به مناسبت اول ماه مه روز همبستگی بین المللی کارگران!
اعلامیه کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
۲۶ آوريل ۲۰۱۰
طبقه کارگر ایران امسال در شرایطی به استقبال اول ماه مه ( ۱۱ اردیبهشت ) میرود که بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در همه ابعاد آن بیداد میکند .
بحران اقتصادی هم به واسطه اقدامات خانمان براندازانه¬ی رژیم اسلامی ایران و هم به خاطر تاثیرات بحران کم سابقه نظام جهانی سرمایه، به مرحله فاجعه باری رسیده است. نرخ دو رقمی بیکاری و تورم ، بسته شدن پی در پی کارخانه¬ها و کارگاه¬ها و موسسات ریز درشت صنعتی و خدماتی – که به اعتراف خود رژیم تنها در سال گذشته منجر به از دست رفتن حدود نیم میلیون فرصت شغلی شده – درماندگی و نیز عدم تمایل بسیاری از کارخانجات دولتی و خصوصی به پرداخت دستمزد و یا مزایای کارگران شاغل به مدت چند ماه و حتی در مواردی بیش از یک یا دو سال، ورود بی رویه انواع کالاهای ارزان قیمت چینی و... که معنایی جز به تعطیل کشاندن عمدی هزاران کارخانه و محل اشتغال ندارد، رشد افسارگسیخته قیمت کالاهای اصلی مورد مصرف مردم که در صورت اجرا شدن طرح ضدمردمی حذف تدریجی یارانه¬ها (سوبسیدها) ابعاد دهشتناک¬تری به خود خواهد گرفت و بالاخره تعیین حداقل دستمزد ماهانه کارگران به میزان ٣۰٣ هزار تومان آن هم در شرایطی که حتی برخی نهادها و رسانه¬های وابسته به رژیم اعتراف می¬کنند که هر کارگر برای قرار نگرفتن در زیر خط فقر حداقل باید دو یا سه برابر این مبلغ حقوق دریافت کند، مجموعا نشان¬گر ابعادی از فقر و فلاکت کارگران و زحمتکشان ایران است.
در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز کشور ما در ده ماهه گذشته شاهد وسیع¬ترین بحران سیاسی –اجتماعی طول حیات جمهوری اسلامی ایران بوده است. میلیون¬ها تن از مردم در ده¬ها شهر به ویژه پایتخت با استفاده از اعتراضات آغاز شده در خرداد ٨٨ نسبت به تقلب¬های گسترده انتخاباتی و نیز بهره¬جویی خلاقانه از مناسک¬ها و سال¬گردها فریاد اعتراض خود را به سه دهه استبداد سیاسی و دینی بلند کردند و موجی از امید و شور را در داخل و خارج از ایران پدید آوردند. در این جنبش آزادی¬خواهانه ، اگر چه طبقه کارگر نتوانست در محیط¬های کار و زندگی خویش از طریق برپایی اعتصابات و حرکات مستقیم سیاسی نقش-آفرینی کند اما در محیط¬های زیست خود و به صورت منفرد در کنار سایر اقشار مردم نقش قابل توجهی در جنبش دموکراتیک داشته است. به ویژه جوانان و دانشجویان متعلق به خانواده¬های کارگری حضور گسترده¬ای در این چنبش میلیونی داشته¬اند. اما هم تجربه¬ی این ده ماهه و هم تجربه¬ی گرانقدر انقلاب ۵۷ نشان داده که بدون تلفیق اعتراضات خیابانی با اعتصابات عمومی و سازمان یافته سیاسی در مراکز بزرگ و حساس طبقه کارگر بعید است رژیم حاکم به زیر کشیده شود.
البته مبارزات صنفی کارگران یدی و فکری ایران به صورت پراکنده اما گسترده تداوم داشته است. اما علی¬رغم اهمیت این بخش از مبارزه، کارگران به مرور در می¬یابند که اولا از طریق مبارزات پراکنده و جدا از هم نمی¬توان به بسیاری از مطلبات حتی معیشتی دست یافت و ثانیا ریشه بسیاری از مشکلات و بی حقوقی¬های کارگران در تداوم حاکمیت جنایت¬کار، فاسد و فلاکت¬گستر جمهوری اسلامی و نظام سرمایه¬داری مورد حراست آن نهفته است . از این رو حتی برای دستیابی به پیش پا افتاده¬ترین خواست¬های بی¬واسطه و صنفی – اجتماعی نیز باید این رژیم و مناسبت حاکم را به چالش طلبید.
اما لازمه تحقق این مهم، تشکل¬یابی و نیز همکاری و اتحاد سراسری کارگران و نیز فعالین جنبش کارگری است. ما می¬دانیم که در میان فعالین این جنبش، گرایشات سیاسی گوناگونی چه در زمینه مسائل نظری و استراتژیک و چه در زمینه مسائل تاکتیکی و نیز نحوه تشکل¬یابی طبقه کارگر وجود دارد. ولی هیچ¬یک از این اختلافات نباید مانع همکاری، هماهنگی و وحدت طبقاتی کارگران برای سازماندهی خود در برابر سرمایه¬داران و رژیم حامی آن¬ها شود. آنچه در این میان اهمیت دارد ایجاد تشکل¬های مستقل و توده¬ای کارگران است. مستقل از دولت، سرمایه و احزاب و متکی بر اراده¬ی آزاد خود کارگران. اینکه این تشکل چه اسمی دارد و چگونه عمل می¬کند تنها به خود کارگران و تصمیم جمعی آن¬ها بستگی دارد و نباید از بیرون به شیوه دستوری تشکل خاصی را حقنه کرد. در این میان اگر چه در سال¬های اخیر در میان تشکل¬های کارگری و یا جریانات مدافع کارگران در داخل و خارج قدم¬های مثبتی برای همکاری برداشته شده است اما هنوز این تلاش¬ها چنان¬که باید وسیع و موثر نبوده و لازم است که هم تشکل¬ها و هم فعالین جنبش کارگری قدم¬های جدیدتر و موثرتری برای غلبه بر فرقه¬گرایی و به نفع منافع کل طبقه بردارند. طبقه کارگر تنها از طریق سازماندهی توده¬ای و مستقل خود است که می¬تواند به فاعل اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شود. این مسئله نه تنها به خاطر نقش کلیدی طبقه کارگر برای فرود آوردن ضربه نهایی بر پیکر رژیم بحران زده جمهوری اسلامی ضرورت دارد، بلکه هم¬چنین برای پیوند زدن مطالبات آزادیخواهانه و سکولاریستی جنبش توده¬ای جاری با خواست¬ها و اهداف عدالت¬طلبانه و برابری¬طلبانه اکثریت استثمار شونده جامعه اهمیت بنیادی دارد .
در راستای همین نقش کلیدی طبقه کارگر است که حتی اصلاح طلبان حکومتی و نیز اپوزیسیون بورژوایی رژیم در داخل و خارج از کشور امسال به یاد روز کارگر افتاده و می¬خواهند هم¬چون مناسک دیگر از آن استفاده ابزاری برای پیشبرد پروژه سیاسی خود بکنند. انگار نه انگار که اول ماه مه روز همبستگی طبقاتی بین¬المللی کارگران علیه بهره کشی نظام سرمایه و روز اعترض به نابرابری¬های طبقاتی است. برای آن¬ها ۱۱ اردیبهشت "روز تجلیل از کارگر " است و قرار است همچون روز پدر یا روز مادر و "اعیاد" دیگر به "مقام شامخ" این قشر عزیز ارج گذاشته شود. رهبران خود خوانده اپوزیسیون بورژوایی (چه استحاله¬طلب چه سرنگون طلب) که به خوبی از محدودیت¬های اعتراضات صرفا خیابانی- تقویمی آگاه هستند، اینبار می¬خواهند با برگ طبقه کارگر هم بازی کنند مشروط به اینکه مبارزات و احتمالا اعتصابات این طبقه از حد مطالبات لیبرالی و اصلااحی فراتر نرود و متوجه بنیادهای بهره کشی سرمایه و نابرابری طبقاتی منتج از این مناسبات نشود.
واقعیت این است که این بخش از اپوزیسیون در انتقاداتش به برنامه¬های اقتصادی دولت احمدی نژاد به هیچ¬وجه بر سر اصل پیشبرد برنامه¬ها و نسخه¬های تجویزی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در زمینه خصوصی¬سازی¬ها، حذف سوبسیدها و "بازار آزاد" بی مهار تردیدی ندارد. آن¬ها صرفا بر سر نحوه پیشبرد این طرح¬ها با دولت حاکم اختلاف دارند مثلا معتقدند برنامه¬های احمدی نژاد بیش¬تر از آن که نشانه¬ی خصوصی سازی نظام یافته باشد نوعی خودمانی¬سازی است و سپردن بنگاه-های دولتی به افراد و نهادهای خودی نظیر "کمپانی نظامی – صنعتی – تجاری – مالی سپاه پاسداران". دعوای آن¬ها نه مخالفت با غارت منابع و ثروت¬های عمومی و ملی بلکه بر سر چگونگی تصاحب آن¬ها و سهم هر بخش از بورژوازی در آن است.
اما برای طبقه ما، اول ماه مه قبل از اینکه عید و جشن و روز تعطیلی باشد، روز اعتراض به بربریت سرمایه و روز به نمایش گذاشتن همبستگی بین¬المللی کارگران و زحمتکشان برای دستیابی به برابری و رهایی واقعی است. و البته از یاد نمیبرند که در راستای همین رزم پُرشکوه از بزم و پایکوبی و شادی نیز غافل نباشند. و در یک کلام این روز می¬خواهد در مقیاسی بین المللی، همبسته و همصدا بانگ زند که "جهانی دیگر ممکن است !" و طبقه کارگر مامای زایش این دنیای انسانی است. دنیایی که آزادی را با برابری می¬خواهد و این هر دو را با شادی !
ما در آستانه اول ماه مه به مثابه¬ی بخش کوچکی از این جنبش بزرگ با حمایت از تشکل¬های مستقل کارگری یک بار دیگر برای آزادی زندانیان سیاسی به طور عام و کارگران زندانی به طور اخص و تحقق مطالبات بیست ماده¬ای تشکل¬های کارگری در سال ٨٨ پای می¬فشاریم؛ که بر تلفیق مطالبات جاری با درخواست¬های سیاسی به مثابه¬ی حلقه¬ی پیوند با جنبش عمومی تاکید دارد؛ همچنین حمایت بی قید شرط مالی از خانواده¬ی کارگران زندانی، اخراجی و بیکار را وظیفه¬ی بی¬وفقه¬ی خود و سایر نیروهای وفادار به آزادی سوسیالیسم می¬دانیم.
خجسته باد اول ماه مه روز همبستگی جهانی کارگران
سرنگون با رژیم سرمایه¬داری جمهوری اسلامی ایران
برچیده باد نظام بهره کشی سرمایه
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
۲۵ آوریل ۲۰۱۰ – ۵ اردیبهشت ۱٣٨۹
|