپلماتیک و مراکز تحقیقات استراتژیک، که بروز درگیری نظامی را بیش از هر زمان دیگر محتمل می انگارند و مجموعه ای از گذاره ها و براهن را در تاکید و تائید این تحلیل ها روی میز می گذارند که با یک نگاه منطقی نمی توان در مستند بودن این گمانه ها و محتمل بودن پیش انگاری های این تحلیل گران تردید چندانی داشت.
تعهد و مسئولیت ما
از این رهگذر تعهد و وظیفه ملی در این بزنگاه حساس که سرنوشت ملک و ملت به شکل حقیقی به کیفیت گذر از یک پیچ خطیر تاریخی گره خورده است، با درک جمیع احتمالات چیست؟
خرداد در راه است، ماهی که سالی پیش، صفحه تاریخی آغازین خروش ملتی شد که در تعاریفی که حاکمیت از مفاهیمی چون منافع ملی دارد( اگر داشته باشد؟) هیچ نقش و جایگاهی نداشته اند و ندارند.
ملتی که خس و خاشاک خوانده شدند، ، خون دادند، اما همچنان ایستاده اند.
ملتی که سرنوشت ایران برای او اهم بود و بواسطه تشخیص تاریخی همین فوریت مهم برخواست.
حال فرصت اندک می نماید وقتی نگاهی عینی و جامع الاطراف داشته باشیم، متوجه این قلت می شویم و به چگونگی ادامه راه که می اندیشیم.
من قصد ندارم به سیاق برخی سخن از آکسیون نهائی و چندم و چندم به میان بیاورم، ولی اکنون همه شواهد دال بر محدودیت زمانیست.
سه دهه پس از آن انقلاب عظیم که گل را بر لوله تفنگ ها نشاند و پیروز شد، اکنون نه فقط آزادی، نه فقط باورهای اجتماعی، نه فقط حیثیت ملی ما ایرانیان به شکل اسف انگیزی در چنبره منحرفان و مستبدان سوار گشته بر کشتی انقلاب اسیرست بل حقیقتا استقلال و تمامیت ارضی این مرز پر گهر نیز به شکل عینی و بی سابقه ای مبدل به سیبل مخاطرات و پیامدهای غیر قابل پیش بینی سیاست های حاکمیت در عرصه منطقه ای و جهانی گشته است.
بر این اساس تعهد و مسئولیت ملی حکم می کند، حرکت خود را تسریع کنیم، و این مهم جز با نظرداشت لزوم توسعه روز افزون آگاهیهای عمومی، تقویت بسترهای تفاهم همه جریان های منتقد حاکمیت در داخل و خارج، انبساط حوزه فعل جنبش سبز به سایر طبقات اجتماعی از جمله کارگران مظلوم و معلمین که در آستانه گرامیداشت و ارج نهادن به جایگاهشان قرار داریم است، میسر نیست.
همه گروه ها و جریان هایی که با کیفیات متفاوت معترض هستند، با هر نگاهی و ایده ای، اگر اندکی بر عمق فاجعه ای که ممکن است از پس بالادست شدن نگاه ترکیبی ناشیان و خائنان و مستبدان حاضر در بدنه حاکمیت و مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور، آتی و فردای مشترکمان را ویران کند، تامل ورزند، به این نیاز و فوریت مهم خواهند رسید که ملزومه اساسی تسریع حرکت، تسطیح مسیر آن از طریق حل اختلافات و بد بینی ها نسبت به یکدیگر و تلاشی همبسته و پیوسته در جهت افزایش و توسعه بسترهای حرکتی جنبش در همه ابعاد زیست سیاسی و اجتماعی جامعه است.
بیاییم، هر وزنی از اختلاف نظر ها و سوء تفاهمات و بعضا کینه ها را هم نسبت به یکدیگر داریم، با درک این فوریت، اهداف مشترک و خصم مشترک را در بجایشان نظر ملحوظ داریم، اقلا برای مقطعی خاص و در راستای ائتلاف همه نیروها و طبقات و جریان ها مساعی مستمری به خرج دهیم و تا اطلاع ثانوی از ایراد انگ و برچسب به یکدیگر بپرهیزیم.
وقت برای پرداختن به اختلافات و تضادها و تعارضات و حل و فصل آنها در یک فضای منبسط و روشن و منطقی وجود دارد، اکنون اما زمان پرداختن به دفع خطر ادامه حضور مستبدان در عرصه هدایت کشور است که عواقب خطیرش ممکن است برای سالیان سال ماندنی باشد.
نسل های بعد از من جوان امروز تا تو خواهر و برادر نسل دیروزی ام و تا تو برادر و خواهر چپ گرایم و تا تو دوست و هموطن... آری ، اگر خدای ناکرده سرنوشت شومی گریبان فردای ملک و میهن را بگیرد، نخواهد پرسید: در به کرسی نشاندن اختلافات نظری و ایدئولوژیکت با فلان جریان و بهمان شخص و نظر چه توفیقی حاصل کردی، بل جملگی مان را به سبب پرداختن بی موقع بدانها که به غفلت از فوریت ها انجامید، مسئول و متهم و مطرود خواهد انگاشت.
تو را به خدا، تو را به شرافت و مسئولیت و نیات پاکی که همه داریم با هر زاویه فکری، یکدیگر را تا اطلاع ثانوی تحمل کنیم. نه عوضی خطاب کردن دیگرانی که هموطنان مانند، دردی را دواست و نه پاسخ طبیعی به این ایرادات سخیف، کاهنده آلام و دافع خطرهایی که سرنوشت همه ما را تهدید می کند.
به وظیفه بیندشیم. وظیفه امروز ما رفع جمله مخاطراتیست که بواسطه ادامه استیلای زورمداران و متجاوزین و مستبدین هر روز و هر ساعت و هر ثانیه ایران و ایرانی را تهدید می کند، با عوضی خواندن این طرف و عوضی شنیدن از آن طرف، جز افشاندن بذر نفرت چه حاصلی تحصیل می کنیم؟
جز جفا به فردای سبزمان؟
mrshokouhifard@gmail.com
|