نگرانی رژیم ایران هم از انقلاب رنگی، هم از رادیکالیسم
هادی صوفی زاده
•
نگرانی هایی ایجاد شده در قبال حوادث قرقیزستان، دولتمردان رژیم را به اتخاذ رویهای دوگانه در قبال حوادث آن کشور ترغیب نمود. از یک طرف و برای مصرف داخلی درصدد تخطئه انقلاب های مخملی و گسترش نفوذ امریکا در منطقه برآمدند و از طرف دیگر نگران ترویج خشم انقلابی مردم که در همسایگی آنان در فاصله اندکی حکومتی را ساقط نمود، شدند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ فروردين ۱٣٨۹ -
۱٣ آوريل ۲۰۱۰
اتفاقات اخیر کشور قرقیزستان که بهسقوط دولت غربگرای آن کشور از طرف مردم منجر گردید، علیرغم سیاست سران نظام که خود را مخالف ایجاد انقلاب موسوم به مخملی می دانند و حکومت ساقط شده قرقیزستان هم پنچ سال پیش با انقلاب موسوم به گل لاله روی کار آمده بود، خوشایند سران جمهوری اسلامی نبود. نگرانی هایی ایجاد شده در قبال حوادث آن کشور دولتمردان رژیم را به اتخاذ رویهای دوگانه در قبال آن حوادث آن کشور ترغیب نمود. از یک طرف و برای مصرف داخلی همچون روال عادی درصدد تخطئه انقلاب های مخملی و گسترش نفوذ امریکا در منطقه برآمدند و از طرف دیگر نگران ترویج خشم انقلابی مردم که در همسایگی آنان در فاصله اندکی حکومتی را ساقط نمود، شدند. نمونه دیگر آن در تایلند است که با توجه به شرایط حساس کنونی ایران، آرامش سران نظام را از بین برده است.
با نگاهی گذرا به مواضع سران جمهوری اسلامی ایران درقبال حوادثی که طی یکی دو سال اخیر در قبال گرجستان و بویژه درجریان جنگ گرجستان و روسیه، انتخابات ماه ژانویه اکراین و حوادث اخیر قرقیزستان رخ داده، میزان آشفتگی و نابخردی آنان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بدنبال موضوع تقلب در انتخابات رئیس جمهوری سال گذشته و اعتراض میرحسین موسوی و آقای مهدی کروبی به تقلبات گسترده در انتخابات که کودتای انتخاباتی نام گرفت و اعتبار نظام اسلامی را نزد افکار عمومی بشدت زیر سوال برد، سران جمهوری اسلامی برای دفاع از اندک حیثیت باقی مانده برای خود در مقابل معترضین، بهحربههای گوناگونی متوسل شدند. سران رژیم درمقابل ادعای کودتای انتخاباتی معترضین، متقابلا" آنان را به تلاش برای انقلاب مخملی و سپس کودتای مخملی متهم کرده و بعدتر اغتشاشگر و فتنه گر نامیدند. سایت رجانیوز در این خصوص در نموداری کارشناسانه تحت عنوان برآورد استراتژیک کودتای مخملی rajanews.com اهداف معترضین را فراتر از یک رقابت انتخاباتی خوانده و تمام تلاش خود را بر این پایه قرار داد که معترضین را وابسته به بیگانه معرفی کند که با اتکا به قدرتهای خارجی درصدد انقلاب رنگی بهسبک کشورهای یادشده هستند و شال سبز خاتمی بر گردن موسوی را نماد این انقلاب رنگی معرفی کرد.
گرچه با شکاف ایجاد شده ناشی از نتایج انتخابات 22 خرداد در صفوف حاکمیت، و تغییر تئوری همیشگی سید علی خامنهای از ریزش و رویش به تئوری جذب حداکثری و دفع حداقلی راهگشای اوضاع نبود، در تمام این مدت سران جمهوری اسلامی برای برون رفت از بحران موجود، از نسبت دادن معترضین به دشمن خارجی و در راس آن امریکا شکی به خود راه ندادهاند و سران موج سبز را به همدستی با غرب برای ایجاد انقلاب مخملی که گاها" آنرا انقلاب سبز می خوانند، متهم نموده اند. از همان ابتدا سران جمهوری اسلامی در تخریب منتقدین اعلام نمودند که ایران گرجستان نیست تا با انقلاب مخملی از قدرت کنار بروند. ظاهرا" این پاسخی به خانم فائزه هاشمی رفسنجانی بود که در یکی از مصاحبههایش اعلام نمود که انقلاب مخملی چیز بدی نیست www.khabaronline.ir خانم هاشمی گفته بود در انقلابات اتفاق افتاده در کشورهای یادشده که انتقال قدرت بدون خونریزی انجام گرفته، خوب بنظر می رسد. سخنان ایشان بهانهای برای اصولگرایان بود تا حرکت موسوم به جنبش سبز را عامل بیگانه نشان دهند. بدنبال آرامش نسبی بعد از نمایش 22 بهمن رسانههای وابسته به نظام بیکار ننشستند و با طنز و کنایه درصدد نسبت دادن سران جنبش سبز به وابستگی به بیگانه و مجریان پروژههای توسعه دموکراسی در منطقه بودند و گفتند کسانی چون جورج سوروس مسئول رییس هیات مدیره موسسه جامعه باز (OSI)، مایکل لدین تحلیلگر ارشد موسسه انستیتوی انترپرایز امریکا و مایکل مک فال استاد علوم سیاسی در موسسه هوور و دانشگاه استنفردو مسئول طرح دموکراسی برای ایران طراحان انقلاب مخملی در ایران (از نظر سران رژیم) بهشمار می آیند. روزنامه کیهان و سایت رجانیوز هرازچند گاهی در ستون طنز خود سران سبز را مورد تمسخر قرارمی دهند و بعضا" از محمد خاتمی به ممد سوروس و یا ممد تمدن یاد می کنند. rajanews.com rajanews.com rajanews.com روزنامه کیهان در شماره اخیر خود در بخش گفت و شنود طنزگونه، با مقارنه جنبش سبز با انقلابهای مخملی درکشور شوروی سابق پرداخته و آنان را عوامل جاسوسی امریکا و اسرائیل وانگلیس قلمداد می کند.
تغییر حکومت در گرجستان تحت عنوان انقلاب گل رز در سال 2003 و سقوط دولت ادوارد شواردنادزه و روی کارآمدن دولت غربگرای آقای میخائیل ساکاشویلی، وقوع انقلاب نارنجی در اکراین و روی کارآمدن خانم تیموشینکو در سال 2004 و سقوط حکومت عسکر آقایف رئیس جمهور قرقیزستان درسال 2005 در جریان انقلاب موسوم به گل لاله و روی کارآمدن حکومت آقای کورمان بگ باقی اف بطور کلی انقلابات رنگی نام گرفت که بسیار بحث برانگیز بوده و هر کدام مسیر جداگانهای را در پیش گرفتند. انقلابات مذکور بیشتر با انگیزه فاصله گرفتن از فرهنگ سیاسی و هژمونی روسیه در گذشته و حال و اصولا" درجریان انتخابات رخ دادهاند و حال اینکه ـ به استثنای قرقیزستان ـ حکومت های موسوم به مخملی با نمایش قدرت خود در پروسههای انتخاباتی و شکست در میدان رقابت، قدرت را به رقیبان خود واگذار نموده که انتخابات اکراین نمونهای از آن است. برخلاف تصور رهبران جمهوری اسلامی که به کمتر از حذف مخالفین خود قناعت نمی کنند، خانم تیموشینکو کاندید شکست خورده انتخابات اخیر اکراین با اعتراف به شکست خود در انتخابات اخیر از هوادارن خود خواست که صفوف خود را برای انتخابات دوره آتی مستحکم تر نمایند. لازم بیادآورری است که آقای خامنهای چندی پیش در سخنانی درجمع اعضای مجلس خبرگان اعلام نمود که فتنهگران صلاحیت حضور در چارچوب نظام را از دست دادهاند.
شایان توجه است که هیچکدام از حکومت هایی که انقلاب رنگی در آنها رخ داده بسوی دیکتاتوری نرفتهاند، اعتراضات هراز چندگاهی که مخالفین حکومت فعلی گرجستان در مراکز حساس تفلیس انجام می دهند نمونهای از رشد فرهنگ سیاسی و غیرقابل مقایسه با آنچه درایران می گذرد می باشد. آقای میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان در پاسخ به تقاضای برکناری ایشان از قدرت اعلام داشته که تا انتخابات 2013 که با رای مردم انتخاب شده در راس امور خواهد بود و درانتخابات آتی از قدرت کنارهگیری خواهد نمود. همگان شاهد بودیم که در دور دوم انتخابات هیفدهم ژانویه اکراین و شکست یولیا تیموشنکو در مقابل رقیب روسگرای خود یانوکوویچ، وی با تقبل نتیجه انتخابات، حکومت را به یانوکوویچ واگذار نمود. در مورد حادثه قرقیزستان نیز باید گفت که اقای باقی اف در انتخابات سال گذشته چندی پیش با نتیجه بیش از 83%ی رقیبان خود را شکست داد و آن چه درچند روز گذشته اتفاق افتاد نشان دهنده آن است که آن حکومت ها آنچنان به تحکیم موقعیت خود نپرداختهاند و تسخیر دفتر ریاست جمهوری در عرض چند ساعت نشان از سادگی نوع حکومت است.
آنچه که حائز اهمیت است آشفتگی سران نظام و برخوردهای متناقض در ارتباط با ماهیت و نفس انقلاب های رنگی است. سیاست رژیم در ارتباط با بحران های پیش آمده در کشور گرجستان بعنوان اولین کشوری که انقلاب مخملی تحت عنوان انقلاب گل رز در سال 2003 رخ داد کاملا" مغایر با منافع ملی ایران است. جمهوری اسلامی تنها بصرف شکست پروژههای امریکا در منطقه حاضر به تائید هرگونه تغییر در منطقه است. برای نمونه در جریان جنگ میان گرجستان و روسیه دو منطقه آبخازیا و اوسیتیای جنوبی که جمعیت هر دو منطقه استقلال یافته از سیصدهزار نفر تجاوز نمی کند و از گرجستان تجزیه گردیدند، جمهوری اسلامی که سالهاست جنبش ملت های کرد و عرب و بلوچ در ایران را با اتهام تجزیه طلبی سرکوب شدید می نماید نهاینکه موضعی در قبال تجزیه آن کشور نگرفت، بلکه بطور رسمی و در سطح وزارت خارجه با حکومت های آبخازیا و اوسیتیا روابط دیپلماتیک برقرار نمودند. بهنگام انتخابات اخیر در اکراین رسانههای وابسته به حاکمیت با عناوین مختلف درصدد بزرگنمایی در شکست سران انقلاب نارنجی پرداختند. برای نمونه روزنامه کیهان در اوج بحران های داخلی کشور موضوع شکست انقلاب نارنجی در اکراین را در صفحه اول جاپ می نمود تا بدین گونه بر شدت فشارهای تبلیغاتی علیه جنبش سبز اثر بگذارد. این روزنامه در شماره 22ی اسفند 88 خود نوشت: "کودتای نارنجی در اوایل سال 2005 با فرمول «جین شارپ» و حمایت های «بنیاد سوروس»، و چندین کشور غربی از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه انجام شد. این کودتا نیز همچون دیگر کودتاهای رنگی با ادعای وقوع تقلب در انتخابات و حمایت های بی وقفه رسانه هایی چون بی بی سی در دامن زدن به تقلب به وقوع پیوست". kayhannews.ir جورج سوروس و بی بی سی که درست همان بنیادها و رسانههایی هستند که سران حاکم از آن وحشت دارند و طیف معترض موسوم به جنبش سبز را آلت دست آنان می دانند. جالب است به مقاله آقای جعفر بلوری که در صفحه اول کیهان 29 بهمن 88 درج شده توجه شود که ادبیات مقاله ایشان درست با ادبیاتی که علیه سران معترض به انتخابات در ایران اتفاق افتاد شباهت دارد. kayhannews.ir
و این بار وقایع قرقیزستان در کانون توجه و در صفحه اول روزنامه کیهان و سایر سایتهای وابسته به حاکمیت جهت بهرهبرداری از سقوط حکومت کورمان بگ باقی اف رئیس جمهور قرقیزستان طرفدار غرب گرفت و همزمان نیز در صدد منفی جلوه دادن خشم انقلابی مردم آن کشور علیه آن نظام و تقبیح حرکات انقلابی شدند. حکومت باقی اف بعداز روی کارآمدن خود با تاسیس چند مسجد در بیشکک در چند سال اخیر به جامعه مذهبی آن کشور اهمیت داده بود اما ازنظر جمهوری اسلامی نزدیکی آنان بهغرب بهمعنای دشمنی با ایران است. درمورد اول روزنامه کیهان باعناوین مختلفی چون "دو ماه پس از سرنگونی انقلاب نارنجی اوکراین آمریکا باز هم مات شد این بار سقوط دولت رنگی قرقیزستان" در تلاشند تا حقانیت خود را درپشت پرده حوادث آن کشورها جستجو نمایند. در مطلب یادشده بتاریخ 21 فروردین 89 آمده است که: "سقوط دولت رنگی قرقیزستان دو ماه پس از سرنگونی انقلاب نارنجی اوکراین به وقوع پیوست و به این ترتیب طرح های آمریکا برای انجام انقلاب رنگی در منطقه آسیای مرکزی با بن بست مواجه شده است. آمریکا با فریب افکار عمومی در اوکراین و قرقیزستان توانست با انجام دو انقلاب رنگی زمام امور را به دست عوامل وابسته خود بسپارد ولی مردم بعد از مدتی متوجه این فریب شدند و مردم هر دو کشور نظام های وابسته را ساقط کردند. ناظران سیاسی منطقه می پرسند پس از سقوط انقلاب نارنجی اوکراین و انقلاب لاله ها در قرقیزستان کدام کشور در مرحله بعد خواهد بود؟ آمریکا در ایران هم چنین برنامه ای را داشت و قصد انجام یک کودتای سبز را داشت که با هوشیاری مقام معظم رهبری و مردم این توطئه خنثی شد و توطئه آمریکا را با شکست مواجه کرد." kayhannews.ir و یا اینکه از دستگیری عبدالمالک ریگی و اعترافات ایشان برداشتهایی نمودهاند که پایگاه هوایی امریکا در ماناس قرقیزستان نیروهای ریگی را آموزش داده و وجود پایگاه امریکا را تهدیدی علیه خود جلوه داده و بهمین جهت سقوط رژیم کورمان بیگ باقی اف برایشان خوشایند است.
در مطلب دیگری بتاریخ 22 فروردین در خصوص وقایع آن کشور از زبان خانم « رزا اوتانبایوا» رئیس حکومت موقت نوشته است که ایشان نقل نموده: "قرقیزستان از توان افتاده است، رئیس جمهور مخلوع در مدت زمامداری اش تمام اموال کشور را غارت کرده است؛ وی فرزندان خود را در پست های مهم دولتی گمارده و موجب ورود آسیب های جدی به صنایع راهبردی کشور شده است". kayhannews.ir آنچه مشخص است موارد ذکرشده روزنامه کیهان بهاضافه موارد دیگری همچون بالا رفتن هزینه برق دلایلی برای خشم مردم و سرنگونی حکومت قرقیزستان بود، حال اگر با معیار اوضاع قرقیزستان بهایران نگریسته شود بایستی هرروز در ایران یک انقلاب بوقوع پیوندد. بدون تردید علیرغم تمام مصیبت هایی که کشور قرقیزستان و سایر کشورهای تازهاستقلال یافته در گذرتاریخ متحمل شدهاند شعور سیاسی مردمان آن کشورها درحدی است که تحمل حکومت های دروغگو را نخواهند نمود و هیچ موردی از فساد حکومتگران از چشم مردم گم نخواهد شد. اما متاسفانه گماردن فرزندان و بستگان سران جمهوری اسلامی در مشاغل مهم، در کنار به هزار و یک بیماری اجتماعی و سیاسی موجود درجامعه از اقلام غیرقابل شمارش در ایران بحساب می آیند، هرکدام از سران رده بالا و پایین نظام با انتصاب بستگان خود در مشاغل مهم، این کار را به بخشی از فرهنگ حکومتداری خود تبدیل نمودهاند.
اما از جهت دیگر، سقوط حکومت باقی اف نگرانیهای جدی را در میان سران نظام ایجاد نموده است و تاثیرات این شورش بر مردم ایران که بعداز سرکوبهای خشن سال گذشته بمثابه آتش زیر خاکستر می ماند، می تواند الگویی باشد و نگرانی رژیم را می توان در بیانیه وزارت خارجه ایران اندکی قبل از سقوط حکومت باقی اف تشخیص داد. سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران با دقت روند حوادث و ناآرامیهای اخیر داخلی در جمهوری قرقیزستان را پیگیری و زیر نظر دارد. به گزارش ایسنا؛ رامین مهمانپرست افزود: تهران با توجه به روابط دوستی و همکاری که با جمهوری قرقیزستان دارد خواهان بازگشت هر چه سریعتر ثبات داخلی این کشور و جلوگیری از خونریزی و به خطر افتادن ثبات و امنیت در منطقه حساس و مهم آسیای مرکزی میباشد. iras.ir سایت تابناک نیز با وحشت از قیام مردم قرقیزستان در مطلبی تحت عنوان بیشکک در آتش وخون ظاهرا" نگران عواقب وخیم همچون رویکردی درکشور خود است. www.tabnak.ir حال اینکه سران این سایت در استراتژی خود علیه امریکا مردم عراق را قربانی اهداف خود نموده و بهاین نتیجه رسیدهاند که با انفجار هر بمب در عراق و کشتن مردم عادی برای یک ماه ذهن امریکا را از حمله بهایران دور نگه می دارند.
13.04.2010
|