یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۵ می ۲۰۱۰


روزنامه آفتاب در صفحه اول خود یادداشتی دارد از محمدرضا خباز نماینده مجلس شورای اسلامی با عنوان قول‌هایی که عملی نشد و در آن نوشته است: «این سخن بارها مورد تاکید بزرگان قرار گرفته که اگر می‌خواهی کسی را از خود دور کنی به او قول بده و ‌عمل نکن. این سخن از سوی بزرگان دین نیز مورد تائید قرار گرفته به ترتیبی که دین اسلام بر وفای به عهد ‌اصرار کرده است.‌انسان اگر نـتـوانـد بـه قـول خـود وفـا کند، فرزندش نیز از وی رنجیده خاطر می‌شود بنابراین باید این مهم مورد ‌توجه قرار گیرد و این مسأله در مورد سیاستمداران اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند زیرا سیاستمداران در ‌معرض قضاوت افکار عمومی هستند و عـملـکرد آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد. ‌مصداق این مسئله، قول‌های اقتصادی است؛ به ترتیبی که مسئولان اجرایی در هر سفر خود ‌حجم انبوهی از مطالبات مردم را مطرح نمودند و به مردم قول دادند که در جهت رفع آن اقدام کنند اما به رغم ‌گذشت ماه‌ها و سال‌ها، برخی از این وعده‌ها محقق نشد.
‌من به خاطر دارم که ۲۰ ماه پیش که بحث هدفمند کردن یارانه‌ها از سوی آقای رئیس‌جمهور مطرح شد من ‌به این مسأله اشاره کردم که اول پول را به حساب مردم بریزید تا اعتماد مردم جلب شود و بعد این برنامه را ‌اجرایی کنید که چندان مورد توجه قرار نگرفت.‌کاشمر به عنوان حوزه انتخابیه من، شاهدی بر این مسأله است به گونه‌ای که در دور اول سفر‌های استانی، ‌قول‌های زیادی به مردم داده شده که هیچ یک به مرحله اجرا در نیامده و بسیاری از مصوبات دولت همچنان ‌اجرایی نشده است و همین سبب شده که مردم این سوال را مطرح کنند که چرا با وجود گذشت چند سال، این ‌مصوبات اجرایی نشده است؟ ‌طرح چنین وعده‌هایی در حالی که توان اجرای آن وجود ندارد برای چیست بیان این سخنان از سوی مسئولان و عدم اجرا سبب می‌شود ‌که فاصله بین مردم و حکومت زیاد شود و مردم اعتماد خود را از دست بدهند.»

اشکال خاتمی است یا مسیح(ع)
سرمقاله روزنامه شرق مطلبی است با عنوان اشکال خاتمی است یا مسیح(ع) به قلم عبدالواحد موسوی‌لاری وزیر اسبق کشور که در پی آمده است: «چند روز پیش بود که آقای محمدجواد لاریجانی نکاتی را در باب نقد اصلاحات مطرح کردند و یکی از نکاتی که ایشان بیان کردند این بود که آقای خاتمی در دوران ریاست خود مثل مسیح(ع) حرکت کرده‌اند و با تعابیری از این قبیل کشور را اداره کرده‌اند. در راستای این مطلب یک سوال برای بنده به وجود آمده است که انتقاد آقای لاریجانی به آقای خاتمی است یا به حضرت مسیح(ع)؟ زیرا اگر آقای خاتمی رفتار خودش را به رفتار و منش یک پیامبر الهی نزدیک کرده است انتقادی بر آن وارد نیست، بلکه می‌توان از این مسأله به عنوان نقطه قوت کارآقای خاتمی یاد کرد. اینکه ما در رفتار انسانی و اجتماعی خود از اولیای خدا درس بگیریم به نظر نقطه ضعف نیست بلکه نقطه قوت است و این وظیفه هر مسلمانی است که در رفتارهای خود از پیامبران الگو بگیرد. معتقدم آقای لاریجانی هنگامی که این صحبت را کرده‌اند به تبعات آن فکر نکرده‌اند و توجه نداشته‌اند که با این جمله به جای آقای خاتمی حضرت مسیح(ع) را نقد کرده‌اند. ایشان قصد داشته‌اند با این جملات اثبات کنند آقای خاتمی نگاه جذبی به همه داشته‌اند و از راه رحمت و عطوفت وارد شده‌اند که گویا از نظر آقای لاریجانی از این طریق نمی‌شود کشور را اداره کرد بنده به ایشان باید بگویم اگر خاتمی از روش مسیح(ع) و پیامبران استفاده می‌کند این وظیفه‌ای است که همه ما داریم و مسیری است که قرآن گفته است و اگر خاتمی در این مسیری که انتخاب کرده است مشکلی نداشته است این طوری آقای لاریجانی مسیح(ع) را نقد کرده است. علاوه بر این آقای لاریجانی شاید قصدشان این بوده که بگوید سیاست تساهل و تسامح سیاست درستی نیست و با این استدلال بگویند که آقای خاتمی برای همه، چه در داخل و چه در خارج چنین سیاستی را پیاده کرده است در صورتی که اینچنین نبوده زیرا قوی‌ترین مقابله با دشمنان در دولت آقای خاتمی صورت گرفت و همچنین بهترین رفتارها با افراد در داخل شکل گرفت و به همان شیوه که در قرآن آمده است که در داخل باید با یکدیگر مهربان و باعطوفت باشید و باهم جمع شوید و همدیگر را جذب کنید درست در دوره اصلاحات چنین رفتارهایی صورت گرفت. بنابراین ایشان خواستند خاتمی را فردی با تسامح و تساهل بیان کنند ولی حواس‌شان نبوده که نقدشان به حضرت مسیح(ع) برمی‌گردد. اما آنچه آقای لاریجانی درباره دوران اصلاحات گفته‌اند بیشتر تحت تأثیر شرایط امروز جامعه و فشارهایی است که از طرف افکار عمومی به طرفداران وضع موجود وارد می‌شود. این شرایط آقای لاریجانی را مجاب کرده است که مطالبی را بیان کند که با واقعیات و حتی با مطالبات خودشان هم مغایرت دارد زیرا به طور کلی اگر نکاتی چندوجهی به دوران اصلاحات داشته باشیم. می‌توانیم به نکات قابل توجهی اشاره کنیم. از منظر سیاست خارجی دولت اصلاحات دوران سربلندی و عزت ایران بوده چرا که خط مشی خاصی پیاده شد و ایران به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی با سیاستی منطقی و خردمندانه پیش رفت و کشورهای دیگر به ایران مانند برادر نگاه می‌کردند. به این ترتیب اکثر آگاهان به مسائل آن روز اذعان دارند که دیپلماسی دولت اصلاحات به رغم اینکه هیچ‌گاه رئیس دولت اصلاحات به آمریکا نامه‌نگاری نکرد به موفقیت‌های قابل‌ توجهی رسید. دولت اصلاحات برای رابطه با شرق و غرب و کشورهای دیگر از هر راهی وارد نمی‌شد، ولی آنها به ایران نگاه مسالمت‌آمیز و برادرانه داشتند و علاوه بر این فضای درون کشور هم فضایی پر از شور و نشاط و کاری بود و از نظر اقتصادی مشکلات عظیمی نداشتیم. علاوه بر اینکه در آن زمان ما با درآمد بسیار کم نفت مواجه بودیم اما با این حال توانستیم راه آهن، مترو و سدهای متعددی را راه‌اندازی کنیم. همچنین صنعت بالنده نفت و گاز و تمدن بزرگ صنعتی در عسلویه را راه‌اندازی کردیم که این امر نشان از کار و تلاش و زنده بودن ایران اسلامی داشت. در آن دوره ما شاهد دفاع از حقوق شهروندی، آزادی بیان و عقیده، گشایش فضای فعالیت احزاب، تشکل‌های سیاسی، سازمان‌های مردم‌نهاد و مطبوعات آزاد بودیم که این موارد از ویژگی‌های دولت اصلاحات بود. بنده بعید می‌دانم آقای لاریجانی به این نکات توجه نداشته باشند و مطلع نباشند در‌ آن دوران برای هر بشکه نفت حدود ۱۰ دلار پرداخت می‌شد.
بعید می‌دانم که ایشان اطلاع نداشته باشند در آن دوره در همه نقاط کشور از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب دولت مدافع حقوق شهروندان بود و بعید می‌دانم که ایشان این موارد را قبول نداشته باشند. همچنین یکی از اتفاقات بسیار مهم و خوب که در دوره اصلاحات صورت گرفت پیگیری و آغاز هدف‌گذاری برای رسیدن به پیش‌بینی‌های صورت گرفته در چشم‌انداز ۲۰ ساله بود که پایه‌ها و اصول برنامه‌ریزی شده آن در کشور صورت گرفت و مسیر پیشرفت برای ۲۰ سال مشخص شد. با این حال برخی سعی دارند طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها را به گونه‌ای جلوه دهند که از ابتدای انقلاب مطرح بوده است و ابتکار آقای خاتمی نیست. البته برخی خود را از طرفداران گفت‌وگوی تمدن‌ها می‌دانند که این بسیار مطلوب است که حتی منتقدان و مخالفان هم این طرح را قبول دارند. اگر بخواهیم مقایسه کوتاهی داشته باشیم در هشت ساله دوره اصلاحات ما شاهد پیشرفت‌های بسیاری بوده‌ایم که به برخی از آنها اشاره کردم وی در این سال‌ها به درآمدهای نفتی بسیار بالا نسبت به دوره اصلاحات می‌بینیم که چه اتفاقی در کشور رخ داده است. به عنوان نمونه واردات بیش از اندازه و میدان‌داری کالاهای چینی در بازار ایران از آثار آن است. در مقابل شکل‌گیری عسلویه و ماهشهر و راه‌اندازی قطار بافق ـ مشهد ـ سرخس و ساخت بسیار سد در سطح کشور و خودکفایی در تولید گندم و بسیاری محصول دیگر از دستاوردها و کارنامه درخشان دوره اصلاحات است و به هر صورت معتقدم باید به این نکته توجه شود که آقای لاریجانی تشابه با حضرت مسیح(ع) را اگر به نقد بیان کردند و الگوبرداری از پیامبران را نقطه ضعف می‌دانند بنده این مسأله را فقط نقطه قوت بیان می‌کنم. پس خوب است که آقای لاریجانی به عملکرد و منش‌های انسانی که بهره گرفته است از سلوک اولیای الهی است خرده‌گیری نکنند و خرده‌گیری از کسی که به‌زعم او رفتار مسیحانه داشته اشتباه است و همچنین بنده امیدوارم ایشان قبل از اینکه نظری را مطرح کنند تبعات آن را نیز در نظر بگیرند.»

تأثیر کاهش ارزش یورو بر ذخایر ارزی کشور
تأثیر کاهش ارزش یورو بر ذخایر ارزی کشور عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد است به قلم دکتر سیداحمد میرمطهری که در آن نوشته است: «علت بروز بحران‌های مالی که گاه در تاریخ اقتصادی کشورها رخ می‌دهد، معمولا حباب‌های ناپایداری است که شکل می‌گیرد و پس از چند صباحی فرومی‌ریزد. حباب‌هایی که به همراه خود ریسک‌پذیری زیاد یا بدهی‌های انبوه بخش خصوصی و دولتی را به همراه دارد. وقتی حباب فرو می‌پاشد نتیجه‌ای ندارد مگر رکود شدید اقتصادی، بدهی‌های دولتی و کسر بودجه سنگین که اکثرا به دنبال خود به تورم شدید نیز می‌انجامد.
یونان نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. این کشور اکنون با انبوهی از بدهی روبه‌رو است و به نظر می‌رسد راه‌حل‌های کنونی برای خروج از این بحران تاریخی هنوز قطعیت نیافته است. از این رو، بازارهای مالی جهان و تمامی کشورهای اتحادیه‌ اروپا به‌دقت و با نگرانی تحولات این کشور را زیر نظر دارند. اما نکته‌ قابل توجه آن است که برخی پیش‌بینی‌های اقتصادی احتمال بروز بحران‌های مالی، شبیه آنچه در یونان رخ داد را در اسپانیا، پرتغال، ایرلند و ایسلند نیز محتمل می‌داند. مجموعه این رخدادها، یعنی احتمال بروز تغییرات منفی چشمگیر در ارزش یورو.
این تحول مهم در نسبت برابری یورو با دیگر ارزهای معتبر جهان، در شرایطی رخ می‌دهد که در سال‌های گذشته شاهد سوگیری ذخایر ارزی ایران از دلار به سوی یورو بوده‌ایم. در عین حال، افزایش
نسبی واردات و کسری موازنه تجاری (غیرنفتی)، افول نسبی بهای نفت و تاثیر آن بر درآمدهای ارزی ایران، محدودیت‌های کنونی شبکه بانکی کشور در مراودات بانکی ایران با نظام بین‌المللی بانکی وضعیت رایج طی سال‌های اخیر بوده است. از سوی دیگر، نیز حجم قابل‌توجه و مهیب نقدینگی می‌تواند با حضور در بازار ارز تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر این بازار بگذارد. بنابراین آثار افول ارزش یورو، بدون تردید در اقتصاد ایران نیز پدیدار خواهد شد.‏
با توجه به آن‌که یورو در دادوستدهای خارجی و ذخایر ارزی کشور جایگزین دلار شده است، بانک مرکزی وظیفه دارد این تحولات بین‌المللی را به‌دقت زیر نظر گیرد تا کم‌ترین آسیب به ذخایر ارزی کشور وارد شود. باید بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را جدی بگیریم.»

بن‌بست NPT و راهکارهای تهران
یادداشت روز روزنامه کیهان اخصاص داده شده است به مطلبی با عنوان بن‌بست NPT و راهکارهای تهران به قلم حمید امیدی که بشرح زیر است: «۱- از شب گذشته کنفرانس بازنگری NPT‏ که هر ۵ سال یکبار برگزار می‌شود، در مقر سازمان ملل آغاز شده و تا ۷ خرداد ادامه خواهد داشت. پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی که از ۴۰ سال قبل منعقد شده و کشورهای زیادی از جمله ایران به آن پیوسته اند، ٣مأموریت مهم برعهده آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گذارده است؛ خلع سلاح کشورهایی که اقدام به تولید بمب اتمی و ذخیره سازی آن کرده اند، جلوگیری از اشاعه سلاح اتمی و فراهم سازی بستر مناسب و کمک به کشورهای عضو برای دستیابی به فناوری انرژی هسته‌ای.
اما در نتیجه اعمال نفوذ قدرتهای استعماری و مدیریت‌های ضعیف و تحت سلطه آژانس، طی ۴۰ سال گذشته نه خلع سلاحی صورت گرفته، نه از اشاعه و توسعه آن جلوگیری شده و نه کشورهای در حال توسعه توانسته‌اند از حق قانونی خود به منظور بهره برداری صلح‌آمیز از این انرژی پاک و تولید سوخت هسته ای، استفاده کنند.
بدون تردید تولید و انباشت سلاح‌های اتمی بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی به حساب می‌آید. بیش از ۶۰ سال است که تهدید اتمی بخش معظمی از مناسبات جهانی را تحت تأثیر شدید خود قرار داده است. امروزه بمب اتم به عامل زورگویی و زیاده خواهی برخی از قدرت‌های جهانی تبدیل شده و آنان به بهانه جلوگیری از اشاعه سلاح اتمی فشارهای مختلفی بر کشورهای مستقل و غیر وابسته وارد می‌کنند.
در این میان آژانس نیز در به ثمر رساندن مأموریت‌های خود توفیقی به دست نیاورده و شاید به همین دلیل است که کشورهای عضو تلاش می‌کنند در بازنگری‌های ادواری، مسیر را برای تحقق اهداف ‏NPT‏ هموار نمایند.
در بازنگری سال ۱۹۹۵، معاهده‏NPT‏ به طور نامحدود تمدید شد. از جمله شرایطی که آن سال برای تمدید نامحدود ‏NPT‏ در نظر گرفته شد، خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای و فعالیت کمیته خلع سلاح قدرتهای اتمی بود. این دو خواسته از سال ۱۹۹۵ تا کنون که ۱۵ سال از آن می‌گذرد همچنان مسکوت مانده و محقق نشده است.
در کنار بی توجهی به خواسته‌های کشورهای غیرهسته ای، برخورد آمریکا با ‏NPT‏ از زمان ریاست جمهوری بوش باز هم نارضایتی اعضاء تحت این پیمان را به همراه دارد. آمریکا تلاش می‌کند تا کشورهای غیر هسته‌ای از دسترسی به این فناوری محروم شده و همچنان وابسته به قدرتهای بزرگ باقی بمانند و از سوی دیگر برخلاف معاهده ‏NPT، امکان خروج از آن را هم نداشته باشند. در حالی که ماده ۱۰ این پیمان به اعضاء خود این حق را داده است که در صورتی که نخواستند و یا احساس کردند یکی از مواد ‏NPT‏ با منافع ملی آنها همخوانی ندارد، از ذیل آن خارج شوند.
در نقطه مقابل کشورهای دارای سلاح اتمی نه تنها کلاهک‌های هسته‌ای خود را کاهش ندادند بلکه به بند عدم اشاعه نیز عمل نکرده و برخلاف معاهده ‏NPT‏ سلاح هسته‌ای به اسرائیل منتقل کردند.
۲- جمهوری اسلامی ایران به دلیل اهمیت زیادی که برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی برای همه قایل است و استفاده از سلاحهای هسته‌ای را برای هیچکس جایز نمی‌داند، با بالاترین سطح در اجلاس نیویورک شرکت کرده و پیشنهادهای مأثر و عملی برای تحقق اهداف ‏NPT‏ ارایه داده است.
اعلام حضور احمدی نژاد در این اجلاس واکنش مقامات آمریکایی و صهیونیستی را به دنبال داشت. بیانیه‌های عوامل رژیم صهیونیستی در دستگاه سیاست خارجی و مجالس آمریکا طی روزهای گذشته این نگرانی را آشکارا بیان می‌کند. در این بیانیه صراحتاً از دولت آمریکا تقاضا می‌شود که مانع ورود احمدی نژاد به این نشست شود چرا که وی «کنفرانس بازنگری ‏NPT‏ را به یک میدان دیگر برای حمله به اسرائیل در صحنه جهانی تبدیل خواهد کرد».
رژیم صهیونیستی با کمک کشورهای غربی که خود مدعی عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای هستند! نه تنها پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی را نپذیرفت بلکه زرادخانه عظیمی از سلاحهای هسته‌ای ایجاد کرده است. این رژیم تاکنون به بازرسان آژانس اجازه بازرسی از تأسیسات هسته‌ای خود را نداده و به خاطر آنکه ‏NPT‏ را امضاء نکرده است در کنفرانس بازبینی این پیمان نیز شرکت نمی‌کند. ایران و بسیاری از کشورهای منطقه با مطرح کردن ایده صلح‌آمیز «خاورمیانه عاری از تسلیحات اتمی» خواستار نابودی سلاحهای هسته‌ای رژیم صهیونیستی شده اند. آیا این پیشنهاد یک گام بلند برای تحقق دنیای بدون تسلیحات اتمی نیست؟
از سوی دیگر جمهوری خواهان نیز در اقدامی مضحک خواستار عدم صدور روادید برای رئیس‌جمهوری ایران و هیات همراه وی شده بودند. سناتورهای جمهوری خواه به خوبی می‌دانند که دولت آمریکا به عنوان کشور میزبان براساس قراردادی که با سازمان ملل دارد ملزم به صدور روادید برای سران و هیات‌های کشورهای عضو این سازمان جهانی است، اما چرا این ۱۴سناتور چنین تقاضایی را مطرح می‌کنند؟
علت این امر را باید در اعاده حیثیت سیاسی این حزب جستجو کرد. جمهوری خواهان بیش از آنکه نگران حضور احمدی نژاد در آمریکا باشند، انتظار دارند تا این نامه نگاریها، وجهه شکست خورده آنان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور را احیا نماید. تازه‌ترین نظرسنجی‌ها درباره انتخابات میان دوره‌ای کنگره در ایالت‌های مختلف آمریکا نشان می‌دهد که جمهوری خواهان تنها با اختلاف یک درصد از رقیب خود جلو هستند و معلوم نیست که طی ماههای باقیمانده و تا زمان برگزاری این انتخابات بتوانند فاصله موجود را به نفع خود حفظ کرده و بهبود ببخشند.
٣- تحلیل گران نشست نیویورک را میدانی برای محک صداقت اوباما در طرح شعارهای خلع سلاح جهانی ارزیابی می‌کنند. اوباما بیش از دیگر روسای جمهوری آمریکا چنین ادعایی را مطرح کرده و طبیعتا مورد سوال جدی‌تر و بیشتری قرار خواهد گرفت. وی آخرین بار در پراگ که در واقع ادامه سخنان وی در آوریل ۲۰۰۹ در جمهوری چک بود، خواستار جهان عاری از بمب‌های اتمی شده بود. مضافاً اینکه در ماه آوریل سال جاری نیز وی میزبان کنفرانس امنیت هسته‌ای بود. این موارد به خودی خود می‌تواند حساسیت نشست نیویورک را بالا ببرد.
حال جهان منتظر است ببیند آیا اوباما به وعده‌های خود برای خلع سلاح عمل می‌کند و یا تلاش خواهد کرد تا گفته خود را توجیه نماید؟همچنین آیا آمریکا حاضر است برای تشکیل خاورمیانه بدون سلاح هسته‌ای به متحد دیرینه خود یعنی رژیم صهیونیستی فشار بیاورد؟
پاسخ این سوالات برای مردم دنیا روشن است چرا که حافظه تاریخی آنان به یاد ندارد قدرتهای بزرگ- خصوصا آمریکا- منافع سلطه جویانه و زیاده طلبانه خود را فدای چیز دیگری کرده باشند!
از سوی دیگر قدرتهای اتمی تلاش می‌کنند تا در این نشست اذهان اعضا را از توجه به چارچوب اصلی مباحث دور ساخته و حق توسعه فناوری هسته‌ای برای استفاده صلح‌آمیز را محدود در چند کشور نمایند. به عبارتی دیگر آنها دنبال انحصاری کردن فناوری چرخه سوخت و تولید آن برای خودشان هستند.
سالهاست که این کشورها با طرح ایده‌هایی چون ایجاد باشگاه قدرتهای اتمی برای تامین سوخت هسته ای، ممنوعیت غنی سازی برای دیگر اعضا و یا حتی منع خروج از ‏NPT‏، دنبال انحصار هسته‌ای هستند.
هرچند تحقق خواسته‌های قدرتهای غربی با توجه به مخالفت جهانی- خصوصا کشورهای عضو عدم تعهد- شدنی به نظر نمی‌رسد، اما غربی‌ها و در راس آنها آمریکا با طرح مکرر این موضوعات تلاش می‌کنند تا سمت و سوی کنفرانس نیویورک را از تهدید اصلی که وجود ۲۰هزار کلاهک هسته‌ای در دنیا است، منحرف کنند. آن هم سلاحهایی در دست دولتهای غیرمسئولی چون رژیم صهیونیستی و خود آمریکا که اولین مجرم اتمی دنیا به شمار می‌رود.
براساس گزارش‌های رسمی با پلوتونیوم موجود در دنیا می‌توان ۲۲۰هزار کلاهک اتمی- یعنی ۱۱برابر کل بمب‌های هسته‌ای فعلی جهان- ساخت. این یک فاجعه بزرگ برای بشریت است. اگر آژانس توان خلع سلاح اتمی جهان را ندارد، لازم است سازمانی مستقل که می‌تواند تحت فشارها و حاشیه‌های کشورهای سلطه طلب قرار نگیرد، این وظیفه انسانی را برعهده گیرد. دنیای امروز خواهان صلح و احساس امنیت است.»

همسایه‌ها یاری کنید...
روزنامه جهان صنعت در یادداشت صفحه اول خود به قلم حمیدرضا طهماسبی‌پور مطلبی دارد با عنوان همسایه‌ها یاری کنید... که بشرح زیر است: «دیروز در مرور اخبار، یکی از موضوعاتی که به نظرم غیرمعمول آمد اظهارنظر معاون مدیرعامل شرکت گاز بود که با اعلام افزایش حدود صددرصدی صادرات گاز ایران در ۴۰ روز نخست سال‌جاری گفته بود: امیدواریم با بهینه مصرف کردن گاز- توسط مشترکان- بتوانیم شاهد جهشی قابل توجه در زمینه صدور گاز به دیگر کشورها باشیم.‏
مصطفی کشکولی با این دیدگاه خود از مشترکانی درخواست کاهش مصرف کرده بود که در فصل بهار و گرمای آن، فقط برای گرمایش استحمام و پخت و پز از گاز شهری استفاده می‌کنند و این مصرفشان بحثی ناگریز است. این درخواست در حالی مطرح شده که شرکت ملی گاز یکی از شرکت‌های مطرح در بخش تبلیغات تلویزیونی و ریختن پول به جیب سیمای ملی برای فرهنگ‌سازی کاهش مصرف است.‏
حال این سوال ایجاد می‌شود که اگر هزینه‌های تبلیغات در سال‌های طولانی نتوانسته مصرف مردم را کاهش دهد، چگونه این درخواست‌ مطرح می‌شود.‏
از سوی دیگر اگر نیت صادرات بیشتر وجود دارد چرا با رشد انشعابات (فراتر از برنامه‌ریزی‌های مصوب) راه مصرف بیشتر از سوی شرکت ملی گاز باز شد؟ چرا این مدیر محترم نمی‌گوید که این شرکت ملی که باید حافظ منافع بیت‌المال و نفع اقتصاد ملی باشد با دست خود گاز ارزان را به نقاط کم‌بهره در کشور کشانده و توجهی به سوخت‌های جایگزین و پربازده نداشته است.‏
حال باید گفت که این مدیر محترم، چرا کم‌کاری مسئولان از گذشته تا حال را با این اظهارنظر عجیب خود هویدا کرده و نگفته که چرا نظام جامع تنوع سوختی کشور هم‌اکنون وجود خارجی ندارد و پس از اتصال بیشتر نقاط کشور به گاز شهری تازه قرار است به تصویب برسد!‏
باز هم باید پرسید که چرا مردم ایران باید بلاتکلیفی‌های مدیریتی را جبران کنند؟ مگر مسئولی بر ادوات و تجهیزات مصرفی گاز نظارت لازم را داشته و آیا مسئولان به مصرف بالای کارخانه‌ها و نیروگاه‌ها که از تجهیزات کم‌بهره استفاده می‌کنند توجهی کرده که امروز از دیوار کوتاه مردم به درون نگاه می‌کنند؟
ای کاش در حضور مردم شریف ایران اندکی احتیاط وجود داشت و این‌گونه کم‌لطفی در حق آنها روانمی‌شد و با گفتن یک حرف بی‌پشتوانه زخم‌های کهنه دوباره باز نمی‌شد.‏
در نهایت هم، یک سوال وجود دارد؛ با چنین صادراتی چه نفعی برای توسعه اصولی زیرساخت‌ها برداشته می‌شود که انتظار کاهش مصرف و شاید عدم مصرف از مردم وجود دارد؟
آیا شرکت ملی گاز که توان مقابله با درخواست‌های غیرمنطقی برای پوشش بیشتر گاز در کشور را ندارد، می‌تواند با صادرات بیشتر و نفع مالی بیشتر برای کشور، منافع ملی را تامین کند که امروز این‌گونه سخن می‌گوید؟
مگر با کاهش اندک مصرف مردم در فصل بهار، جهش قابل توجه میزان صادرات گاز محقق می‌شود که این گفته غیرقابل انتظار از سوی معاون گازی کشور بیان می‌شود.‏
ای کاش اندکی نکته‌سنجی در کلام این مقام مسئول بود و از روی عادت، حرف دیگر مسئولان را که در فصل زمستان نقل و نباتی دایمی است، ایشان تکرار نمی‌کردند تا مجبور شویم از همسایه یاری بجوییم تا شاید یه کمی گاز بیشتر صادر کنیم!»

بایسته‌های همت مضاعف، کار مضاعف در حوزه فرهنگ
روزنامه همشهری در یادداشت صفحه دوم خود مطلبی دارد با عنوان بایسته‌های همت مضاعف،‌ کار مضاعف در حوزه فرهنگ به قلم محمدمهدی مظاهری که در آن نوشته است: «از جمله نقاط قوت نظام اسلامی، دین اسلام، رهبری و مردم است. در واقع این مولفه‌های تأثیرگذار، اصل پیروزی و پایداری انقلاب را در اعصار مختلف امکان‌پذیر ساخته و موجبات تقویت مردم‌سالاری دینی، تثبیت نهادهای اجتماعی برپایه قانون اساسی، وحدت و همدلی و یکپارچگی ملت بزرگ ایران را فراهم کرده است.
در همین راستا امسال از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نام سال «همت مضاعف، کار مضاعف» نامگذاری شده است. این بحث با توجه به ضرورت ارتقای بهره‌وری در حوزه‌های مختلف قابل تبیین و بررسی است. این امر مهم در حوزه فرهنگ به‌دلیل تأثیرگذاری، اعتلا، عمق و گسترش معرفت و بصیرت دینی بر پایه قرآن و مکتب اهل‌بیت(ع) از اهمیت والایی برخوردار است. البته از جمله حوزه‌هایی که به‌رغم تأکیدات مکرر در سال‌های گذشته، با بی‌مهری‌هایی توأم شده، حوزه فرهنگ است. این در حالی است که براساس رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی امام‌خمینی(ره) اساس انقلاب اسلامی ایران، صبغه‌ای فرهنگی دارد و تحول در حوزه فرهنگ می‌تواند زمینه‌ساز و مبنای تحول در دیگر حوزه‌ها باشد.
در چرایی ضرورت توجه به حوزه فرهنگ با توجه به نامگذاری امسال می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.
۱- فعالیت‌های فرهنگی در کشور به‌ویژه در حوزه دانشگاه باید با برخورداری از اعتبارات و منابع کافی، تقویت و تسریع شود؛ چرا که عدم حمایت و تنگ‌نظری در این حوزه، ساختار آن را با تداخل‌های مدام و بحران مدیریتی روبه‌رو می‌سازد.
در این راستا بخش مهمی از هزینه‌ها باید به ابتکارات و فعالیت‌های جدید و در حال توسعه اختصاص یابد. بی‌تردید اگر سیاست‌های تشویق، حمایت و پاداش عادلانه با آموزش گسترده و نیز با تلاش و همت مضاعف همراه شود، حوزه فرهنگ ثمربخشی خود را نشان خواهد داد.
۲ـ بی‌تردید ارج نهادن به منویات رهبری و عملیاتی کردن آن در حوزه فرهنگ، همت والا و تلاش مضاعف مسئولان و نهادهای مختلف را می‌طلبد. در این راستا، شایسته است که حمایت از حقوق پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری، امنیت شغلی اصحاب فرهنگ و هنر، مطبوعات و اهل قلم، همچنین بسترسازی برای حضور بین‌المللی در عرصه‌های فرهنگی و هنری و تعمیق مناسبات با کشورهای فارسی‌زبان در دستور کار مسئولان و دستگاه‌های فرهنگی قرار گیرد.»

تمام فقر و بدبختی بشر معلول جهل است
روزنامه آرمان در صفحه اول خود مطلبی دارد از آیت‌الله محقق داماد با عنوان تمام فقر و بدبختی بشر معلول جهل است که در پی آمده است: «آیت‌الله دکتر سیدمصطفی محقق‌داماد طی سخنانی در مراسم بزرگداشت دکتر نوربها و دکتر سیدمحمد هاشمی، تصریح کرد: ویل دورانت در جلد هفتم از کتاب تاریخ تمدن می‌گوید: هنوز نفهمیده‌ام که از جهل و فقر کدامیک علت و دیگری معلول است. زیرا هر جا جهلی دیدم فقر بود و هر جا فقر دیدم جهل بود.
وی افزود: این سوال بسیار مهمی است و شاید به آسانی نتوان پاسخ آن را یافت. اما من به عنوان یک آشنا به علوم دینی می‌گویم که قرآن آب پاکی را بر کلیه اعمال بدون معرفت و تعقل می‌ریزد و یک پشیز برای چنین اعمالی ارزش قائل نیست. عبادت بدون تفکر، دین بدون تعقل، دینداری بدون فکر و خداشناسی بدون اندیشه هیچ ارزشی برای قرآن ندارد. این حقوقدان با تاکید بر اینکه قرآن تمام فقر و بدبختی بشر را معلول جهل می‌داند، به کلامی از ابن‌سینا اشاره کرد و گفت: خواجه در شرح عبارت ابن‌سینا می‌گوید عبادت بدون فکر نه تنها بی‌اثر است بلکه آتش است. عبادت بدون اندیشه و فکر ریا و دروغی بیش نیست.
محقق‌داماد خاطرنشان کرد: در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سال‌هاست تلاش می‌کند اما نه می‌تواند آنچنان که باید، فقر را براندازد و نه جهل را. وی با اشاره به تقارن روز معلم و روز کارگر، اظهار کرد: شاید این تقارن، این پیام را برای ما داشته باشد که اگر معلم خوب داشته باشیم کارگر بیکار نخواهیم داشت و اگر بعضا بیکاری کارگران و اشک چشم مردم محروم را می‌بینیم ناشی از توهین به علم و دانش است.
این مدرس دانشگاه در ادامه سخنان خود با بیان حکایتی از دوران امیرکبیر مبنی بر مرگ عده‌ای از مردم آن زمان به سبب خودداری از مایه‌کوبی آبله که از سوی دعانویسان و جن‌گیران نهی شده بود، اظهار کرد: امیرکبیر وقتی مرگ یک پینه‌دوززاده را مشاهده کرد فریاد زد که اگر ما ادعای حکومت می‌کنیم، مسئول جهل مردم هم هستیم. اگر مدرسه می‌ساختیم و معلمان لایقی فراهم می‌کردیم هیچ‌گاه دعانویسان و جن‌گیران بساط‌شان رونق نمی‌گرفت. وی ادامه داد: باید همگی دست به دست هم دهیم و جهل را برطرف کنیم.
ای بسا کشورهایی که از نظر تکنولوژی به عرش رسیده‌اند ولی نتوانسته‌اند فقر را ریشه‌کن کنند چرا که گرفتار ایدئولوژی مزخرف بوده‌اند. محقق‌داماد، معنای جهل را در مقابل فکر دانست و خاطرنشان کرد: باید مردم را برای فکر کردن تربیت کنیم.
این مدرس دانشگاه در پایان حسن خلق را ویژگی برجسته دکتر نوربها و دکتر هاشمی برشمرد و اظهار کرد: حسن‌خلق نکته مثبت زندگی این دو بزرگوار است که اگر این ویژگی با معلمی همراه شود غوغا می‌کند.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست