یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۴ می ۲۰۱۰


 روزنامه تهران امروز در یادداشت خود مطلبی دارد با عنوان پس ۱۵ خرداد چه شد آقای انصاری؟ به قلم سیدجواد سیدپور دارد که بشرح زیر است: «هفته پیش در دومین نشست بررسی و سیاستگذاری برنامه‌های بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) آقای محمدعلی انصاری، دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت به نکته‌ای اشاره کرد که با سکوت رسانه‌ای همراه شد. آقای انصاری در این نشست گفت: «امسال تنها در روز ۱۴ خردادماه و با برپایی نماز جمعه مراسمی برگزار خواهد شد و ستاد بزرگداشت ارتحال حضرت امام(ره) به‌جز این روز برنامه‌ای در حرم مطهر و سایر نقاط تهران نخواهد داشت.» معنای این سخن آن است که ستاد بزرگداشت حضرت امام برای روز ۱۵ خرداد هیچ برنامه‌ای ندارد و نمی‌خواهد داشته باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد این اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی است که به روز ۱۵ خرداد بی‌توجهی شده و ارزش تاریخی و ملی آن در مناقشات و مجادلات بی‌سرانجام، در سایه قرار می‌گیرد.
به قرار مسموع سوء‌تفاهم بین متولیان و مسئولان درباره چند و چنان و چون این مراسم باعث شده تا آخر‌الامر چنین نتیجه‌ای حاصل شود تا اساساً مراسمی رسمی برگزار نشود. اما پرسش این است که این خبر و این مسأله چه کسی یا کسانی را خوشحال می‌کند؟ کدام عاشق امامی را می‌توان یافت که از شنیدن این خبر خشنود شود؟ چرا هرکس از هرگوشه‌ای می‌خواهد هیزم و نفت بر آتش اختلاف بیفکند؟ پس عصر آشتی کی فرا می‌رسد؟ «سوء‌تفاهم» تا کجا قرار است اصل و «تفاهم» فرع بر کنش سیاسی خردورزان انقلابی این دیار باشد؟۱۵ خرداد که یادآور نهضت امام‌خمینی(ره) است چرا نباید در کنار مرقد آن عزیز با مراسمی در خور و شایسته برگزار شود؟ ادامه این خط ما را قرار است به کجا برساند؟ قرار بود و قرار است که امام و نهضت او نماد وحدت و همدلی باشد نه محل اختلاف. در کنار او و با یاد او اختلاف و سوء‌تفاهمات باید رنگ ببازد نه آنکه ساحت آن بزرگوار را و سرآغاز نهضت آن عزیز را محل مجادله قرار دهیم. ۱۵ خرداد را باید فرصتی ساخت برای دوستی و آشتی، برای وحدت و همدلی، برای هماهنگی و هم‌آوایی، برای انسجام و اتحاد، برای نیک روزی و نیک فرجامی زیرا این امام(ره) بود که به ما آموخت «وحدت از رحمان است و تفرقه از شیطان.» ۱۵ خرداد یادآور نهضت عظیم امام خمینی(ره) است. نهضت‌ها با یادشان زنده‌اند وگرنه به تاریخ تبدیل می‌شوند، حال آنکه نهضت امام خمینی(ره) هنوز زنده، زاینده و پاینده است و بی‌توجهی به این روز پرشکوه و درباره آن به اختلاف رسیدن نشانه خوبی نیست و هر چه زودتر، و زودتر از آنکه بیش از این دیر شود، باید درباره آن به‌طور جدی تجدیدنظر کرد. هیچ مصلحتی بالاتر از مصلحت انقلاب نیست. چنین کاری یعنی فرصت‌سازی برای دشمنان قسم خورده امام و انقلاب و ولایت تا مسرور از این تصمیمات عجیب و اتفاقات غریب شوند. هنوز کوچه به کوچه این دیار و پلاک به پلاک این شهر یادآور خون نیکان و پاکانی است که در راه نهضت امام خمینی(ره) «داو اول را بر نقد جان زدند» و سر سودایی در راه آن مرد کبریایی نهادند، حال ما را چه شده که تمام آرزوها و آرمان‌های این نسل وارسته را وانهاده‌ایم و میدان را در اختیار «نفس اماره» و «منیت‌ها» و «خودمحوری‌ها» و «خودگزینی‌ها» گذاشته‌ایم و بی‌هیچ گذری و گذشتی از عواقب تصمیم‌های خود می‌گذریم؟
این روزها بیش از همه ایام پیشین به امام(ره) و سلوک و منش آن بزرگوار نیازمندیم. به همین سبب باید از روح قدسی آن حضرت و نیکان و پاکان در خون غلتیده این دیار مدد خواست که برای همه ما دعا کنند تا ایران و اسلام و انقلاب از این سوء‌تفاهمات جان‌آزار به سلامت بگذرند و فردایی روشن‌تر پیش‌روی فرزندان این دیار قرار گیرد.»

اگر به حرف‌های استاد مطهری توجه می‌کردیم...
اگر به حرف‌های استاد مطهری توجه می‌کردیم... عنوان مطلبی است از عماد افروغ نماینده سابق مجلس که یادداشت صفحه اول روزنامه آفتاب یزد است و در آن نوشته است: «حقیقت این است که اگر به حرف‌های استاد مطهری توجه می‌کردیم، امروز ‌حال و روز بهتری داشتیم. استاد شهید مرتضی مطهری با ضرورت‌های زمانی و مکانی کاملاً آشنا بود، دغدغه یک روشنفکر حقیقی و واقعی را داشت و همواره می‌کوشید مدافع مردم باشد. ‌ شهید مطهری به عنوان یک عالم اسلامی تلاش کرد ایدئولوژی اسلامی را احیا کند و در مواجهه با چالش‌های ‌پیش‌رو سربلند بیرون آید و به مسائل، معضلات و پرسـش‌هایی پرداخت که هنوز جزو پرسش‌های اساسی ما ‌محسوب می‌شوند. می‌توان گفت که شهید مطهری درد آشـنـا است، وی با مسائل و دغدغه‌های روز کاملاً آشنا ‌بود و درک بسیار بالایی از سوالات و چالش‌های روز داشـــت.‌دومـیـــن نکته را که درباره ویژگی‌های شاخص اندیشه‌های استاد مطهری می‌توان مطرح کرد باور بالایی ‌است که وی نسبت به جامعیت اسلام داشت و اینکه مطهری اسلام را دین کامل می‌داند به همین دلیل در ‌بیشتر آثار وی استناد به آیات و روایات زیاد به چشم می‌خورد چرا که سعی می‌کند حسب باورهایی که دارد ‌پاسخ دینی کاملاً ناب به پرسش‌ها ارائه دهد. ‌از سوی دیگر، مطهری تفکر فلسفی و عرفانی بالایـی داشت. مسأله ســوم دربـاره ویـژگـی‌هـای اندیشه‌های مرتضی ‌مطهری، نگاه عقلی و فلسفی وی است، شهید مطهری عقلی بارور و شکوفا داشت. سال‌ها زحمت کشیده و با آرا ‌فیلسوفان و عرفای بزرگ آشنا بوده و تفکر فلسفی و عرفانی بالایی داشت و با این پیشینه سراغ آثار و مکاتب مختلف می‌رفت و با دلیل و برهان به مناقشات پاسخ می‌داد و در این بین جانب انصاف را هم رعایت می‌کرد که هم در داوری‌هـا و هم در ارزیـابـی‌هـای خـود مـنصف بود.‌مطهری هم در انتقال مفاهیم مدعیان مکاتب جانب انصاف را رعایت کرده و هم در داوری‌ها و ارزیابی‌ها، ‌به طوری که گاهی وقتی آثار وی را مطالعه می‌کنید متوجه نمی‌شوید که این قول متعلق به خود است یا ‌مکتبی که قرار است نقد شود. وی به علوم اسلامی تسلط داشت که غنا و محتوای آثار وی را بیشتر می‌کرد. ‌شهید مطهری خودباور بود و به هیچ وجه شیفته مکاتب و آثاری که بررسی می‌کرد نبود. احسـاس می‌کرد با ‌توجه به اندوخته‌ها و منابعی که دارد می‌توان به این شبهات پاسخ گفت و در پاسخ گفتن نیز به هیچ عنوان ‌تعارف نمی‌کرد. گاهی فرد پاسخ را دارد اما تحت تأثیر مقتضیات و شرایط روز قرار می‌گیرد اما این امر ‌در مورد مطهری صدق نمی‌کرد. ‌کسی که با قلم استاد شهید آشنا باشد طهارت را حس می‌کند علاوه بر آن آثار شهید مرتضی مطهری بهجت ‌آفرین و امیدبخش اسـت و علـت آن دیـنـی بـودن این آثار است چرا که دین سرشار از امید است. مطالعه این آثار ‌امید و بهجت را به خواننده منتقل می‌کند. از آنجا که مطهری نگاه عقلی و همچنین فلسفی داشت، تأویل گرا ‌نبود اما به تأویل هم درس می‌داد بلکه تلاش می‌کرد اتفاقاتی که بر اسلام گذشته اما اساساً ربطی به اسلام ‌نداشته را بررسی کند. وی هر عقیده‌ای را برنمی‌تابد. حسب همان نگاه تأویل گرایانه با متون و رسوم ‌منحرف ولو به نام دین سخت در ستیز بود که این امر در کتاب حماسه حسینی مشاهده می‌شود.‌دغدغه‌های شهید مطهری، دغدغه‌های امروز است. من اعتقاد دارم استاد شـهـیـد مـرتضی مطهری بیشتر ‌متفکر بعد از انقلاب اسلامی است، گرچه این امر نفی تلاش و نقش وی در ایجاد جمهوری اسلامی نیست اما ‌آثار وی برای بعد از جمهوری اسلامی هم کاربرد دارد، به ویژه دغدغه‌هایی که در کتاب آینده جمهوری ‌اسلامی مطرح کرده است. دغـدغـه‌هایـی مـثـل آزادی تفکر، عـدالـت اجـتماعی، استقلال فکری و معنویت و حتی ‌هشدارهایی که به روحانیت داده، که از نقش نظارتی ‌خود غافل نشوند. اگر به حرف‌های او توجه می‌کردیم حال و روز بهتری داشتیم. وی در کتاب «آینده ‌جمهوری اسلامی» تصریح کـرد کـه اعـتـقاد دارد آینده جمهوری اسلامی، آینده روحانیت است. چرا که برای ‌روحانیت جایگاه بلندی قائل است.»

حق‌شناسی از دو معلم و پژوهشگر
روزنامه شرق در یادداشت صفحه اول خود مطلبی دارد به قلم عباس عبدی با عنوان حق‌شناسی از دو معلم و پژوهشگر که در پی‌ آمده است: «درگذشت دو تن از خدمتگزاران آموزش و تعلیم و تربیت و پژوهش کشور که در آستانه روز معلم رخ داد، تقارن تأمل‌برانگیزی است. شاید این تقارن می‌خواهد به جامعه بفهماند که بزرگداشت‌ها و ارج نهادن‌های ما بیش از حد خالی از محتوا شده و صرفاً صورت و ظاهری از آن باقی مانده و بیشتر یک مراسم آیینی است که فاقد مضمون واقعی و عینی و عبرت‌آموزی است. مرحوم دکتر علی‌محمد حق‌شناسی و مرحوم محمد بهمن‌بیگی هر کدام سهمی درخور و شایسته در ارتقای سطح آموزش و پژوهش و تربیت در کشور داشته‌اند؛ یکی در عرصه آموزش عمومی برای محروم‌ترین اقشار جامعه و دیگری در سطح آموزش عالی در بزرگ‌ترین دانشگاه کشور. گرچه معلمان شایسته کشور منحصر به این دو تن نیست و از میان افراد مشهور و به ویژه ناشناخته کسان بسیاری هستند که شایسته احترام و تقدیر واقعی هستند،‌ اما چون هریک از این دو تن را نسبت به بنده حق مستقیم است، وظیفه خود می‌دانم از آنچه بضاعت دارم از آنان یاد و نسبت به آنان ادای احترام کنم. ۲۱ سال پیش برای انجام پژوهش در زمینه جامعه‌شناسی حقوقی (تضاد واقعیت و حقوق) نیازمند گفت‌وگو با افرادی بودم که نسبت به رسم و عادت گروه‌های مختلف روستایی و عشایری آشنا باشند، و چه کسی بهتر از مرحوم بهمن‌بیگی بود که هم از میان عشایر بود و در این زمینه کتابی نوشته بود (عرف و عادت در عشایر فارس) و هم اینکه برای راه‌اندازی آموزش عشایری از تمام وجود خود مایه گذاشته بود و سال‌ها در بطن و متن اجتماع عشایری حضور داشت. در سال ۱٣۶٨ یا اوایل ۱٣۶۹ بود که به شیراز رفتم و تماس گرفتم و موضوع خود را گفتم. قاعدتاً در آن زمان مرا هم نمی‌شناخت، گرچه پس از ملاقات آشنایی پیدا کرد.
اما مهم نحوه برخورد او در ارائه دانسته‌هایش و نیز احساسش این نسبت به جامعه عشایری به ویژه آموزش نوجوانان و جوانان عشایر خصوصاً دختران بود. وقتی بحث به
موضوعات حقوقی میان عشایر و تفاوت آن با حقوق موضوعه کشید، به خوبی توضیح می‌داد که چگونه عرف موجود در عشایر که متفاوت با حقوق موضوعه است، بر زندگی عشایر تسلط دارد، و به طور مشخص در زمینه مالکیت زنان این تفاوت زیاد است، و اگر زنی حق‌الارث خود را براساس قانون مدنی مطالبه کند، با چه مشکلاتی مواجه می‌شود. وی که برای آموزش دختران عشایر، تعداد زیادی زن معلم تربیت کرده بود، توضیح می‌داد که چگونه بسیاری از این زنان به لحاظ عرف اجتماعی مجاز به دریافت و تصرف در حقوق ماهانه خود نیستند و برادر یا پدر آنان این حقوق را دریافت می‌کنند، و البته کاملاً مطمئن بود که دیر یا زود اوضاع تغییر خواهد کرد، همچنان که نسبت به سال‌های پیش از ‌آن تغییرات زیادی رخ داده بود. اگر ارزیابی درستی از وضع پیشرفت عشایر در فارس شود، آنگاه روشن می‌شود که چه سهم مهمی از این پیشرفت محصول آموزش است و چه سهم مهم‌تری از این آموزش نتیجه پشتکار مرحوم بهمن‌بیگی بوده است و بهتر از هر کس جوانان دهه‌های ۴۰ و ۵۰ عشایر این را می‌دانند. درباره مرحوم حق‌شناس هم هرچه گفته شود جا دارد. برای اخذ مشورت در پژوهش تحول نامگذاری کودکان (اخیراً از سوی نشر ثالث منتشر شده است) خواستم که به نزدشان بروم اما ایشان پیشقدم شد و به محل کارم آمد. آنچه برایم جالب بود، پرباری و افتادگی ایشان بود. در مدت بسیار کوتاهی چند پیشنهاد که مربوط به حوزه تخصصی خودشان (زبان‌شناسی) بود ارائه کرد که بی‌کم و کاست استفاده شد. بعداً متوجه شدم که چنین برخوردی از استاد استثنایی نبوده، بلکه قاعده رفتاری ایشان است و آنان که برخوردی هرچند کوچک با ایشان داشتند چنین رفتاری را شاهد بوده‌اند. ۱۶ سال پیش هم به مناسبت فوت مرحوم دکتر علی اسدی و به واسطه همین ویژگی‌ها در ایشان، مطلبی در روزنامه سلام نوشتم، و همیشه در پی آن بودم که فرصتی پیش آید تا ادای دین خود را نسبت به این معلمان محدود به همان زمان درگذشت نکنیم و اکنون فرصت را مغتنم شمرده یادی مجدد از آن مرحوم هم می‌کنم و امید به آن خواهم داشت که در آینده مجدداً به معلمان تازه درگذشته نیز پرداخته شود.»

هزینه تثبیت نرخ ارز در دوره اجرای قانون یارانه‌ها
سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد اختصاص دارد به مسأله ارز و در مطلبی با عنوان هزینه تثبیت نرخ ارز در دوره اجرای قانون یارانه‌ها نوشته است: «اکنون و در دوره اجرای قانون یارانه‌ها، سیاست‌های دولت در مدیریت نرخ ارز، بیش از هر زمانی اهمیت یافته است. در تازه‌ترین موضع‌گیری‌ها، اعلام شده است که سیاست ارزی دولت در دوره اجرای قانون یارانه‌ها، به شکل کنونی تداوم خواهد یافت. این امر به این معنا است که قرار است نرخ ارز در محدوده ۱۰۰۰ تومان تثبیت گردد؛ اما مساله مهم این‌جا است که تثبیت نرخ ارز، در دوره اجرای قانون یارانه‌ها، دربردارنده یک خطر بزرگ برای تولید و اشتغال در اقتصاد ایران است. تثبیت نرخ ارز چگونه برای تولید و اشتغال ملی ایجاد خطر می‌کند؟
ابتدا باید روشن نمود که آنچه در مورد نرخ ارز مهم است، نرخ واقعی ارز می‌باشد و نه نرخ اسمی ارز. اگر تفاوت تورم داخلی از تورم خارجی را از نرخ اسمی ارز کم کنیم، نرخ واقعی ارز به دست خواهد آمد. بر این اساس باید توجه داشت که اگر تورم داخلی بسیار بیشتر از تورم خارجی شود، نرخ واقعی ارز با وجود تثبیت نرخ اسمی ارز با کاهش مواجه خواهد شد و به عبارت دیگر ارزش ریال در برابر دلار و سایر ارزهای خارجی افزایش خواهد یافت. اما اثر تثبیت نرخ اسمی ارز در شرایط تورمی و در نتیجه کاهش نرخ واقعی ارز بر تولید و اشتغال چیست؟ کاهش نرخ واقعی ارز، موجب گران شدن تولیدات داخلی در بازارهای بین‌المللی و ارزان شدن تولیدات خارجی در بازار داخلی خواهد شد. بر این اساس، کاهش نرخ واقعی ارز از دو مسیر به تولید و اشتغال صدمه خواهد زد؛ از یک طرف کاهش نرخ واقعی ارز، قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در بازارهای بین‌المللی و در نتیجه توان صادرات غیرنفتی کشور را تضعیف خواهد کرد و از طرف دیگر و مهم‌تر از آن، کاهش نرخ واقعی ارز، قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی در بازارهای داخلی را نیز تضعیف می‌کند.
بنابراین باید توجه داشت که زیان کاهش نرخ واقعی ارز، صرفاً متوجه صادرکنندگان کشور نیست، بلکه متوجه تمام تولیدکنندگانی است که در بازارهای داخلی در معرض رقابت با رقبای خارجی قرار دارند.
در مقابل، برندگان کاهش نرخ واقعی ارز، واردکنندگان کالاهای نهایی یا بخش کوچک تولیدکنندگانی هستند که واردکننده مواد اولیه و کالاهای واسطه از خارج هستند؛ که به یمن محدودیت‌های بازرگانی، در معرض رقابت با رقبای خارجی قرار ندارند. اگر مجموعه این اثرات در نظر گرفته شود، روشن می‌شود که کاهش نرخ واقعی ارز، بیش و پیش از آنکه متضمن منافع اقتصاد ملی باشد، دربردارنده هزینه‌های بزرگی برای تولید و اشتغال ملی است. دوره اجرای قانون یارانه‌ها به هر حال با افزایش قابل ملاحظه تورم و احتمالا کاهش تولید و اشتغال همراه خواهد بود. بنابراین در این دوره تورمی، تداوم سیاست تثبیت نرخ ارز، به معنای کاهش قابل ملاحظه در نرخ واقعی ارز خواهد بود و روشن است که کاهش نرخ واقعی ارز، به معنای هزینه‌های بزرگ برای تولید و اشتغال، آن هم در زمانی خواهد بود که اقتصاد ایران به حفظ تولید و اشتغال نیازی مبرم خواهد داشت. بنابراین تثبیت نرخ ارز در این دوره با چه هدفی صورت خواهد پذیرفت؟ احتمالا قرار است تثبیت نرخ ارز به عنوان یک ابزار ضد تورمی برای مقابله با اثرات تورمی اجرای قانون یارانه‌ها، مورد استفاده قرار گیرد. اما سیاست‌گذاران اقتصاد ایران باید متوجه این امر باشند که بهترین ابزار جهت کنترل تورم، مهار رشد حجم پول است و نه تثبیت نرخ ارز. واقعیت این است که تثبیت نرخ ارز در دوره اجرای قانون یارانه‌ها، نه تنها در جهت کنترل تورم موثر واقع نخواهد شد، بلکه تنها هزینه‌های بزرگ را برای تولید و اشتغال اقتصاد ایران در بر خواهد داشت. بر این اساس، سیاست صحیح ارزی در دوره اجرای قانون یارانه‌ها، نه تثبیت نرخ اسمی ارز، بلکه تثبیت نرخ واقعی ارز خواهد بود.»

نان یارانه‌ای برای مرغداری
روزنامه آرمان یادداشت خود را اختصاص داده است به مطلبی از یحیی آل‌اسحاق رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و وزیر اسبق بازرگانی با عنوان نان یارانه‌ای برای مرغداری که بشرح زیر است: «موضوع هدفمند کردن یارانه‌ها که هم اکنون به مرز اجرا در آمده است قطعا تصمیم بسیار بزرگی در تاریخ ایران است که عزمی وسیع را برای اجرای آن می‌طلبد. تردیدی وجود ندارد که برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران دیر یا زود باید قانون هدفمند کردن یارانه‌ها به مرحله اجرا در آید. به یاد دارم نخستین روز‌های پس از پایان جنگ موضوع هدفمند کردن یارانه‌ها را مد نظر قرار دادم چرا که طی برآوردی که صورت گرفته بود چیزی بالغ بر ۵ هزار میلیارد تومان یارانه توسط دولت در آن زمان پرداخت می‌شد. طرحی را در رابطه با هدفمند کردن یارانه‌ها آماده کردم و حتی آن را تا مجلس هم بردم اما اقتضائات آن زمان مانع اجرایی شدن آن شد. این موضوع سبب نشد تا ادامه بررسی برای اجرای آن را به فراموشی بسپارم و عوامل زیادی دست به دست هم داده بود که با جدیت زیادی بررسی آن را دنبال کنم. به طور مثال روزی در زمان وزارت بازرگانی و در مسیر کرج با فردی که مشغول بسته‌بندی نان بود در یک نانوایی مواجه شدم. این فرد نان‌هایی را که آن زمان تحت عنوان نان فتو کپی مرسوم بود را در پلاستیک‌های بزرگ بسته بندی می‌کرد و در نهایت آنها در یک گونی قرار می‌داد. این اتفاق را درست زمانی رویت کردم که کشتی‌های گندم را با مصیبت‌های فراوان و زیر بار آتش فانتوم‌های دشمن به سلامت به داخل جامعه وارد می‌کردیم. روز گاری که از هر ۷ کشتی حداقل یکی از آنها طعمه آتش فانتوم‌های دشمن بود. واضح است هنگامی که بسته‌بندی نان‌ها را توسط آن فرد در حجم گسترده مشاهده کردم برایم سوال شد که این فرد با آن نان‌هایی که دولت برای آن یارانه پرداخت کرده است و به قیمت ناچیزی برای مصرف‌کننده در آمده است چه می‌کند. هنگامی‌که شخص را مورد پرسش قرار دادم که با این نان‌های بسته‌بندی چی می‌کنید با این پاسخ ساده مواجه شدم: «برای مرغداری از آنها استفاده می‌کنم.» آن فرد نان یارانه‌ای ارزان را، به استفاده از مواد خوراکی دیگری که دولت برای آنها یارانه پرداخت نمی‌کرد را ترجیح داده بود. همین موضوع تا حد زیادی احساسات من را بر انگیخته کرد و با تداعی شدن زحمت‌های فراوانی که برای واردات گندم و تبدیل آن به نان صورت پذیرفته بود نتوانستم جلوی خود را بگیرم و به آن فرد و صاحب نانوایی خرده گرفتم. پس از آن تصمیم گرفتم بار دیگر در رابطه با هدفمند سازی یارانه‌ها اقداماتی توسط وزارت بازرگانی صورت بگیرد. با توجه به اینکه پیش از آن پاسخ شنیده بودم که اقتضائات آن وجود ندارد تصمیم گرفتم به شیوه‌های دیگر عمل کنم. بر آن اساس در بخشی از منطقه مرفه تهران واحد‌های صنفی تولید و توزیع نان فانتزی را در دستور کار قرار دادیم که به آن طریق نان با سهمیه آزاد تولید شود اما متاسفانه فردای آن روز روزنامه‌ها با تیتر‌هایی از این دست که «نان ۵۰ تومان شد» و «گرانی نان توسط وزیر بازرگانی» آن را به نقد کشیدند. اگر در آن زمان میزان یارانه‌های پرداختی توسط دولت ۵ هزار میلیارد تومان بود و این صحنه‌ها در آن مشاهده می‌شد در حال حاضر شنیده‌ها حکایت از آن دارد که یارانه‌های پرداختی دولت فقط برای حامل‌های انرژی به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و این موضوع اثرات بسیار نا مناسبی را به همراه دارد. وقت آن رسیده است که با عزمی جدی در راستای اجرایی کردن قانون هدفمند کردن یارانه‌ها برآییم تا به این صورت منابع کشور به هدر نرود. هم اکنون این موضوع به شکل وسیعی در اقتصاد ایران جاری است. واحد‌های تولیدی وجود دارند که ۷۰ سال پیش دستگاه‌های تولید خود را به شکل دسته دوم خریداری کردند و در حال حاضر نیز از آن بهره می‌برند. نرخ گازوییل ارزان سبب شده است که دیگر تمایلی برای نوسازی خطوط تولید خود نداشته باشند و به جای آن با همان دستگاهی که ۷۰ سال پیش به شکل کار کرده خریداری کرده‌اند ادامه فعالیت دهند. همین نمونه‌ها کافی است برای اثبات این حرف که باید اختلاف‌ها را کنار گذاشت و با یک اراده ملی در راستای بهبود این وضیعت کوشید. هدفمند‌سازی یارانه‌ها قطعاً چنین صحنه‌های نا موزونی را با تمام حواشی پیرامون آن از بین خواهد برد. این یک جراحی بزرگ اقتصادی است و قطعاً جراحی بدون درد نخواهد بود.»

برای برنامه پنجم پیشنهاد دهید
روزنامه جهان صنعت در صفحه اول خود یادداشتی دارد با عنوان برای برنامه پنجم پیشنهاد دهید که بشرح زیر است: «جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر این اعتقادند که باید به مدت یک یا دو سال آینده برنامه چهارم توسعه تمدید شود زیرا به سختی می‌توان گفت که حتی ۵۰ درصد آن هم به اجرا درآمده باشد.
از سوی دیگر و در کنار پیش کشیدن چنین مباحثی در مجلس شاهد اظهارنظرهایی درخصوص برنامه پنجم توسعه هستیم که بسیار تامل‌برانگیز است. به طور نمونه می‌توان به جلال یحیی‌زاده، نماینده تفت و میبد اشاره کرد که می‌گوید: برنامه فوق شروع و اتمام آن مشخص نیست، پس رسیدگی‌اش به زمان فراوانی نیاز دارد.
شاید با توجه به چنین سخنانی است که دیروز احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس از غیاب تعدادی از همکاران خود استفاده کرد و به دور از چشم خبرنگاران از آنان خواست تا درباره برنامه پنجم توسعه پیشنهاد دهند و نظر یکدیگر را نقد کنند.شکی وجود ندارد که لایحه برنامه پنجم توسعه در یک یا دو ماه آینده به یکی از مباحث اقتصادی بسیار پرحرف و حدیث مبدل خواهد شد اما با این پیشنهاد احمد توکلی می‌توان گفت در زمان و با هزینه کمتری این کار انجام می‌شود زیرا پیش از طرح موضوع در صحن علنی به وضوح مشخص می‌شود که نقاط ضعف و قوت آن در چه جاهایی است و اگر این کار به درستی صورت گیرد، می‌توان خاطرنشان کرد که این اولین‌باری است تا پیش از شروع بررسی طرح یا لایحه‌ای در خانه ملت درباره نقاط ضعف و قوت آن اجماع به دست می‌آید.»

این تجربه، بسیار عبرت‌آموز است
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان این تجربه، بسیار عبرت‌آموز است، نوشته است: «لحن و ادبیاتی که روسیه و نمایندگانش در قبال مسائل مربوط به فعالیت‏های هسته‏ای ایران بکار می‏برند، بسیار تعجب‏آور است و هرگز با سطح و ماهیت مناسبات مورد ادعا، سازگاری ندارد. مرور این پرونده با تمامی ویژگیها و ظرافتهایش، بسیار عبرت‏آموز است.
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و اتحاد شوروی در طول سالهای پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، مملو از خطاهای آشکار مسکو بود. مسکو از یکطرف به تجهیز جنایتکاران جنگی حاکم بر عراق درجنگ ٨ ساله علیه ایران می‏پرداخت و حمایت‏های بی‏دریغ خود را به بهانه پیمان دوستی ۲۵ ساله با عراق توجیه می‏کرد و از طرف دیگر دنیا شاهد بود که علیرغم وجود همین پیمان دوستی با عراق، این کشور را در برابر تهاجم وحشیانه آمریکا و متحدانش تنها گذاشت و هنوز هم عراق در اشغال همین گرگهای خونخوار قرار دارد. این مقایسه از آن جهت اهمیت دارد که نشان می‏دهد تعهدات مسکو حتی در قبال دیگران، چندان قابل اتکا و اعتماد نیست.
حتی اگر ماجراهای مربوط به حملات هوایی صدام به کمک هواپیماهای میگ ۲۵ و ۲۷ سوخو و شلیک صدها موشک اسکاد ـ بی به سمت شهرها و مناطق مسکونی ایران در طول جنگ ٨ ساله را هم به فراموشی بسپاریم و موضوعی مربوط به اتحاد شوروی سابق و لاجرم پرونده‏ای مربوط به گذشته انگاریم، باز هم عملکرد «کرملین» در سالهای اخیر بویژه اظهارات «دیمتری مدودف» در هفته‏های اخیر قابل هضم و توجیه نیست. مدودف در جریان امضای قرارداد «استارت ۲» و در حاشیه اجلاس امنیت هسته‏ای در واشنگتن و در هر فرصت دیگری به نحوی امکان طرح موضوع فعالیت‏های صلح‏آمیز هسته‏ای ایران وجود داشته یا به وجود آمده، زخم زبانی به ایران زده و با لحنی تهدیدآمیز پیرامون تحریم‏های جدید و تصمیم مسکو در این زمینه سخن گفته است. اما آیا سیاست مورد انتظار از مسکو نیز همین است؟
مسکو با امضای قراردادی متعهد شد نیروگاه اتمی بوشهر را تکمیل و راه‏اندازی کند. اگرچه وعده‏های مسکو همواره با تأخیر و تردید مواجه شده و سالها از جدول زمانی تدوین شده، عقب است ولی هنوز هم چشم‏انداز روشنی در این زمینه وجود ندارد. مقامات روسیه بارها در مورد راه‏اندازی نیروگاه سخن گفته‏اند و زمان‏هایی را نیز اعلام کرده‏اند ولی به نظر می‏رسد بخت نیروگاه بوشهر هنوز باز نشده است! علاوه بر این، مسکو متعهد شد با ارسال سیستم دفاع موشکی «اس ـ ٣۰۰» در مورد حفاظت از نیروگاه اتمی بوشهر در قبال شیطنت دیگران و حملات احتمالی دشمن، مسئولیت خود را به انجام برساند ولی هنوز هم علیرغم دریافت هزینه‏ها، به تعهد خود عمل نکرده و شاید هرگز نکند. هر چند صنعتگران متعهد و اندیشمند ایرانی در قلمرو صنایع دفاعی کشور توانسته‏اند سلاحهای جایگزین مناسبی را طراحی کرده و در مسیر تولید انبوه قرار دهند اما این هرگز نافی تعهدات مسکو در قبال تأمین مستقیم دفاع موشکی مورد توافق نخواهد بود.
طرح این مسائل با این هدف صورت می‏گیرد که نشان داده شود مسکو دقیقاً به کمیت و کیفیت کار در بوشهر واقف است و از جزئیات امر آگاهی دارد ولی درعین حال شاید برای خوشایند غرب و بویژه آمریکا و حل و فصل مسائل خود در جای دیگر، به گونه‏ای سخن می‏گوید که خوشایند آنها باشد و دقیقاً به منزله نادیده گرفتن واقعیت‏های عینی و سرپوش گذاشتن بر حقایق آشکار است. جای تاسف است که خطای عمدی مسکو در این زمینه و به مراتب افزونتر از آمریکا و سایر کشورهای غربی در چارچوب ۱+۵ است. چرا که آمریکا از موضع دشمن سخن می‏گوید و مواضع خصمانه‏اش را کتمان نکرده و نمی‏کند ولی از مسکو علیرغم ادعای دوستی دیرینه با ایران، انتظار نمی‏رود مکمل مواضع واشنگتن باشد. علاوه بر این، مسکو پیمانکار اتمام نیروگاه بوشهر است و در قبال این طرح، تعهدات روشنی دارد که عموماً به آن عمل نکرده و آنچه را انجام داده، نیز با تأخیرات فراوان و با نقص همراه بوده است.
از مسکو به عنوان پیمانکار این طرح چگونه می‏توان پذیرفت که با ایران از موضع تهدید و هشدار سخن بگوید؟ موضوع مهمتری که دقیقاً عمق فاجعه را بیان می‏کند اینست که اساساً این ایران بود که با اصرار خود روسیه و چین را به جرگه مذاکرات هسته‏ای وارد کرده است ولی باتاسف روزافزون به نظر می‏رسد که گاهی آتش تهدید و غضب روسها از آمریکا هم بیشتر و تندتر است، چیزی که بهیچوجه قابل درک و توجیه و تحمل نیست. البته نقش منفی مسکو فقط به یک یا دو مورد محدود نمی‏شود و حتی محدودیت زمانی هم ندارد بلکه مسکو در قبال شیطنت‏های غرب در جهت کشاندن پرونده فعالیتهای صلح‏آمیز هسته‏ای ایران از «شورای حکام» به شورای امنیت و بی‏اعتبار کردن آژانس بین‏المللی انرژی اتمی، عموماً موضعی همراه و در کنار واشنگتن داشته و در عین آگاهی از ماهیت فعالیتهای هسته‏ ای ایران، همواره از موضعی سخن گفته است که واشنگتن از آن به منزله تأیید ادعاهای خود سوءاستفاده کرده است. به ویژه آنکه قلمرو تاثیرگذاری چنین تهدیدات و موضع‏گیریهای غیراصولی از جانب مسکو به خاطر نقشی که روسیه در تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر باید داشته باشد، قطعاً بیشتر و تعیین‏کننده‏تر است.
طبعاً سوال جدی اینست که آیا جمهوری اسلامی ایران با اصرار برای وارد ساختن مسکو به گردونه مذاکرات هسته‏ای، مرتکب یک اشتباه استراتژیک شده که به مسکو اعتماد نموده است؟ و آیا همچنان باید به مسکو به عنوان یک شریک غیرقابل اعتماد می‏نگریستیم؟ یا آنکه خبط سیاسی دولتمردان روسیه ممکن است پایانی متفاوت داشته باشد؟ در واقع سوال جدی‏تر اینست که آیا مسکو، جمهوری اسلامی ایران را در قلمرو بده ـ بستانهای پشت‏پرده با آمریکا، وجه‏المصالحه قرار داده و روی آن معامله کرده است؟ اگر چنین باشد و البته تاکنون هیچ یک از شواهد و قرائن هم این دیدگاه و نظریه را رد نمی‏کند، قاعدتاً تصمیم و اقدام ما باید در مقیاسی به مراتب فراگیرتر صورت گیرد و از اساس، نیاز به یک تجدیدنظر بنیادی را جداً ثابت می‏کند. نیروگاه بوشهر به هر تقدیر، به بهره‏برداری برسد یا نرسد، با تاخیر بیشتر در جهت رفع نیازهای کشور وارد مدار بشود یا نشود، این نکته در این میان اهمیت دارد که ما از عقبه‏های سخت و پرمخاطره در پرتو انعقاد قرارداد تکمیل نیروگاه بوشهر، گذشته‏ایم و مشکلات موجود را هم بهرحال باتکیه برظرفیت‏های فنی ـ تخصصی خودیها، حل و فصل خواهیم کرد ولی فراموش نکنیم که مومن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی‏شود. نباید این تجربه‏های عظیم را که به سختی و با هزینه‏های سنگینی به دست آمده‏اند، به سادگی فراموش کنیم و از یاد ببریم که روسها در میدان عمل نشان داده‏اند که واقعاً قابل اعتماد نیستند. دست دوستی به سوی ما دراز می‏کنند و با فشار ما به جمع مذاکره کنندگان وارد می‏شوند اما در اولین فرصت ممکن، خصمانه‏تر از دشمنان ما عمل می‏کنند، زبان و تهدید می‏گشایندو با لحن و با ادبیاتی سخن می‏گویند که حتی واشنگتن هم عموماً ترجیح داده با این لحن با ایران و ایرانی مواجه نشود. و این تجربه، بسیار عبرت‏آموز است.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست