درسهایی از تایلند
جو گولد
- مترجم: بابک کسرایی
•
گسیل پلیس مسلح در برابر معترضین نه تنها جنبش را متوقف نکرده که تودهها را بیشتر هم خشمگین ساخته است. کشتن غیرنظامیان غیرمسلح باعث شده معترضین بگویند با «آدمکشها» مذاکره نمیکنند. گفته میشود جاتوپورون پرامپان٬ یکی از رهبران اعتراضات٬ گفته است: «مذاکره دیگر بس است. پیراهن سرخها هرگز با آدمکشها مذاکره نمیکنند. گرچه راه سخت و پر از مانع است اما وظیفه ما بزرگداشت این کشتهشدگان با آوردن دموکراسی به این کشور است»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
۲۱ آوريل ۲۰۱۰
توضیح مترجم: تایلند روزهای پرماجرا و خطیری را از سر میگذراند. جنبش «پیراهن سرخ»ها دولت را حسابی فلج کرده و مقدمات سقوط آن محیا شده است. هفتهی گذشته شاهد بودیم که ارتش ۲۱ نفر از معترضین را به قتل رساند و این نشان از ضعف رژیم کنونی و قدرت جنبش تودهای میدهد که نتوانسته جنبش را متوقف کند. این بخشی از تاثیر بحران جهانی سرمایهداری بر این گوشهی آسیای جنوب شرقی است و نشانی دیگر از اینکه دنیا در سالهای پیش رو پر از جنبش و شورش و انقلاب خواهد بود. در زیر گزارش یکی از رفقای ما در گرایش بینالمللی مارکسیستی را مشاهده میکنید که در تظاهرات و جنبش حاضر و درگیر بوده است.
***
سونگران از راه رسیده. این عید معادل کریسمس و سال نو در تقویم بودایی است و در اینجاست که تایلندیها با آب پاشیدن به یکدیگر جشن میگیرند. معمول است که قبل از این کار اجازه بپرسی و خیسِ آب شدن٬ رحمت به شمار میرود. نخست وزیر آبهیسیت که متولد بریتانیا است و در آکسفورد درسخوانده انگار قادر به درک ظرافتهای فرهنگ تایلند نیست. ارتش به اصرار او با شلنگهای آب از راه رسید تا تظاهرات مخالفین سیاسی نخست وزیر را در هم بشکند و سپس نارنجکهای گاز اشک آور از هلیکوپتر پرتاب شد و گلولههای لاستیکی شلیک شد که تا بحال ۲۱ نفر را کشته و حداقل ۸۰۰ زخمی به جای گذاشته است.
پیراهن سرخها تجدید قوا کردند و با فرستادن بادکنک به سمت هلیکوپتر و پرتاب کوکتل مولوتوف به سمت تانکها مقابله کردند. تا شب٬ ارتش و پلیس در حرکتی که آتشبسی غیررسمی نام گرفت عقبنشینی کرد و ماشینهای نظامی را به دست سرخها رها کرد.
هفتهی گذشته هر دو طرف به مذاکره زنده که از تمام شبکههای تلویزیونی پخش میشد دست زدند اما بنبست واضح بود. رهبران پیراهن سرخها خواستار انحلال مجلس ظرف ۱۵ روز بودند و طرف دولت میگفت حاضر است یک سال زودتر، اما تا زمانی که بودجه را تصویب نکرده و جانشین رئیس نیروهای مسلح را تعیین نکرده استعفا نمیدهد. آبهیسیت روز پنجشنبه اعلام وضعیت اضطراری کرد اما سخنگوی پلیس و ارتش اعلام کردند خشونت مشکل را حل نمیکند. جایی رسید که پیراهن سرخها پلیس را در آغوش کشیدند.
آبهیسیت به حرفهای سفت و سخت روی آورد. او خواستار مقابله بود و اما به نظر خارجیها٬ بخصوص بی بی سی٬ گیج و خشگمین میآمد چرا که او هیچ نکرده بود٬ حاضر به حمله به تظاهرکنندگان نشده بود و اجازه داده بود بحران یک ماه به طول بیانجامد. شکی نیست که اگر «تظاهرات جرو»ی (۱) دیگری در انگلستان راه افتاده بود که میدان ترافالگار٬ خیابان آکسفورد و اسکلهی کاناری را در آستانهی کریسمس اشغال میکرد با باتوم و باتوم برقی به استقبال مردم میآمدند٬ با فشار آب و گاز اشکآور بیرونشان میکردند٬ با اسب از رویشان رد میشدند و برای تشخیص هویت و دستگیری در مرحلهی بعدی از مردم فیلم و عکس میگرفتند!
دولت حکم دستگیری ۱۷ نفر از رهبران تندروی پیراهن سرخها را صادر کرد٬ سپس این را به ۲۷ نفر افزایش داد و اعلام کرد که اگر رهبران دستگیر شوند٬ جمعیت میخوابد. آنها در ضمن توانستند موقتا شبکهی ماهوارهای و حدود ۲۰ وبسایت را تعطیل کنند. تا بحال که پلیس نتوانسته نزدیک رهبران شود تا آنها را دستگیر کند.
آبهیسیت هشدار داده بود که از نیروی متوسط تا شدید استفاده خواهد کرد. رابطهی او با سران نظامی خراب شده و او آنها را محکوم کرد که کار خود را در دفاع از قانون انجام نمیدهند و مهلت زمانی برای پایان یکی از مکانهای اصلی اشغالی پیش از فرا رسیدن تاریکی در روز شنبه تعیین کرد. آمبولانسها ناظر بودند؛ نیروهای ضدشورش مجهز و آماده بودند. قطار هوایی و اتوبوسها تعطیل شدند و تلویزیونِ سانسوری٬ به پخش تصاویری از پیشروی ارتش به میان جمعیت در حال عقبنشینی تظاهرکنندگان پرداخت که با ابرهای گاز اشکآور مخدوش شده بود. ظاهرا معلوم شده که این تصاویر از بایگانی تصاویر حمله سال قبل به تظاهرکنندگان بوده است. این دفعه پیراهن سرخها نیروها را عقب زدند٬ گاز اشکآور به سمت پلیس پرتاب کردند و حتی با بادکنک و ترقه و فانوس به هلیکوپتری حمله کردند.
نیروها شروع به شلیک از بالا با گلولههای لاستیکی کردند اما در مواجهه با شکست از گلولههای واقعی استفاده شد و بیشتر از ۱۴ پیراهن سرخ و عکاسی ژاپنی که برای رویتر کار میکردند کشته شدند. ادعاهای بعدی سخنگوی دولت که نیروها مهمات زنده نداشتند در تناقض با اعلامیهها و تهدیدهای قبلی دولت بود. این در مورد این ادعا که آنها تنها میخواستند راه را برای ماشینها باز کنند و قصد پایان تظاهرات را نداشتند نیز صدق میکند.
سپس شاهد حمله مدل نظامی به ارتش با استفاده از نارنجکهای دستی M۶۹٬ نارنجکاندازهای M۷۹ و احتمالا اسلحههای کلاشینکوف بودیم. گرچه به گفته بعضی منابع از اسلحههای M۱۶ هم استفاده شده بود. این هدفگیری از ساختمانی نزدیک به سمت ستاد فرمان ارتش انجام شد و هدف ابتدا با فنآوری لیزری مشخص شد. از جمله تلفات ارتش میتوان به رومبالو توواتام٬ نایب رئیس لشکر دوم پیادهنظام و سرگرد ژنرال والیت روجاناپاکدی٬ فرمانده همین لشکر٬ اشاره کرد. با از دست رفتن ستاد فرمان٬ نیروها عقب کشیدند و زرهپوشهای مسلح و هامویهای خود را رها کردند و پیراهن سرخها به نابودی و ویران کردن آنها پرداختند.
این بر خلاف ادعای بعدی دولت نه عقبنشینی تاکتیکی که شکست نظامی بود. گزارش شده که سرگرد ژنرال خاتیا ساواسدیپول (معروف به سا دائنگ) اعتراف کرده گروهی بدون نام از مبارزین به کمک «ارتش مردمی» پیراهن سرخها آمده و فرماندهها اخراج شدهاند. این اتفاق نباید مایهی غافلگیری چندانی باشد چرا که در ماه گذشته از زمان آغاز تظاهرات شاهد چندین حمله با نارنجکهای دستی به بانکها و وزارتخانههای دولتی بودهایم. حدسهایی راجع به اینکه چه کسی مسئول بوده (پیراهن سرخها یا مخالفین برای بیاعتبار ساختن آنها) زده شد اما واضح است که آنها که به سلاح دسترسی داشتند٬ گروهی منظم و ماهر بودند که توانستند از گیر افتادن خودداری کنند و میزانی عدم مهارت نشان دادند که تنها میتواند عمدی بوده باشد. نارنجکهای دستی آنها یا منفجر نشد یا به هدف نخورد به غیر از یک مورد که دو پلیس را که در دیدرس نبودند و بیلیارد بازی میکردند مجروح ساخت. نارنجکی پیدا شد که ضامنش کشیده شده بود و سر آن کنده شده بود. نتیجهگیری من این است که اینها هشداری از طرف بخشی از ارتش بوده که آمادهی مبارزه در کنار پیراهن سرخها است. احتمالا همان گروه کوچکی از مردان سیاهپوش که در حال حمل مسلسل دیده شدند.
وقتی تصویر تلویزیون مردم قطع شد این علامتی به تظاهرکنندگان برای بازگشت به مرکز بانکوک بود و جمعیت در تقاطع اصلی به عددی حول و حوش ۱۵۰ هزار نفر رسید. این در ضمن علامتی برای مراکز استانی در شمال٬ بخصوص چیانگ مای٬ بود که به دست مردم محل تسخیر شوند. چیزی در مورد این واقعیت گفته نمیشود که گرچه حمایت اصلی از ایسان و شمال میآید٬ گروههای کوچکی در جمعیت از مسلمانان جنوبی هستند که سرپوش سنتیشان از زیر روسریهای سرخ رنگشان مشهود است. تعداد آنها رو به افزایش است٬ با اینکه تاکسین کاری برای پرداختن به خواستههای آنها برای آزادی فرهنگی و حق تحصیلات در زبان خودشان نکرد. اگر آنها راهی را پی بگیرند که چیانگ مای آغاز کرده میتوانند به درجهای از خودمختاری برسند که اعمال تروریستی هیچوقت ممکن نمیکند. (۲)
پس درسهای تایلند چیست؟ مبارزات طبقاتی از زمان عصر برنز در جریان بودهاند و تا زمانی که دنیایی خالی از ستم داشته باشیم باز نمیایستند. وقتی طبقه کارگر رهبری را به دست نگیرد٬ دهقانان فقیر و لایههای تحت ستم میتوانند در راه خود پیشروی کنند. داشتن شبکه تلویزیونی امروز هدف اصلی هر دو طرف است. اطلاعات و ارتباطات حیاتی است. همانطور که در جنگ جهانی اول معروف شد وقتی جهت باد عوض میشود گاز خردل قابل استفاده نیست٬ گاز اشکآور را هم میتوان علیه نیروهای نظامی به کار بست. اگر رهبران پیراهن سرخها از رویکرد اولترا چپ بسیاری از گروهها که میشناسیم پیروی میکردند به فحاشی به نیروها در هر مقابله میپرداختند (که مثلا «خوکها بروید خانه»٬ «نیروها بیرون») اما بعضی از آنها مائوئیستهای سابق بودند و اینگونه آشنایی گیرم نامستقیمی با مارکسیسم از طریق کتاب کوچک سرخ داشتند و اینگونه بود که میدانستند وقتی جامعه متشتت است درون ماشین دولتی و ارتش هم شکاف وجود دارد. آنها رو به نیروها شعار دادند: «شما پسران مردمید؛ ما با شما نمیجنگیم و شما هم نباید با ما بجنگید». وقتی پلیس سلطنتی تایلند تلاش کرد حمله به ستاد را از خیابان رامای ۱ آغاز کند٬ آنها راهبههای بودایی را در اول صف گذاشتند. البته سپس پلیسهای زن به اول صف آمدند و راهبهها که اجازهی تماس با زنان را ندارند مجبور به عقبنشینی شدند اما این باعث شد پلیس دوباره در موضعی دفاعی قرار بگیرد.
گسیل پلیس مسلح در برابر معترضین نه تنها جنبش را متوقف نکرده که تودهها را بیشتر هم خشمگین ساخته است. کشتن غیرنظامیان غیرمسلح باعث شده معترضین بگویند با «آدمکشها» مذاکره نمیکنند. گفته میشود جاتوپورون پرامپان٬ یکی از رهبران اعتراضات٬ گفته است: «مذاکره دیگر بس است. پیراهن سرخها هرگز با آدمکشها مذاکره نمیکنند. گرچه راه سخت و پر از مانع است اما وظیفه ما بزرگداشت این کشتهشدگان با آوردن دموکراسی به این کشور است».
در نتیجه دولت کنونی به زحمت سر پا ایستاده. این دولت نشان داده توان عقب نگاه داشتن تودهها را ندارد پس اکنون چه استفاده مفیدی برای طبقه حاکم دارد؟ این توضیح میدهد که چرا طرحهایی برای بیثباتسازی حزب دموکرات و نخستوزیر موجود است. حزب آبهیسیت تحت تحقیقات برای اتهام دریافت ۲۵۸ میلیون بات (۵.۲ میلیون پوند) کمک از تی پی آی پولن٬ شرکتی تایلندی٬ است. طبق قانون تایلند هیچ حزبی نمیتواند بیش از ده میلیون بات از هر فرد یا شرکتی دریافت کند. اگر این اتهامات تایید شود٬ آبهیسیت میتواند به جرم فساد مالی از سمت خود عزل شود. این راه راحتی برای حذف او خواهد بود چرا که اکنون مورد نفرت تودههای کارگران عادی٬ دهقانان و فقرای روستایی است.
در تمام این اوضاع شاه ساکت مانده و احتمالا بیشتر از این کاری هم نمیتواند بکند چرا که موقعیتش به شدت در مخاطره است. با این حال روشن است که طبقه حاکمه باید نوعی سازش برای راضی کردن دهقانان پیدا کند. ارتش فیالحال از طریق رئیس نیروهای مسلح٬ ژنرال آنوپونگ پائوچیندا٬ مداخله کرده است. او روز دوشنبه اعتراف کرد که انحلال مجلس شاید برای پایان بحران ضروری باشد.
همهی اینها ثابت میکند که اگر کارگران و دهقانان تایلند رهبری انقلابی حزب طبقهی کارگر بر پایه عقاید مارکسیست انقلابی و برنامهای برای حل مسائل حاد تودههای زحمتکش داشتند نه فقط رژیم کنونی که خود سرمایهداری نیز در تایلند ساقط میشد.
منبع: «در دفاع از مارکسیسم»٬ وبسایت گرایش بینالمللی مارکسیستی (Marxist.com)٬ ۱۳ آوریل ۲۰۱۰
جو گولد از مارکسیست های تایلند است
آدرس پستی مترجم:
babakkasrayi@yahoo.com
توضیحات مترجم:
۱. راهپیمایی جرو٬ تظاهرات اعتراضی معروفی بود که در اکتبر ۱۹۳۶ بر علیه بیکاری و فقر شدید که در شمال شرق انگلستان جاری بود صورت گرفت. ۲۰۰ تظاهرکننده از شهر جرو ۴۸۰ کیلومتر پیادهروی کردند تا به قصر وستمینیستر در لندن برسند و در مقابل پارلمان تظاهرات کنند. نماینده آنها در مجلس٬ الن ویلکینسون (از حزب کارگر)٬ معروف به «الن سرخه» که از اولین نمایندههای زن در بریتانیا بود به همراه آنها راهپیمایی کرد.
۲. اشاره به منطقهی پاتانی (سه استان جنوبی تایلند) است. این منطقه که بیشتر ساکنین آن مالاییتبار و مسلمان هستند در شش سال گذشته درگیر حملات تروریستی گروههای جداییطلب اسلامگرا بوده است. پاتانی جز محرومترین نقاط تایلند است.
|