نگاهی به وضعیت کارگران ایران - گروه کارگری اول مه، فرانکفورت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
۲۶ آوريل ۲۰۱۰
کارگران هفت تپه در اعتراضات خیابانی خود این شعار را سردادند:
"کارگرهفت تپه ایم ؛ گرسنه ایم ، گرسنه"
شرم آور نیست که کارگران، این نیروی اصلی تولیدکننده ثروت یک جامعه، در کشوری که از میلیاردها دلار درآمد نفتی و ذخایر طبیعی برخوردار است، از گرسنگی در رنج باشند؟
در ایران کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند. حداقل دستمزدی که در سال جدید برای آنها تعیین شده، کمتر از یک سوم میزان خط فقری است که آمار سال گذشته از خط فقر در ایران گزارش داده است.
کارگران حتی با درآمد ثابت روز به روز فقیرتر می شوند. نرخ تورم، که در حال حاضر حدود ٣٠ در صد تخمین زده می شود، روز به روز افزایش نشان می دهد. اقتصاد در ایران در حال رکود و نابودی است. در ماه های گذشته صدها واحد تولیدی ورشکسته و تعطیل شدهاند. میانگین ظرفیت تولید در واحدهای تولیدی به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است. کارگران دسته دسته اخراج می شوند و استانداردهای صنفی مدام پائین تر می رود.
این دستمزدهای پائین هم در خیلی از مواقع به موقع پرداخت نمی شود و خطر بیکاری گسترده تر کارگران ایران را تهدید می کند. رشد تورم، عدم پرداخت به موقع دستمزدها و موج اخراجها باعث نوعی بردگی در پوشش کارگری شده است. قوانین نوشته و نانوشته ای در ایران حاکم است که طبق آنها کارگران مجبور به پذیرش حقوق پائین تر و ساعات کار بیشتر می شوند. قراردادهای موقت، پروژه ای و فصلی، کارگران را از کلیه حقوق کاری از جمله حق بیکاری محروم می سازد. خیلی از کارگران با «قراردادهای سفید» مشغول بهکار هستند که در آن مدت کار، میزان دستمزد، حق بیمه و سایر حقوق کار قید نمی شود.
زنان کارگر
در این اوضاع آشفته، ستم و استثمار بر زنان کارگر بیشتر و خشن تر است. اکثر زنان کارگر در واحدهای تولیدی کوچک مشغول بکار هستند. قوانین کار و تامینات اجتماعی، این واحدهای کوچک را دربرنمی گیرد. به عنوان نمونه در گزارشی از کارگاه های دوزندگی در شهر تهران می خوانیم که زنان کارگر از ساعت ٩ صبح تا ٩ شب کار می کنند با حقوقی که بسیار پائین تر از حقوق متداول است. به این خاطر کارفرماها ترجیح می دهند تنها دختران جوان و مجرد را بکار بگیرند.
نگاه و قوانین تبعیض آمیز جنسیتی در جمهوری اسلامی باعث شده که زنان در محیطهای کاری همواره در معرض تحقیر و آزارهای جنسی قرار گیرند.
کودکان کار
بر اساس آخرین سرشماری، بیش از ٥درصد –حدود یک میلیون و ١٢٥ هزار نفر- جمعیت شاغل کشور ایران در گروه سنی ١٠ تا ١٤ سال قرار دارند. این در حالی است که بر طبق اصل ٧٩ قانون کار ایران، کودکان بین ١٠ تا ١٨ سال حق کار کردن ندارند. همچنین طبق میثاق حقوق کودک، که حکومت ایران هم آن را امضا کرده است، کار کودکان زیر ١٨ سال ممنوع است. با اینهمه اما، بهر کشی از کودکان حتی در سنین زیر ١٠ سال بشکل سیتماتیک و توسط مافیای کار که از حمایت دولت هم بی نصیب نیستند، انجام می گیرد.
این کودکان و نوجوانان اغلب به کارهای سخت، مثل قالی بافی، گمارده می شوند که رشد و سلامت آنها را در معرض خطر قرار می دهد. و از آنجا که کار کودکان در اساس غیرقانونی است، کارفرماها در استثمار بیشتر از کودکان و ایجاد شرایط غیرانسانی بر آنها هیچ محدودیتی ندارند. بیشتر کودکان کار مدرسه نمی روند.
اعتراضات کارگری
در ایران اعتصاب و تشکیل سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری به رسمیت شناخته نمی شود و آنچه بنام شوراها و انجمن های اسلامی در واحدهای تولیدی و خدماتی تشکیل شده، نماینده کارگران نیستند بلکه در مقابله جوئی با کارگران بوجود آمده اند.
اما با وجود موانع و فشارهای حکومتی، کارگران بیکار ننشسته و در جاهائی سندیکاهای مستقل خود را سازمان داده اند. حکومت جمهوری اسلامی به این تشکلهای مستقل بسیار حساس است و نمایندگان آنها را زندانی و شکنجه می کند. به عنوان نمونه منصور اسالو نماینده سندیکای شرکت واحد بیش از سه سال است که در زندان بسر می برد و بارها قصد ترور او را داشته اند. نمونه دیگر سندیکای هفت تپه است که از سال ١٣٨٧ تشکیل شده و در ماه های گذشته ٥ تن از اعضای هیئت مدیره آن را دستگیر کردند.
اعتراض کارگران و زحمتکشان به این بی عدالتی ها گسترده تر شده است. بارها کارگران در شهرهای مختلف برای خواسته هاشان به اعتصاب محدود، تجمع و راهپیمائی پرداختند.
اول ماه مه در ایران
بر خلاف بسیار از کشورها، این روز به عنوان روزی مستقل برای جشن و اعتراض کارگری از طرف حکومت ایران به رسمیت شناخته نمی شود و کارگران حق برگزاری مراسم روز کارگر را ندارند. با وجود این کارگران این روز را در شکلهای مختلف گرامی می دارند. برگزاری چنین مراسمی البته بی خطر نیستند. اول ماه مه سال گذشته تجمع کارگران در پارک لاله تهران با یورش پلیس مواجه شد. کارگران را مورد ضرب و شتم قرار دادند و تعداد زیادی را دستگیر کردند. در سنندج کارگران شرکت کننده در راهپیمائی اول ماه مه را زندانی و به حبس و شلاق محکوم کردند. این سومین باری بود که در سنندج کارگران را به خاطر شرکت در مراسم روز جهانی کارگر شلاق می زدند.
در بهمن ماه گذشته در آستانه سالگرد انقلاب ٥٧، سندیکا و تشکل کارگری در ایران -سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران و انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه - خواسته های حداقل خود را اعلام و خواهان تحقق فوری و بی قید و شرط این خواسته ها شدند:
١- برسمیت شناخته شدن بی قید و شرط تشکلهای مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، تجمع، آزادی بیان، مطبوعات و آزادی احزاب
٢- لغو فوری مجازات اعدام و آزادی بی قید و شرط فعالین کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی از زندان
٣- افزایش حداقل دستمزد و تصمیم گیری در باره آن از طریق نمایندگان منتخب کارگران در مجامع عمومی کارگری
٤- طرح هدفمند کردن یارانه ها متوقف و دستمزدهای معوقه کارگران بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت گردد.
٥- تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزد بگیران، لغو قراردادهای موقت و سفید، برچیده شدن کلیه نهادهای دست پرورده دولت از محیطهای کار و تدوین قانون کار جدید با دخالت مستقیم نمایندگان کارگران
٦- اخراج کارگران به هر بهانه ای متوقف و بیکاران و متقاضیان کار از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی برخوردار شوند.
٧- کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان لغو و برابری حقوقی زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی تضمین گردد.
٨- برخورداری تمام بازنشستگان از یک زندگی بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری آنها و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی
٩- کودکان، جدا از موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین، نوع جنسیت و وابستگی های ملی و نژادی و مذهبی از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان و رایگان برخوردار شوند.
١٠- اول ماه مه تعطیل رسمی اعلام گردد و ممنوعیت و محدودیتی در برگزاری مراسم این روز وجود نداشته باشد.
گرامی باد هبستگی بین المللی کارگران
گروه کاری اول ماه مه
|