گزارش جلسه ی بزرگداشت روز جهانی کارگر در دانشگاه کلن
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
٣۰ آوريل ۲۰۱۰
مراسم گرامی داشت اول ماه مه، روز جهانی کار و کارگر، در دانشگاه کلن در تاریخ ۲۴ آوریل برگزار گردید.
در این برنامه خانم کارولین بوتر وگه (از حزب چپها)، آقای جهانگیر لقائی، آقای فواد تابان، خانم پویا دوانی و آقای اصغر سلیمی سخنرانی کردند، شعر ارسالی آقای نعمت آزرم به مناسبت روز جهانی کار و کارگر خوانده شد و یکی از سخنرانان نیز در بزرگداشت یاد و خاطره زنده یاد یدالله خسروشاهی مطالبی دربارهی زندگی و مبارزات وی ایراد کرد و فیلم کوتاه یکی از مصاحبه های وی نمایش داده شد. سرانجام اسکندر آبادی با چند ترانه زیبای فارسی جلسه را به پایان برد، در پایان تعدادی از شرکتکنندگان در جمع کوچکتری به بحث و گفتگو پرداختند.
سخنران اول، آقای جهانگیر لقائی:
موضوع: «منافع ملی و وضعیت اشتغال در ایران»
خلاصه سخنرانی: به طور کلی همهی دولتها مدعی هستند که خواهان پیشبرد یا تحقق منافع ملی میباشند. ولی منافع ملی موضوعی انتزاعی نیست بلکه با رفاه مردم آن جامعه معین رابطه مستقیم دارد. رفاه مردم یعنی مسکنِ معقولانه برای همه، غذا برای همه، آموزش عمومی و بهداشت عمومی. بنابراین نمیتوان سخن از منافع ملی کرد ولی این نیازهای اولیه مردم را در جامعه برآورده نکرد!
از منظر علم سیاست و جامعهشناختی تحقق منافع ملی ارتباط تنگاتنگ و ارگانیکی با دموکراسی دارد. شاید بتوان وضعیت اقتصادی مردم را در یک شرایط دیکتاتوری تا حدودی بهبود بخشید ولی فقدان دموکراسی باعث خواهد شد که این وضعیت «خوب اقتصادی» ناپایدار باشد و در مدت کوتاهی ریزش کند. بهترین مثال در این رابطه قدرتگیری نازیها در ژانویه ۱۹٣٣ است. آنها توانستند بیکاری را طی مدت سه سال از ۶ میلیون به یک میلیون کاهش دهند. ولی عواقب دیکتاتوری موجب شد که هنوز پس از سه نسل آلمانیها مجبورند که تاوان آن دوره را پس بدهند. در واقع دیکتاتوری تنها به نسلِ حاضر در آن برنمیگردد بلکه نسلهای بعدی تاوان آن را پس خواهند داد.
ایران به عنوان یک کشور استبداد زده همواره از این مسئله رنج میبرد که متخصصان آن یا از کشور فرار میکنند یا به زندان میافتند و یا اگر هم به شرایط دیکتاتوری تن میدهند قادر به شکوفایی استعدادهای خود نمیباشند.
پس از «انقلاب» ۵۷ خمینی با اعلام این که «من روزنامه آیندگان را نمیخوانم و بشکنید این قلمها را...» تیر خلاصی بر شقیقه تخصص ، اندیشه و تحقیق شلیک کرد. حوادث بعدی هر چه بهتر ماهیت ضددموکراتیک این رژیم دینی را نشان داد: اشغال سفارت آمریکا توسط دولت باعث شد میلیاردها ثروت ایران در کشورهای آمریکا و اروپایی ضبط شود، و بار دیگر هنگام جنگ عراق علیه ایران: پس از تصرف مجدد خرمشهر دولت عراق خواهان پایان جنگ و پرداخت غرامت شد که دولت دینی ایران آن را رد کرد. جنگی که هشت سال ادامه یافت و ایران هیچ گونه غرامتی دریافت نکرد.این ها در کنار خروج سرمایههای هنگفت از ایران است. طبق گزارش ماهنامه اقتصاد در ایران، سرمایه های ایرانی در چهار کشور آمریکا، آلمان، انگلیس و امارت بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار است که البته بخش بزرگی از آن توسط آقازادههای رژیم از کشور خارج شده است.
طبق محاسبات اقتصادی امروزی میتوان در کشورهای در حال توسعه با هر یک میلیارد دلار حدود ٣۰تا ٣۵ هزار شغل ایجاد کرد. با توجه به این که ایران بیش از ۷ میلیون بیکار دارد میتوان عملاً با این سرمایههای فراری بیکاری را در این کشور از بین برد. ولی این تنها سرمایههای مالی نیستند که از کشور خارج میشوند بلکه فاجعه بزرگتر فرار سرمایههای انسانی هستند. ولی با تمام این اوصاف کشور ایران از ظرفیتهای بسیار بالایی برای بازسازی خود برخوردار است. البته با تاکید باید گفت تا مادامی که این مدیریت یعنی جمهوری اسلامی وجود دارد، ما قادر نخواهیم بود که از ظرفیتهای واقعی خود بهره جوئیم. یکی از مهمترین سرمایههای ایران که حتا از نفت و گاز نیز مهمتر است مغزهای متفکران و متخصصان ایرانی است علاوه بر آن مرزهای مشترک این کشور با ۱۴ کشور همسایه است. شاید ایران تنها کشوری باشد که از چنین پیوندگاههای وسیعی با دیگر کشورها برخوردار است. یعنی با توجه به سرمایهی انسانی ایران و با توجه به مرزهای مشترک آن، این کشور ظرفیت آن را دارد که در آینده بتواند بخش بزرگی از بازارهای منطقه را به خود اختصاص دهد. ولی برای سرمایهگذاری، امنیت ضروری است، و امنیت زمانی بوجود میآید که قانون وجود داشته باشد و رعایت قانون بدون دموکراسی امکان ناپذیر است.
سخنران دوم، خانم پویا دوانی
موضوع: «تضمین حقوق صنفی کارگران در منشور جهانی حقوق بشر»
در این سخنرانی یک مقایسه بین «منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران» و «منشور جهانی حقوق بشر» صورت گرفت.
«منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران» در تاریخ ۲۱ بهمن ۱٣٨٨ توسط «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، «سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه»، «اتحادیه آزاد کارگران ایران» و «انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه» به تصویب رسید. با مطالعه این منشور ۱۰ مادهای متوجه میشویم که تدوین کنندگان منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران با استناد به منشور جهانی حقوق بشر یک مبنای حقوقی برای فعالیتهای صنفی خود و کلِ کارگران ایران فراهم کردهاند. به طور کلی میتوان گفت که جنبشهای کارگری جهان حول سه محور اساسی دور میزدند و میزنند: اشتغالآفرینی، تصویب حداقل دستمزدها و تضمین زندگی کارگران به هنگام بیکاری. اینها سه ستون اصلی در جنبشهای کارگری بوده و هستند. به همین دلیل ما این سه محور را هم در منشور جهانی و هم منشور مطالبات مشاهده میکنیم. تدوینکنندگان منشور مطالبات تلاش کردهاند که به بهترین نحو این محورهای مطالباتی را در منشور خود بگنجانند.
برای اشتغال آفرینی در بند ۵ منشور مطالبات آمده است:
- تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزد بگیران، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء، برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار و تدوین و تصویب قانون کار جدید با دخالت مستقیم نمایندهای منتخب مجامع عمومی کارگران.
در مورد تصویب حداقل دستمزدها در بند ٣ منشور آمده است:
- افزایش فوری حداقل دستمزدها براساس اعلام نظرخود کارگران ازطریق نمایندگان منتخب آنها در مجامع عمومی کارگری.
و در مورد تضمین زندگی کارگران به هنگام بیکاری در بند ۶ منشور مطالبات آمده است:
- اخراج و بیکارسازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده اند و یا به سن اشتغال رسیده و آماده به کار هستند باید تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی برخوردار شوند.
با مطالعه منشور جهانی، متوجه خواهیم شد که این سه محور مبارزه صنفی کارگران نیز در آنجا به طور شفاف فرمولبندی شده است. مثلاً در ماده ۲٣ ، بند ۴ منشور جهانی آمده است: «هر کس حق دارد برای پشتیبانی از منافع خود با دیگران تشکیل سندیکا بدهد و عضو یک سندیکا شود.» یعنی مقدمتاً منشور جهانی ابزار دفاع از حق کارگران و زحتمکشان را به لحاظ حقوقی به رسمیت شناخته است. در رابطه با سه محور جنبش کارگری که در بالا به آنها اشاره شد نیز منشور جهانی به طور مستقیم به آن پرداخته است.
در رابطه با اشتغالآفرینی یا حق کار در ماده ۲٣، بند ۱ منشور جهانی به آمده است:
- هر کس حق کار و حق برگزیدن آزادانه کار با شرایط عادلانه و ارضا کننده دارد و نیز حق دارد که در مقابل بیکاری حمایت شود.
در رابطه با حداقل دستمزدها در منشور جهانی در ماده ۲٣، بند ٣ آمده است:
- هر کس در مقابل کار, حق دارد دستمزدی منصفانه و ارضا کننده دریافت کند که برای او و خانواده اش وجه معیشتی فراهم آورد که شایسته حیثیت کمال یافته انسانی باشد و در صورت مقتضی حق دارد از کلیه وسایل حمایت اجتماعی استفاده نماید.
و همچنین در رابطه با تضمین زندگی کارگران به هنگام بیکاری در ماده ۲۵ بند ۱ آمده است:
- هرکس حق دارد که از یک سطح مطلوب زندگی برخوردار باشد که رفاه و سلامتی او و خانوادهاش تضمین شود، مانند خوراک، لباس، مسکن و مراقبتهای پزشکی. همچنین میبایستی خدمات ضروری اجتماعی به او تعلق بگیرد، به ویژه در مواردی مانند بیکاری، نقض عضو، بیوهگی، پیری یا شرایطی که او بدون تقصیر مبنای معشیت خود را از دست داده باشد.
بنابراین همانگونه که ملاحظه کردهایم منشور جهانی حقوق بشر صرفاً معطوف به حقوق عمومی دموکراتیک در جوامع مدرن بشری نیست بلکه ابزارهای حقوقیای در اختیار کارگران و زحمتکشان میدهد تا آنها بتوانند برای بهتر سازی زندگی خود تلاش و مبارزه کنند.
به همین دلیل میتوان با تأکید اعلام کرد که منشور مطالبات حداقلی کارگران ایرانی یکی از دستآوردهای صنفی- دموکراتیک کارگران ایران است که منشاء آن در منشور جهانی حقوق بشر نهفته است.
به امید آن روزی که کارگران ایران از تشکلهای مستقل خود بهره مند شوند تا از این طریق بتوانند رفاه و آسایش را برای خود و خانوادههایشان فراهم سازند.
سخنران سوم: آقای فواد تابان
موضوع: نقش جنبش کارگری در فرارویی جنبش دموکراسی خواهی ایران
ابتدا یاد یدالله خسرو شاهی از رهبران جنبش کارگری ایران گرامی داشته شد و از دیگر کارگران از جمله اسانلو که امروز در زندانهای قرون وسطایی جمهوری اسلامی به سر می برند نام برده شد. و خواست آزادی آنان مطرح گردید.
سخنرانی با بازگشت به گذشته و نقل یک واقعه از قبل آغاز شد، نگاهی انتقادی به جنبش سبز.
نقطه شروع به دوران دولت خاتمی برمی گردد، در آن زمان چندین مورد از اعتراضات کارگری رخ داد و حتا در یکی از این اعتراضات کارگران با قابلمههای خالی به عنوان نماد سفره های خالی به میدان اعتراض آمدند. در آن زمان دولت خاتمی و اصلاح طلبان این اقدام کارگران را توطئهی محافظه کاران قلمداد کردند و اعلام کردند که وظیفه تاریخی اصلاح طلبان صرفا توسعه سیاسی است و نه بهبودی اقتصادی. ولی قابلمه های خالی تبلیغات محافظه کاران نبود بلکه واقعیت زندگی کارگران بود. اتفاقا احمدی نژاد توانست با شعارهای پوپولیستی بخشی از این نیروهای زحمتکش را به سوی خود بکشاند. در جنبشی که از ده ماه پیش شروع شد متأسفانه این تفکر به نوع دیگری خود را نشان داد. به ویژه در اوج جنبش این دوری گزینی از مطالبات زحمتکشان خود را بیشتر نمایان می ساخت. شاید به این دلیل که بسیاری این جنبش را به عنوان جنبش طبقه ی متوسط معرفی می کردند.
این توهم بوجود آمد که گویا طبقه متوسط ایران آن چنان قوی است که اساساً نیازی به طبقات و اقشار زحمتکش مانند طبقه کارگر ندارد و او قادر است به تنهایی به منافع خود و در این جا دموکراسی در ایران نایل آید. این تفکر اساساً از سوی سه نیرو تقویت شد: ۱- نیروهای اصلاح طلب، ۲- نیروهایی که زمانی چپ بودند و امروز یک دیوار چین بین این دو طبقه می کشند و به انزوای طبقه کارگر در این جنبش کمک می کنند و سوم بخشی از نیروهای چپ افراطی که تلاش می کردند طبقه ی کارگر را نسبت به این جنبش بی اعتماد و آن را جنبش لیبرالی که ربطی به طبقه ی کارگر ندارد معرفی کنند. یکی از نتایج غلط این تفکر این بود که گویا دموکراسی فقط خواست طبقه متوسط در ایران است و ربطی به زحمتکشان ندارد.
تظاهرات ۲۲ بهمن امسال نشان داد که ظرفیت جنبشی که اساساً از طبقات میانی تشکیل شده در مقابل استبداد ضعیف است. ابزارهایی مانند تظاهرات خیابانی، ابزارهای مجازی مانند اینترنت و موبایل برای عقب راندن این حکومت تا به دندان مسلح کافی نیست. ما نیازمند طبقه کارگر و دیگر طبقات زحمتکش هستیم. زیرا آنها نه تنها از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت و ابزارهای مبارزاتی بسیار کارآمد هستند. آنها ابزارهایی مانند اعتصاب در دست دارند که می توانند مراکز اقتصادی و اداری حکومت را دچار اختلالات بزرگی بکنند و دولت را شدیداً تحت فشار قرار دهند.
خوشبختانه امروز بر بسیاری روشن شده است که بدون طبقه کارگر و دیگر زحتمکشان رسیدن به دموکراسی عمومی در جامعه کاری بس دشوار و یا شاید امکان ناپذیر باشد. حتا بخش هایی از جنبش سبز نیز به این موضوع پی برده اند. نمونه آن آقای موسوی است که امروزه دیگر «آزادی خواهی» و «عدالت» را در پیوند با یکدیگر می بیند.
از سوی دیگر بایستی به این نکته اشاره کرد که ابزارهایی مانند اعتصاب یا اعتصاب عمومی پروژه هایی بس پیچیده هستند که بدون برنامه ریزی و بدون اطمینان طبقه کارگر از تحقق مطالباتش عملی نخواهد شد. بنابراین اگر ما بخواهیم از این دوران رکود جنبش بیرون آییم و به آن پایان بدهیم بایستی به اصل پیوند جنبش دموکراسی خواهی و جنبش طبقه کارگر متکی باشیم و تا آن جا که ممکن است مطالبات کارگران را به بخشی از مطالبات جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران تبدیل نمائیم
سخنران چهارم: آقای علی اصغر سلیمی
«پیوندهای جنبش کارگری و جنبش دموکراسی خواهی ایران»
سخنران دیگر آقای علی اصغر سلیمی بود که پیرامون پیوندهای جنبش کارگری و جنبش دموکراسی خواهی ایران صحبت نمود و به تشریح جنبه های گوناگون این پیوند و ارتباط متقابل آنان پرداخت. وی برخی داده های مهم آماری نیز در مورد وضعیت بسیار دشوار زندگی کارگران و مزدبگیران را ارائه داده و علتهای نارضایتی آنان و پتانسیل بالای جنبش کارگران در هفته ها و ماههای آینده را مورد بررسی و تاکید قرار داد. او همچنین در سخنان خود پیوندها و درهم آمیختگی دو جنبش دموکراسی خواهی و کارگری را از جنبه های چندگانه زیرمورد بحث قرار داد.
۱ـ تبارشناسی و تاریخچه دو جنبش دموکراسی خواهی و کارگری در سد ه اخیر و اشاره به حرکتهای بزرگ ملی و فرازهای جنبش کارگری در ۹۰ ساله اخیر
۲ـ خواسته ها، مطالبات و شعارهای این دو جنبش و طرح شعار محوری برای هر کدام
٣ـ ضرورت تدوین قانون اساسی در گذار و فراروئی جنبش انتخابات آزاد بعنوان گام مهم جنبش دموکراسی خواهی از یکسو و از سوی دیگر: حرکت به سوی تدوین قانون جدید کار برای جنبش کارگری منطبق بر خواستهای کارگران و مزدبگیران و در ارتباط با منشور مطالبات حداقلی کارگران که از سوی چهار نهاد کارگری تدوین شده است.
۴ـ بررسی کوتاه پایگاه اجتماعی هر یک از این جنبشها و تشریح نزدیک شدن دو پایگاه اجتماعی آنان در روند تغییرات ٣۰ ساله اخیر ایران بلحاظ رانده شدن هرچه بیشتر طبقات متوسط به سمت طبقات فرودست تر. (ازجمله آمار ارائه شده ایشان: جمعیت ۷ میلیونی کارگران ایران با خانواده هایشان حدود ٣۰ میلیون یعنی ۶۰% جمعیت شهری و ۴۰% کل جمعیت ایران را تشکیل میدهند.)
۵ـ تشریح دو وجه سرمایه داری ـ انحصاری بودن حاکمیت جمهوری اسلامی از یکسو (۹۶% کارخانه های با بیشتر از ۱۰۰۰ کارگر را در ایران امروزدولت اداره میکند) و استبدادی ـ مذهبی و نظامی و ضدمردمی بودن از سوی دیگر، که ضرورت برپائی شبکه های اجتماعی گسترده و همبستگی ملی قشرها و گروهای متوسط با کارگران و مزدبگیران را در دستور کار قرار میدهد.
۶ـ در قسمتی دیگر از این سخنان، وی همچنین به امر ساختاری، جنبه های تشکیلاتی، شکل های سازمانیابی و بروز مقاومت و نافرمانی مدنی و تداوم نهادینگی در هر یک از این جنبش ها پرداخت. وی اشاره نمود که ساختارجنبش دموکراتیک در سالهای اخیر از رهگذار برپائی شبکه های اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد فرهنگی ـ صنفی و تشکلهای حقوق بشری و غیره و استفاده از اشکال مدرن رسانه ای ژرفتر شده است. در شرایط رشد بحران درون رژیم در جامعه و با گسترش جنبش دموکراتیک، در جنبش کارگری نیز ساختارهای نوینی رو به گسترش اند که زمینه های برپائی سندیکاها و اتحادیه های کارگری را بیشتر طرح کرده و تدارک می بینند.
علی اصغر سلیمی در ادامه صحبت خود به تبیین ظرفیت بالای جنبش کارگران و مزدبگیران در فرایند فراروئی جنبش دموکراسی خواهی پرداخت و شمه هایی از وضعیت اقتصادی کارگران، مسئله فقر، امر دستمزدها، نبودن امنیت شغلی، اخراجهای گسترده، حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده کارگران، وضعیت بیمه های تامین اجتماعی، بیمه بیکاری و بیمه بازنشستگی، استثمار مضاعف زنان کارگر و عدم پرداخت به آنان در ارای کار مساوی با مردان، کار کودکان، ، سوء مدیریت دولت کودتا بعنوان بزرگترین کارفرما و دولت سرمایه داری ـ انحصاری و نظامی ـ دینی را ارائه داد. وی توجه کنشگران و رهبران جنبش دموکراسی خواهی و سبز به امر حرکت کارگران و جنبش کارگری را از ضرورتهای مبرم و فوریت های هفته ها و ماههای آتی دانست.
ایشان همچنین ضرورت برگزاری هرچه گسترده تر اول ماه مه، روز جهانی کارگران، را در نیرومندتر کردن جنبش کارگری و جنبش دموکراتیک کشورمان برشمرده و در مورد پشتیبانی از این حرکت کارگران در ایران، به نقش جنبش ایرانیان خارج از کشور و حمایت فعالانه هم میهنان آزادیخواه و کنشگران جنبش چپ و کارگری مقیم خارج از پیکارکارگران در ایران اشاره کرد.
جمعی از پشتیبانان جنبش کارگری و دموکراتیک مردم ایران
|