چرا عبداله مومنی به زندان بازگشت؟
همسر عبدالله مومنی: اگر ملاقات ندهند، خیلی چیزها را خواهم گفت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۶ فروردين ۱٣٨۹ -
۱۵ آوريل ۲۰۱۰
دویچه وله - میترا شجاعی: عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم وحدت قبل از پایان مدت قانونی مرخصیاش به زندان بازگردانده شد. فاطمه آدینهوند همسر او میگوید علت این امر تن ندادن آقای مومنی به خواستههای ماموران وزرات اطلاعات بوده است.
عبدالله مومنی سخنگوی دفتر ادوار تحکیم وحدت و از حامیان مهدی کروبی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، روز یکشنبه ۳۱ خرداد در دفتر ستاد شهروند آزاد، یکی از ستادهای انتخاباتی مهدی کروبی بازداشت شد.
نزدیک سه ماه پس از بازداشت این فعال دانشجویی و در حالی که در تمام این مدت تنها یک بار توانسته بود با همسرش ملاقات کند، عبدالله مومنی در یکی از دادگاههای تشکیلشده برای معترضان پس از انتخابات شرکت داده شد.
این دادگاه به صورت غیرعلنی و در تاریخ ۲۳ شهریور برگزار شد. خبرگزاریهای نزدیک به دولت "اعترافات"ی را از مومنی منتشر کردند که وی در آن همهی فعالیتهای خود و دفتر ادوار تحکیم وحدت را در خدمت "براندازی نرم" توصیف کرده بود.
ناظران سیاسی و دیگر فعالان دانشجویی، حضور مومنی در دادگاه را در آستانه بازگشایی دانشگاهها تهدیدی برای جنبش دانشجویی در سال جدید تحصیلی قلمداد کردند.
عبدالله مومنی در دادگاه بدوی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه تجدیدنظر این حکم را به دوسال حبس قطعی تقلیل داد.
مومنی قبل از نوروز با قید وثیقه ۸۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد و روز سهشنبه ۲۴ فروردین قبل از پایان مهلت قانونی مرخصیاش به زندان بازگردانده شد.
دویچهوله: خانم آدینهوند، همسر شما عبدالله مومنی قبل از تمام شدن مرخصی که از طرف مسئولان زندان به او داده بودند، به زندان برگردانده شد. علت این کار چه بود؟
فاطمه آدینهوند: من فکر میکنم علتش عدم هماهنگی عبدالله با خواستهای آنان بوده.
منظورتان چیست؟ اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید، چه خواستههایی از آقای مومنی داشتند؟
آنها هر چند روز یکبار خواستهای داشتند. یکبار خواستهیشان بستن سایت «بامداد خبر» بود، یکبار استعفا از ادوار تحکیم وحدت بود و خواستههای بعدیای که داشتند، میخواستند چیزهایی را که خودشان دیکته میکنند، عبدالله در سخنرانیهایش در دانشگاهها علیه خودش و جنبش دانشجویی بگوید که عبدالله نپذیرفت و اینها را نمیتوانست بپذیرد. و خواستههایی که دیگر نمیدانم... ولی واقعا خواستهیشان خیلی زیاد بود و خیلیها را هم نمیشود مطرح کرد.
یعنی مرتب با شما یا با منزل شما یا با خود آقای مومنی تماس میگرفتند و این خواستهها را مطرح میکردند؟
بله. همیشه تماس میگرفتند و این خواستهها را هم میخواستند تا مرخصی او را روز به روز تمدید کنند. ولی متاسفانه، یا خوشبختانه این بار دیگر عبدالله نمیتوانست به خواستههای آنها تن دهد.
روحیه آقای مومنی در این مدتی که در منزل بودند چه طور بود؟
در این مدتی که آزاد شده بود، میشود خوب توصیف کرد. روحیهاش خوب بود. ولی وقتی آنها زنگ میزدند، واقعا روحیهخوبی نداشت. زنگ زدن آنها روی روحیه من و بچهها هم تأثیر بد گذاشته بود. چون نه عبدالله و نه من دیگر نمیخواستیم با آنها روبهرو شویم. خیلی برایمان سخت بود که زنگ میزدند. ولی در کل عبدالله روحیهخوبی داشت.
آیا در این مدت به منزل شما هم آمدند و صحبت حضوری هم با آقای مومنی داشتند یا فقط تماس تلفنی بود؟
در این مدت نه، به منزل ما نیامدند و بیشتر تماس تلفنی بود. یکبار فقط آقای مومنی را بردند دفتر پیگیری اطلاعات.
این تلفنهایی که میشد از طرف کجا بود، همین دفتر پیگیری اطلاعات یا مثلا مسئولان زندان، قوهی قضاییه، وزارت اطلاعات؟ از کجا بود این تلفنها؟
بیشتر اطلاعات بود. تا این روز آخر که یکی خودش را از دادگاه انقلاب معرفی کرد. روز آخری که سهشنبه بود و قرار بود چهارشنبه به عبدالله زنگ بزنند که عبدالله مرخصیاش را تمدید کند. ولی متاسفانه سه شنبه این آقایان زنگ زدند و عبدالله را خواستند، که ساعت ۱۱ به دادگاه انقلاب برود. دیگر از آنجا عبدالله را به زندان برگرداندند.
الان شما به طور هفتگی میتوانید در زندان با ایشان ملاقات کنید؟
الان که هنوز هفته نشده، شاید فردا بروم که ببینم ملاقات میدهند یا نه. ولی اگر به من ملاقات ندهند، من هم چیزهایی دارم که در این مدت از رفتار عبدالله فهمیدم. خلاصه من هم همین طوری آرام نمیمانم.
مگر شما از رفتار آقای مومنی چه چیزهایی متوجه شدید؟
من میتوانم الان فقط این را به شما بگویم که عبدالله وقتی میخوابید کسی جرأت نمیکرد دری را ببندد یا باز کند. سریع داد میزد که دارند من را میزنند. از خواب هم میپرید که ما بیدارش میکردیم که نه، تو خوابی و اینجا کسی نیست تو را بزند.
|